eitaa logo
شهدای مدافع حرم
911 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1هزار ویدیو
30 فایل
🌷بسم الرب الشهدا والصدیقین🌷 🌹هر روز معرفی یک شهید🌹 کپی با ذکرصلوات ازاد میباشد ایدی خادم الشهدا @Yegansaberenn
مشاهده در ایتا
دانلود
•🕊• هم قد توپ بود گفتن: چہ جورے اومدے اینجا؟ گفت: با ! گفتن: چہ جورے گلوله رو بلند میڪنۍ میارے؟ گفت: با التماس ! بہ گفتن میدونۍآدم چہ جورے میشه؟ زد و گفت: با التماس! وقتۍتڪه هاے جمع میڪردن،فهمیدم چقدر التماس ڪرده...!! رفقا... شهدا ، میشد چرا ما میخوایم، نمیشه؟؟؟
1_168167445.mp3
2.21M
همه عالم یه طرف،حضرت زهرا یه طرف #حاج_میثم_مطیعی #التماس دعا.... ♡♠️✧❥꧁♥️꧂❥✧♠️♡ ✨🌹کانال_شهدای_مدافع_حرم👇 @moarefi_shohada 🌹✨
✨ آرام‌تربخوان؛ لحظات جزءعمرآدمی‌به‌حساب‌نمی‌آید🥀...! دعاے فرج
خاطرات شهید سید علی زنجانی :✨ 🌷 بهش گفتم : «خسته ای بابا یه کم استراحت کن. می گفت :شیخ وقت نداریم باید کار کنیم ‌. حتی اگر دو ساعت قبل از نماز صبح هم از جبهه یااز بیرون میومد، باز حداقل یک ساعت قبل از نماز صبح بیدار می شد، نشسته هم که شده بود نماز شبش رو می خوند 🍃 و آروم آروم گریه می کرد، گاهی اوقات اونقدر تو سجده گریه می کرد نگاه می کردی می دیدی کنارش کلی دستمال ریخته و جوابگوی اشک هاش نبود ….🍂 می گفت: شیخ دعا کن خیلی وقتِ جبهه ام. شهید بشم...🌹 این روزهاست که می فهمم که حضرت آقا فرمود:راز شهادت در و و است ….🌈 او ویژگی هایی داشت که ستودنی بو...🍂 «الٰهی و خالِقی وَ مَولای صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ محمَّد واخْتِم لنا بِالشَّهادَه والرحمه...🤲»🌹🌾 7⃣
❤️ شهدا زندگیشون مفید بوده مرگشون هم مفید بوده برای مرگ مفید اول باید زندگیت مفید باشه هم برای خودت هم برای دیگران [ما کجاییم؟؟؟؟؟] دعا 🌹 @moarefi_shohada
قسمت سوم🚫 این داستان واقعی است🚫 . 🔻 چند روز به همین منوال می رفتم مدرسه پدرم هر روز زنگ می زد خونه تا مطمئن بشه من ام می رفتم و سریع برمی گشتم ... مادرم هم هر دفعه برای پای تلفن نیومدن من، یه بهانه میاورد ... تا اینکه اون روز، زودتر برگشت با های سرخش که از شدت عصبانیت داشت از حدقه بیرون می زد بهم زل زده بود ، همون وسط خیابون حمله کرد سمتم موهام رو چنگ زد و با خودش من رو کشید تو ... . اون روز چنان کتکی خوردم که تا چند روز نمی تونستم درست راه برم حالم که بهتر شد دوباره رفتم به زحمت می تونستم روی های چوبی مدرسه بشینم ... هر دفعه که پدرم می فهمید بدتر از دفعه قبل می خوردم چند بار هم طولانی مدت زندانی شدم اما عقب نشینی هرگز جزء صفات من نبود . بالاخره پدرم رفت و پرونده ام رو گرفت ... وسط آتیشش زد ... هر چقدر کردم ... نمرات و تلاش های تمام اون سال هام جلوی چشم هام می سوخت هرگز توی عمرم عقب نشینی نکرده بودم اما این دفعه فرق داشت ، اون آتش داشت جگرم رو می سوزوند تا چند روز بعدش حتی قدرت خوردن یه لیوان آب رو هم نداشتم خیلی داغون بودم ... بعد از این سناریوی مفصل، داستان کردن من شروع شد اما هر میومد جواب من، نه بود ... و بعدش باز یه کتک مفصل علی الخصوص اونهایی که پدرم ازشون بیشتر خوشش می اومد ... ولی من به شدت از و دچار شدن به سرنوشت و خواهرم وحشت داشتم ترجیح می دادم بمیرم اما ازدواج نکنم ... تا اینکه مادر زنگ زد ... . 📚 📖 📖
1_65739497.mp3
308.6K
🔰روز پنجشنبه روز زیارتی 🌸امام حسن عسکری علیه السلام دعا 🤲