"سوزنی به خود: جوالدوزی به دیگران"
یکی از دریچههای پیوند زبان و ادبیات و رسانه در روزگار ما، صدا و سیما و دیگر رسانههای صوتی و تصویری است. برای من که سالهاست با این رسانه؛ از زاویهی شعر و نقد و کارشناسی و غیره، ارتباط داشتهام و همچنان یگانه رسانهی مقبول خانوادگیام (با تمام کاستیها)، صدا و سیماست؛ بسیار پیش میآید که مخاطب برنامههای رادیویی و تلویزیونی باشم و مطالب برنامهها را از زاویهی علاقهی خود تحلیل کنم.
آنچه، بسیار ذهن من و امثال مرا از این زاویه مشغول کرده؛ نقش دانشکدههای زبان و ادبیات فارسی و دانشجویان و استادان این رشته در حفظ سلامت زبان و ادبیات در قاب رسانههای حقیقی و مجازی است.
کمتر روزی است که اشعار یا متونی از رسانه پخش نشود که از زاویهی زبان و ادب، بر آن خرده نتوان گرفت. تقریبا نسل مجریان بادانش که بتوانند شعری را بهدرستی از قاب رسانه بخوانند رو به انقراض است. حتی برخی مجریان شاخص برنامههای فرهنگی رسانه هم در درستخوانی موسیقی(وزن) یکشعر و تلفظ نسبتا صحیح واژهها دچار خطاهای متعدد میشوند. انتخاب اشعار و متنهای فاخر و مستند هم که یکی از چالشهای اصلی مجریان رسانههاست. اما علت اصلی این کاستی در چیست؟ همچنین کاستیهای دیگر در رسمالخط رسانه، تبلیغات، فیلمنامهها و نمایشنامهها، ترانهها و سرودها، اخبار، مباحث ویرایشی و دهها حوزهی دیگر که همه با زبان و ادبیات فارسی پیوند دارد.
اغلب مخاطبان، جوالدوزِ نقد را متوجه دریچهی تنگِ نگاه صاحبان رسانه میکنند. اینکه بسیاری از ادیبان و استادان نامور زبان فارسی، به دلایل سیاسی و غیر آن، میل یا اجازهی حضور در رسانه ندارند. یا اینکه تعدد برنامهها و اصرار بر کمیت در عصر شتاب، سببشده، تولید برنامههای یکبار مصرف بصرفهتر بهنظر رسد. از سوی دیگر سلایق مختلف سیاستگذاران و ترجیح تظاهر و جنبههای مربوط به (صدا و سیمای مجریان) بر استعداد ادبی و فخامت کلام در انتخاب آنان، از دیگر کاستیهای جدی رسانهی ملی در این حوزه است.
اما سوزنی هم باید به دانشکدههای ادبیات و بخشهای زبان و ادبیات فارسی و فعالان این حوزه زد. در دهههای اخیر، درسهای مقاطع مختلف این دانشکدهها، چقدر با نیازهای جامعه و فرهنگ در حوزههای تبلیغات، رسانه، فرهنگ، هوش مصنوعی و غیره سازگار بوده است؟ چند درصد از دانشآموختگان بخشهای ادبیات، توانستهاند مهارتهای لازم را حوزههای رسانه و نویسندگی و شاعری و ویراستاری و دهها حوزهی مربوط دیگر کسب کنند؟ آیا دانشکدههای ادبیات در کنار تربیت وارثانی برای شرح و تفسیر و تعلیم ادبیات کهن، توانستهاند خود را با حوزههای جدید ادبی سازگار کنند؟ دانشآموختگان زبان و ادب فارسی تا چهمیزان زبان رسانه و تبلیغات و حوزههای جدید را میدانند؟ اینها سوالهایی است که میتوان از طریق پاسخ به آنها، جانی تازه به کالبد زبان و ادبیات فارسی دمید. چون دیگز حوزههای دانشگاهی که وضعیتی تقریبا مشابه دارند.
#زبان_فارسی
#خود_اتهامی
#دانشکده_های_ادبیات
@mmparvizan