eitaa logo
شهدای مدافع حرم
902 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1هزار ویدیو
30 فایل
🌷بسم الرب الشهدا والصدیقین🌷 🌹هر روز معرفی یک شهید🌹 کپی با ذکرصلوات ازاد میباشد ایدی خادم الشهدا @Yegansaberenn
مشاهده در ایتا
دانلود
ناد علیاً به هوای نجف یاد حرم برده قرارم ز کف باز هوای نجفم آرزوست مهر علی در دو جهان آبروست یک نظرم گر بکند بوتراب ذره ناچیز شود آفتاب ...
می دانم که امسال هم روز پدر را در محضر مولایت علی(ع) جشن می گیری، خوشا به حالت چه بزمی است آن جا کنار ساقی کوثر... سعید جان، برای صبورتر بودنم، برای دلتنگی هایم، برای بی قراری هایم دعا کن... سعید عزیزم، تو امروز میهمان حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) هستی تو در بهشت نزدیک تر از هر جا به خدا هستی...🌸🌹 روزت مبارک همسر آسمانی من💞
🌱 خدایاڪاش آخر دیکته ۍِ پُرغلط زندگےاَم بنویسے ←با اِرفاق شهادٺ→♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب الشهداء والصدیقین🌷
محمد حسن خلیلی 🍃⚘🍃 چون روز میلاد امام حسن عسگری بدنیا آمد اسمش را محمد حسن گذاشتند.ولی رسول صدایش می کردند. 20آذر 65 در  خانواده ی مذهبی درتهران متولد شد ،توبحبوحه ی جنگ. پدرومادرش، ایشان و برادرش را جوری بزرگ کردندکه کلا اهل مسجدومنبر وهیئت بودند. 🍃⚘🍃 یه برادر بزرگتراز خود دارد،م برعکس برادرش خیلی اهل شیطنت نبود وسرش به کار خودش گرم بود،کلا بچه آرومی بود 🍃⚘🍃 بود که رفت تو بسیج ثبت نام کند،اوایل چون سنش کم بود قبول نمیکردند،اما ایشان آنقدر اصرار وپافشاری کرد تا قبولش کردند. 🍃⚘🍃 بود ویه جابند نمیشد، عاشق بود و را بصورت جدی ادامه میداد. دنبال عربی و و هم بود و به عربی هم تسلط داشت. 🍃⚘🍃 روی نماز وقت خیلی حساس بود. جمعه پاتوقش بهشت زهرا⚘و شاه عبدالعظیم⚘ بود،هیئت های زیادی هم میرفت، اما ریحانة النبی چیز دیگر برایش بود. 🍃⚘🍃 وتقریبا از سال 85پای ثابت آنجا بود تومسجد گیاهی. تو دانشگاه رشته ی مدیریت رو انتخاب کرد وخواند. 🍃⚘🍃
خیلی هیئتی بود... توجه ویژه ای به برپایی مجالس اهل بیت علیهم السلام⚘داشت. حتی در ایام محرم چند روز قبل از که سوریه بود ، با دوستش تماس می گیره و از دلتنگی اش نسبت به میگه که تو این ایام هیچ جا نمیشه... 🍃⚘🍃 آقای صابر خراسانی هم تعریف می کردند: بعضی اوقات که وارد هیئت می شدم می دیدم رسول جلوی در ایستاده می گفتم چرا اینجا؟! می گفت هیئتمونه باید جلوی در وایسم!.. 🍃⚘🍃 سال 88تو جریان فتنه کلا چند روز وسط،معرکه بود. 🍃⚘🍃 از زبان دوست و همرزم داداش رسول 👇 خلیلی واقعا شیری داشت. اینکه یک جوان کم سن و سال که برای اولین بار در مناطق جنگی حضور می یافت و قرص و محکم با حوادث خونین بار و وحشتناک جنگ در سوریه برخورد می کرد، جای مباهات است. به نظر من جنگ از نادر جنگهای کثیفی است که تاکنون، جهان شاهد آن بود. حال، جوانی چون خلیلی که بار این جنگ وحشیانه را تجربه می کرد و در آن خوش بدرخشد، ارزش بالایی دارد. 🍃⚘🍃 شاهد حرف من این است که یکی از عملیاتها مجبور شدیم برای تخلیه ی یکی از مجروحین خودی که از قضا ی عملیات هم بود وارد عمل شویم. 🍃⚘🍃
