"ایستگاه"
به زیر سایهی کدام، آشنا بایستم؟
تو نیستی رفیقِ من! بگو کجا بایستم؟
یگانه تکیهگاه من، عصای شانههای توست
بگو چگونه بیتوکلّ ِ عصا، بایستم؟
چقدر پابهپا کنم به شوق خندههای تو؟
چقدر در مسیر تو، به روی پا بایستم؟
صدا بزن مرا دوباره، ای حضور ِ پشتِ سر!
که لحظهای به جستجوی آن صدا، بایستم
*
منم درخت گردویی که عاشق هوای توست
چطور بیتو در هوایِ بیهوا بایستم؟
قرارمان درست در همان زمانِ عاشقی
بیا که پای آن قرارِ آشنا، بایستم
تو میرسی از آنطرف، من اینطرف نشستهام
به پاسخ سلام من بایست تا بایستم
#قرار
#عاشقانه
#غزل
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"ابتهاج و سنت انتخاب وزن غزل"
برخی منتقدان، هوشنگ ابتهاج را بزرگترین غزلسرای دوران معاصر میدانند. زاویهی نگاه این پژوهشگران، محتملا با تکیه بر پیوند غزلهای او و سنتهای شعر فارسی شکل گرفته است.
غزلهای ابتهاج از سویی متاثر از فضا و زبان و ساختار شعر حافظ و سعدی و مولوی است و از دیگرسو، اندکی از ویژگیهای شعر رمانتیک معاصر را در خود جای داده است.
اینکه ابتهاج شاعری ساختارشکن نبوده، بر هیچ منتقد شعرشناسی پوشیده نیست. او چندان توجهی به نوآوری در غزل ندارد؛ به همین دلیل است که خلاف شاعرانی چون: منزوی و سیمین و همسو با شهریار و رهی معیری، حتی در وزنهای غزل خویش هم به کلیشههای ادب کهن پایبند بوده است.
در غزلهای او، جمعا از ۲۶ وزن استفاده شده که برآمده از تنوع نسبی اوزان شعر اوست. نزدیک به ۸۳ درصد این غزلها در اوزانی سروده شده که خانلری، آنها را در الگوی وزن شعر سنتی گنجانده و این اصرار، نشاندهندهی سازگاری زیباشناسی شعر سایه با ادبیات عراقی و غزلهای بازگشتی است.
بیش از ۵۶ غزل او در سه وزن سروده شده؛ ویژگیای که الگوپذیری او را در وزن غزل نشان میدهد؛ این اوزان عبارت است از "مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن" در ۲۶ درصد غزلها و "مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" و "فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن" هر یک در بیش از ۱۵ درصد غزلها.
اوزان غزلهای او ۱۴ یا ۱۵ هجایی است؛ شکلهایی که خانلری آنها را در محدودهی وزنهای متوسط قرار داده و "سایه" در کاربرد آنها تابع الگوی وزن عراقی، بهویژه اشعار حافظ و سعدی بوده است.
#وزن_غزل
#هوشنگ_ابتهاج
#سایه
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
بررسي اشعار عربي.pdf
326.9K
"بحثی دربارهی اشعار عربی منسوب به سلمان فارسی"
به مناسبت روز بزرگداشت سلمان فارسی
#محمد_مرادی
#دانشگاه_شیراز
https://eitaa.com/mmparvizan
"شاعر درخت گیلاس"
غلامعلی مهدیخانی(مجرد) متولد ۱۳۱۵ اراک و درگذشتهی ۱۴۰۳ را از ربع قرن پیش میشناختم. در جلسات پررونق و متعدد ادبی شیراز دههی هفتاد میدیدمش و با همان شور همیشگی شعر میخواند. آنوقتها بیش از شصتسال داشت؛ اما غزل را با نگاهی نزدیک به جوانان میسرود. او از اولین دفترش "باغ گیلاس" تا دفتر آخرش که با نام "تا همین غزل" منتشر شد، همینگونه بود؛ چون بسیاری از شاعران عاشقانهسرای روزگار ما.
خدایش بیامرزاد و یادش نیکو باد.
