eitaa logo
شهدای مدافع حرم
911 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1هزار ویدیو
30 فایل
🌷بسم الرب الشهدا والصدیقین🌷 🌹هر روز معرفی یک شهید🌹 کپی با ذکرصلوات ازاد میباشد ایدی خادم الشهدا @Yegansaberenn
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علیکم 😊 شهید مدافع امنیت، استواریکم پوریا قاسمی هستم ☺️ سپاسگزارم از دعوتتون به کانال شهدا 😍✋
سلام علیکم 😊 شهید مدافع امنیت، سروان بهرام مکرمی هستم😍 سپاسگزارم از دعوتتون به کانال شهدا 😍✋
جزئیات شهادت ما دونفر به روایت از فرمانده انتظامی استان فارس رهام بخش حبیبی👇👇👇👇
اطلاع داده شد که دو نفر از ماموران یگان امداد شهرستان کوار به شهادت رسیدند و ضارب بلافاصله در محل ارتکاب جرم دستگیر شده 👇👇👇
ساعت ۱۱:۳۰ روز ۸ آذر ماه ۱۳۹۹ در پی اعلام مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر وقوع یک فقره درگیری خانوادگی در مسکن مهرشهرستان کوار👇👇👇👇
بلافاصله ماموران یگان امداد بررسی موضوع را در دستور کار خود قرار داده وبه محل درگیری اعزام شدند👇👇👇
ماموران سریعاً به محل مورد نظر اعزام و در تحقیقات اولیه مدعی شدند که نوجوانی ۱۷ ساله به دلیل مشکلات شخصی با خانواده خود درگیر شده است 👇👇👇👇
هنگامی که ماموران قصد ورود به منزل و دستگیری وی را داشتند ناگهان نوجوان ۱۷ ساله با اسلحه شکاری که متعلق به پدرش بوده است به سمت ماموران تیراندازی کرد👇👇👇👇👇
که منجر به شهادت رسیدن سروان بهرام مکرمی و استوار دوم پوریا قاسمی شده است👇👇👇👇
بلافاصله با عکس العمل به موقع نیروهای کمکی فرد ضارب از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفت و دستگیر شد👇👇👇👇
متهم برای مداوا راهی بیمارستان شد. پلیس با کسانی که بخواهند باعث اخلال در نظم و امنیت عمومی جامعه شوند به شدت و برابر قانون با آنان برخورد می‌کند.👇👇👇👇👇
مراسم وداع و تشییع پیکر پاک و مطهر دو شهید والامقام نیروی انتظامی در مجتمع شهید فعال و حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) برگزار شد 👇👇👇👇
پیکر سرهنگ دوم شهید "بهرام مکرمی" برای خاکسپاری به شهرستان فیروزآباد منتقل شد👇👇👇👇👇
و پیکر پاک استواریکم شهید پوریا قاسمی نیز در دارالرحمه شیراز خاکسپاری شد 💐
خب دوستان بزرگوار☺️ سرانجام مادو همکار هم در تاریخ ۱۳۹۹/۹/۸ درحین انجام ماموریت، به آرزومون رسیده وبه شهادت رسیدیم😍✋
دوستان بزرگوار،خوشحالم دعوتم کردید✋😊❤️ نماز اول وقت یادتون نره🌷 تامیتونین راه شهدا🌷 رو ادامه بدین وتاآخرین قطره خونتون پشتیبان ولایت فقیه باشین✋🌺
مزار ما دوتا درشهر شیراز هست☺️ شیراز تشریف آوردید خوش حال میشیم به ما هم سربزنید😍✋
💞شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم💞 و علی الخصوص 💠شهیدان پوریا قاسمی و بهرام مکرمی💠 🌷 صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج و شهادت ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😭🕊 مدافعـ حرمـ سید ابوذر حسینے بھ شھداے فاطمیون پیوست😭🖤🥀
