eitaa logo
شهدای مدافع حرم
910 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1هزار ویدیو
30 فایل
🌷بسم الرب الشهدا والصدیقین🌷 🌹هر روز معرفی یک شهید🌹 کپی با ذکرصلوات ازاد میباشد ایدی خادم الشهدا @Yegansaberenn
مشاهده در ایتا
دانلود
سرانجام همزمان با ایام تاسوعا و عاشورای حسینی سال 1394 به عنوان مدافع حرم، در محور حلب برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) در سوریه حضور یافت و در سن ۲۹ سالگی در مقابل با تکفیری‌ها به مقام رفیع شهادت نائل آمد.🌹🍃 پیکرش مدت ها در همان منطقه باقی ماند و به دست تکفیری ها قطعه قطعه شد...🥀🍂 سرانجام با رشادت همرزمان و آزادسازی مناطق تحت اشغال داعشی های تکفیری به آغوش خانواده و یارانش بازگشت و در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد تا مزارش زیارتگاه عاشقان و دلدادگان باشد...❤️ 7⃣
🌹شادی ارواح طیبه شهدا و اینکه عاقبت ما ختم به شهادت بشه صلوات🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سر سفره عقد💞 میخاست بهم چیزےبگه اما جمعیت زیادبود وخجالت مےکشید😊 تو دستمال ڪاغذےنوشت و داد دستم🤔 باز کردم دیدم برام نوشته دعاکن شهیدبشم❤️
😍😍😍 ♥همیشه‌وقتۍازمنطقه به‌خونه‌مۍاومد 💕 ومن‌توخونه‌نبودم، پشٺ‌در‌مۍایستاد ودر‌رو باز نمۍڪرد.😍 من‌می‌گفتم: «شما‌ڪه‌ڪلیددارۍ پس‌چرا‌داخل‌نمیرۍ؟» 😉 مۍگفت: « ! 😍 .💜 .» 💓 یادم‌هست‌یه‌بار من‌مسجد‌بودم ،وقتۍبرگشتم دیدم‌ڪناردر‌ایستاده!!!🤭 گفتم: «مۍرفتۍداخل.»😊 گفٺ: «نه؛مگه‌مۍشه من‌همسرداشته‌باشم ودرراخودم‌باز‌ڪــنم.!!؟؟؟»😍😍 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @moarefi_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 🌸همیشه آروم بود و با وقار. سرش پائین بود و کار خودش را می کرد.... تو همه چی خُبره بود یادمه روزی چای ریخت که بخوریم به شوخی گفتم: چای شهادته دیگه؟؟😉 گفت: آره تازه اومده،دوبرابرشربت جواب میده😁 ☘🌺☘🌺☘🌺☘ آقا امين خيلی در كار تخريب و چک و خنثی ماهر و استاد بود. در سوريه بمب‌ها و تله‌های انفجاری زيادی را از دشمن خنثی كرد بود، حتی گاهی اين بمب‌ها را به صورت خنثی نكرده از جا می‌کند و به مقر می‌آورد، به قدری اين بمب‌های خنثی نشده زياد بود كه اگر منفجر می‌شد پايگاه نظامی تا شعاع یک كيلومتری آسيب می‌ديد. ❗️من به آقا امين می‌گفتم: اين همه بمب را می‌خواهی چيكار كنی؟! با خنده می‌گفت: نگران نباش به وقتش اين بمب‌ها را بلای جان خودشان می‌كنم و برای خودشان تله انفجاری درست می‌كنم. الحق كه فرمانده شجاع تيپ تخريبچی‌های يگان ويژه فاتحين بود. 🎙راویان: همکاران شهید 🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺آسفالت زیر پایم کنده می‌شد! 🎥 روایتی از خط مقدم نبرد در خان طومان و لحظه شهادت دو مدافع حرم در مستند «بعد از 4 سال» 🍃🌺
💔 نمیگم یه روز مثل حر و حبیب؛ ولے میمیرم برات نمیگم شهید یا اینکه غریب ولی میمیرم برات... 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ کلیپی بسیار زیبا و ولایتی از عرض ارادت خدمت ساحت مقدس ولی فقیه و نایب امام زمان عج الله؛ حضرت امام خامنه ای روحی فدا.... *
◽️خوب نگاه ڪنید بہ چهره‌هاشان آن ها ڪہ تنها بہ زبان نگفتند: انی حرب لمن حاربکم... ◽️عاشورا رادرڪ ڪردند و ڪوشیدند و مصداق "الذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السلام" ._._._._._._._._._. @moarefi_shohada
🌷شهید سلیمانی: ♦️دفاع از حرم حضرت زینب(س)،دفاع از حرم امام رضا (ع) در ایران هم هست. 🕊 بازگشت ۸ تن از شهدای خان‌طومان و تشییع آنها در حرم مطهر رضوی.` ._._._._._._._._._.
