eitaa logo
پرویزن
511 دنبال‌کننده
204 عکس
15 ویدیو
76 فایل
آن‌که غربال به دست است از عقب کاروان می‌آید نقد و یادداشت‌های ادبی (محمد مرادی)
مشاهده در ایتا
دانلود
"به بهانه‌ی سالروز درگذشت ژیلبر لازار" ژیلبر لازار (۱۹۲۰_ ۲۰۱۸)، محقّق و ایران‌شناس فرانسوی و عضو افتخاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی، از پژوهشگران غیرایرانی است که در معرفی شاعران کهن فارسی، نقشی مهم دارد. کتاب "اشعار پراکنده‌ی قدیمی‌ترین شعرای پارسی‌زبان" نوشته‌ی او، از منابع همچنان مهم برای محققان علاقه‌مند به شعر سده‌ی چهارم است. یکی از شاعران معرفی شده در اثر او، ابوالهیثم جرجانی(گرگانی) شاعر شیعی اسماعیلی است که لازار اورا از سخنوران سامانی و قبل از ربنجنی آورده (ر.ک. لازار، ۱۳۴۱: ۵۲) و صفا اورا متعلق به اواخر قرن ۴ و اوایل ۵ دانسته (صفا، ۱۳۴۲: ۵۲۱_۵۲۲) و مدبری اورا شاعر عصر غزنوی دانسته و ۸۹ بیت از او را پس از بهرامی سرخسی ثبت کرده است. (مدبری، ۱۳۷۰: ۴۱۲تا ۴۱۷) لازار پیش از مدبری، قصیده‌ای ۷۷ بیتی را در مفاهیم حکمی از ابوالهیثم نقل کرده که گویی منبع او در ذکر این ابیات، شرح "محمد سرخ نیشابوری" بوده است؛ با این مطلع: یکی است صورت هر نوع را و نیست گذار چرا که صورت هر هیاتی بود بسیار مدبری در "شاعران بی‌دیوان"، این قصیده را به نقل از "جامع‌الحکمتین" ناصر خسرو، با ۱۲ بیت بیش‌تر از شرح نیشابوری ثبت کرده است. بیت پایان روایت لازار این است: سخن دراز شد این جایگه فروهشتم گران شد و شکهانم* من از گرانی بار که به نظر می‌رسد، سخن ابوالهیثم همین جا به پایان رسیده است. ۱۲ بیت پس از این که تنها در اثر ناصرخسرو آمده، از منظرهای سبکی و معنایی و زبانی تاحدودی با ابیات قبل تفاوت دارد و محتملا از شاعری دیگر است. البته در مصرع اول بیت ۸۱ "سخن به حجت گویم پس آنکه از برهان..."، یادآور تخلص خود ناصرخسرو است؛ هرچند اگر این ۱۲ بیت را ناصرخسرو به ابیات ابوالهیثم افزوده باشد، قوت دیگر اشعار اورا ندارد. * به معنی هراسانم/ ترسانم @mmparvizan
"یادی از رودکی/ به بهانه‌ی چهارم دی و انتساب آن به پدر شعر فارسی" اگر در نظري كلي اشعار رودكي(ف.۳۲۹) را از زاویه‌ی انواع ادبي واكاوي كنيم، خواهيم ديد كه وصف و اندرز و مدح‌هاي ساده (غير اغراقي و باورپذير) و تغزل ومرثيه و شكوه و داستان‌هاي منظوم و در كنار آن خمریه، زيرشاخه‌هاي اصلي شعر رودكي را تشكيل مي‌دهد. رودكي همان‌گونه كه ويژگي ديگر شاعران اين دوره نيز هست، به خردورزي و عقل‌گرايي در اشعارش توجهي ويژه دارد و چون اين جهان را گذرا و فاني مي‌داند، مخاطب را به بهره‌گيري از لذت حيات تا پيش از رسيدن زمان مرگ دعوت مي‌كند و مي‌كوشد با استمداد از آموخته‌هاي ايراني و اسلامي، اين مفهوم را به نحوی نیکو به مخاطب منتقل کند. نگاه رودكي را به جهان، مي‌توان از سويي مقدمه‌ي دیدگاه دهري و دم‌غنیمت‌شمار خيام دانست؛‌ و از سویی دیگر مقدمه‌ای بر خردگرايي شاعراني چون ناصرخسرو به شمار آورد؛ شايد همين تفاوت نگرش رودكي به جهان در مقايسه با خيام و وجه نيمه‏‌مذهبي شعر او باشد که او را با دیگر شاعران بزرگ کهن متمایز کرده است: مهتران جهان همه مردند مرگ را سر همه فرو کردند (رودكي، 498:1341) نگاه اندرزي و اخلاقي رودكي و هم‌چنين ديدگاه خاصي كه درباره‌ي جهان دارد، يكي از زمينه‌هاي روي آوردن او را به مفاهيم و اشارات ديني و حكمي فراهم ساخته است. انديشه‌ي اندرزمدار او را به‏‌وضوح در رعايت زمينه‌هاي معتدل مدح‌ها مي‌بينيم. او هم‌چنين در توجهي كه به نظم حكايت‌هاي اخلاقي به¬‌ويژه در «كليله و دمنه»‌ دارد، اين تمايل را آشکارا نشان داده است. رودكي خلاف ديگر شاعران عصر ساماني كه هجو را يكي از ويژگي‌هاي سبكي در اشعار خود می‌دانند، ‌به اين نوع ادبي بي‌توجه بوده است (دست کم بر اساس ابیات باقی مانده) و اين نكته نيز با زمينه‌هاي اخلاقي و شايد ديني در شعر او سازگار است. اخلاقي بودن او به اندازه‌اي واضح است كه شاعران خردگرا و عرفان‌مدار بيش از ديگران از مفاهيم اشعار او بهره برده‌اند و تاثير شعر او را در سده‌هاي بعد بر اشعار فردوسي،‌كسايي، ناصر خسرو،‌ سنايي،‌ سعدي و مولوي مي‌بينيم. حتي ناصرخسرو كه با شاعران مداح ميانه‏‌ای ندارد، شايد به سبب همين پيوند اخلاقي و خردمندانه، از او به نيكي ياد مي‌كند و او را شاعر روشن‌بين مي‌خواند: اشعار پند و زهد بسي گفته است اين تيره‌چشم شاعر روشن‌بين (ناصر خسرو،‌90:1368) احتمالا گرايش نزديك به شيعيان اسماعيلي يكي از زمينه‌هاي بهره‌گيري رودكي از مفاهيم ديني را فراهم ساخته و اين نكته را در برخی از ابيات منسوب به او مي‌توان ديد. گويي در دیوان رودكي پيش از دوران تعصب‌هاي ديني، آن‌قدر ابيات شيعي و ديني بوده كه ناصرخسرو او را شاعري منقب‌گو دانسته و با حسّان مقایسه کرده است: جان را ز بهر مدحت آل رسول گه رودكي و گاهي حسّان كنم (همان:372) https://eitaa.com/mmparvizan