eitaa logo
پرویزن
483 دنبال‌کننده
182 عکس
14 ویدیو
74 فایل
آن‌که غربال به دست است از عقب کاروان می‌آید نقد و یادداشت‌های ادبی (محمد مرادی)
مشاهده در ایتا
دانلود
"به بهانه‌ی یادروز عطار" استاد گران‌قدر جناب دکتر شفیعی کدکنی در تصحیح مختارنامه‌ی عطار، رباعی زیر را از نسخه‌ی مورخ ۷۳۱، در بخش افزوده‌ها، به صورت زیر ثبت کرده است: ای کرده پسند از دو جهان چاره منت حقّا که دریغ دارم از خویشتنت چون بی‌خورشید ذرّه را نتوان دید بی‌روی تو در چشم کی آید دهنت (مختارنامه، ص ۳۵۰) مصرع نخست این رباعی از منظر معنا، چندان رسا نیست و به نظر می‌رسد، ضبط درست این مصرع به صورت زیر بوده‌است: ای کرده پسند از دو جهان، جانِ منت مویّد این ضبط، صورت مکتوب نسخه‌ی مختارنامه، مورخ ۸۱۹ کتابخانه‌ی مجلس و همچنین نسخه‌ی کتابخانه‌ی حکیم اوغلو است که ترکیب مصرع چهارم را به‌صورت "جانِ من" ضبط کرده‌اند و به نظر می‌رسد، به دلیل شباهت "چاره/جان" در رسم‌الخط، این خوانش به تصحیح راه یافته است. @mmparvizan
"ترجمه‌ی قرآن موزه‌ی شاهچراغ" ترجمه‌ی فارسی کهن نشست معرفی با سخنرانی: دکتر زهرا ریاحی‌زمین @mmparvizan
"بحثی درباره‌ی یک "واو" در بیتی از سعدی" در غزلیات سعدی، شعری با این مطلع آمده است: تا کی‌ام انتظار فرمایی؟ وقت نامد که روی بنمایی؟ اگر تصحیح غزلیات استاد یوسفی را مبنا قرار دهیم، باید گفت که این غزل از میان ۱۷ نسخه مورد استناد ایشان، در ۳ نسخه موجود است و در ۱۴ نسخه ثبت نشده است. البته دو نسخه از این سه نسخه از نظر کتابت مقدم بر دیگر نسخ است؛ یکی کلیات سعدی ماربورگ (مورخ سال ۷۰۶) و دیگر نسخه ی متعلق به لرد گرینوی (مورخ ۷۲۰). این غزل در دیگر چاپ‌ها و تصحیح‌های آثار سعدی چون: تصحیح فروغی و تصحیح حسین استادولی و بهاء‌الدین اسکندری نیز با همین تعداد بیت ثبت شده است. نکته‌ی بحث، بیت ششم غزل است که در هر سه تصحیح این گونه ثبت شده است: روز من شب شود و شب روزم چون ببندی نقاب و بگشایی زاویه‌ی بررسی این بیت، "واو" میانه‌ی مصراع نخستین است. وزن غزل "فاعلاتن مفاعلن فع‌لن" است که اگر "واو" را به شیوه‌ی مرسوم متصل به کلمه‌ی قبل بخوانیم: "شودُ"، با احتساب امکان کشش هجای کوتاه، وزن مصرع، "فاعلاتن فعلاتن فعلن" می‌شود. این تبدیل در شعر فارسی و آن هم غزل سعدی نامطبوع است؛ هرچند استفاده از اختیار "قلب" و جابه‌جایی دو هجای کوتاه و بلند و در نتیجه تبدیل "مفاعلن" به "فعلاتن" در مباحث نظری ناشدنی نیست. با این حال به‌قطع، این خوانش در این بیت سعدی خوشایند و پذیرفته نیست. اسکندری و استادولی در ضبط خود، پس از "شود" از "،" استفاده کرده اند: روز من شب شود، و روزم شب حال برای سازگاری خوانش این بیت با وزن، سه تلفظ را برای "و" می توان پیشنهاد کرد. یکی (va) مانند زبان عربی و به شیوه‌ی برخی از شاعران معاصر. این خوانش در زمان سعدی و در زبان فارسی کهن مرسوم نبوده و به همین دلیل، آن را صحیح نمی‌توان دانست. تلفظ‌های دیگر (vo) و (o) که در شعر کهن و بر اساس اجتهاد پژوهشگران، در آغاز مصراع ها کاربرد دارد یا داشته است؛ برای