eitaa logo
معلمانه
1.1هزار دنبال‌کننده
435 عکس
468 ویدیو
36 فایل
معلم دوره ابتدایی معلم فلسفه برای کودکان فعال در حوزه تربیت کودک @ali_2269
مشاهده در ایتا
دانلود
لا تَغُرّنَّكَ العاجِلَةُ بِزُورِ المَلاهي ؛ فإنّ اللّهوَ يَنقَطِعُ و يَلزَمُكَ ما اكتَسَبتَ مِن المآثِمِ . امام على عليه السلام دنيا با سرگرمى هاى دروغين خود تو را نفريبد؛ زيرا هوس بازى سرانجام به پايان مى رسد و گناهانى كه كسب كرده اى برايت باقى مى ماند. غرر الحكم : 10363. @moalemieshqe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می گویند نسل ضد و ایکس و... اما این شجر این انقلاب حالا حالا ها میوه هایی چون سلیمانی و سنوار و حسن نصرالله می دهد... @moalemieshqe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدایت می زنم با بغض مثل کودکی هایم.... صل الله علیک یا اباعبدالله شب جمعه، شب زیارتی ابا عبدالله @moalemieshqe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج آقای قرائتی: همه وزارتخانه‌ها هر چه دارند خرج دانشگاه فرهنگیان بکنند/ معلمی را کمتر از فقیه ندانید. @moalemieshqe
✍راه مشمول عنایات الهی واقع شدن... 🔹در نجف استادی داشتیم که در هر دو هفته یک مرتبه خدمت ایشان می‌رفتیم. با وجودی که شاید بیست و پنج فرسخ بین من و او فاصله بود؛ به من دقیق خبر می‌داد و می‌گفت: مثلاً فلان جا اشتباه کردی، آنجا را درست رفتی، همه را می‌دید. همه ما این نیرو در وجودمان هست، لکن حیف که غافل هستیم. اگر انسان ملتزم بشود واجباتش را انجام دهد و محرماتش را ترک کند و آن وظیفه‌ای که به او محول است به نحو احسن انجام بدهد و در تمام مشکلات یابن الحسن بگوید؛ خدا شاهد است؛ پرده‌ها عقب می‌رود و همان عنایات به او هم می‌شود. ▪️آیت الله ناصری رحمة الله علیه @moalemieshqe
💢تربیت ، «آموزش دادن» نیست! در تعلیم و تربیت فعال،طرح موقعیت های مبهم تعریف می شود. هر قدر این موقعیت ها  جذاب تر و مبهم تر باشد، نیروی کنجکاوی کودک فعال تر و شدیدتر می شود. هنر یک معلم، ارائه ی پاسخ ها نیست بلکه طرح سوال های چالش انگیز و شوق آور است. به هر حال تعلیم و تربیت را باید از آموزش های مستقیم و یاد دادن های یکسویه که ان را به ماشین انتقال اطلاعات و معلومات به دانش آموزان تبدیل کرده است، نجات داد و نظام تعلیم و تربیت را بر این اساس دگرگون کرد تا استقرار عادلانه عناصر و ساختار آن امکان پذیر گردد. اگر گفته می شود: تربیت کردن، آموزش دادن نیست به این معناست که تفاوت بین اکتساب اطلاعات علمی را با کشف داده های علمی به خوبی روشن سازیم. زیرا در فرایند کشف بیش از آن که به معلوم ها بیندیشیم به مجهول ها توجه داریم در حالی که در جریان تعلیم و تربیت کنونی معلمان سخت تلاش می کنند آنچه را که می دانند به دیگران بیاموزند. اما برای بحث درباره ی مجهولات خود علاقه و مجال ندارند .... @moalemieshqe
دسترسی رایگان به گنجینه‌ای از دانش! 🔸🔹🔸🔹🔸 👈 پایگاه اینترنتی نورلایب، بزرگ‌ترین کتابخانه دیجیتال علوم اسلامی و انسانی، مطالعه و دسترسی به بیش از 85 هزار جلد کتاب را به صورت رایگان فراهم کرده است. 🌐 مشاهده اطلاعات بیشتر در : noorsoft.org/fa/News/View/111637 ▪️▫️▪️▫️▪️ مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) پیشگام در داده پردازی هوشمند علوم اسلامی www.noorsoft.org 📢 @noorsoft کانال رسمی نور در ایتا
