هدایت شده از عقلنوشتههای انقلابی
💢تحفهای اصفهانی اندر باب بیحجابی💢 (2)
صفحه 2 از 3
➖چند نکته راهبردی را کوتاه و البته صریح عرض میکنم:
1️⃣ ایده تذکر لسانی عمومی به این معنا که همه متدینین راه بیفتند و خودجوش تذکر لسانی بدهند، به علت عدم آموزش و مهارت لازم عموم مردم و همچنین به علت به دنبال بهانه بودن دشمن، بسیار پرهزینه است و منتهی به شکاف بیشتر و بیشتر اجتماعی میگردد.
2️⃣ بهترین و مطمئنترین راه کوتاه مدت برای کنترل گسترش بیحجابی را باید در تذکر لسانی مهربانانه و البته مقتدرانه به سربرهنگان و البته برخورد قاهرانهتر با 3 الی 4 درصد هنجارشکنان (بخوانید تننماها)، توسط کادر حراست و انتظامات اماکن جستجو کرد. رسمیت قانونی که به دنبال خود نوعی اقتدار حکومتی را نمایندگی میکند، موضعی است که در موارد متعددی که شاهد بودم، طرف منازعه و معارضه قرار نمیگیرد؛ بر خلاف امر به معروف و نهی از منکرهای فردی و خودجوش. باید توجه کرد که در حال حاضر بخش زیادی از بیحجابان در حال مزه مزه کردن است و هنوز آنقدر بر ادامه این مسیر تصمیم قاطعی نگرفته است، لذا رها کردن فضا و حساسیتزدایی از آن بسیار خطرناک است و باعث تقویت موضع ایشان میگردد.
3️⃣ البته آنچه گفته شد، اصلا به این معنا نیست که ما نباید «مردمیسازی مبارزه با بیحجابی» را دنبال کنیم. اساساً راه حل اصلی رفع مشکلات اجتماعی را باید در مردمسالاری دینی جستجو کرد، ولی ـ همانطور که بارها این مسئله محل اختلاف با دوستان عزیزم بوده است ـ ، به جدّ معتقدم که نگاه تودهای به حضور و مشارکت مردمی، جز اتلاف انرژی و اصطکاکهای پرهزینه و فرصت سوز عایدی نخواهد داشت و مردمسالاری زمانی امکان تحقق مییابد که با هدایت و رهبری دینی صورت گیرد وگرنه آنچه که اتفاق میافتد، مردمسالاری نخواهد بود، بلکه وضعیت به وضعیت«مردم علیه مردم» تبدیل خواهد شد.
مدعای بنده این است که برای ایجاد موقعیت «مردمسالاری دینی» در هر پدیدهای، باید آن پدیده را به پدیدهای سیاسی ـ ملی تبدیل کرد. این مدعا را قدری توضیح میدهم:
برداشت من این است که هم جریان بیحجاب و هم جریان مذهبی در حال وزن کشی و شرایط سنجی است. امروز جریان بیحجابی در کشور، در حال تست و در حال ایجاد نمونههای موفق همبستگی اجتماعی از طریق بیحجابی به عنوان مهمترین فناوری اجتماعی بروز اعتراضات سیاسی خود است و لذاست که بیحجابی امروز نه یک پدیده صرفا فرهنگی که اساساً یک اکت و کنش پرقدرت سیاسی است که اگر هزینههای این نزاع سیاسی واضح نشود، امکان پیوستن خیل عظیمی از بدنه شل حجاب به بیحجابان و یا بیحجابان به تننمایان دور از انتظار نخواهد بود.
صریحاً عرض میکنم امروز نابودکننده ترین راهبرد برای مواجهه با بیحجابی، #سیاست_زدایی از این پدیده و فروکاهیدن آن به مثابه یک عارضه فرهنگی و اجتماعی است؛ همانطور که در طرح شورای عالی انقلاب فرهنگی (هم طرح زیست عفیفانه و هم طرح اقدام مشترک) به وضوح قابل مشاهده بود. سیاسی بودن یک فعل، یعنی اینکه مسئله، مسئلهی مرگ و زندگی است؛ یعنی مسئلهی بقا و عدم بقای یک ملت است؛ یعنی مسئله، حساستر از یک تصمیم شخصی و یا گروهی و یا صنفی است؛ یعنی مسئله، یک مسئله ملی است!
سیاستزدایی از پدیده بیحجابی، نه تنها شرایط پیوستن قشر شل حجاب به بیحجاب و بیحجاب به تننمایان را فراهم میکند، بلکه بالاتر، امکان فعالسازی انرژی پنهان و عظیم جریان مذهبی در کشور را هم از دست میدهد. سیاستزدایی، به معنای این است که مسئله هجمه به هویت ملی در کار نیست و لذا ظرفیت انگیزش و برانگیختن قدرت واقعی مردم متدین ایران به عنوان بزرگترین نیروی اجتماعی دویست سال گذشته ایران را نخواهد داشت. مخدوش شدن هویت ملی، بزرگترین سرمایه انگیزشی ایجاد عزم ملی برای ویرایشها و اصلاحها بزرگ در کشور ایران است که سیاستزدایی و فرهنگمالی کردن امور تمدنی، آن را نفی میکند و تقلیل میدهد.
ادامه دارد...👇
قسمت اول:
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1320
قسمت دوم:
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1321
قسمت سوم:
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1322
#عقلانیت_انقلابی
#تمدن_نوین_اسلامی
#توسعه_تفاهم_اجتماعی
#بیحجابی
هدایت شده از عقلنوشتههای انقلابی
💢تحفهای اصفهانی اندر باب بیحجابی💢 (3)
صفحه 3 از 3
فرهنگ برهنگی، آشکارترین نقطه تلاقی فرهنگی تمدن دینی با تمدن غرب است و این یعنی تیزترین و سیاسی ترین لبه نزاع فرهنگی. ولی مشکل جایی است که در ادبیات حکمرانی ما سالهاست، تا صحبت از مقوله سیاست میشود، بلافاصله «حاکمیتی بودن»، «از بالا به پایین بودن»، «غیرمردمی بودن»، «اجباری قانونی بودن»، «غیرمشارکتی بودن» و «اختصاصی بودن» به ذهن میآید، در حالیکه منطق انقلاب اسلامی اساساً بر توأمان بودن امر سیاسی با امر مردمی استوار است و هنر حضرت امام خمینی ره این بود که با آگاهی بخشی و ایجاد بسترِ به میدان آمدن مردم، سیاسیترین پدیدهها مانند ترورها، تجزیهطلبیها، کودتاها، جنگ مستقیم نظامی و ... را به صورت مردمی حل و فصل میکرد ....