مشکلی که با آن مواجه شدیم تعداد بسیار کم نیرو بود که در اختیار داشتیم. به همراه و یکی دو تا از نیروها مجبور شدیم به منطقه درگیری حرکت کنیم تا فرد مورد نظر را به عقب بکشانیم. وقتی به آنجا رسیدیم از خواستم از ماشین پیاده شده، طول خیابان را با آتش تامینی پوشش دهد تا زمینه برای تخلیه ی فرمانده فراهم شود. چیزی که واقعا نظر مرا به خود جلب کرد، بود که با وجود آلودگی منطقه و حضور مسلحین در آن، با هر چه تمام تر اقدام به تامین نمود و تا زمان عقب نشینی و خروج از منطقه به این کار ادامه داد. آن روز بنا به دستور، عقب نشینی کردیم و عملیات ادامه پیدا نکرد. 🍃⚘🍃 از طرفی باید همه ی نیروها را از منطقه خارج می کردیم که خود یک پروژه بود اما چیزی که نگاه ما را به خود معطوف کرده بود بی وقفه ی در کمک به نیروها و تخلیه ی سریع از منطقه بود به طوری که همه را روانه کرد و خود نفر بود که از منطقه درگیری خارج شد." 🍃⚘🍃
نقل از مادر : که بود ، خبرنگاری بود که قصد مصاحبه با رسول رو داشت... 🍃⚘🍃 نه تنها مصاحبه نکرد! موقع عکس گرفتن هم کلاهشو کشید جلو صورتش و گفت: اینجوری عکس بگیر 🍃⚘🍃 نتوانست طاقت بیارد،انگار حسین⚘ همین الان داشت هل من ناصرا ینصرنی 🍃میگفت. دوره های سخت نظامی رو گذرانده بودو چی قابلی بود.میتوانست آنجا باشد. 🍃⚘🍃 وصیت نامه را نوشت وبه پدرش داد واز زیر قرآن رد شد وراهی شد ...تو وتو ها اسم جهادی را انتخاب کرد. 🍃⚘🍃 ماه محرم آن سال را در سوریه بدجور دلتنگ عزاداری های ریحانة النبی⚘ بود. 🍃⚘🍃
از های رسول یا محمد حسن یا همان . انسان بود ،درمورد خیلی فکر میکرد ومطالعه داشت،به شانس معتقد نبود ،همیشه میگفت این که همه اموره. 🍃⚘🍃   از آن بچه هیئتی های پاکار بود،هرهفته هیئت میرفت و خیلی هم رواین قضیه مقید بود. 🍃⚘🍃 سر نترسی داشت وتوهر میدانی بود خیلی ازخودش نشان میداد. 🍃⚘🍃 رونگاه به خیلی بود،محل کارش شمال شهربود و وضع حجابم آنجا ناجور،هیچ کس ندیده بود یکبار سرش بالا باشد واطراف را نگاه کند. 🍃⚘🍃 به ولایت وحضرت اقا♡و ازحریم ولایت خیلی علاقه داشت. خیلی بصیرت دینی داشت ومطیع حرف پدر ومادرش بود،وتوهرامری از آنها مشورت میخواست،حتی انتخاب دوست. 🍃⚘🍃 به رعایت و زیادی میداد،بطوری که قبل از رفتن به حتی پولش رو حساب کرد. 🍃⚘🍃 در رابطه با به معروف  ونهی از منکر خیلی بود وبا هیچکس تعارف نداشت.یکی از دوستانش میگفت بعداز کسی نبود که به ما بگه نگو، نکن..... 🍃⚘🍃
مدافع حرم محمدرضا دهقان ماه قبل ازشهادتش ، در کنار مزار مدافع حرم رسول خلیلی 🍃⚘🍃 عاشق بود... همه جوره دنبالش بود... حتی و از داشت که کمتر جایی دیده میشد... عید 94 راهی مشهد شد و از اینکه تحویل سال در کنار نیست حسرت میخورد. ولی خب حسابی امام رضا علیه السلام⚘ بود ، به قول خودش زندگیشو سپرده بود دست ... 🍃⚘🍃 پیش که میرفت میگفت روضه بذار؛ میگفت رو مزارش نوشته: ای که بر تربت من میگذری روضه بخوان 🍃⚘🍃 شبیه او زیست شبیه او نفس کشید شبیه او در حلب سوریه پرپر زد و روز قبل از سالگرد رسول خلیلی در به شهیدش پیوست... 🍃⚘🍃 ... 😔 مثل محمدرضا دهقان امیری 🍃⚘🍃
حسین بهترین مزد را به ایشان داد، قبر یه قدیمی از فرش عبدالله⚘ بودکه به ایران رسیده بود. 🍃⚘🍃 آخرهم رسول خلیلی چهاردهم یاهمان 27آبان 92 وقتی داشت منطقه را میکرد ، یه بمب منفجر شدو ایشان چند روزمانده به تولد سالگی اش به آرزویش که همانا در راه خدا بود رسید. 🍃⚘🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز 🌷 صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد