💠معرفی شهید تورجی زاده
🍃نام: محمدرضا
🍂نام خانوادگی:تورجی زاده
🍃تاریخ ولادت: ۱۳۴۳/۴/۲۳
🍂محل تولد: اصفهان
🍃تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۲/۵
🍂مکان شهادت: بانه، منطقه عملیاتی کربلای ۱۰
🍃سن: ۲۳
🍂مزار شهید: گلستان شهدای اصفهان
#پ.ن✨
فرمانده ی گردان یازهراء(س)
(لشکر 14 امام حسین(ع))
مداحی دلسوخته ، رزمنده ای شجاع و
فرمانده ای مخلص و محب واقعی حضرت زهرا(س) 🌸
3⃣
#زندگینامه✨
شهید محمد رضا تورجی زاده
در سال ۱۳۴۳ در شهر اصفهان به دنیا آمد.
در همان دوران کودکی عشق و #ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته
و با شور و وصف ناپذیر
در مجالس #اهل_بیت
شرکت می نمود🌷
به مداحی علاقه ی زیادی داشت
از این رو مداحی و روضه خوانی را در دبیرستان هاتف اصفهان
با #دعای_کمیل آغاز کرد
سوز بسیار عجیبی در صدای او بود که باعث #هدایت چندین نفر شده بود.🍂
4⃣
#خصوصیات✨
🔹شهید به #حضرت_زهرا(س)
علاقه ی وافری داشتند و در بیشتر مداحی هایشان از مصائب ایشان
می خواندند
همچنین ایشان وصیت نمودند که بروی
سنگ مزارشان بنویسند:
#یازهرا❤️
🔸به #نماز_اول_وقت اهمیت فراوانی می دادند
🔹 #قران کریم را بسیار تلاوت می نمودند.
🔸به شهید مظلوم #بهشتی و
#آیت_الله_خامنه_ای💚
علاقه فراوانی داشتند••
🔹به خواندن #نماز_شب
و #احترام به والدین و اعضای خانواده اهمیت میدادن.
🔸 مردمداری و وقت شناسی از بارزترین ویژگی های اخلاقی شهید تورجی زاده بود که بسیار مورد توجه قرار می گرفت•••
6⃣
#به_نقل_از_خواهر✨
محمد رضا که از جبهه که می اومد و واسه چند روز خونه بود ،
ماها خیلی از حضورش
خوشحال بودیم
میدیدم #نماز_شب میخونه و حال عجیبی داره!!!
یه جوری شرمنده خداست
و زاری میکنه که انگار #بزرگترین گناه رو در طول روز انجام داده
یه روز ازش پرسیدم :
چرا انقدر #استغفار میکنی؟!!
از کدوم گناه ناله میکنی؟!!
جواب داد:
همین که اینهمه خدا بهمون نعمت داده و ما نمیتونیم شکرش رو به جا بیاریم بسیار جای #شرمندگی داره🌺
7⃣
#شهادت•••🕊
شهید تورجیزاده
در جبهه بارها مجروح شد
به گونهای که در میان دوستان به
#شهید_زنده معروف شد و هر بار پیش از بهبودی کامل به جبهه بازمیگشت
°•{سرانجام در 5 اردیبهشت سال 66
شهید محمد رضا تورجی زاده ی
🌷عاشق حضرت زهرا(س)
🍃فرمانده گردان یا زهرا(س)
🌷و با جراحتی همچون حضرت زهرا(س)(از ناحیه پهلو و بازو)
در سنگر فرماندهی به فیض
#شهادت نائل گشت}•°
8⃣
#فرازهایی_از_وصیتنامه✨
بسیجیها، سپاهیها … !!!
این لباسی که بر تن کردهاید
خلعتی است از جانب فرزند حضرت زهرا (سلام الله علیها)
پس لیاقت خود را به #اثبات برسانید
#نظم در امور را سرلوحه خود قرار دهید.
روز به روز بر #معنویت و صفای روح خود بیفزایید،
نماز شب را #وظیفه خود بدانید،
حافظی بر حدود الهی باشید،
در اعمال خود دقت کنید که جبهه حرم خداست؛ در این حرم باید از ناپاکیها به دور بود.
عزیزانم،
امام را همچون #خورشیدی در بر بگیرید،
به دورش بچرخید، از مدارش خارج نشوید
که نابودیتان #حتمی است.
•
🍂🍃🍂🍃🍂
•
خدایا سختی جان کندن را بر ما آسان فرما.
در آخرین لحظات چشمان ما را به جمال یوسف زهرا (علیهاالسلام) منور فرما.
خدایا کلام آخر ما را یا مهدی و یا زهرا قرار بده.
خدایا در قبر مونسم باش که چراغ و فرش و مونسی به همراه ندارم.
خدایا ما را از سلک #شهیدان واقعی که در جوار خودت در عرش الهی در کنار مولا حسین (علیه السلام) هستند
قرار بده.🌺
والسلام _ محمد رضا تورجی زاده
9⃣
#معرفی_کتاب✨
●{یا زهراء رمز عملیات ها
یا زهرا #ذکر_مورد_علاقه ی رزمندگان در شبهای عملیات
یا زهراء زیباترین پیشانی بند
رزمندگان و محبین واقعی اهلبیت.
اما در اینجا
عنوان یک #کتاب است
زندگی نامه و خاطرات
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🍂
1⃣0⃣
shahit-toorajizadeh-tooraji.blog.ir.mp3
438K
نمونه ای از اصوات #شهید_تورجی_زاده
در بین آن دیوار و در
زهرا صدا میزد پدر💔
(حقا که جنس صدایت ملکوتی است)
1⃣1⃣
مردم #لبنان درد شما درد ماست، ما ایرانیها کنار شما هستیم...
أشعب البناني ألمكم هو ألمنا، نحن الإيرانيون بجانبكم
#من_قلبی_سلام_لبیروت 🇱🇧🖤
#علیولیالله
عقلم به دلم گفت:
بیا اول هر راه☝️
دیوانه ی حیدر شو...
توکلت علی الله👌❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای عجیب دختر شهیدی که فال فروش شد...❤️🥺
❗️این یک دوربین نیمه مخفی است
#دختر_کلاه_صورتی
#کلیپ_تصویری
#فقط_به_عشق_علی_ع
عَقلَم به دِلم گفت بیا اوَل هر راه
دیوانِه حِیدَر شو، تَوَکلتُ عَلی الله
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است💚
@moarefi_shohada
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
مدتی هست یادمان رفته پسری مانده از تبار علی...
او که مثل حسن برای قیام بی سپاه است و یار میخواهد..
یار هرکس به غیر او بودیم دل به هرکس به غیر او دادیم...
چه کسی را عزیز تر از او دل از این روزگار می خواهد؟
چند روزی به سمت آقاییم چندماهی به سمت دنیاییم...😞
بی تفاوت به اینکه جاده وصل قدمی استوار می خواهد...
خوش به حال مدافعان حرم، عشق را در عمل نشان دادند...😭
تا بفهمیم یوسف زهرا عاشقی جان نثار میخواهد...🥀
2⃣
🍃شهید جاویدالاثر مدافع حرم «علی عابدینی» در سحرگاه 25 مرداد 1365 در شهرستان فریدونکنار (روستای فرم) دیده به جهان گشود.🍃
4⃣
مادر شهید✨
🌺میگفتم: شهید شود بهتر است...
وقتی درگیری های سوریه شروع شد من از خطرات و اوضاع آنجا با خبر بودم. یک روز آمد گفت: اسمم را برای رفتن به سوریه نوشته بودم و حالا قرار است اعزام شوم.
اصلا مخالفت نکردم و می گفتم او بیمه امام زمان(عج) است و تا وقتی که برای اسلام خدمت می کند هر جا هست برود.
راستش اینقدر خالصانه کار می کرد که خودم می گفتم: خدایا حالا که این بچه اینگونه زحمت می کشد اگر قرار است اینجا از مریضی و تصادف طوریش شود همان شهید شود بهتر است..🌷.
5⃣
❤️دل ماندن نداشت•••
زمستان سال قبل که از مأموریت آمد از ناحیه دست مجروح شده بود و هنوز هم بهبود پیدا نکرده بود که مجددا در 15 فروردین به خواست خودش اعزام شد.
با اینکه مجروح بود دل ماندن نداشت.
بار اول که می رفت اینقدر اشتیاق به رفتن نداشت اما دفعه دوم اشتیاقش بیشتر شده بود.
خودمان تا ساری او را بردیم رساندیم به همرزمانش که با هم بروند....🍃
6⃣
همسر شهید✨
گفتم شوهر من نرود چه کسی برای دفاع برود...
از اوضاع سوریه با خبر بودم اما نمی دانستم که می خواهد برود.
علی عادت نداشت وقتی می خواهد جایی برود به من زود بگوید معمولا می گذاشت نزدیک رفتن خبر می داد.
خیلی ناراحت بودم از رفتنش 😔اما با خودم می گفتم شوهر من نرود چه کسی برای دفاع برود و وقتی اینها را به خودش هم گفتم خیلی خوشحال شد...
دفعه اول که رفت زخمی شد،
تا زمانی که برگشت تهران نمی دانستم. وقتی آمد خبر دادند رفتیم بیمارستان. حالش خوب بود.
علی واقعا خیلی شجاع بود😍
و تازه بعد از شهادتش دارم او را می شناسم.
دفعه دوم که می خواست برود مخالفت کردم اما بعد دلم را گذاشتم پیش حضرت زینب(س) و گفتم برو.
گفت: خیلی خوشحالم از اینکه تو به من روحیه می دهی و می گویی برو. همسر بعضی ها خبر نداشتند اما من می دانستم. قرار نبود همه را ببرند اما چون نیرو لازم شد کل گردان را بردند...
7⃣