در پدیده بیحجاب و این نزاعِ تمدنی هم، بزرگترین اشتباه راهبردی این است که گمان کنیم با سیاستزدایی و فرهنگی اعلام کردن ماجرا، میتوانیم حرکت عمومی و مردمی ایجاد کنیم؛ کسی که چنین گمانی دارد، به گمان من اساساً منطق انقلاب را نفهمیده است ...
اگر میخواهیم در مقابل بزرگترین نماد فرهنگی توسعه مدرن و تمدن ضدانسانی غرب، عزم ملی ایجاد کنیم، باید بر روی این حرف بایستیم که تننمایی و بیحجابی، ایستادن در صف یزدیان زمان و در حکم شمشیر کشیدن بر پیکر بیجان سیدالشهداء علیه السلام است؛ بیحجابی امروز ایستادن در مقابل توحید و تقویت جبهه کفر و الحاد است ... نمیدانم چگونه میتوانم از کژتابیهای این حرف جلوگیری کنم. واضح است به هیچوجه مراد من این نیست که امروز بیحجابی که در خیابانهای اصفهان و تهران و قم میبینیم، یزیدی است و کافر و محارب؛ استغفرالله! بی آبرویی مانند من را چه به این برچسبزنیها! حرف من این است که تا وجه سیاسی یک عمل خُرد در مقیاس درگیری تمدنی مشخص نشود، امکان عزم ملی و مشارکت عمومی مردم تا بن دندان مؤمن ایران را نخواهیم داشت؛ فقط در چنین صورتی است که میتوانیم هویت اسلامی انقلابیِ فروکش کردهی بعد از جنگ را دوباره احیاء کنیم.
احیاء هویت ملی ـ تمدنی مردم ایران، آن باطل السحری است که همه ترفندها و دسیسههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تمدن رقیب ما را میتواند خنثی و در خود هضم کند. نمیتوان مردم بزرگ ایران را با فرآیندهای نظام سازی مدرن، به مردمانی رام و مطیع نسبت به ساختار و قانون تبدیل کنیم. اگر چنین تقلیل گرایی و فروکاستنی را در دستور کار قرار دهیم و بخواهیم از مردم ایران، مردمانی میانمایه و نرمالیزه شده بسازیم، دیر یا زود با واکنش تند هویتی مردم ایران مواجه خواهیم شد
4️⃣ به صورت کوتاه مدت، باید بازیابی هویت جمعی و قدرت کنشگری اجتماعی قشر محجبه و مذهبی شود. تذکر لسانی فردی و بروز تنشهای متعددی که در این سالها اخبارش از گوشه و کنار به گوش رسیده است، تردید زیادی در ثمربخش بودن یا نبودن این شیوه امر به معروف و نهی از منکر ایجاد کرده است. در یک منطق ساده، گفته میشود که اگر ده نفر در یک خیابان به یک بیحجاب تذکر دهند، حتما اثرگذار است، ولی همین منطق ساده، معمولا به سادگی پیش نمیآید و امروز دست نیافتنیترهم شده است.
حلقههای میانی و جریانهای حاکمیتی ـ مردمی باید به سازماندهی این نیروی مظلوم کف میدان و البته متحیر کمک کنند؛ این نیروهای پرانرژی و مسئولیتپذیر باید یاد بگیرند که قبل از تذکر لسانی، با نحوه حضور قدرتمند و الهام بخش خود، اثرگذاری محیطی داشته باشند؛ باید حتی اگر لازم باشد، برای جلوگیری از تعرض و درگیری در پرتو حضور نیروهای انتظامی در اماکن مورد نظر خود حاضر شوند؛ باید یاد بگیرند که تذکر لسانی را باید به نیروهای رسمی حراستها و انتظامات واگذار کنند، و خود بیشتر وظیفه «تبیین» و «گفتوگو» را به عهده بگیرند و با منطقی ساده و البته استوار، پیامدها و لوازم بیحجابی و برهنگی را در مقیاس نزاع تمدنی با غرب به تفاهم بگذارند.
5️⃣ بارها گفته ام، عامل اصلی رواج بیحجابی در غرب را نه تبلیغات و رسانه و فضای مجازی که تصمیمات غلط حاکمیت در عرصههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میدانم. امضای نسخههای توسعه غربی در بخشهای متعدد حاکمیتی و عدول از شعار جوهری انقلاب اسلامی یعنی شعار«نه شرقی؛ نه غربی»، در بسیاری از موارد موجب گسست پیوندهای دینی جامعه شده است....
