هدایت شده از دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
⭕️ عقلانیت دینی و خرد دولتساز
🔸 معمای دولت در وضعیت ایران معاصر (1)
تامل پیرامون #دولت_سازی یکی از گذرگاههای معمایی #ایران_معاصر در مواجهه با #مدرنیته است که دشوارهی دامنهداری را در سیاست کشورمان رقم زده است.
دو مسالهی نظری و یک اضطرار عینی، این تامل را ضروری میکنند:
اولا، #عقلانیت_دینی میتواند بهعنوان منبع غنی معرفتی و الهامبخش، ترسیمکنندهی #نظم_سیاسی متناسب با زیستجهان مسلمانان باشد؛ البته در این مراجعه ضرورت دارد که به تناسبات عصر حاضر توجه شود. مراجعه به نص برای اصطیاد نظم با این تصور که در خلاء و بدون توجه به جنس و سنخ موضوعات میتوان به حیات دینی دست یافت، به #اتوپیاگرایی میانجامد.
ثانیا، تحول در تفکر سیاسی که با طلوع عصر مدرن رخ داده است، تامل در #استیت و #خرد_استیتساز را گریزناپذیر میکند؛ درعینحال که این تحول را باید به چشم مرحلهای از مراحل تکامل سیاسی جامعهی بشری دید، اما نباید آن را سقف #اندیشه_نهادی انگاشت. فرارفتن از این عقلانیت و نهاد، با ملاحظهی الزامات لازم، نهتنها ممکن است، بلکه مختصات عقلانیت دینی و تجربهی نیم قرن اخیر این امکان را تقویت کرده و آن را به یک افق سخت و پیچیده، اما قابل دستیابی تبدیل میکند.
تحقق انقلاب اجتماعی اسلامی و قرارگرفتن در اقتضائات فرآیندی #جامعه_پردازی جدید، اندیشیدن به دولت و تئوریپردازی معطوف به دولتسازی ایرانی-اسلامی را به اولویت نخست اندیشهی سیاسی تبدیل کرده است. نهاد دولت، فاعل برتر جامعهپردازی است و کامیابی در این انقلاب لاجرم به تاسیس ساختِ سیاسیِ متناسب با این فرآیند نیاز دارد.
https://eitaa.com/doranejadid
https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ عقلانیت دینی و خرد دولتساز
🔸 معمای دولت در وضعیت ایران معاصر (1)
🖋محمدحسین طاهری
تامل پیرامون #دولت_سازی یکی از گذرگاههای معمایی #ایران_معاصر در مواجهه با #مدرنیته است که دشوارهی دامنهداری را در سیاست کشورمان رقم زده است.
دو مسالهی نظری و یک اضطرار عینی، این تامل را ضروری میکنند:
اولا، #عقلانیت_دینی میتواند بهعنوان منبع غنی معرفتی و الهامبخش، ترسیمکنندهی #نظم_سیاسی متناسب با زیستجهان مسلمانان باشد؛ البته در این مراجعه ضرورت دارد که به تناسبات عصر حاضر توجه شود. مراجعه به نص برای اصطیاد نظم با این تصور که در خلاء و بدون توجه به جنس و سنخ موضوعات میتوان به حیات دینی دست یافت، به #اتوپیاگرایی میانجامد.
ثانیا، تحول در تفکر سیاسی که با طلوع عصر مدرن رخ داده است، تامل در #استیت و #خرد_استیتساز را گریزناپذیر میکند؛ درعینحال که این تحول را باید به چشم مرحلهای از مراحل تکامل سیاسی جامعهی بشری دید، اما نباید آن را سقف #اندیشه_نهادی انگاشت. فرارفتن از این عقلانیت و نهاد، با ملاحظهی الزامات لازم، نهتنها ممکن است، بلکه مختصات عقلانیت دینی و تجربهی نیم قرن اخیر این امکان را تقویت کرده و آن را به یک افق سخت و پیچیده، اما قابل دستیابی تبدیل میکند.