#مهدی_خانی
#شهرستان_ادب
#شعر_شیراز
https://eitaa.com/mmparvizan
"سلوک"
ننگ است از این راه، به بیراه رسیدن
باید به سرِ جادهی دلخواه، رسیدن
هان! قبله عوضکن دل من چونکه بعید است
از کوچهی بنبست به الله، رسیدن
باید بروی راهِ خطر را به نگاهی
چشمی بزنی بر هم و ... ناگاه رسیدن
آیینهی دل صافکن و ساده که سهل است
تاخانهی "معشوق" به یک آه رسیدن
سر را به سوی اوج بکش، دیدنِ اورا
سخت است از اين برکه به آن ماه، رسیدن
یوسف شو و در چاه بمان چند صباحی
شاید که ازاین چاه به آن جاه، رسیدن
ای شیر! بکش پنجه به تقدیر که ننگ است
تا قله به تردستی روباه، رسیدن
ای دوست! تورا رسم خوشی نیست که هر روز
از خدمت این شاه به آن شاه، رسیدن
"ماییم و گلیم نمد کهنه و کنجی"
مارا چه به پابوسی درگاه، رسیدن؟
یک شاخه بپر بالا، ای جان! شدنی نیست
تا سیب به این قامت کوتاه، رسیدن
*
تو سالک راهی دل من! کار تو این بود
گاهی نرسیدن به وی و گاه، رسیدن
روزیّ تو افتاده در این شهر نفسکاه
از گندم قدسی به دوتا کاه رسیدن
*
آغاز تو یک گریه و پایان تو یک رنج
سهم تو از اکراه به اکراه رسیدن
باید که به فکر کفن و مقبره باشی
این بود رهاورد به پنجاه رسیدن
*
اسفار تو این بود دل دربهدر من!
از سیر الی الخلق به الله رسیدن
#توبه
#سلوک
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"کدام مخاطب؟"
یکی از مباحث اصلی در نقد شعر و تاریخ ادبیات، مسئلهی مخاطبشناسی و رابطهی شاعر با مخاطبان آثار است.
نسبت شاعر با سنت و نوآوری، مسئلهی شاعر و زمان و همچنین مقبولیت، از زوایایی است که پیوندی مستقیم با مخاطب دارد.
نکتهی مهم در هنر شاعری، شناخت نوع مخاطب و تعیین رابطهی موثر خالق ادبی با هر دسته از مخاطبان است. اگر مخاطبان را به سهدستهی خاص(فعال و آشنا با شعر)، میانه(شعرخوان و علاقهمند) و عام(مخاطبان شعر با انگیزههای محتوایی و غیر ادیبانه) تقسیم کنیم، چنین میتوان ادعا کرد که آنچه شعر شاعر را فراتر از زمان مقبول میکند، پذیرش مخاطبان خاص است.
برای مثال نسیم شمال از مقبولترین شاعران چندسدهی اخیر است؛ شاعری که سرودههایش در زمان مشروطه زبانزد بوده؛ حال آنکه در اواخر حیاتش کمتر به شعر او توجه شده و اینک جز شانی عمدتا تاریخ ادبیاتی_اجتماعی، کمتر(بهندرت) میتوان برای او اهمیت شاعرانه قائل شد.
مخاطب نسیم شمال در اواخر دوران قاجار، در شعر او به دنبال بازتاب مشکلات اجتماعیاش چون فقر و گرسنگی و استبداد و...، بوده و پس از افت هیجانات عصر خود، دیگر تمایلی به بازخوانی شعر او نداشته است.
کارکردی نظیر این نگاه عام را در موجههی مخاطبان عصر پهلوی با شعر امثال "کارو" و "زهری" و "سهیلی" و بسیاری از شاعران رمانتیک میتوان دید. شاعرانی که در سالهایی از امثال "اخوان" نیز مقبولتر بودهاند؛ اما دلیل پذیرش آنان عناصر شاعرانه و اصالت شعر آنان نبوده است.
مخاطبان عام عمدتا از طریق رسانهها و فضای مجازی و محافل و نشستها و گاه از مسیر پیوند اشعارشان با دیگر هنرها چون: موسیقی و دکلمه و مجلسکردانی یا سوار بر امواج رویدادهای سیاسی و اجتماعی، با شعر پیوند میگیرند و با فروکاستن نیروی پیشران آن موقعیت، شعر مورد نظر را نیز فراموش میکنند.