مثال در شاهنامه: و دیگر که گنجم وفا دار نیست همین رنج را کس خریدار نیست * کنون گر تو در آب ماهی شوی و گر چون شب اندر سیاهی شوی تلفظ "واو"  در اتصال به حروف پس از خود چون "ای، ار، آن، از و ..." نیز قاعده‌ای متفاوت با این بیت دارد؛ همچنین "واو" پس از "او/ تو و ..." چون بیت پنجم همین غزل: نرسیدیم در تو و نرسد هیچ بیچاره از شکیبایی اما آنچه درباره‌ی بیت مورد بحث باید گفت، این است که نوع قرار گرفتن و در نتیجه تلفظ "واو" در این بیت متفاوت با همه‌ی این نمونه‌های رایج است و با سنت شعر فارسی سازگار نیست. پس هیچ‌یک از خوانش‌های زیر را نمی‌توان درست دانست: روز من شب شود وُ شب روزم روز من شب شود اُ شب روزم روز من شب شودُ شب روزم روز من شب شود وَ شب روزم پس باید به این احتمال نیز توجه کرد که ضبط صحیح این بیت، به گونه‌ای دیگر بوده؛ برای مثال فروغی در نسخه بدل‌های خود، ضبط زیر را هم مطرح کرده است: روز من شب شود، شبم چون روز یا صورت‌های منقول یا محتمل دیگر در نسخه‌های دیگر هرچند متاخر. در کل، رسیدن به ضبط صحیح این بیت، خلاف ظاهر ساده‌اش، به بررسی بیشتر نسخ نیاز دارد. @mmparvizan
"بس از/ پس از: بحثی درباره‌ی ضبط یکی از ابیات گلستان سعدی" در پایان باب ششم گلستان (در ضعف و پیری) داستانی منظوم به مطلع زیر درج شده که ماجرای اختلاف زنی جوان و مردی پیر را به طنزی نسبتا برهنه روایت کرده است: شنیده‌ام که دراین روزها کهن پیری خیال بست به پیرانه‌سر که گیرد جفت ( کلیات سعدی، تصحیح استادولی و اسکندری، ص ۱۶۵) بیت آخرین این شعر نیز این‌گونه ضبط شده است: پس از خلافت و شُنعت گناه دختر نیست تورا که دست بلرزد گهر چه دانی سفت؟ (همان ص ۱۶۶) شارحان و مصححان گلستان درباره‌ی این بیت نظرهای تقریبا مشابه داشته‌اند؛ البته در برخی تصحیح‌ها از جمله گلستان غلامحسین یوسفی، صورت "گناه دختر چیست؟/ ص ۵۲۹) ضبط شده و در برخی نسخ، به جای خلافت، جلافت آمده؛ اما بیشتر توجّه شارحان، بر معنی شُنعت( زشتی/ سرزنش و...) و خلافت (اختلاف و احمقی و ...) تمرکز یافته است. آنچه در این یادداشت کوتاه به آن می‌پردازیم، ضبط آغاز این بیت است. در نسخه‌های کهن گلستان از نسخه‌ی ۷۲۶ کابل و دیگر نسخ معتبر قرن هشتم گرفته تا غالب نسخ سده‌های نهم، عمدتا این بیت به دلیل یک‌سانی رسم‌الخط (ب/پ) در این دوره، به صورت "بس از" ضبط شده است. مصححان و شارحان گلستان سعدی از فروغی و قریب و یوسفی تا خطیب رهبر و اسکندری و استادولی و دیگران (تا آنجا که دیده‌ام)، آغاز بیت را به صورت "پس از" آورده‌اند و هیچ‌یک، این احتمال را در نظر نداشته‌اند که ضبط "بس از" هم از منظر معنا و هم سبک سعدی، شایسته‌تر به نظر می‌رسد. اگر به ادب کهن پارسی بنگریم، کاربرد ترکیب "بس از" به معنای کفایت یا دست از کاری کشیدن و بس کردن، بارها در اشعار فارسی استفاده شده است؛ برای مثال عنصری در قصیده‌ی مشهورش در نقد غضائری رازی: بس ای ملک که "بس از" غالیان یافه‌سخن سته شوی و بر آن تیغت افکند اشعال ... نخست گفت که "بس از" عطا که سیر شدم بکرد باز تقاضای بدره و خرطال و