در یک جمله اگر بخواهم بگویم، غفلت حاکمیت از الزامات رویکرد پیشرفت اسلامی ـ ایرانی و عدم مرزگذاری آن با الزامات رویکرد توسعه غربی، امروز آن چیزی است که ضرورت ساختن «دولت اسلامی» به مثابه گام سوم حرکت تمدنی انقلاب اسلامی را دو چندان کرده است... (تفصیلش بماند برای مجالی دیگر)
قسمت اول:
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1320
قسمت دوم:
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1321
قسمت سوم:
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1322
#عقلانیت_انقلابی
#تمدن_نوین_اسلامی
#توسعه_تفاهم_اجتماعی
#بیحجابی
34.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گام دوم / مصطفی جمالی,
مهندسی تمدن نوین اسلامی ـ جلسه 9
🌐آدرس کانال گام دوم:
🔸https://eitaa.com/mo_jamali_110
34.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گام دوم / مصطفی جمالی,
مهندسی تمدن نوین اسلامی ـ جلسه 10
🌐آدرس کانال گام دوم:
🔸https://eitaa.com/mo_jamali_110
✅ َشب خوب علم اقتصاد ایران
🖌حسین مهدیزاده
📍مدیر میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم
نمی دانم دقیقا چند سال پیش بود، اما احتمالا در حال نزدیک شدن به یک دهه می شود که در سایت مکتبخونه، تدریس اقتصاد خُرد دکتر فرهاد نیلی را گوش می دادم. نمی دانم جلسه یک و یا ابتدای جلسه دو بود که ایشان تاکید می کرد که علم اقتصاد، علم باید و نباید نیست، علمی است برای پس از مشخص شدن باید و نباید، شایست و ناشایست! علم اقتصاد متعارف در یک قرن اخیر، علمی است که «پس» از مشخص شدن باید و هنجار، نباید و ناهنجار، رفتار انسانی را بهینه می کند و توسعه می دهد. آنجا یادم هست که فرهاد نیلی تاکید داشت که شایست و ناشایست را سیاست مشخص می کند و ما در قرن بیستم، دیگر اقتصاد سیاسی نداریم، یا اقتصاد می خوانیم یا سیاست و دیگر این دو، علم یک علم نیستند!
چه خوشمان بیاید و چه بدمان بیاید، اسلامگرایانی که انقلاب 57 را رقم زدند، مواجهه علمی ناچیزی با مدرنیته داشتند و برای پاسخ به این سوال بسیار ضعیف تر از امروز بودند. آن سالها هنوز فکر می شد که علم، یک دستگاه همه فن حریف است که هر کس، با هر غایتی می تواند از آن استفاده کند و به هیچ کس نه نمی گوید! این حرف به راحتی در طلبه های حجره نشین قم و دانشجویان از فرنگ برگشته جا باز کرد تا جایی که نتیجه این خطای بزرگ این وضعیت قر و قاطی امروز شد که حزب اللهی ها، با عزم و اراده پولادی و جهادی و مومنانه، روز به روز سفره مردم را تنگ تر می کنند و عدالتخواهان پیشین، دولتشان را دو دستی به بنگاه دارنی که چیزی جز سود شخصی سازی شده نمی فهمند، تحویل داده اند و از بسیج و نیروی انتظامی و روحانی و هیات و امام حسین و... توقع دارند که این کلاف سردرگم را حمایت کنند و لخت بودن این انسان را به معنی انقلابی بودن آن بگیرند!
مناظره دوشنبه شب مسعود درخشان و موسی غنی نژاد، شاید برای نخستین بار اقتصاد را به سر جای خودش برگرداند: «اقتصاد دین مدرن است!» و اساسا این یک گزارش غلط از جایگاه علم از بیخ غلط بوده! آن سالهایی که انقلابی ها، مکتب اسلام واقعی را #اسلام_سیاسی می دانستند، اقتصاد مدرن دین واقعی همان کشورها بود. دوشنبه اما همه چیز سر جای خود برگشت! غنی نژادِ حسابدار و مترجم هایکِ حقوق-سیاست دان با مسعود درخشان، نابغه اقصادسنجی و اقتصاد انرژی دو ساعت و نیم روبروی هم نشستند و یک کلمه هم از جزئیات نگفتند و نمودارها و سنجه ها را به رخ هم نکشیدند و با عصبانیت و جدیت تمام از آنچه باید یک اقتصاددان به آن «ایمان» داشته باشد گفتند!
غنی نژاد ایمان خودش به #لیبرالیسم_آرمانی را فریاد زد! تو گویی مردان پارسی قرار است آنچه لیبرال های اروپایی و آمریکایی هیچگاه روی زمین ننشسته است را از ثریا بیاورد و به زمین بنشاند و هیچ ابایی هم نداشت که آنکسی که جلوی او نشسته است هم یک پروفسور کامل اقتصاد است و باید با او با زبان اقتصاد حرف بزند!
درخشان هم مدام از آرمان ادیان و انقلاب اسلامی و ولایت فقیه می گفت و اینکه ما باید تابع حکم حکومتی رهبری باشیم که مشخص می کند امروز چه جامعه ای اسلامی است و چه جامعه ای اسلامی نیست و ما باید علم اقتصاد مورد نیاز او را تولید کنیم!
دوشنبه شب حقیقت علم اقتصاد با حقیقت علم اقتصاد مناظره کرد و تنها کسانی که نمی خواهند این حقیقت ایدئولوژیک و الاهیاتی خودش را آشکار کند و همچنان می خواهند ایران مصرف کننده طرح هایی باشد که نمی دانند چه رویایی در سر دارند، از این مناظره ناراحت هستند و البته آنهایی که به اشتباه فکر می کنند دعوای لیبرالیسم با ادیان را باید در جعبه إجورث تعیین تکلیف کنند، این شب را «شب بد اساتید» نامیدند!
روزهای خوب علم اقتصاد ایران در حال آغاز است. پیرمردهای استخوان خرد کرده ای که خودشان درس مخفی شدن پشت فرمولها را به شاگردانشان داده بودند، حالا خودشان دست برداشتند و لخت و عور نشان دادند که اقتصاد بخشی از تکنولوژی تحقق #رویاها، در کف زندگی است و یگانه نیست و آسمان ریاضی باز نشده است و این کودک یگانه را فروفرستاده باشد! می دانم که نه چپ از این ماجرا خوشحال است و نه راست! چون هر دو سالها، برج و باروهایی دور این لایه مخفی شده علم ساخته بودند که کسی دیگر به سوی آن باز نگردد و حالا رستم ها آمده اند تا با پتک این دیوارها را خراب کنند، تا معلوم کنند که مساله از رکود در آمدن نیست، مساله تورم نیست، حالت بهینه گردش مالی نیست، بلکه مساله این است که چه غایتی داریم و چه انسانی می خواهیم بسازیم و چه کیفیتی از جامعه برای این انسان مناسب است؟!