تحقق انقلاب اجتماعی اسلامی و قرارگرفتن در اقتضائات فرآیندی #جامعه_پردازی جدید، اندیشیدن به دولت و تئوریپردازی معطوف به دولتسازی ایرانی-اسلامی را به اولویت نخست اندیشهی سیاسی تبدیل کرده است. نهاد دولت، فاعل برتر جامعهپردازی است و کامیابی در این انقلاب لاجرم به تاسیس ساختِ سیاسیِ متناسب با این فرآیند نیاز دارد.
@monir_ol_din
⭕️ عقلانیت دینی و اقتضائات نهادسازی
🔸 معمای دولت در وضعیت ایران معاصر (2)
🖋محمدحسین طاهری
ساختِ یک «نهاد» (institution) بهمنظور تمشیت امورات زمامداری، به اندیشهای احتیاج دارد که از عهدهی معماری نظریِ این امر مهم سیاسی برآید. بنیاننهادن مبنایی برای #مشروعیت بخشیدن به قدرتِ حاکم، از جملهی مسالههای مهم در معماری نظری نهاد زمامداری بوده است. در طلیعهی تاریخ بشر، تعریف نقشی برای حاکم در پیوند با «غیب عالم» در برابر «شهود عالم» (Unseen and intuition)، توجیهگر اعتبار جایگاه حاکم و قرارگرفتن وی در رأس #هرم_قدرت بود. ازاینرو از همان دیرباز، #عقلانیت_غیبباور نامزد توانمندی برای تصدّی این اقدام نظری محسوب میشد. باور به تاثیر جهان «فوق قمر» بر امورات «تحت قمر»، یا آنچیزی که در یونان باستان «#کاسموسنتریزم نامیده میشد، توجه به #الهیات_سیاسی را تشدید میکرد. در این میان، ادیان الهی که منبعی غنی برای تبیین رابطهی غیب و شهود عالم ممکنات بودند، پیامی را خطاب به ساحت زمامداری آوردند و شیوهی ساخت نهادی برای حکمرانی بر امورات جامعهی انسانی را مخاطب خود ساختند. بهاینترتیب، توجه به رابطهی وثیق میان «دین» و «قدرت» به یکی از موضوعات مطالعات سیاسی تبدیل شد و تا به امروز ادامه پیدا کرد و تامل در نسبت نهاد (institution) با ساحت شهود (intuition) را به یک موضوع جدی تبدیل نمود.
پرسش الهیات سیاسی معاصر این است که #عقلانیت_دینی چه نسبتی با #خرد_سیاسی_مدرن دارد؟ مکانیزم تعامل میان این دو گونهی متفاوت از عقلورزی چیست؟ آیا رابطهی میان آنها شبیه دو خط موازی است که هیچ ملتقایی با یکدیگر ندارند یا لزوما باید یکی از آنها بهتبع دیگری تعریف شود؟ آیا میتوان بهگونهای از تقسیم کار میان عقلانیت دینی و خرد سیاسی اندیشید؟ تامل در این پرسشهای بنیادین لازمهی پیشبرد فرآیند دولتسازی مطلوب در ایران عصر جدید است.
📕 پینوشت:
نهادسازی، مقتضی نوعی ثبات و قرار و خط و مشی مشخص و تعیینشده است و اوج آن در تاسیس #state تجلی یافته است. درعینحال، واضح است که امر سیاسی همواره در معرض زخمهها و تردیدافکنیهای امر غیبی است و این ثبات را به سمت تحول و تغییر سوق میدهد. لذا در کنه پرسش از رابطه #نهاد_و_شهود میتوان به پرسش از #ثبات_و_تغییر توجه کرد و در پی این پرسش برآمد که مکانیزم تعدیل این دو امر اجتنابناپذیر در زمین سیاست چیست؟
https://eitaa.com/monir_ol_din