▪•▪•▪•▪•▪•▪•▪•▪•▪ ~•|بعدِ روز دهم به هر مجلس... راوی و روضه خوان شدی بانو🕯 🖤صَلّي اللهُ عَلَيكِ يا سُكَينة بِنْتُ الْحُسين(ع) 🏴٥ ربیع الاول،وفات حضرت سکینه(س) 🥀🍂 @moarefi_shohada
💠تصویری از سپهبد قاسم سلیمانی در لباس خادمی امام رضا علیه‌السلام. ._._._._._._._._._. @moarefi_shohada
🌹☘ لحظاتی با معرفی شهید ☘🌹
🌹 شجاع 🌹
سلام علیکم عاشقان ودلدادگان شهدا 😊🖐 فدایی حضرت زینب سلام الله، تازه دامادشهید،هادی شجاع هستم🖐 سپاسگزارم از دعوتتون به کانال شهدا 😊🖐💐💐💐💐 ✨@moarefi_shohada 1⃣
در ۲۳ آبان ماه سال ۱۳۶۸ درتهران،چهاردانگه اسلام شهر متولدشدم 🖐💐 متاهل بودم و تازه داماد💐 ۱۰ روز پس از ازدواج به سوریه اعزام شدم وچندروزبعدهم به شهادت رسیدم 😍😍💐💐💐💐💐 2⃣
سه تاخواهروبرادربودیم،من فرزند اول خانواده بودم😊🖐 خانواده ام بسیارمذهبی و متدین بودند، از کودکی در مساجد و حسینیه ها فعالیت می کردم از ابتدا باخدا و بانماز بودم😊 از اول راه خدا را شناختم،مادرم همیشه از خدا می خواستند فرزندانشون، کنیزان و نوکران اهل بیت باشند. از بچه 7 ساله تا پیر 80 ساله همه من رورا به نیکی می شناختند. پدرم وعموم،رزمنده دفاع مقدس بودندو در جبهه حضور داشتند و این باعث شده بود من از کودکی با دفاع از دین و ناموس خو بگیرم🖐💐💐💐💐 3⃣
فوق دیپلم نقشه کشی داشتم وقتی به سن انتخاب شغل رسیدم،پاسداری را انتخاب کردم،و راه پدرم را ادامه دادم😊🖐 وقتی جذب سپاه شدم نورانیتم چندین برابر شد، دیگه همه دعام این شده بود که شهادت نصیبم بشه🖐. از مأموریت هام حرفی نمی زدم چون می دانستم شغلم حساسه،خانوادم هم چیزی از کارم نمی پرسیدند.💐 هر وقت برنامه روایت فتح را نگاه می کردم، می گفتم ما مدیون خون شهداییم، عاشق فیلم شهید بابایی بودم آهنگ «شهید گمنام سلام» را دوست داشتم می گفتم شهید شدم این آهنگ را برایم بگذارید که همین هم شد.😍🖐💐💐💐💐 4⃣
«۹ ساله بودم. یک روز وقتی اومدم خونه،، کاپشنم رو درآوردم، قوطی تیله‌هام رو توی کمد گذاشتم و گفتم: از این به بعد دیگه نمی‌رم کوچه. مادرم گفتند چی شده هادی جانم؟ گفتم: تیله‌بازی و الک، دولک دیگه بهم حال نمی‌ده.😊 می‌خوام از این به بعد بچه مثبت بشم. می‌خوام برم بسیج و بسیجی بشم.»😍🖐💐 5⃣
نمازم همیشه اول وقت بود، احترام خانواده وپدرومادرم رو خیلی نگه می داشتم 😊🖐 تحصیلاتم روهم ادامه دادم تا مقطع کاردانی و...‌‌ عاشق شهدا بودم ودریادواره شهدا شرکت می کردم......🖐💐💐💐 6⃣
