وجدان کاری
یکی از کارهایی که #وجدان_کاری لازم دارد، #تعلیم_و_تربیت است.
معلّم در کلاسِ درسِ مدرسهای که تَهِ فلان شهر یا فلان گوشهی دورافتادهی تهران یا یک روستاست، باید آنطور درس بگوید، زحمت بکشد و تلاش کند که گویا الآن #بازرس در کلاس نشسته است، کار او را نگاه میکند، یا یک ساعت بعد میآید تا نتیجهی کار را ببیند.
وجدان کاری یعنی این.
رهبری ۱۳۷۴
#انقلاب_در_نظام_آموزشی
کانال لاطائلات
https://eitaa.com/lataelatt
معلمان باید از روی #دلسوزی، از روی #صمیمیت، با احساس اینکه کشور و ملت و این انقلاب، به هریک #ساعت درس آنها #نیاز دارد، خوب کار کنند و با این #روحیه و با این #وجدان درس بدهند.
#وجدان_کاری
#انقلاب_در_نظام_آموزشی
کانال لاطائلات
https://eitaa.com/lataelatt
✅ #نقش خودش را در #هستی به او نشان بده...
استادی داشتیم که همیشه در اولین جلسه کلاس درسی، هنوز نیامده و هنوز وارد کلاس نشده #جزوه اش را باز مینمود و اشارتی بر ساعت مچی اش میکرد و میگفت: ساکت ، وقت نداریم همین الانش هم عقب هستیم. 🤕
پشتش را به ما میکرد و رو به تخته و تخته گاز با ماژیک شروع به نوشتن روی تخته میکرد. از دقیقه اول کلاس تا دقیقه نود آن و حتی وقت های اضافه... 😵💫
درست است که استاد ما، استاد #دلسوزی بود و #وجدان_کاری داشت اما نکته ای را که حتی بنده هم بعد از سالها متوجه شدم این است که تا شما در دانش آموز یا دانشجو #شناختی در سر 🧠 و #شوری در دل ❤️ ایجاد نکنی و تا او نفهمد که در این #هستی چه #نقشی دارد؟ نقش خودش را در #کشور، #استان، #شهرستان و #کلاس درک نکرده است و به قول استادمان همه این تدریس ها مانند #فریادی در #بازار_مسگرها که راحتی گم خواهد شد و #ثمری نخواهد داشت.
پس یک #معلم_خوب☘ آن نیست که همین اول بای بسم الله، #تدریس را شروع کند و البته خوب هم تدریس کند...
زیرا که دانش آموز اگر راه را نشناسد نمیتواند #سختی و #سنگینی بار درس را تحمل کند. دانش آموز #الاغ نیست که شما کتاب ها را یکی یکی و بدون بینش بر او بار کنید و درسها را در گوش او بخوانید و او هم #مطیعانه راهش را برود و بیاید و آخ هم نگوید.
❌ نه؛ او #انسان است و دست آخر علیه این همه #تحمیل و #تقلید اجباری #عصیان خواهد کرد.
🔰 پس یادمان باشد، ای معلم قبل از آنکه بخواهی تدریس را شروع کنی باید نقش دانش آموز را در هستی به او نشان بدهی.
ادامه دارد...
#معلم_خوب
#تدریس
#معلم_باید_مربی_باشد
کانال مُکَلّا - جوادی
https://eitaa.com/mokalla
وجدان کاری🍀
رفته بودم اداره، ماشین رو زیر یک سایهبان پارک کرده بودم و داشتم از داخل ماشین میآمدم بیرون که دستش را به علامت سلام گرفت جلوم، منم دست دادم، دستانم را محکم فشرد و با خوشرویی احوال پرسی کرد.
جوابش را دادم. طبق معمول یک گوشش به دهان گوشی بود و همانطور که حرف میزد از این طرف به آن طرف میرفت و با یکی گوش دیگر حرفهایم را میشنید.
دردلم گفتم:« نمیدانم کی بیکار میشود؟! هر دفعه دیدمش با گوشی در حال صحبت کردنه.»🤯
بعد از تعارفات معمول گفتم: شما نرفتی کنگره شهدا؟! (کنگره شهدای بزرگی در شهر در حال برگزاری بود و رئیس مجلس هم سخنرانش)
گفت: نه موندم که این آخر هفته ای کسی به خاطر یه امضایی چیزی کارش به شنبه نیفته.
در دلم بهش احسنت گفتم و افتخار کردم به این همچین آدمی که با این دید عمیق و دقیق دارد کار میکند.
و اتفاقا همون روز کارم بهش افتاد. باید نامه منو امضا میکرد😇
#وجدان_کاری
#نظام_آموزشی
کانال مُکَلّا - جوادی
https://eitaa.com/mokalla