حال آنکه مخاطبان خاص، با نگاهی کنشگر و در زمان گسترده و منطبق با قابلیتهای گوناگون شعر چون: سنت ادبی، کشف و نوآوری، عاطفه و اندیشهی فردی و زیست شاعرانه، به شاعر و اثر مکتوب او مینگرد. مخاطب خاص هرچند به عدد محدودتر از مخاطب عام است، در مقبولیت شاعر تاثیری بلندمدت دارد.
حال شاعر است که در سلوک خود ناگزیر است، دستهای از این مخاطبان را بر دستهای دیگر ترجیح دهد؛ هرچند شاعر آشنا به تاریخ ادبیات، با نگاهی کلیتر به وضعیت نقد و مواجهه با مخاطبان شعر مینگرد و میکوشد، تمام نیروی خود را بر یکی از این دسته متمرکز نکند و گزارههای شاعرانهی خود را بر سلیقهی ادبی ترکیبی از مخاطبان خاص و عام قرار دهد؛ هرچند همواره عقربههای تمایل او متوجه مخاطبان خاص شعر خواهد بود.
#نقد_شعر
#مد_زدگی
#مخاطب_عام
#عوام_زدگی
#مخاطب_خاص
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"نگاهی به فلسطینسرودهای از سیمین بهبهانی"
سارا چه شادمان بودی، با بقچههای رنگینت
شال و حریر ابریشم، کالای چین و ماچینت
سارا چه راستگو بودی آندم که چشم معصومت
آیینهی سحر میشد وقت قسم به آیینت...
با قوم خود بگو سارا هرگز نبوده تا امروز
یکلحظه خشم و بیزاری با مردم فلسطینت
سارا گریستی آتش بر قتل عام خونباری
صهیون نشان دوزخ شد از شعلههای نفرینت
سارا بگوی با موسی: سودای دین دیگر کن
کز ننگ خود جهانخواری داغب نهاده بر دینت
سارا بپرس از موسی کاین افعیان نمیبینی
یا اژدهای افعیکش تن میزند ز تمکینت
سارا جنازهها اکنون افتاده بر زمین عریان
برکش کفن اگر داری از بقچههای رنگینت
شعر"سارا چه شادمان بودی" از دفتر "دشت ارژن" انتخاب شده که بسیاری از اشعار سیمین بهبهانی را با موضوعهایی نزدیک به ادب پایداری در بر میگیرد.
این شعر پس از کشتار عام صبرا و شتیلا، در شهریورماه ۶۱ سروده شده؛ با این حال، نوع نگاه بهبهانی به جنگ و بهموازات آن، مسالهی فلسطین، کاملا متفاوت با دیگر شاعران فارسی در این دوران است و گاه، سرودههایی از شاعران فلسطینی از قبیل: فدوی طوقان، سمیحالقاسم و محمود درویش را به خاطر میآورد.
ساختار شعر، از تقابل گذشته و حال، دوران خوشی و ناخوشی ساخته شده و این تقابلِ شبه ایدئولوژیک را در تقابل نمادهای فلسطینی و یهودی استفاده شده در شعر، بهخوبی میتوان دید؛ با این حال بهبهانی، بر خلاف [اغلب] شاعران فارسیزبان که منشا این تقابل را عناصر دینی میدانند، بهشیوهی شاعران فلسطینی، بیشتر به جنبهی انسانی و عاطفی بروز این تقابل توجه داشته است. هرچند جنبههای ملی موجود در فلسطینیات عربی را در شعر او نمیتوان پیدا کرد. نوع تصاویر و واژههای شعر نیز کاملا متفاوت با شعر انقلاب است و در مجموع، سبک و محتوای شعر بهبهانی را با تمام مشترکاتی که با برخی اشعار انقلابی دارد، نمیتوان در بوطیقای ادبیات انقلاب اسلامی قرار داد.
