eitaa logo
معلم تراز | جواد جوادی 🇵🇸
1.4هزار دنبال‌کننده
604 عکس
187 ویدیو
11 فایل
📌 ویژه معلمان متوسطه اول و دوم ✅ اینجا چی یاد میگیریم؟ مدیریت کلاس و روش های تدریس برای شرکت در دوره رایگان « مدیریت کلاس » پیام بدهید👇 ادمین: @adminpluss ارتباط با خودم: @javadi_teacher
مشاهده در ایتا
دانلود
وجدان کاری یکی از کارهایی که لازم دارد، است. معلّم در کلاسِ درسِ مدرسه‏ای که تَهِ فلان شهر یا فلان گوشه‏ی دورافتاده‏ی تهران یا یک روستاست، باید آن‏طور درس بگوید، زحمت بکشد و تلاش کند که گویا الآن در کلاس نشسته است، کار او را نگاه می‏کند، یا یک ساعت بعد می‏آید تا نتیجه‏ی کار را ببیند. وجدان کاری یعنی این. رهبری ۱۳۷۴ کانال لاطائلات https://eitaa.com/lataelatt
معلمان باید از روی ، از روی ، با احساس اینکه کشور و ملت و این انقلاب، به هریک درس آن‏ها دارد، خوب کار کنند و با این و با این درس بدهند. کانال لاطائلات https://eitaa.com/lataelatt
خودش را در به او نشان بده... استادی داشتیم که همیشه در اولین جلسه کلاس درسی، هنوز نیامده و هنوز وارد کلاس نشده اش را باز می‌نمود و اشارتی بر ساعت مچی اش میکرد و می‌گفت: ساکت ، وقت نداریم همین الانش هم عقب هستیم. 🤕 پشتش را به ما میکرد و رو به تخته و تخته گاز با ماژیک شروع به نوشتن روی تخته میکرد. از دقیقه اول کلاس تا دقیقه نود آن و حتی وقت های اضافه... 😵‍💫 درست است که استاد ما، استاد بود و داشت اما نکته ای را که حتی بنده هم بعد از سالها متوجه شدم این است که تا شما در دانش آموز یا دانشجو در سر 🧠 و در دل ❤️ ایجاد نکنی و تا او نفهمد که در این چه دارد؟ نقش خودش را در ، ، و درک نکرده است و به قول استادمان همه این تدریس ها مانند در که راحتی گم خواهد شد و نخواهد داشت. پس یک ☘ آن نیست که همین اول بای بسم الله، را شروع کند و البته خوب هم تدریس کند... زیرا که دانش آموز اگر راه را نشناسد نمیتواند و بار درس را تحمل کند. دانش آموز نیست که شما کتاب ها را یکی یکی و بدون بینش بر او بار کنید و درسها را در گوش او بخوانید و او هم راهش را برود و بیاید و آخ هم نگوید. ❌ نه؛ او است و دست آخر علیه این همه و اجباری خواهد کرد. 🔰 پس یادمان باشد، ای معلم قبل از آنکه بخواهی تدریس را شروع کنی باید نقش دانش آموز را در هستی به او نشان بدهی. ادامه دارد... کانال مُکَلّا - جوادی https://eitaa.com/mokalla
وجدان کاری🍀 رفته بودم اداره، ماشین رو زیر یک سایه‌بان پارک کرده بودم و داشتم از داخل ماشین می‌آمدم بیرون که دستش را به علامت سلام گرفت جلوم، منم دست دادم، دستانم را محکم فشرد و با خوشرویی احوال پرسی کرد. جوابش را دادم. طبق معمول یک گوشش به دهان گوشی بود و همانطور که حرف میزد از این طرف به آن طرف می‌رفت و با یکی گوش دیگر حرفهایم را می‌شنید. دردلم گفتم:« نمیدانم کی بیکار می‌شود؟! هر دفعه دیدمش با گوشی در حال صحبت کردنه.»🤯 بعد از تعارفات معمول گفتم: شما نرفتی کنگره شهدا؟! (کنگره شهدای بزرگی در شهر در حال برگزاری بود و رئیس مجلس هم سخنرانش) گفت: نه موندم که این آخر هفته ای کسی به خاطر یه امضایی چیزی کارش به شنبه نیفته. در دلم بهش احسنت گفتم و افتخار کردم به این همچین آدمی که با این دید عمیق و دقیق دارد کار می‌کند. و اتفاقا همون روز کارم بهش افتاد. باید نامه منو امضا میکرد😇 کانال مُکَلّا - جوادی https://eitaa.com/mokalla