eitaa logo
شهدای مدافع حرم
893 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1هزار ویدیو
30 فایل
🌷بسم الرب الشهدا والصدیقین🌷 🌹هر روز معرفی یک شهید🌹 کپی با ذکرصلوات ازاد میباشد ایدی خادم الشهدا @Yegansaberenn
مشاهده در ایتا
دانلود
✍عاشق بود ، عاشقی دلسوخته ! چهره ای ملکوتی داشت ، مظهر تمام خوبی ها . تمام وجودش با محبت (س) و (عج) عجین شده بود . 🌀مداحی بود با صدای بسیار زیبا و دلنشین ، که هنوز هم نوای ملکوتی او دلها را آسمانی می کند . در لشکر امام حسین (ع) ، گردانی بود به نام یا (س) ، که فرماندهی اش را او به عهده داشت ، محمد بر دلهای بسیجیان فرماندهی می کرد ، رزمندگان عاشقش بودند ، در سخت ترین ماموریت ها و عملیات ها ، حاضر می شد و با توسل به حضرت زهرا (س) ، این مراحل را به آسانی پشت سر می گذاشت . 🌀نوروز ۶۶ در سفر به مشهد ، برات شهادتش را گرفت ، حتی مکان و زمان شهادتش را می دانست ، محل مزار خود را هم مشخص کرد ، و گفت روی قبرم فقط بنویسید یا زهرا (س) . 🌀در کربلای ۱۰ حماسه ای بزرگ خلق کرد و در پنجم اردیبهشت ماه ، یک گلوله خمپاره ، سفر او را آسمانی کرد . در لحظه شهادت ، لبخند زیبایی بر لبانش بود .... 📕 پنجاه سال عبادت ، ص54 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 🌹✨کانال شهدای مدافع حرم 👇 @moarefi_shohada✨🌹
محمد در ۱۳۳۶/۳/۱۵ در شهرستان اسفراین ( خراسان شمالی ) متولد شد. پدرش مردی زحمتکشی بود که نصف عمرش را به دامداری و کشاورزی گذراند و محمد در ۱۰ سالگی او را از دست داد. محمد در ایام تحصیلی هم درس میخواند و هم کارگری می کرد تا کمک خرج خانواده باشد . با پشتکاری که داشت موفق به اخذ دیپلم شد و سپس به خدمت سربازی رفت و درجه دار شد . با توجه به گرایش های ضد رژیم پهلوی و با فرمان امام مبنی بر ترک پادگان و پیوستن به مردم ، تنها یک ماه از خدمتش باقی مانده بود که از پادگان فرار کرد و پس از پیروزی انقلاب مجددا به پادگان برگشت . با تشکیل سپاه عضو آن ارگان شد و به کردستان برای مقابله با منافقین و ضد انقلاب رفت . با شروع جنگ به جنوب رفته و به عنوان معاونت آموزشی و اطلاعات در چند عملیات شرکت و چند باری هم مجروح شد. سرانجام در ۱۳۶۵/۱۰/۲۰ در عملیات کربلای ۵ در شلمچه به شهادت رسید.... سردار
📌 معرفێ 🔖نام جهادێ: حاج علێ 🎂تاریخ تولد : ۱۳۶۸/۰۳/۰۱ محل تولد : تهران 🕊تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۸/۱۳ محل شهادت: تل عزان – حلب – سوریه 💍وضعیت تاهل: متاهل 🌹محل مزار شهید: تهران – بهشت زهرا"س" – قطعه ۵۳ 📔نام کتاب: دلتنگ نباش 🇮🇷 ♡‌🕊🕊