سنایی در حدیقه‌الحقیقه با کاربردی مشابه گفته است: بس از آن وصف زلف و طره و خال بس از این هرزگفت و گوی مُحال عبارت "بس از چیزی یا کاری" در شعر کهن عمدتا با ضمایر "این/ آن" همراه است؛ چنانکه در بیت زیر از غزلیات سعدی نیز دیده می‌شود: رفت آنکه فقاع از تو گشایند دگربار مارا "بس از این" کوزه که بیگانه مکیده است کاربردی کاملا منطبق با شیوه‌ی حکایت گلستان را در بوستان سعدی باب پنجم هم می‌توان دید: شتربچّه با مادر خویش گفت: بس از رفتن، آخر زمانی بخفت که همین سیاق نشان‌دهنده‌ی درست بودن ضبط زیر برای بیت آخر حکایت گلستان است: بس از خلافت و شنعت، گناه دختر نیست(چیست) تورا که دست بلرزد گهر چه دانی سفت باید افزود که اگر "پس از" را چنانکه نظر اغلب مصححان است، صحیح بدانیم، شعر از منظر معنی هم دچار لغزش می‌شود؛ به این معنا که "پیش از خلافت و شنعت و مراجعه به قاضی، گناه از دختر بوده"، حال آنکه حکایت چیزی دیگر را مطرح کرده است. سعدی به عنوان قضاوت کننده‌ای بیرونی در پایان حکایت (چون بسیاری از حکایت‌هایش)، به پیر می‌گوید: از اختلاف و احمقی و بدگویی و سرزنش دست بردار و بس کن‌. گناه از دختر نیست و تقصیر متوجه تو و ضعف و پیری توست. @mmparvizan
«بحثی دربارۀ ضبط یک رباعی در تمهیدات» تمهیدات عین‌القضات از متون مهم عرفانی کهن است که در کنار جایگاه عرفانی، از منظر در برداشتن رباعیات متعدد ثبت‌شده در آن، اهمیت دارد. یکی از رباعیاتی که در تمهیدات به تصحیح عفیف عسیران و در «حقیقت و حالات عشق» نقل شده، شعر زیر است: تا من به میان خلق باشم باتو تنها ز همه خلق من و تنها با تو خورشید نخواهم که بر آید با تو آیی، برِ من سایه نیاید با تو (تمهیدات ص 131) چنانکه مشخص است، مصرع دوم این رباعی از نظر وزن ایراد دارد و یک هجای افزوده در آن می‏‌توان دید؛ نکته‏‌ای که مصحح به آن توجه نکرده و در چاپ‌های متعدد این تصحیح تکرار شده و از طریق آن به سایت‌های ادبی و مقالات علمی و نرم‌افزار گنجور نیز راه یافته است. استاد گرانقدر تقی پورنامداریان به همراه مینا حفیظی در مقالۀ «نگاهی به تصحیح تمهیدات پس از نیم قرن» منتشرشده در نامۀ فرهنگستان(1396)؛ برخی از خطاهای این تصحیح را یادآور شده‏‌؛ از جمله برخی ضبط‏‌های غیرموزون ابیات؛ اما به این بیت اشاره نکرده‏‌است. در دست‌نویس شمارۀ 1842 تمهیدات ایاصوفیا مورخ 867، بیت نخست این گونه ضبط شده است: تا من به میان رسول یابم با تو تنها ز همه خلق من و تنها تو در نسخۀ1086 کتابخانۀ مغنیسا مورخ 697( ؟) هم مصرع اول به صورت «یا من بر تو رسول باشم با تو» و مصرع دوم به صورت صحیح ضبط شده است. در برخی چاپ‌ها و نسخ زبده‌الحقایق چشتی (شرح تمهیدات) هم مصراع نخست «یا من به میان رسول باشم یا تو» ثبت شده است. بر این اساس می‌توان صورت نزدیک به صحیح این رباعی را چنین دانست؛ هرچند دربارۀ ضبط مصرع نخست یا ترتیب مصرع‌ها نیاز به بررسی بیشتر است: تا من برِ تو رسول باشم با تو تنها ز همه خلق من و تنها تو خورشید نخواهم که بر آید با تو آیی، بر من سایه نیاید با تو https://eitaa.com/mmparvizan