بهبهانی با توجه به نوآوریهایش در وزن شعر، در این غزل نیز از تکرار ارکان "مستفعلن مفاعیلن"، بهره برده که از منظر موسیقایی با رخوت، سوال و اندوه حاکم بر شعر تناسب دارد؛ اما از منظر آوایی و زیباشناسی، چه این وزن و چه بسیاری از وزنهای غزلهای او با ساختار ادبی اشعارش سازگاری ندارد و دست کم، حسی زیباشناسانه را به مخاطب عام و حتی در بسیاری موارد خاص، القا نمیکند.(نقل از کتاب در کوچهباغهای پرتقال و زخم، محمد مرادی، صص ۲۲۸ و ۲۲۹)
#سیمین_بهبهانی
#شعر_فلسطین
#نقد_شعر
https://eitaa.com/mmparvizan
«کودتای ۲۸ مرداد و شعر نو فارسی»
یکی از رویدادهای سیاسی- اجتماعی دوران معاصر که تاثیری شگرف و همهجانبه بر ادبیات و فرهنگ و شعر ایران عصر پهلوی، گذاشته کودتای 28 مرداد 1332 بوده است.
اهمیت این رویداد در تاریخ ادبیات معاصر به اندازهای بوده که منتقدان شعر معاصر در کنار دو انقلاب مشروطه و اسلامی، این رویداد را در جایگاه یکی از تعیینکنندهترین بزنگاههای تاریخی، برای جریانشناسی تاریخ ادب معاصر قرار دادهاند. این اهمیت را در اغلب کتابهای تاریخ شعر معاصر و ادوار آن میتوان دید؛ تا جایی که سرفصل تحول میانهی عصر پهلوی، در نظر منتقدان منطبق با این رخداد مهم سیاسی تنظیم شده است. جایگاه این حادثه را در کتابهای ادوار شعر فارسی شفیعی کدکنی، چشمانداز شعر نو ایران زرقانی، جریانشناسی شعر فارسی حسینپور چافی، تاریخ تحلیلی شعرنو شمس لنگرودی و دیگر کتابهای مرجع شعر معاصر میتوان دید.
چرخش سیاسی حاصل از این اتفاق، تغییری جدی را در بدنهی شعر فارسی و جریانهای وابسته به آن پدید آورده؛ از جمله کمرنگ شدن نقش آشکار ادبیات روسگرای برآمده از "نشست نویسندگان و شاعران ایران و شوروی" و فعالیتهای سیاسی دههی ۲۰ و حرکت این شاخه، به سمت شعر نمادین چپگرا که در آثار کسانی چون: کسرایی نمود یافته و به شعر چریکی و مبارزاتی دههی بعد منتج شده است.
این تغییر فضارا در دگرگونشدن ذائقهی نقد ادبی، تاثیرپذیری از ادبیات اروپا و آمریکا و تقابل شعر متعهد و شعر زبانگرا هم میتوان رهگیری کرد.
در دههی سی، شعر نمادگرای نیمایی، با فضایی مبهم و مهآلود و زمستانی و تاریک، قوت مییابد؛ جریانی که آغاز آن با نیما و اوج آن با اخوان و شاملو و دیگر پیروان شعر اجتماعی نیماست.
شاخهای دیگر از شاعران پس از کودتا، سرگردان و نامید به تخدیر و سیاهی و پوچی و مرگ و عصیان و عشقهای برهنه متوسل میشوند؛ جریانی پرمخاطب که بر آمده از ناامیدیهای رایج در فضای جامعه است. این شاخه در بُعد عصیانی خود در آثار کارو و نادرپور و توللیِ نوقدماییِ پس از کودتا و دفترهای نخستین فروغ و آثار بسیاری دیگر از شاعران چارپارهسرا و نیماییگوی فارسی جلوه یافته است؛ هرچند برخی شاعران رمانتیک این دوره کوشیدهاند، بین مفاهیم تغزلی و اجتماعی- مبارزاتی، آشتی ایجاد کنند؛ اتفاقی که در برخی سرودههای ابتهاج و نصرت رحمانی منعکس شده است.