مشخص شدن مرزها، فقط برای آدمهای کوچک دلسرد کننده است، آدمهای جدی از اینکه مرزهای دانش شفاف تر می شوند، فقط لذت می برند.
@social_theory
◀️فتحِ درخشان
✅علمورزی واقعی کاری عمیقاً سیاسی است
✍حمید ابدی
دانشجوی دکتری مدیریت راهبردی دانش
1⃣ از 2⃣
عمده واکنشها در فضای نیروهای انقلابی به مناظره درخشان ـ غنینژاد به ارزیابی اخلاقی و محتوایی ـ منطقی این گفتگو و به طور خاص پرفسور درخشان معطوف بوده است. در میان مکتوبات، نوشتهای از یک ژرونالیست دیدم که با ژِستی علمی و تعابیری توهینآمیز و زشت، سعی داشت پرفسور درخشان را شخصیتی تصویر کند که هاله اطرافیان و علاقهمندان مانع نمودار شدن بیسوادی و پوپولیسم علمی او شده است. من چنین نوشتهای را مشتی نمونه خروار نفهمی از درک مناسبات علم و سیاست و رسانه میدانم.
فرآیند علمورزی و مدیریت تحوّلات علمی در نسبت با سیاست جاری جمهوری اسلامی، اینقدرها هم با روندهای منطقی و استدلالی متعارف علمی پیش نمیرود. ما که عادت کردهایم مباحث علمی و به ویژه دغدغه علوم انسانی اسلامی را در کنج عزلت و محافل خودمانی پی بگیریم و امری حاشیهای در تصمیمگیریهای جمهوری اسلامی باشیم، اتّفاقا باید به استقبال نحوه مواجهه پرفسور و اتّفاقی که در مناظره رخ داد، برویم. لذت بردن از قوّت و قوام روششناختی و معرفتشناختی و محتوایی مباحث علمی، نباید ما را چنان مدحوش کند که صحنه به شدت خشنی که در تصمیمگیریهای اقتصادی کشور در جریان است، را نبینیم. تصویری که پرفسور از مناسبات نهادی علم و سرمایهداری در ابتدای گفتگو تلاش کرد خلق کند، به حسب تجربهای چند دههای بود که شخصاً از نزدیک در متن آن حضور داشت و با پوست و گوشت درک کرده بود.
همچنین در کنار تیتر بد روزنامه فرهیختگان ـ «شب بد اساتید»! ـ نوشتهای در سایت این روزنامه دیدم با عنوان «پایانی بر موج دوم اقتصاد اسلامی». واقعاً فهم این مطلب برای نگارنده مقدور نیست که چگونه با نظر به این مناظره، این همه دلالت اخذ شد و این همه رطب و یابس در این نوشته به همه بافته شد و این نتیجه استنتاج شد که «یک موج» فروکش کرد. من البته ـ برخلاف نویسنده آن نوشته ـ معتقدم فتح بزرگ درخشان این بود مسئله اقتصاد اسلامی را به لحاظ سیاسی و رسانهای برجسته کرد و این مناظره اتّفاقا «آغاز اقتصاد اسلامی گام دوم» ـ با هر قرائتی، ولو متفاوت با ایده پرفسور درخشان ـ بود. درخشان در این مناظره، حدّ و اندازه خود را بزرگتر از یک ایده خاص در اقتصاد اسلامی دید و در وزان گشایشدهنده به یک مجموعه بزرگ از نخبگان و اندیشمندان اقتصادی وارد میدان شد.
@social_theory
◀️فتحِ درخشان
✅علمورزی واقعی کاری عمیقاً سیاسی است
✍حمید ابدی
دانشجوی دکتری مدیریت راهبردی دانش
2⃣ از 2⃣
حرف ساده پرفسور درخشان که «من نظریه اقتصادیام را بر دیدگاه امام خمینی و رهبری استوار میکنم» در عین سادگی، بسیار پیچیده و با یک پشتوانه نظری و مطالعه تاریخی عمیق همراه است. علاقهمندان به فهم نظری اقتصاد را به استماع مجموعه 16 جلسهای از ارایه تاریخ عقاید اقتصادی پرفسور درخشان دعوت میکنم تا طرح نظری مورد نظر او ـ «تابعیت اقتصاد از سیاست» یا «هماهنگی نظم سیاسی، نظم فرهنگی و الگوی اقتصادی» ـ را با تبیینی تاریخی در متن تحوّلات اقتصادی غرب مدرن درک نمایند. درخشان معتقد است که اقتصاد همواره و همیشه تابع سیاست بوده و در پی یک طرح سیاسی آمده و تغییرات نظم سیاسی، تغییرات الگوهای اقتصادی را رقم زدهاند. لذا اگر اشارهای به امام و رهبری دارد، از سر تعارفات مذهبی و انقلابی متعارف نیست.
برخلاف نظر نویسنده مقاله «پایانی بر موج دوم اقتصاد اسلامی»، مسیر درخشان، بی آنکه بخواهد با سروصدا و فخرفروشی علمی بر تبل اختلاف با نحلههای اقتصاد اسلامی بکوبد، غیر از آن چیزی است که توسط اساتید حوزوی اقتصاد اسلامی دنبال شده است. جمله مهم او که «اقتصاد مقاومتی، همان اقتصاد اسلامی است» شاید حمل بر پنهان شدن پشت شعار رسمی جمهوری اسلامی تلقّی شود، امّا او واقعاً معتقد است که نقش او به عنوان نظریهپرداز اقتصاد، ارایه تبیینی نظری از یک الگو و راهبرد اقتصادی در هماهنگی با طرح اقتصاد سیاسی موردنظر ولی فقیه است؛ نه در انداختن یک طرح نظری اقتصادی و تلاش برای الصاق سیاسی آن به دیدگاه ولی فقیه. اینکه درخشان همه آبروی خود را پای ایده «تجمیع بانکهای خصوصی و دولتی در یک بانک ملّی و حذف بانک مرکزی» آورده، نه از سر ساده دیدن پیچیدگیهای اقتصاد، بلکه برآمده از درک او از تاثیر مناسبات مالی بانکی بر جریان تولید در کشور و زمینهسازی برای عملی شدن سیاستهای اقتصاد مقاومتی است.
در پایان، به نکتهای که در آغاز اشاره شد برمیگردم. نیروهای تحوّلخواه انقلابی در حوزه و دانشگاه، باید بیاموزند که تصمیمگیری در نظم سیاسی و اقتصادی کنونی جمهوری اسلامی، محیط پرتنش و همراه با کشمکشهای خشنی است که با پز علمی و ژستهای علمورزانه نمیتوان با آن رو به رو شد. درخشان فداکارانه و خودآگاه، خود را به مثابه یک لیدر «سیاسی» جلو انداخت و راه گفتگو از اقتصاد اسلامی را در سیاست رسمی جمهوری اسلامی باز کرد. کسی اگر درکی از رسانه داشته باشد، میفهمد که حتّی تیتر منفی روزنامه هممیهن ـ «شکست استاد» ـ نشانه ترک برداشتن دیواری است که بین اندیشمندان انقلابی اقتصاد و سیاست رسمی جمهوری اسلامی طی دهههای اخیر کشیده شده است.
@social_theory
هدایت شده از مرکز تفقه علوم اسلامی
💠 رهبری حوادث
🔹 مرحوم سیدمنیرالدین حسینی (ره)
لان هم شنيده ميشود كه ميگويند، خارجيها تا پنجاه سال يا صد سال ديگرشان فكر ميكنند. آن زماني كه بچه بوديم و منبريها اين حرفها را ميزدند فكر ميكرديم كه چطور ميشود انسان براي پنجاه سال بعدش فكر بكند؟! ميگفتيم، اينها كه «غيب» و امثال آن را هم نميدانند پس چگونه ميتوانند براي پنجاه سال بعد فكر بكنند؟! بعد يك كمي كه سنمان بالاتر رفت به نظرمان ميآمد كه يك عدهاي را مخصوص اين كار قرار ميدهند كه آنها بنشينند و فكر پنجاه سال ديگر را بكنند. خوب اين احتمال معقولتر بود! ولي بعد كه كمي بيشتر دقت كرديم فهميديم صحبت از اين حرفها نيست. اصلا يك عده را براي كشف قوانين جديد (در مراتب مختلف) قرار ميدهند. يعني ايجاد حوادث تا پنجاه سال آينده، در زمان فعلي دنبال ميشود. يعني چه؟! يعني اينها حوادث آينده را ميسازند و بعد شما فكر ميكنيد كه آنها پيشبيني كردهاند! البته يك بخش آن هم از برآوردها و پيشبينيها ميباشد ولكن اصل مطلب اين است كه، نسبت تأثير عملكرد ادراك بالا رفته است كه ميتواند تا پنجاه سال آينده كار كند. يعني مثلا اگر تئوري اولي ميتوانست ده مشكل را حل كند، بعد يك تئوري ديگري پيدا كردهايد كه ميتواند صد مشكل را حل كند كه در اين صورت مسلّم وقتي با صد مسئله برخورد كرديد حل آنها هم در دست شما خواهد بود. پس «رهبري حوادث» بدون اينكه قدرت تأمل در «ابزارهاي ايجاد حوادث» را نداشته باشيد امكان ندارد.
📚دوره عالی فلسفه، جلسه15
🏠@feghhevelaee
هدایت شده از مصطفی جمالی
🔰سلسله نشستهای "تاملات تمدنی" برگزار میشود.
🗓 ۱۶ اردیبهشت تا ۱۰ تیر ماه 1401
📍حضوری و مجازی
📍با اعطای گواهینامه
🏢 قم، بلوار جمهوری، تالار مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)
🔗 ثبت نام👇
🌐 https://m-ofogh.ir
🌐 کانال و سایت مؤسسه امام خمینی(ره)
🔰 https://eitaa.com/iki_ac_ir
🌐 https://iki.ac.ir
اطلاعات بیشتر:
☎️ 02532113532
✳️ سلسله نشستهای تأملات تمدنی
1️⃣ نشست سوم:
✅ جریان شناسی فکری در مهندسی تمدن نوین اسلامی
👤 با ارائه حجت الاسلام و المسلمین مصطفی جمالی
🗓 شنبه 23 اردیبهشت 1402 ⏰ 17
🏢 قم، بلوار جمهوری، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، سالن اندیشه
👈حضور مجازی
👈با ارائه گواهی پایان دوره
🔗 ثبت نام👇
🌐 https://m-ofogh.ir
🌐 کانال و سایت مؤسسه امام خمینی(ره)
🔰 https://eitaa.com/iki_ac_ir
🌐 https://iki.ac.ir
اطلاعات بیشتر:
☎️ 02532113532
36.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گام دوم / مصطفی جمالی,
مهندسی تمدن نوین اسلامی ـ جلسه 11
🌐آدرس کانال گام دوم:
🔸https://eitaa.com/mo_jamali_110
35.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گام دوم / مصطفی جمالی,
مهندسی تمدن نوین اسلامی ـ جلسه 12
🌐آدرس کانال گام دوم:
🔸https://eitaa.com/mo_jamali_110
40.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گام دوم / مصطفی جمالی,
مهندسی تمدن نوین اسلامی ـ جلسه 13
🌐آدرس کانال گام دوم:
🔸https://eitaa.com/mo_jamali_110
✅غربگران، منشأ مشکلات کشور
🔹آیتالله میرباقری گفت: مردمی که پرچمدار عصر ظهور و زمینهساز ظهور امام زمان (عج) هستند، درست نیست که زیر چرخ دندههای توسعه خرد شوند و این کار خیانت است، مشکلات مردم حتما باید حل شود. این غربگراها و بنیان سرمایهداری فاسد هستند که چنین مشکلاتی ایجاد کردهاند.
