"نقدی بر دفتر شین، سرودهی جلیل صفر بیگی"
بخش اول
"شین" مجموعهای است سرودهی رباعیسرای نامآشنا #جلیل_صفربیگی که نخستبار در اوایل دههی نود، نشر سپیدهباوران آنرا منتشر کرده و تا کنون چندبار تجدید چاپ شده است. دفتر حاضر در برگیرندهی ۷۰ قطعه شعر، شامل ۲۷ رباعیپیوسته، ۴۲ رباعی و یک بیت (با فرم کامل) در وزن رباعی است. این مجموعه از نظر درونمایه، با محوریت #ادبیات_عاشورایی؛ مضامینی را در حوزهی زمانی صدر اسلام تا عاشورا در بر گرفته و با مقدمهی #یوسف_علی_میرشکاک به مخاطبان عرضه شده است.
چنانکه میرشکاک در مقدمه یادآور شده؛ التزام موضوعی دفتر، دشواریهایی فراروی شاعر نهاده و همین نکته، علاوه بر غالب کردن فضای کوششی و تفننطلبانه بر اشعار، که نشاندهندهی دغدغهی شاعر و هدفی ارجمند اوست، دشواریهایی را در سرودن این دفتر پیش روی شاعر گذاشته است. با این حال لازم است برخی جنبههای مثبت و منفی این دفتر را در چند بخش زیر گوشزد کنیم.
_شیوهی پیوند در رباعیهای پیوسته: سرودن چند رباعی همموضوع با رعایت پیوستگی معنایی و فرمی، از دیرباز در سنت شعر فارسی معمول بوده؛ چنانکه در #مختارنامه_عطار به ویژه بابهای ۴۶تا۴۸، در آثار #اهلی_شیرازی و آثاری از دیگر شاعران، نمونههایی از این شیوه را میتوان دید. از میان شاعران روزگار ما نیز بسیاری علاوه بر رعایت مضمون مشترک کوشیدهاند؛ با استفاده از تکرارها و التزامهای لفظی، بر پیوند رباعیهای همسایه بیافرایند که در دهههای اخیر، مجموعههایی چون: "حالی است مرا" سرودهی #منصور_اوجی؛ "ای عشق" سرودهی #شاپور_پساوند و آثاری دیگر(موفق یا ناموفق) از این جمله بودهاند.
از جنبههای مثبت در بخش رباعیهای پیوستهی "شین"، علاوه بر همخوانی و مشابهت درونمایهی رباعیها؛ التزام آغازینِ عبارتهای "من بودم و تو" و "من هستم و تو" در دو بخش اصلی اشعار است. شاعر همچنین با استفاده از روایت و سیر زمانی از صدر اسلام تا پس از حادثهی کربلا، چارچوبی منظم به موضوع داده و سپس در بخش دوم؛ مخاطب را با پرشی زمانی به روزگارِ"کنون" بازگردانده و سیر رویدادها را در دوران معاصر بازسرایی کرده است. از جنبههای مثبت این بخش، قابلیت اشعار در همذاتپنداری مخاطب، راوی و شخصیتهای اشعار است. در کل، جلیل صفربیگی در ایجاد پیوستگی بین رباعیهای آغازین مجموعه، به موفقیت نسبی دست یافته است.
_ردیفهای ناتمام: از شگردهای پرتکرار دفتر، در کنار استفاده از ردیفهای فعلی(در خدمت روایت) و دیگر ردیفهای نوآورانه، استفاده از ردیفهای ناتمام است. در بیش از هفت رباعی، کلماتی پس از ردیف حذف شده؛ اما آنچه در مجموعه کاملا واضح است، تفننی بودن و صِرف بازی نوآورانه در کاربرد این ردیفهاست؛ بهطوری که کمتر ردیفی میتوان دید که حذف پس از آن هویتی شاعرانه یافته و ردیف ناتمام در خدمت فرم اثر بوده باشد. این کاستی عمدتا در حذفهای بیت اول رباعی ها دیده میشود و در مصراع پایانی عمدتا حذفها امکان خوانشی شاعرانه را برای مخاطب فراهم میکند:
یک عمر نماز شاممان را به یزید...
دادیم همه سلاممان را به یزید...(ص۶۸)
اصغر که نشست تیر بر حنجر او
مانند کبوتری که بال و پر او ...(ص۳۲)
من بودم و تو، تو عمرو عاصی یا من؟
تو خطبه بخوان برای مردم تا من... (ص ۲۴)
که در نمونهها، حذف پس از ردیف چندان جاذبهای شاعرانه برای مخاطب فراهم نکرده و حذفهایی ساده در رباعی نمود یافته است.
#نقد_شعر
#شعر_عاشورایی
#رباعی_معاصر
@mmparvizan