#شعر_معاصر
#جریان_شناسی
#کودتا
#نیما_و_پیروانش
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
1558770986-9779-37-8.pdf
610.6K
"تبارشناسی و شرح اصطلاحات رباعی منسوب به ابنسینا"
مجلهی شعرپژوهی دانشگاه شیراز
محمد مرادی
به بهانهی اول شهریور، روز بزرگداشت ابنسینا
#خط_آیینهای
#شعر_دینی
@mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
تحقيق_انتقادي_در_عروض_فارسي.PDF
4.4M
"تحقیق انتقادی در عروض فارسی و چگونگی تحول اوزان غزل"
این کتاب ارزشمند حاصل رسالهی دکتری پرویز ناتل خانلری به راهنمایی ملکالشعرای بهار است که در سال ۱۳۲۷، توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر شده است.
خانلری در مقدمات این اثر پژوهشی مباحثی نسبتا جدید را دربارهی وزن شعر و طبقهبندی اوزان مطرح میکند و پس از بررسی حدود ۱۷۰۰۰ غزل، الگویی از اوزان پرکاربرد در غزل فارسی ارائه کرده است.
از کاستیهای این پژوهش، باوجود نوجوییها، یکی بررسینکردن اوزان غزل برخی شاعران تاثیرگذار چون: مولوی و بیدل است و دیگر اینکه، وزن مشهور و مهمّ "مفعول مفاعیل مفاعیل مفاعیل" از دایرهی بررسی خانلری جامانده است.
@mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"نخستین شعر با موضوع زیارت امام حسین(ع) در ادب فارسی"
اشاره به کربلا و وصف و ستایش و مرثیهی امام حسین(ع) در شعر فارسی از قرن چهارم رواج داشته است؛ اما نخستین ابیات که در وصف اهمیت زیارت آن حضرت و شهادتگاه ایشان سروده شده، ابیاتی از باب سوم حدیقهی سنایی غزنوی است که حدود ۹۰۰ سال قبل سروده شده و در ذیل " التمثل فی الاشتیاق الی المشهد العظیم" پس از ستایش و مرثیهی امام حسین(ع) ثبت شده است.
در این چند بیت، سنایی از زنی ساکن کوفه روایت میکند که هر روز صبح به همراه کودکان یتیمش از دروازهی کوفه خارج میشود و رو به کربلا میایستد و نسیم معطر به یاد امام(ع) را نفس میکشد و از کودکان خود میخواهد، پیش از ورود باد معطر کربلا به کوفه و آلودهشدن در دماغ ستمگران کوفه، از آن بهره گیرند و آن حضرت را از دور زیارت کنند:
بود در شهر کوفه پیرزنی
سالخورده، ضعیف و ممتحنی
بود از اولاد مصطفی و علی
ممتحن مانده بیحبیب و ولی
کودکی چند زیر دست و یتیم
شده قانع ز کربلا به نسیم
زال، هر روز بامداد پگاه
کودکان را فکندی اندر راه
آمدی از میان شهر برون
دیده از ظلم ظالمان پرخون
بر رهِ کربلا بِاستادی
بر کشیدی ز درد دل بادی
گفتی اطفال را همی بویید
وین نکو باد را بینبویید*
پیشتر زانکه در شود در شهر
بر گِرید از نسیم مشهد بهر
شود از هر دماغ آلوده
باد چون گشت شهر پیموده
حظّ این باد جمله بردارید
سوی نااهل و خصم مگذارید
من غلام زنی که از صد مرد
بگذرد روز بار و بردابرد...
حدیقهالحقیقه و چند قصیدهی سنایی، نسخه مورخ ۶۹۱، مجلس شورای اسلامی
*به معنی بوییدن؛ استشمام
#امام_حسین
#شعر_دینی
#محمد_مرادی
@mmparvizan
هدایت شده از خاتم|خانهشعروادبیات
🌿گرچه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست...
🪐دورهمنشینی جوانان و اهالی شعر و ادب فارس
🟪خانه شعر و ادبیات خاتم
🔰مجال شعرخوانی، نقد آثار، گفت و گو و فراگیری
📆دوشنبه ۵شهریور ماه ۱۴۰۳
⏳ساعت: ۱۷:۰۰
📝باارشاد:
دکتر محمد مرادی
✨موضوع:
شاعران سبک عراقی(بخش اول،شعر قرن هفتم)
📍مکان:
چهارراه حافظیه- اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی- طبقه زیرین- تالار گفتگو
🔼ورود برای عموم علاقهمندان به شعر و ادبیات، آزاد است.
|خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿
@khatam_shz