@monir_ol_din
هدایت شده از گام دوم|مصطفی جمالی
فرهنگستان علوم اسلامی برگزار می کند:
🔸 اردوی آموزشی تابستانه
🔸با موضوع اندیشه جامع تمدن نوین اسلامی
تحت اشراف آیت الله میرباقری
⚡️از جمله سرفصل ها:
نظام ولایت الهیه
فلسفه تاریخ
الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت
سبک زندگی
و.....
🔸 شرایط ثبت نام:
طلاب سطح 2
دانشجویان کارشناسی
قبولی در مصاحبه
⚡️ نکته مهم :
دوره برای برادران فقط به صورت حضوری
برای خواهران به صورت مجازی برگزار می شود
📅 مهلت ثبت نام: 16 اردیبهشت الی 15 خرداد402
📅 زمان برگزاری اردو: 14 الی 20 مردادماه 402
🔸آیدی ثبت نام:
شماره تماس و شبکه مجازی، مدرک تحصیلی و نام و نام خانوادگی را به آیدی زیر ارسال کنید
@Amozeshfarhangestan
09015353224
#بیانیه گام دوم
#تمدن نوین اسلامی
#اردوی تابستانه
@farhangestan1 @farhangestan_edu
✅درباره «گشودگی زبان» علیزاده در مناظرهها
آیا جبهه فکری انقلاب میتواند نمایندگی غرب را از غربگرایان ایرانی پس بگیرد؟
📝 دکتر حمید ابدی
1⃣ از 3⃣
علی علیزاده پدیده قابل مطالعهای است و نباید او را صرفاً به مثابه یک کنشگر رسانهای فروکاست. در شرایطی که با نوعی «انسداد زبانی» ـ و نه انسداد فکری ـ رو به رو هستیم، زبان علیزاده گشوده است و پیش میرود و امکان همدلی و همزبانی را یافته است. از این مسئله به سادگی نگذریم و آن را صرفاً به هوش رسانهای او برنگردانیم. به نظرم علیزاده به «فرم» تازهای از فکر کردن به مسائل ایران رسیده است که زبان او را باز کرده است. بر «فرم تفکّر» تاکید میکنم و نه «محتوای تفکّر»؛ میشود اندیشمند پرمحتوایی را تصوّر کرد که به علّت انسداد زبانی امکان سخن گفتن درباره مسائل ایران را نیافته باشد.
مناظره علیزاده با نصیری و غنینژاد را بازخوانی کنیم. به دهانِ همیشه باز نصیری و غنینژاد نگاه نکنیم، به این توجّه کنیم که تیغ نصیری و غنینژاد در این مناظرهها نمیبُرد. این دو علیرغم دهان باز و هجمه بی حدّ و مرز و سراسر انتقادی، انگار خلع سلاح شدهاند و گویی به هوا مشت پرتاب میکنند. این امر را در موقعیتی که علیزاده تلاش کرد برای خود ایجاد کند، باید جستجو کرد. علیزاده فرمی از فکر کردن به مسائل ایران را یافته که در آن سه مقوله به شدّت برجسته است: «امر ملّی»، «سیاست مدرن» و «عقلانیت و واقعیت غرب مدرن». یعنی تلاش او بر این امر تعلّق یافته که با تکیه بر امر ملّی و سیاست و عقلانیت و واقعیت تاریخی غرب مدرن، توضیح و تبیینی در دفاع از رهبر بزرگوار انقلاب و روند تحوّلات جمهوری اسلامی و نقد جریان اقتصادی حاکم بیابد.
علیزاده به خوبی تلاش کرد لیبرالیسم غنینژاد را در برابر امر ملّی و ایران قرار دهد و نشان دهد که در لیبرالیسم یا نئولیبرالیسم پیشنهادی غنینژاد، ایران و امر ملّی بیمعنی میشود. در این زمینه، بیانیه مشترک اندیشمندان چپگرایی همچون مراد فرهادپور و صالح نجفی در ایّام اغتشاشات را هم به یاد بیاوریم که در آن به شدّت علی علیزاده را مورد حمله قرار دادند. آنجا هم به خوبی میشد فهمید که علیزاده چپهای ایرانی را در برابر امر ملّی قرار داد و عملاً با این طرح مسئله جدید، نوعی انشقاق در میان چپهای ایرانی را رقم زد. نکته دیگر علیزاده در مناظره با غنینژاد، قرار دادن غنینژاد در برابر عقلانیت و واقعیت تاریخی غرب بود. علیزاده در جملاتی همچون «تاریخ لیبرالیسم غربی پر از تضادها است» یا «هایک را شما خواندید، من زندگی کردم» و ... با روایتی از منازعهها و تضادهای درونی اندیشه مدرن غربی و روایتی از واقعیت زندگی در غرب مدرن، در صدد آن بود که نشان دهد آن لیبرالیسمی که غربگرایان ایرانی برای ما ترسیم میکنند، چقدر تخیّلی و دور از مسیر طبیعی اندیشه و واقعیت تاریخی غرب مدرن است.
🆔 @social_theory
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🆔 eitaa.com/eisavim
✅درباره «گشودگی زبان» علیزاده در مناظرهها
آیا جبهه فکری انقلاب میتواند نمایندگی غرب را از غربگرایان ایرانی پس بگیرد؟
📝 دکتر حمید ابدی
2⃣ از 3⃣
نکته حائز اهمیت در مواجهههای علیزاده، ایستادن او در موقف عقلانیت و واقعیت تاریخی غرب، و سخن گفتن با غربگرایان ایرانی از آن دریچه است. او از موضع اسلام و مبانی نظری انقلاب اسلامی در قامت منتقد لیبرالیسم و غربگرایی ایرانی برنیامده، بلکه با «غرب واقعی» در برابر «غرب تخیّلی» غربگرایان ایرانی قرار گرفته است. در مناظره علیزاده با نصیری که به نظر حقیر مهمتر از مناظره او با غنینژاد بود، او تلاش کرد به نصیری بفهماند که تو همان عدالتخواه سنتگرای دهه هفتادی هستی که درکی از عقلانیت و سیاستِ مدرن نداری. «سیاست عقلایی» هم که اکنون نصیری از آن حرف میزند را ادامه همان درک سنتزده دهه هفتادی او دانست و سعی کرد در چهارچوب سیاست مدرن، دفاعی از سید علی خامنهای و عملکرد جمهوری اسلامی عرضه کند و نادرستی ادعاهای نصیری را نشان دهد. نصیری علیرغم ادعاهایی که اخیراً مبنی بر همراهی با حکمرانی و سیاست مدرن از خود بروز میدهد، نیروهای انقلابی را با همان زبانی سنتی و درک سنتی از مفاهیم آرمانی میگَزَد. نیروهای انقلابی که انقلاب اسلامی را در همان زبان سنّتی خوانش کنند و متوجّه حضور انقلاب اسلامی در متن مناسبات مدرن نباشند، رفتار رهبری و جمهوری اسلامی را با نوعی دوگانگی فهم میکنند. جمله درخشان علیزاده در آن مناظره که «تو نماد عدالتخواهی مذهبی فروپاشیده دهه هفتاد هستی» را جدّی بگیریم. این جمله با تعریض مهمّی به ادراک مذهبی سنّتی از مفاهیم عصر جدید همراه است و «حیرت» نصیری و طیفی از عدالتخواهان و نیروهای انقلابی در مواجهه با رفتار جمهوری اسلامی را در همین امر باید جستجو کرد.
علیزاده در برابر غربگرایان و سنتگرایان ایرانی، با زبان سیاست مدرن غربی و عقلانیت مدرن غربی و تاریخ واقعی غرب مدرن نمودار شده است، نه در زبان یک اسلامگرا و در صدد مرزبندی با مبانی معرفتی غرب مدرن. به نظرم تیغی که غربگرایان و سنتگرایانی همچون نصیری در دست دارند، در برابر نوعی صورتبندی نظری از اسلام و مبانی معرفتی اسلامی که علیرغم مرزبندی با غرب، درک درستی از مناسبات سیاست و واقعیت غرب مدرن ندارد، بسیار برنده است. علیزاده با تغییر موقف خود، عملاً از برندگی این تیغ، کاست و آنها را خلع سلاح کرد. شاید در برابر غربگرایان و سنتگرایان ایرانی، در شرایطی که زبان تفصیلیافتهای از مبانی معرفتی اسلام و انقلاب اسلامی نیست، با نوعی بهرهگیری از عقلانیت و سیاست مدرن باید ایستاد. خلاصه بگویم: انگار شرایط تاریخی که در آن قرار داریم اقتضا میکند که با «غرب واقعی» در برابر «غرب تخیّلی» غربگرایان بیاستیم.
جبهه فکری معتقد و باورمند به انقلاب اسلامی با یک چالشی در تجربه جمهوری اسلامی ـ و بلکه تجربه ایران معاصر ـ رو به رو بوده است؛ کسانی را به مثابه «نمایندگان اندیشه غرب مدرن» در برابر خود میبیند که روایتگران مبتذلی از اندیشه مدرن غربی هستند. ابتذال در انتقال مفاهیم و نظریههای مدرن غربی، مسیر جبهه فکری انقلاب را هم قدری مخدوش کرده است. نگارنده یکی از ریشههای اصلی تاخّر و تعویق جبهه فکری انقلاب نسبت به مسائل ایران و انقلاب را در همین امر جستجو میکند. ما هنوز مانده تا بفهمیم که عبدالکریم سروش و جریان روشنفکری دینی، در دهه هفتاد چه بر سرمان آوردند. ما از چالشهای کلامی سروش و شبستری و ملکیان و ... با همّت اساتید بزرگوار حوزه، گذر کردیم، امّا زخمی که این دارودسته بر نحوه نگریستن ما به غرب برجای گذاشتند، حالا حالاها گرفتاریم.
🆔 @social_theory
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🆔 eitaa.com/eisavim
✅درباره «گشودگی زبان» علیزاده در مناظرهها
آیا جبهه فکری انقلاب میتواند نمایندگی غرب را از غربگرایان ایرانی پس بگیرد؟
📝 دکتر حمید ابدی
3⃣ از 3⃣
در دهه هفتاد شمسی، عبدالکریم سروش و همراهان او در نحله روشنفکری دینی، تلاش کردند به مثابه نماینده معرفتشناسی مدرن غربی، خود را در برابر معرفتشناسی فلسفی و کلامی حوزه علمیه قم صورتبندی کنند. هنوز هیوم و لاک و کانت و ... را ندیده بودیم، که پوپر را در برابر ما علم کردند، قرائت مبتذلی از هرمونوتیک به جان ما انداخته شد و چاه ویلی از مباحث معرفتشناختی و روششناختی به روی ما باز شد. ما در این تجربه، خود را جبههای در برابر غرب میدیدیم، حال آنکه با «شبه غرب» رو به رو شده بودیم. بعدها راهِ سروش را فیرحی و طیف «فوکوییهای قم» با تحلیل گفتمان پی گرفتند و اینها هم ما را به گونهای دیگر، نوعی «شبه تجدد» غربی را در فضایی پر از سوءتفاهم پیش روی ما گشودند تا شمشیرها را بر یک «تجدّد وهمی» برکشیم و به جنگ آن برویم. آنچه در این منازعه، اساساً نبود و به دیدار آن نرفتیم، «غرب» بود.
در فضای اجرایی کشور هم تکنوکراتهایی نمایندگی اندیشه اقتصادی و اداری غرب را یدک میکشیدند که رفته رفته فهمیدیم که این «لیبرالسیم تخیّلی» آنها که با تبدیل همه عرصههای جامعه به میدان عرضه و تقاضای آزاد، یک نظم طبیعی انسانی ایجاد میشود، در هیچ زمین و آسمانی نه قبلاً تحقّق یافته و نه امکان تحقّق دارد. ولی باز ما تصورمان این بود که به مثابه «نمایندگان اسلام و انقلاب» داریم به جنگ «غرب و توسعه غربی» می رویم. ولی در مجموع، آنچه ما به جنگ و منازعه به آن رفتهایم، شبه غرب، شبه تجدد، شبه مدرنیته، شبه توسعه، شبه لیبرالیسم، شبه نئولیبرالیسم و ... بوده و چیزی که غایب بوده «اندیشه و واقعیت محقّق غرب مدرن» است.