لِكُلِّ هَمٍّ فَرَجٌ امام على عليه السلام هر غم و اندوهى را، گشايشى است. غرر الحكم : 7265. @moalemieshqe
«مرگ بر مدرسه» چگونه کتابی است؟ 📕 راپا پسری بااستعداد و زرنگ است که دوران ابتدایی را با بهترین نمرات سپری کرده. او مثل خیلی از نوجوانان از مدرسه و سر و کله زدن با ناظم‌ها و معلم‌ها بدش می‌آید و دوست دارد که وقتش را به کار هیجان‌انگیزتری اختصاص دهد. 📕 پدر و مادر راپا اعتقاد دارند که مدرسه خیلی هم جای خوبی است و برای اثبات این ادعا، هر کاری انجام می‌دهند. اما راپا هیچ‌جوره دوست ندارد به مدرسه برود. به‌خصوص حالا که کلاس هفتمی شده و مدرسه‌‌اش را عوض کرده. کتاب مرگ بر مدرسه در روز اول مهر شروع می‌شود: روز بدبختی راپا! 📕 راپا در ابتدای ورود به مدرسه، حس خوبی ندارد؛ اما کم‌کم بعد از آشنایی با سجاد، شایان و مهراد، خودش را پیدا می‌کند. آن‌ها انجمنی مخفی راه می‌اندازند و می‌خواهند در آن دشمن مشترکشان، یعنی مدرسه را نابود کنند. 📕 در معرفی این کتاب نیز آمده است که: «همین حالا که داری این نوشته را می‌خوانی، یعنی به عضویت یک گروه زیرزمینی و سرّی درآمده‌ای و باید برای نابودی دشمن مشترک‌مان تلاش کنی. اگر می‌خواهی بدانی نقش تو در این گروه چیست، آرام و زیر لب بگو: «مرگ بر مدرسه» و لابه‌لای صفحه‌ها و خط‌های کتاب دنبال من بیا؛ قرار است شاهد اتفاقات عجیبی باشیم.» 📕 کبری التج مادر دو نوجوان است و دغدغه‌های نوجوانان امروزی را به‌خوبی درک می‌کند. او نام «راپا» را روی شخصیت اصلی کتابش می‌گذارد که در زبان مازندرانی به معنی چشم‌به‌راه و منتظر است. اسمی جدید و زیبا که با خواندن کتاب مرگ بر مدرسه، می‌فهمید که معنای آن چه تناسبی با شخصیت اصلی کتاب دارد. 📕 نویسنده برای نگارش این رمان، خودش را جای نوجوانان گذاشته و در مواردی، از تجربیات خودش هم کمک گرفته. شخصیت اصلی کتاب او یک پسر است؛ زیرا پسرها افکار و احساساتشان را بیشتر نشان می‌دهند و شیطنت و بازی‌گوشی‌شان ممکن است برای مخاطبان کتاب جذاب‌تر باشد. 📕 یکی از نکات مثبت داستان مرگ بر مدرسه این است که نویسنده هیچ‌وقت سعی ندارد نوجوانان را نصیحت کند یا رفتار آنان را مورد قضاوت قرار دهد. برای همین مخاطب نوجوان با شخصیت‌های اصلی رمان بیشتر ارتباط خواهد گرفت. 📕 شاید بتوان گفت کتاب مرگ بر مدرسه اثری است برای اصلاح مدرسه. ساختار مدرسه‌ها به شکل یک کارخانه طراحی شده: بچه‌ها وارد مدرسه می‌شوند، طبق قواعد معین و تغییرناپذیری با آن‌ها رفتار می‌شود و از آن‌ها توقع می‌رود که خودشان را با شرایط مدرسه وفق بدهند. چنین روشی سال‌هاست که اجرا می‌شود و آرام‌آرام، ناکارآمدی‌اش آشکار می‌گردد. 📕 بالاخره روزی باید فرا برسد که آموزش و پرورش ما درک کند که فرزندان ما یک محصول کارخانه‌ای نیستند که برای همه آنها یک خط تولید یکسان در نظر گرفته است. بلکه هر کودک استعداد، علاقه و توانایی‌های ویژه خود را دارد. هر منطقه و شهر و روستایی هم اقتضائات خود را می‌طلبد. برنامه‌ریزی یکسان برای آموزش هفده میلیون دانش آموز نشانه عدم درک صحیح از تعلیم و تربیت است. 📕 کبری التج در رمان مرگ بر مدرسه از زاویه‌‌دیدی انتقادی به نظام آموزشی می‌نگرد و سعی دارد مسئولان، معلمان و دانش‌آموزان را متوجه مشکلات موجود کند. 📕 نشر مهرک متعلق به سازمان تبلیغات کشور، رمان مرگ بر مدرسه را منتشر کرده است. @moalemieshqe