دلش برای یاری رساندن به مردم می‌تپید❗️💓 همسر بزرگوار درباره ویژگی‌های شخصیتی وی می‌گوید: « دلش پر می‌کشید برای کمک به دیگران. انگار خدا او را آفریده بود تا بی‌وقفه دلش برای دیگران بتپد💗. با آن روحیه مردم دوستی که از سراغ داشتم، رفتنش به سوریه و دفاع از حرم برایم عجیب نبود. «دو سال پیش بود که با هم از خیابان انقلاب رد می‌شدیم. مردی کنار خودرویش🚗 ایستاده بود و از رهگذران کمک می‌خواست. بخشی از ماشینش آتش🔥 گرفته بود. چون احتمال انفجار وجود داشت کسی جلو نمی‌رفت. تا این صحنه را دید زد روی ترمز. همیشه در صندوق عقب آب💧 داشتیم. آب‌ها را برداشت و به سمت خودرو دوید و آتش را خاموش کرد. مرد راننده‌اشک می‌ریخت و از تشکر می‌کرد. می‌گفت: جوان! خدا عاقبت به خیرت کند. همین دعاها را عاقبت به خیر کرد.»❤️ . یک هفته قبل از شهادتش به من زنگ زد📞؛ قرار بود برگردد اما گفت: «اجازه بده بمونم؛ دلم برای بچه‌هایی که اینجا به ناحق کشته می‌شوند می‌سوزد. تو هم دلت بسوزد بگذار بمونم اینجا به من احتیاج دارند گفتم‌اشکالی نداره بمون ولی مواظب خودت باش.»♡ هیچ وقت از رفتن به سوریه منصرفش نکردم... 🇮🇷 ♡‌🕊🕊
📝فرازی از : . "همسر عزیزم، پدرم، خواهرم، برادرم، دوستای خوبم! اگر شهید شدم، یک کلام وصیت اینکه حاج‌آقا مجتبی به نقل از حضرت علی"؏" می‌گفتند که منتهای رضای الهی تقواست. شهادت خوب است و تقوا بهتر. تقوا می‌خواهد، تقوایی که در قلب❤️ است و در رفتار بروز می‌‌کند و فکر نکنم مال یک روز باشد یا شاید یک‌روزه هم دارد؛ ولی حاجی می‌گفت پی ساختمان، فندانسیون آن است. چیزی که نمی‌دونید عمل نکنید، ادای کسی رو درنیارین، بدون عملِ درست وارد کاری نشوید مخصوصاً دین. اول واجبات بعداً مستحبات مؤکد، مثل کمک به پدر و مادر و مردم و دستگیری دوروبری‌ها، نه حج و کربلا و ... صد بار ...🌱 🇮🇷 ♡‌🕊🕊
♡ ♦️همسر بزرگوار شهید: "من با بزرگ شدم و پر و بال گرفتم و با شهادتش به بار نشستم ..."🕊♡ . هدیه امام رضا"؏"به من بود.❤️😍 همسری که امام هشتم به آدم هدیه می‌دهد و امام حسین"؏" او را می‌گیرد وصف نشدنی است، من عروس چنین مردی بودم ...(:💍 . ♢من می‌دانستم روزی شهید می‌شود اما فکر نمی‌کردم این‌قدر زود، ما حلقه‌های ازدواجمان💍 را نذر حرم امام حسین"؏" کرده بودیم، چون عقیده داشتیم هیچ‌گاه از هم جدا نمی‌شویم.در حال حاضر خودم را خوشبخت‌ترین دختر دنیا می‌دانم." 🇮🇷 ♡‌🕊🕊
♡ سوریه را به صندلی دانشگاه ترجیح داد‼️ . آدم بابرنامه‌ای بود👌، یک دفتر مشکی📓 کوچک داشت که تمام کارهایش را در آن می‌نوشت✏️، بدهی، کارهای انجام نداده، کارهایی که باید انجام می‌داد و هر کاری که داشت را یادداشت می‌کرد. من هیچ وقت را بیکار ندیدم؛ یا کار می‌کرد یا مشغول جزوه خواندن بود.📄 . رشته مترجمی زبان انگلیسی قبول شده بود🔠. وقتی که جواب قبولی‌اش در دانشگاه آمد که سوریه بود. . به شدت شجاع و نترس بود. از هیچ چیزی نمی‌ترسید. هر وقت به من زنگ می‌زد📞 می‌گفت دعا کن شجاع باشم هیچ وقت نمی‌گفت که من نمی‌توانم، همیشه می‌گفت من می‌توانم.✌️ 🇮🇷 ♡‌🕊🕊