آیا طلیعه گام دوم میتواند بازخوانی و بازگشت ما از این منازعه و بازطراحی زمین منازعه جدید باشد؟ آیا گام دوم برای جبهه فکری انقلاب اسلامی میتواند لحظه رو به رو شدن با «غرب واقعی» باشد؟ حقیر جزو کسانی نیستم که بخواهم از منازعه با غرب انصراف بدهم و مانند پزها و مدهایی که اخیراً در برخی حزباللهیهای علوم اجتماعیخوانده میبینم، دعوت به آموختن از غرب کنم. ولی اینقدر میفهمم که یک جهاد و اجتهاد فکری برای رو به رو شدن و دیدار با غرب واقعی لازم است. ما باید «غرب واقعی» از چنگ غربگرایان ایرانی نجات بدهیم! تفالهای از غرب که اینها به ما گزارش دادهاند، امر محالی است که در هیچ جای آسمان و زمین، جز مغزهای تخیلزده خودشان امکان وقوع ندارد.
انگار تقدیر جبهه فکری انقلاب در گام دوم این است که هم پای در بنیادهای فکر اسلامی ـ اعم از فلسفی، کلامی و فقهی ـ بگذارد و هم «نمایندگی غرب» را از غربگرایان پس بگیرد. انقلاب اسلامی وسعتی به جبهه فکری انقلاب داده که غرب را نه از طریق غربگرایان مبتذل ایرانی، بلکه از سرچشمههای اصلی اندیشه غرب و از طریق رو به رو شدن با واقعیت جهان غرب بشناسند. اکنون نه در محافل رسمی، ولی در محافل غیررسمی حوزه و دانشگاه، جریان خوانش متون اصلی غرب در حال نضج یافتن است و این نشانه خوبی است. ما نیاز داریم که قدری از مواجهه درجه دو و گزارشخوانیهای فوری، فاصله بگیریم و با متون اصلی و تاریخ واقعی غرب مدرن و واقعیت جهان امروز رو به رو شویم و بشناسیم. اینگونه راه تحوّل علوم انسانی را هم دقیقتر و منقّحتر طی خواهیم کرد.
🆔 @social_theory
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🆔 eitaa.com/eisavim
هدایت شده از ساخت ایران|حسین مهدیزاده
✅ رهبری حوادث
🔸 مرحوم سیدمنیرالدین حسینی (ره)
الان هم شنيده ميشود كه ميگويند، خارجيها تا پنجاه سال يا صد سال ديگرشان فكر ميكنند. آن زماني كه بچه بوديم و منبريها اين حرفها را ميزدند فكر ميكرديم كه چطور ميشود انسان براي پنجاه سال بعدش فكر بكند؟! ميگفتيم، اينها كه «غيب» و امثال آن را هم نميدانند پس چگونه ميتوانند براي پنجاه سال بعد فكر بكنند؟! بعد يك كمي كه سنمان بالاتر رفت به نظرمان ميآمد كه يك عدهاي را مخصوص اين كار قرار ميدهند كه آنها بنشينند و فكر پنجاه سال ديگر را بكنند. خوب اين احتمال معقولتر بود! ولي بعد كه كمي بيشتر دقت كرديم فهميديم صحبت از اين حرفها نيست. اصلا يك عده را براي كشف قوانين جديد (در مراتب مختلف) قرار ميدهند. يعني ايجاد حوادث تا پنجاه سال آينده، در زمان فعلي دنبال ميشود. يعني چه؟! يعني اينها حوادث آينده را ميسازند و بعد شما فكر ميكنيد كه آنها پيشبيني كردهاند! البته يك بخش آن هم از برآوردها و پيشبينيها ميباشد ولكن اصل مطلب اين است كه، نسبت تأثير عملكرد ادراك بالا رفته است كه ميتواند تا پنجاه سال آينده كار كند. يعني مثلا اگر تئوري اولي ميتوانست ده مشكل را حل كند، بعد يك تئوري ديگري پيدا كردهايد كه ميتواند صد مشكل را حل كند كه در اين صورت مسلّم وقتي با صد مسئله برخورد كرديد حل آنها هم در دست شما خواهد بود. پس «رهبري حوادث» بدون اينكه قدرت تأمل در «ابزارهاي ايجاد حوادث» را نداشته باشيد امكان ندارد.
📕دوره عالی فلسفه، جلسه15
@social_theory
30.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹لئوناردو داوینچی حاصل ارتباط نامشروع پدرش با دختری ۱۵ ساله بود که در طول زندگی هیچگاه مادر خود را ندید.
⭕️ رنسانس آکنده از هنرمندانی است که حرامزادهاند تا جایی که برخی مورخین از آن دوران با عنوان «عصر طلایی حرامزادهها» یاد میکنند.
✅ در این ویدئو با داوینچی بیشتر آشنا میشویم.
◀️ ویدئو کامل در یوتیوب:
youtu.be/L8R4C1vHVew
@Hejri_thought
38.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گام دوم / مصطفی جمالی,
مهندسی تمدن نوین اسلامی ـ جلسه 14
🌐آدرس کانال گام دوم:
🔸https://eitaa.com/mo_jamali_110
34.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گام دوم / مصطفی جمالی,
مهندسی تمدن نوین اسلامی ـ جلسه 15
🌐آدرس کانال گام دوم:
🔸https://eitaa.com/mo_jamali_110
34.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گام دوم / مصطفی جمالی,
مهندسی تمدن نوین اسلامی ـ جلسه 16
🌐آدرس کانال گام دوم:
🔸https://eitaa.com/mo_jamali_110