بسم الله الرحمن الرحیم
سوره مبارکه آل عمران آیه 160
إِن يَنصُرْكُمُ اللّهُ فَلاَ غَالِبَ لَكُمْ
وَإِن يَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم
مِّن بَعْدِهِ وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكِّلِ الْمُؤْمِنُونَ
اگر خداوند شما را يارى كند،
هيچ كس بر شما غالب نخواهد شد
و اگر شما را خوار كند،
پس چه كسى است كه بعد از آن بتواند شما را يارى كند؟
(بنابراين)مؤمنان فقط بايد بر خداوند توكّل كنند.
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
با سلام خدمت دوستان گرامی
صبح همگی بزرگواران بخیر و نیکی
روز خوبی توام با سلامتی و موفقیت برایتان آرزومندیم
#اصلاحقلوب
🌱[مـاه اصـلاح قلـــــوب]🌱
🍃مقام معظم رهبری می فرمایند:
🍃 کلید حل مشکلات، «دعا، یاد خدا و اصلاح دلها» است و ماه رجب عید کسانی است که قصد اصلاح قلوب خود را دارند.
۹۷/۱/۲۰
#ࢪجب
# سلام اقا جان صبحتبخیر #امام_مهربان ما
#پدر_عزیز و مهربان ما
#طبیب ما
#یا_سیدنا_و_مولانا
ما
هر روز صبح
به امید سلام به شما
چشم باز می کنیم...
السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ
#یا_صاحب_الزمان_ادرکنا
⚘#اَݪٰلّہُـمَّ_عجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
#چادرانه✨
خـدایا !
از تو میخواهمـ چادر مرا آنچنان
با چادر خاڪی جدهے ساداتــ
پیوند زنے ڪھ اگر جان از تنم رود
چادر از سرم نرود...🦋🍃
#پرستار شهیده مدافع سلامت،
مهشید گودرز
🍃⚘🍃
در تاریخ ۱۳۶۶/۵/۵ متولدشد ،
باسابقه ۱۱ سال خدمت در بیمارستان لقمان حکیم تهران
🍃⚘🍃
#عشق به #پرستاری را از مادرش به ارث برد، که سالها مترون بیمارستان لقمان حکیم بود و حدود هفت سال پیش بازنشسته شده بودند.
متاهل بود، همسرش هم مدافع سلامت هستند واولین فرزندش رو ۷ ماهه باردار بود.
به عنوان ماما در این مرکز خدمت خود راآغاز کرد و پس از گذراندن دوره پرستاری بخش های ویژه در این کسوت مشغول فعالیت شد.
در بخش های مختلف این بیمارستان از جمله اورژانس، CPRاورژانس، ICU جنرال و ICU مسمومان به ارائه خدمت به بیماران پرداخت.
🍃⚘🍃
از ابتدای شیوع کرونا تا ۲۰ اردیبهشت ماه ۹۹ نیز به صورت #داوطلبانه به ارائه خدمت در اورژانس کرونا پرداخت و پس از آن به دلیل #بارداری به بخشICU جنرال وICU مسمومان منتقل شد.
🍃⚘🍃
اخیرا هم در بخشICU مسمومان خدمت می کرد، دو هفته پیش از #شهادتش به کرونا مبتلا شده بود. و در قرنطینه خانگی تحت مراقبت قرار گرفت.