•|🌹🌱|• ‌ 😔💔 پیڪࢪ مطهࢪ شهید مدافع حرم 🌹سید ابوذر حسینے🌹 در حࢪم مطهر رضوی طواف داده شد این مراسم به دلیل محدودیت‌های موجود برای رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی بدون حضور زائران و مجاوران و توسط خانواده شهید و خدام بارگاه ملکوتے امام هشتم علیه‌السلام انجام شد.😞🥀🖤 . . 😭🥀 😭
معرفی شهید🥀
دفاع مقدس محمد رضا آل مبارک🍃⚘🍃 در تاریخ ۱۳۴۵/۴/۱ در شهر دزفول در خانواده ای متدین و مذهبی متولد شد. که در طی سال بار شد. 🍃⚘🍃 از کودکی در روضه امام حسین (ع)⚘ بزرگ شد‎. نوحه می‌خواند و از عزاداران پذیرایی می‌کرد. از همون زمان که روضه ی خانه‌ پدری‌ اش در یک اتاق در پشت بام خانه‌ بود تا بعدها که حسینیه‌ ای ساختند و شد به نام ایشان. 🍃⚘🍃 ایشان هم هست. رضا فرزند اول خانواده بودند كه در سن ١٨ سالگي در تاريخ ۶۱/۹/۱۴ در عمليات محرم به رسیدند و #بی سر بودند. 🍃⚘🍃 ۷ خواهر و برادر بودند( ۱ خواهر و ۶ برادر ) ایشان وبرادرشان که شدند.۴ برادرشان هم که روحانی هستند. 🍃⚘🍃 از قبل از انقلاب مرتب نماز و روزه اش به جا بود. هنوز به سن تكليف نرسيده بود که دو روز در هفته روزه مي گرفت. 🍃⚘🍃
وقتی به او مي گفتند : محمدرضا بيا غذا بخور مي گفت : اشتها ندارم سيرم در حالي كه روزه بودو به خانواده چيزي نمي گفت.در دل شب ، آروم نماز شب مي خواند. اين موقعي بود كه اصلا از انقلاب خبري نبود. 🍃⚘🍃 بچه كه بودخواهر و برادرانش را جمع مي كردو برایشان مي كرد. موقع نماز كه مي شد سريع مي رفت به سمت مسجد. راهنمايي بود كه درس را رها كرد و رفت به . 🍃⚘🍃 وقتي هم که به مسجد مي رفت بچه هاي هم سن و سالم دورش جمع مي شدند برایشان صحبت مي كردمپ. سعي مي كرد در زمينه هاي هم تاثيرگذار باشد. 🍃⚘🍃 صادق آهنگران بودند. صادق آهنگران اولين مداحي خود را که از مطالب پدر بود در حضور امام خميني (ره) با نام « اي به خون غلتان خوزستان درود » انجام دادند. 🍃⚘🍃
به روایت از پدرشهید: جنگ كه شروع شد رضا #١۶ سال داشت. يك روز كه من و صادق آهنگران در حال صحبت بوديم رضا برگه اي را آورد و گفت : بابا اين برگه را امضا كن مي خوام به برم. 🍃⚘🍃 من گفتم : امضا نمي كنم كه حاج صادق گفت : اگه تو امضا نكني من امضا مي كنم. خلاصه برگه را امضا كرديم و رضا خداحافظي كرد و مدتي بعد هم عازم شد. 🍃⚘🍃 آخرين باری كه رضا پيش ما بود من را صدا زد و گفت : « بابا ! بيا يه كم ريشم را كوتاه كن. » وقتي داشتم ريش هاش را كوتاه مي كردم موهاي صورتش را كه كنار مي زدم تا اونها را كوتاه كنم رو در احساس كردم. 😭 🍃⚘🍃 چند بار اومدم كه صورتش را ببوسم اما خجالت كشيدم. گفتم : رضا كي مي آيي ؟ گفت : بابا الان اومده ام كه برم. اين بار آخري بود كه او را ديدم. 😭😭 🍃⚘🍃 شبي كه رضا شده بود اربعين بود. تعقيبات نماز را خوندم حالم خيلي بد بود. مي خواستم بنشينم نمي تونستم. با خودم گفتم : به حسينيه ی اعظم برم و روضه اي بخونم تا آرامشي براي قلبم حاصل بشه. 😭😭 🍃⚘🍃