زندگی شهدا را الگوی زندگی خودم قرار می دادم، شهید مدافع حرم محمود رضا بیضایی، مربی من بودند، خیلی از ایشان تعریف می کردم، همیشه می گفتم: « ما باید انتقام شهید بیضایی را از این تکفیری ها بگیریم.»  قاب عکس این شهید را به دیوار خانه زده بودم و از مادر قول گرفته بودم که عکس را هیچ وقت بر ندارند. شهدای مدافع حرم را که به کشور می آوردند حالم عوض می شد😔😔💐 7⃣
به روایت از مجید طاهری از دوستانم: "هادی"  قبل از اینکه جذب سپاه شود و در بسیج ویژه شروع به فعالیت کند؛ خیلی مشتاق بود که به سوریه برود.  "شهید شجاع" توسط "شهید محمود رضا بیضایی " که از بچه های اسلامشهر بود و 2 سال پیش در سوریه به شهادت رسید آموزش نظامی دید و ارادت ویژه ای به این شهید داشت. وقتی خبر شهادت محمود رضا را شنید بغض عجیبی گلویش را گرفت  و  سپس گفت باید انتقام  "شهید بیضایی"  را از این تکفیری ها بگیرم.😍🖐💐💐💐 8⃣
به روایت از همسربزرگوارم : – پنج سال بود که همسایه دیوار به دیوار بودیم ولی همدیگر را یک بار هم ندیده بودیم. مادرشوهرم برای خواستگاری به منزل ما آمدند و گفتند که مرا در راه رفتن به مدرسه دیده اند، وقتی آقا هادی را دیدم و با هم صحبت کردیم به دلم نشست، بیشتر از همه چیز صداقت شان  مجذوبم کرد، مرا در جریان همه فعالیت ها و عقایدشان قرار دادند و من با اطلاع از همه شرایط به ایشان پاسخ مثبت دادم، مردادماه ۱۳۹۳ نامزد شدیم. من متولد ۷۶ هستم و همسرم ۶۹؛ آن موقع من هفده ساله بودم و آقا هادی ۲۴ ساله.💐👇👇👇👇 9⃣
فقط چهار روز زندگی کردیم😔 – موقع خواستگاری ایشان سرباز بودند. بعد از عقد از شغل پاسداری و علاقه شان به این شغل گفتند و جبهه سوریه؛ یک ماه گذشته بود که به او گفتم: آقا هادی! ممکنه شغلت ان را عوض کنید؟ ایشان هم بدون تعارف گفتند: « نه! من به این شغل علاقه دارم.»💐👇👇👇👇 1⃣0⃣
هروقت پلاک شان را به گردن می انداختند و می‌گفتند” من حتماً شهید می شوم” من می ترسیدم واضطراب داشتم که نکند ایشان را از دست بدهم، ولی ایشان با احساس و با منطق من رو مجاب کردند، می گفتند: « من نیت کرده ام که نگذارم حرم حضرت زینب(س) به دست داعشی ها بیافتد.” من هم وقتی فهمیدم به خاطر حضرت زینب (س) می روند راضی شدم اما به زبان نیاوردم.»💐👇👇👇👇 1⃣1⃣
خیلی دوست داشتند سوریه بروند طوری که می دیدم آرام و قرار ندارند ولی نشد. همیشه می گفتند که من به جبهه سوریه می روم و سعی می کردند ما را آماده کنند. ده روز بعد از عروسی به جبهه رفتند ، پنجم مهر ۱۳۹۴عروسی کردیم و ایشان پانزدهم عازم جهاد شدند💐👇👇👇👇 @moarefi_shohada 1⃣2⃣