🍃⚘🍃
به روایت از آقا مسعود ،همسر#شهید :
خودم هم #مدافع سلامت هستم و یک سال است شانه به شانه همسرم به #جنگ با کرونا رفتیم ودر خدمت بیماران بودیم
#مهشید #بارداربود 😭 برای حفظ سلامت بچهمان از #خودش گذشت😭. ما باهم کرونا گرفتیم. جواب تست که مثبت شد قبول نکرد از ریهاش سیتیاسکن انجام بشه😭
🍃⚘🍃
گفت #اشعه به #جنین #آسیب جبرانناپذیر میزند. دکتر دارو تجویز کرد. بعضی از #داروها را نخورد😔. گفت به #جنین #آسیب میزنه😔 گفتم #مهشید بیخیال بچه شو. ما بازهم میتوانیم پدر و مادر بشویم.😔
🍃⚘🍃
گفت نه. نگران نباش. بقیه همکارها هم شرایط جسمیشان مثل ما بوده است. کمی تب و سرفه و بعد از چند روز حالشان خوب شده. من هم خوب میشوم😔
🍃⚘🍃
ریه #مهشید بدون علامت درگیر شده بود. روز پنجم حالش بد شد و در بیمارستان بستریاش کردند. سه روز بعد به دلیل زجر تنفسی مجبور شدند اینتوبه اش کنند.😔
روز آخر ساعت ۶ غروب او را سزارین کردند و #بچه را #نجات دادند. ساعت ۱۱ شب وقتی حال #مهشید را از پرستار پرسیدم، با نگرانی گفت کد خورده و پزشکان در حال احیای او هستند.دنیا روی سرم خراب شد
🍃⚘🍃
آن لحظات فقط به شبهایی فکر میکردم که #مهشید خوشحال و خندان بود و میگفت مسعود امروز انگار همه دنیا مال من شده، دو مریض را که کد خورده بودند و امیدی به زنده ماندنشان نبود احیا کردیم، برگشتند به زندگی. خدایا شکرت!😭
🍃⚘🍃
آرزو میکردم کاش در بخش آی سی یو باز میشد و همان جملهها را از زبان پرستار #مهشید میشنیدم اما همیشه تقدیر با خواست ما پیش نمیرود. نیم ساعت بعد در باز شد و من از بغض پرستار فهمیدم #پسرم بیمادر شده است.»
🍃⚘🍃
به روایت از همکار#شهید :
#مهشید همیشه دنبال #سختترین #کارها بود. میگفت دوست دارم جایی #کارکنم که #نتیجهاش را همان موقع #ببینم. برای همین به بخش پی سی آر اورژانس رفت و من هم همراهش شدم.
🍃⚘🍃
سروکار ما با بیماران کد خورده بود. بیمارانی که علائم حیاتیشان را از دست میدادند و باید احیای قلبی ریوی میشدند.
روزهایی که احیای بیمارها #موفقیتآمیز بود، #کیف مهشید کوک بود و #لبخند روی صورتش عمیقتر😭. فردا که سرکار میآمد #اسم و فامیل بیمار را از #سیستم درمیآورد و #زنگ میزد به بخشی که #بیمار منتقلشده و #جویای حالش میشد.😭
🍃⚘🍃
راستش من هیچوقت #جرات #مهشید را نداشتم. آن اوایل که کرونا تازه آمده بود و خیلیها دنبال بهانه بودند تا در بخش کرونا کار نکنند، #مهشید #داوطلب شد و به بخش کرونا رفت.😭
🍃⚘🍃
آنهم چه رفتنی. برای بیمارهای کرونایی که وحشت و ترس از مرگ بر آنها غلبه میکرد، سنگ تمام میگذاشت. با #عشق به #بیماران #آب و #غذا میداد و با آنها #حرف میزد تا #ترس و #نگرانیشان #کمتر شود.😭😭
🍃⚘🍃
این اواخر هر بار که میدیدمش کلی ذوق داشت برای به دنیا آمدن بچهاش. میگفت خانهمان حیاطخلوت دارد. برای پسرم تاب خریدم و میخواهم همانجا در حیاطخلوت خانه برایش یک پارک کوچک درست کنم😭
🍃⚘🍃
اگر تا چند ماه دیگر شر کرونا ازسرمان کم نشده بود، با بچهام همانجا بازی کنم. بافتنی بلد نبود، اما به خاطر پسرش بافتنی یاد گرفته بود و دو هفته قبل به من گفت دارم برای پسرم شالگردن میبافم. حتماً شالگردنش نیمهکاره مانده است.»😭😭
🍃⚘🍃
برای #مهشید گودرز، #همیشه #اولویت #اول #بیماران بودند و #اولویت #آخر #خودش.😭
🍃⚘🍃
با خنده گفتم از وقتی حامله شدی دوبار دوبار غذا میخوری ها؟ با همان خندههای شیرینش گفت تا الان وقت نکردم غذا بخورم. دلم نمیآمد بیمارها را رهاکنم😭😭
🍃⚘🍃
«اواسط بارداری #مهشید بود و یکشب باهم، هم نوبت بودیم. چند بیمار بدحال در آی سی یو داشتیم. ساعت ۲ شب بود. مهشید دستهایش را ضدعفونی کرد و شروع کرد به خوردن غذا.
🍃⚘🍃