مسابقات و بازیهای نمایشی.pdf
80.1K
💥30 بازی با رویکرد نمایش خلاق @moalemieshqe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عظمت ماه رجب در بیان آیت الله بهجت رحمة الله علیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتی اگر جواب کنی باز نوکرم... شب جمعه شب زیارتی ابا عبدالله الحسین علیه السلام صل الله علیک یا اباعبدالله @moalemieshqe
🔻معلمی که بدستور شاه، طعمه شیرها شد ✍یه معلم تبریزی بود که مرتب توی صحبت هاش به شاه فحش های خیلی زشت می‌داد به همین خاطر ساواک اونو دستگیر کرد و کتک حسابی زد و انداخت توی زندان اوین اما این معلم توی زندان هم دست از نطق های اتشین خود علیه شاه بر نمیداشت وقتی موضوع به گوش شاه رسید، خیلی خونسرد گفت باید به جای الاغ؛ این معلمو جلوی شیرها انداخت تا اینکه یک هفته بعد شاه و همراهانش به باغ وحش خصوصی او رفتند. تیمسار نصیری هم اونجا حاضر بود. به محض اینکه زندانی رو آوردند و چشمش به شاه افتاد؛ داد زد: «خون آشام, مستبد, قصاب» همه شوکه شده بودند. گوش‌هاشون رو گرفتند تا چیزی نشنوند. اما شاه در حالی که می خندید به نگهبان‌ها گفت کاری بهش نداشته باشید در این موقع علم برای خود شیرینی گفت: «باید دهان این مرد را با سرب گداخته پر کنیم» بقیه هم تایید کردند. مرد خشمگین همچنان به فحاشی ادامه می‌داد که نگهبانها با اشاره شاه؛ در یک چشم به هم زدن مرد رو داخل قفس شیرها انداختند و شیرهای گرسنه بلافاصله بر سر مرد ریختند. در حالی که چشم‌های شاه از هیجان برق می‌زد؛ نزدیک قفس شیرها اومد و فریاد زد: «تو بودی که جرات می‌کردی به ما فحش بدهی». بعد با ذوق و شوق تکه تکه شدن معلم تبریزی و خورده شدنش توسط شیرها را نگاه کرد. وقتی شاه به اندازه کافی لذت برد، در حال رفتن به نصیری رو کرد و گفت: «حالا دیگه شما یک آدم خاطی کمتر دارید» رفیع زاده ریس شعبه ساواک امریکا میگه وقتی سال ۱۹۷۶ به تهران اومدم؛ نصیری گفت که موقع کشته شدن اون مرد در باغ وحش سلطنتی همراه شاه بوده و وقتی زندانیو جلوی شیرها انداختند؛ روی خودش رو برگردونده چون نمی‌تونسته اون صحنه رو تماشا کنه 📚 منبع: چکمه‌های پدرم؛ علی شجاعی @moalemieshqe
تعریف درستی از کار فرهنگی کردن در بیان رهبری👌👌 به پوستر و لباس ارزشی درست کردن نمی شود کار فرهنگی گفت! @moalemieshqe
ده کوتاه از زندگی امام هادی علیه السلام 👇👇 ۱- مانند عیسی ( علیه السلام ) هاشم به زید می‌گوید: با چشمان خودم دیدم شخص نابینایی را نزد امام هادی ( علیه السلام ) آوردند و امام او را بینا کرد و دیدم امام با گِل، پرنده‌ای درست کرد و در آن دمید، پرنده جان گرفت و پرواز کرد. سپس به امام عرض کردم: میان شما و حضرت عیسی ( علیه السلام ) تفاوتی نیست؟! امام فرمودند: اَنَا مِنهُ وَ هُوَ مِنّی[۱] من از اویم و او از من است. ۲- شن، طلای ناب ابوهاشم جعفری می‌گوید برای استقبال از عده‌ای همراه امام هادی ( علیه السلام ) به بیرون از شهر سامرا رفته بودیم. امام روی زمین نشسته بودند و من در مقابل ایشان نشسته بودم و از سختی زندگی و تنگدستی شکایت کردم. در این هنگام امام دست خود را به سمت شن‌ها بردند و یک مشت از آنها به من دادند و فرمودند: با اینها در زندگی‌ات گشایش ایجاد کن و آنچه می‌بینی به کسی مگو! ابوهاشم می‌گوید شن‌ها را پنهان کردم و وقتی به شهر برگشتم، دیدم آنچه از امام گرفته‌ام شن نیست. طلاهای سرخ‌رنگی است که همانند آتش می‌درخشد. طلاسازی را به خانه آوردم و به او گفتم: برایم این طلاها را قالب بگیر. او به من گفت: من طلایی بهتر از این ندیده‌ام. از این عجیب‌تر ندیده‌ام که طلا به صورت دانه‌های شن است! از کجا آورده ای![۲] ۳- شمش طلا داود بن جعفری می‌گوید: قبل از سفر حج برای خداحافظی خدمت امام هادی ( علیه السلام ) در شهر سامرا رسیدم. امام مرا تا بیرون شهر بدرقه کرد. آنگاه از مرکب پیاده شدند و روی زمین با دست دایره‌ای کشیدند و فرمودند: ای عمو آنچه در این دایره است را برای مخارج سفرت بردار. من روی خاک دست گذاشتم و دیدم شمشی به وزن دویست مثقال از طلا به دستم آمد.[۳] ۴- شفای جذامی مردی از اهل سامرا جذام گرفت، و زندگی‌اش ناگوار شد، روزی نزد ابوعلی فهری نشسته بود و از بیماری خود شکوه می‌کرد، فهری به او گفت: اگر روزی نزد امام هادی ( علیه السلام ) بروی و بخواهی که برایت دعا کند، امیدوارم بهبود یابی. آن مرد روزی در وقت بازگشت امام ( علیه السلام ) از قصر متوکل، در راه او نشست، وقتی امام ( علیه السلام ) را دید، برخاست تا نزدیک شود و در خواست کند، که امام ( علیه السلام ) سه بار با اشاره دست، فرمود: کنار برو، خدا شفایت دهد. آن مرد برگشت، و جرأت نکرد که نزدیک شود، و در راه فهری را دید، و جریان و فرموده امام ( علیه السلام ) را برای او گفت: فهری گفت: امام ( علیه السلام )، پیش از آن که تو بخواهی برایت دعا کرده است، برو که به زودی شفا می یابی. فرد جذامی به خانه رفت و روز بعد هیچ اثری از بیماری در بدنش نبود.[۴] ۵- زنده شدن مرکب محمد بن سنان زاهری می‌گوید: امام هادی ( علیه السلام ) پس از انجام اعمال حج راهی مدینه بودند که دیدند مردی از اهل خراسان کنار الاغ مرده‌اش ایستاده و می‌گوید: بار و اثاثیه را چگونه با خود ببرم؟ جمعیتی که در آنجا بودند به امام عرض کردند: این خراسانی از دوستان شما خاندان پیامبر (ص) است، پس حضرت به الاغ مرده نزدیک شد و فرمود: گاو بنی اسرائیل ارجمندتر از من در درگاه خدا نیست، قسمتی از آن را به مرده زدند و زنده شد. سپس با پای راست خود به الاغ مرده زد و فرمود: به اذن خدا برخیز، پس الاغ به حرکت درآمد و برخاست، و شخص خراسانی بار خود را بر آن نهاد و به مدینه آمد. و هر بار که حضرت ( علیه السلام ) عبور می کرد، با انگشتان دست به او اشاره می کردند، و می‌گفتند: این کسی است که الاغ خراسانی را زنده کرد.[۵] ۶- از نفرین تا اجابت امام هادی ( علیه السلام ) در گوشه‌ای از قصر متوکل مشغول نماز بودند، یکی از مخالفان آمد روبروی حضرت ایستاد و گفت: این کارهای ریایی تا کی؟! حضرت به سرعت نماز را به پایان برد و سلام داد و رو به آن شخص کرد و فرمود: اگر دروغ می گویی خدا نابودت کند. پس آن مرد افتاد و مرد. خبر این داستان در قصر پیچید.[۶] ۷- نگین شکسته روزی یونس نقاش، با ترس و لرز خدمت امام ( علیه السلام ) آمد و عرض کرد: سرورم! به داد خانواده‌ام برس. امام فرمود: چه خبر است؟ عرض کرد: می‌خواهم از اینجا کوچ کنم. امام ( علیه السلام ) با تبسم فرمود: چرا ای یونس! یونس گفت: ابن بغا (یکی از کارگزاران متوکل) نگینی نزد من فرستاد که از خوبی قیمت نداشت، و من به آن نقش می‌زدم که شکست و دو پاره شد، و روز وعده فرداست، و او موسی بن بغا است یا هزار تازیانه می‌زند، یا می‌کشد. امام فرمود: به خانه خود برو، تا فردا فرجی می‌رسد، و جز خیر نخواهد بود. و چون فردا شد، هنگام صبح با ترس و لرز آمد و عرض کرد: فرستاده او آمده نگین را می‌خواهد. امام ( علیه السلام ) فرمود: نزد او برو که جز خیر نمی‌بینی. عرض کرد: سرورم! چه بگویم؟! امام ( علیه السلام ) با تبسم فرمود: نزد او برو، و بشنو آنچه می گوید، که جز خیر نخواهد بود. @moalemieshqe
ادامه 👇👇👇 او رفت، و خندان برگشت و گفت: سرورم! او به من گفت: دختران با هم نزاع دارند، اگر می‌شود آن را دو قسمت کن تا ما نیز مزدت را بدهیم؟ امام ( علیه السلام ) سپس اینگونه دعا کرد: خدایا سپاس تو را، که ما را به راستی از سپاسگزاران خود کرده‌ای. سپس فرمود: تو چه گفتی؟ یونس عرض کرد: من گفتم: فرصت بده تا بیندیشم چگونه انجام دهم. امام ( علیه السلام ) فرمود: خوب گفته‌ای.[۷] ۸- لشکر فرشتگان متوکل می‌خواست لشکریانش را به امام هادی ( علیه السلام ) نشان دهد تا به خیال خودش با ترساندن امام از قیام ایشان جلوگیری کند. از این رو تمام لشکریانش را در میدان وسیعی جمع و مجهز کرد و امام را به بلندی برد و لشکرش را به امام نشان داد. سپس امام فرمود: آیا می‌خواهی من هم لشکرم را به تو نشان بدهم؟ متوکل گفت: بله امام هادی ( علیه السلام ) دعایی کرد. ناگهان میان آسمان و زمین و میان مشرق و مغرب، فرشتگانی مسلح ظاهر شدند. متوکل با تماشای این صحنه از هوش رفت. پس از آنکه به هوش آمد، امام هادی( علیه السلام ) فرمود: ما در دنیا با شما درگیری نداریم و مشغول به امر آخرت هستیم. نترس و بیهوده به ما بدبین نباش.[۸] ۹- خمس اهالی قم محمّد بن داود قمی و محمّد طلحی نقل کرده‌اند: ما اموال خمس و نذر، و هدایا و جواهری را که در قم و اطرافش جمع شده بود برداشتیم، و بیرون آمدیم تا برای سرورمان امام هادی ( علیه السلام ) ببریم، در راه فرستاده امام ( علیه السلام ) پیام آورد که برگردید، اکنون وقت رسیدن اینها به دست ما نیست، ما به قم برگشتیم، و آن ها را نزد خود نگهداشتیم، پس از چند روز فرمان امام ( علیه السلام ) آمد که: کاروانی از شتران (بدون ساربان) نزد شما فرستادیم، آنچه نزد خود دارید بر آنها بار کنید؛ و آزادشان بگذارید. ما نیز بار کردیم، و آن را به خدا سپردیم. چون سال آینده شد خدمت امام ( علیه السلام ) رسیدیم؛ امام فرمود: به بارهایی که فرستادید بنگرید. نگاه کردیم دیدیم همان هدایا است.[۹] ۱۰ – پاسخ به سؤالات محمد بن فرج می‌گوید: امام هادی ( علیه السلام ) به من فرمودند: هرگاه خواستی سؤالی بپرسی، آن را در نامه‌ای بنویس، نامه را زیر سجاده خود بگذار و ساعتی صبر کن، سپس آن را بیرون بیاور، و بنگر. محمّد بن فرج می گوید: من انجام دادم، و پاسخ سؤال خود را نوشته شده، در آن یافتم.[۱۰] پی‌نوشت‌: [۱] . علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۱۸۵، ح ۶۳ [۲] . همان، ص۱۳۸، ح۲۲ [۳] . همان، ص۱۸۵، ح۵۲ [۴] . قطب‌الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۳۹۹، ح۵ [۵] . حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص۱۳۱ [۶] . علی‌بن‌حسین مسعودی، اثبات الوصیه، ص ۲۳۱. [۷] . شیخ طوسی، امالی، ص۲۸۸ [۸] . بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۵۸، ح ۱۴۴ [۹] . همان، ص۱۸۵، ح۶۲ [۱۰] . همان، ص۱۵۵، ح ۴۱ @moalemieshqe
60.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زنگ قرآن بچه ها با موضوع این آیه شریفه نمایش آماده کردند تعاونوا علی البر و تقوی ولا تعاونوا علی الاثم و العدوان @moalemieshqe
معلمانه
زنگ قرآن بچه ها با موضوع این آیه شریفه نمایش آماده کردند تعاونوا علی البر و تقوی ولا تعاونوا علی الا
✍ در این روش نمایش خلاق، موضوع را به بچه ها می دهیم و از آنها می خواهیم یک نمایش برای آن تولید و اجرا کنند البته باید، موضوع را کامل توضیح دهید و جزئیات آن را برای بچه ها توضیح دهید و ویژگی های نمایش خوب را توضیح دهید. @moalemieshqe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تبعیض حتی شوخیش هم قشنگ نیست! الله اکبر از این زیبایی و معصومیت این بچه فهمیده @moalemieshqe
💢چند نکته برای بهبود روابط معلم ودانش آموز -هر چند وقت یکبار به دانش آموزان اجازه بدهیم خاطرات خوب و بد خود را از کلاس شما یا کلاس سنوات قبل برای کلاس تعریف کنند ، این مورد علاوه بر اینکه یک بازخورد مفید برای روش شماست ، می تواند در جذابیت کلاس و رفع نگرانی و حتی اضطراب دانش آموزان هم نقش داشته باشد . -اگر وقت اضافه ای موجود بود ، با دانش آموزان در مورد مهمترین اتفاقات هفته پیش در سطح شهر یا رسانه ها تبادل نظر کنید تا دید آنها به مسایل محیط و نحوه بیانشان را تقویت نمایید . - متاسفانه برخی معلمان ، "تدریس" را با در آوردن سئوال و جواب تمام متن توسط خودشان ، اشتباه می گیرند ! این کار علاوه بر اینکه باعث انهدام خلاقیت و کاوشگری دانش آموز می شود بلکه معلم را خسته کرده و دانش آموز چیز تازه ای یاد نخواهد گرفت ! باید گفت بعضی از والدین در این کار معلم هم نقش دارند و وی را مجبور میکنند که به خیال خود ، فرزندشان را برای امتحان آخر سال آماده کند ! اگر نوشتن نمونه سوال لازم است بهتر است این کار را به دانش آموزان محول کنیم ، آنهم بعد از تدریس و با هدف مشخص برای صفحات محدود، و باز هم متاسفانه باید گفت برخی والدین یا دانش آموزان از بعضی معلمان تعریف و تمجید می کنند که ؛ حتی یک سوال را از کتاب جا نمی گذارد ( والبته یک کلمه هم توضیح نداده !) _ معلمانی که خوش اخلاق بوده و تبسم بر لب داشته باشند در آموزش موفق ترند ، شما هم این را تایید می کنید اگر ؛ در حدی باشد که مورد سوء استفاده قرار نگیرد . (نباید قاطعیت ، مدیریت وتوانایی اداره مطلوب کلاس را با سختگیری افراطی معلم ، اشتباه گرفت ) -تغییر محل کلاس حداقل ، ماهی یکبار موجب جلب توجه دانش آموز می شود مانند تشکیل کلاس در کارگاه ، آزمایشگاه ، نمازخانه ، کتابخانه وغیره. -یکی از راههای علاقمند کردن شاگردان به کلاس و درس و معلم و همچنین رفع کدورتهای احتمالی طرفین ، بردن دانش آموزان به گردش علمی یا اردوهای کلاسی است حتی رفتن به کوه، پیاده روی و... بسیار مفید است. 🌸🍃🌸🍃🌸 @moalemieshqe
34.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تمرین تند خوانی با تکنیک مرور بدون درک برای تقویت و هماهنگی عضلات چشم @moalemieshqe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بغلت امن ترین نقطه ی دنیا من است بغل شمر نرو تا بغل زینب هست صل الله علیک یا اباعبدالله الحسین @moalemieshqe
دیروز و فردا با هم دست به یکی  کرده‌اند... دیروز با خاطراتش مرا فریب داد و فردا با وعده‌هایش مرا خواب کرد، وقتی چشم گشودم امروز گذشته بود @moalemieshqe