eitaa logo
کانال خادمان قرآن و عترت نورالیقین
975 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
52 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع: مجزوم بالطّلب جزم در لغت به معنای بریدن و قطع کردن و در اصطلاح به این معنا که آخر فعل مضارع را جزم می دهد که اگر فعل، سالم باشد حرکت آخرش ساکن می شود و اگر معتل باشد حرف عله حذف می شود. 📌فعل مضارع در مواقع زیر مجزوم می شود: 🔹️۱- هر گاه یکی از حروف جزم بر سر آن بیاید که این حروف یک فعل را جزم می دهند که عبارتند از: «لَم- لَمّا - لام امر- لاء نهی» 🍃مثاللَم یَذهَب»: فعل مضارع مجزوم است و از لحاظ معنا آن را به ماضی ساده منفی تبدیل می کند: نرفت 🍃مثال:«لَمّا یَکتُب»: فعل مضارع مجزوم است و ازلحاظ معنا آن را به ماضی نقلی منفی تبدیل می کند: هنوز ننوشته است. 🍃مثالوَلتَکُن مِنکُم اُمَّةً یَدعونَ اِلی الخَیر»: «لتکن»: فعل مضارع مجزوم است که معنای امر می دهد. باید عده ای از مردم، دیگران را به کارهای خیر دعوت کنند. 🍃مثال:«وَ لا تُطِع مَن اَغفَلنا قلبَهُ عَن ذِکرِنا»: «لا تُطِع» فعل مضارع مجزوم است چون بعد از لاء نهی قرار گرفته است. و از کسانی که قلبشان را از یادمان غافل کردیم اطاعت نکن 🔹️۲-هر گاه یکی از ادات زیر بر آن در آید که این ادات جزم، دو فعل را جزم می دهند که عبارتند از: «اِن-اِذما-مَن-ما-مَهما-مَتی-اَیّانَ-اَنّی-حَیثُما-اَینَما-اَیُّ-کَیفَما» 🍃مثال:«اینَما تَکونوا یُدرِککُمُ المَوتَ» که دو فعل مضارع «تکونوا و یُدرِک» به خاطر اینما مجزوم شده است. 🔹️۳- هر گاه جمله مقدم طلبی باشد «امر و نهی و استفهام و عرض و تحضیض و تمنی و ترجّی» و فعل مضارع مسببی بعد از آن مجرد از فاء سببیه باشد و قصد جزا از آن شود در این صورت فعل مضارع به جهت جمله طلبی مقدم مجزوم خواهد بود. 🍃مثال:«قُل تَعالَوا اَتلُ ما حَرَّمَ رَبُّکُم عَلَیکُم که جمله «اتلُ»چون جواب طلب «امر » بوده مجزوم شده است و علامت جزم آن هم حذف حرف عله بوده است چون در اصل اَتلُو بوده است. ✅تبصره: هر گاه جمله مضارع جزای طلب نباشد دیگر مجزوم نخواهد بود بلکه به اعتبار اینکه این جمله استینافیه است رفع آن، واجب یا محلا منصوب، حال یا در محل نعت خواهد بود. 🍃مثالخُذ مِن اَموالِهِم صَدَقةً تُطَهِّرُهُم» در این صورت جایز است که فعل «تُطَهِّرُهُم» بنا بر اینکه جواب امر است، مجزوم و یا بنابراینکه جمله مستانفه یا نعت و یا حال از فاعل «خُذ» است، مرفوع شود. ✅✅✅✅✅ •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈•• نتیجه :در آیه ۶۸ از سوره بقره نیز فعل «یُبَیِّن» مجزوم شده چون جواب طلب«امر» واقع شده است. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل‌مرتضی و اساتید موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی و کتاب موسوعة النحو و الصرف و الأعراب 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع: افعال معتل‌العین (اجوف) فعل اجوف، دو قسم است: 👈 اجوف واوی مثال: قَوَلَ 👈 اجوف یایی مثال: بَیَعَ 🔹قواعد اعلال اجوف 🌱قاعده: «واو» و «یاء» متحرک، اگر عین‌الفعل کلمه واقع شوند و ما قبل آنها حرف صحیح و ساکن باشد، حرکت آنها به ماقبل داده می شود. مثال۱: یَقْوُلُ ⬅️ یَقُولُ مثال۲: یَبْیَعُ ⬅️ یَبِیعُ 🌱قاعده: «واو» و «یاء» متحرک ماقبل مفتوح، قلب به «الف» می شود. مثال۱: قَوَلَ ⬅️ قالَ مثال۲: بَیَعَ ⬅️ باعَ 💥نکته: این قاعده در صورتی که «واو» و «یاء» در موضع حرکت باشند نیز جاری می شوند (متحرک باشند ولی به جهت قواعد اعلال سکونی، ساکن شده باشند) مثال۱: یَخْوَفُ ⬅️ یَخَوْفُ ⬅️ یَخافُ مثال۲: یُبْیَعُ ⬅️ یُبَیْعُ ⬅️ یُباعُ 🌱قاعده: «واو» و «یاء» مکسور یا مضمومی که در اثنای کلمه و عین الفعل یا لام الفعل باشند و ما قبل آنها حرف صحیح مضموم و یا مکسور باشد، بعد از سلب حرکت ماقبل، حرکتشان به ماقبل داده می شود. مثال۱: قُوِلَ ⬅️ قِولَ ⬅️ قِیلَ مثال۲: بُیِعَ ⬅️ بِیعَ 🌱قاعده: حرف علّه ساکن اگر کنار ساکن دیگری قرار گیرد، حذف می شود (بدلیل التقاء ساکنین) مثال۱: یَقُوْلُ ⬅️ لِیَقُوْلْ ⬅️ لِیَقُلْ 💥توجه: اگر مضارع اجوف، بر وزن «یَفعُلُ» باشد، فاءالفعل ماضی معلوم آن، از صیغه ۶ تا آخر، مضموم و اگر بر وزن «یَفعَلُ» باشد، فاءالفعل آن مکسور می‌گردد. مثال۱: قالَ _ یَقُولُ _ قُلنَ، قُلتَ، قُلتُما.... مثال۲: باعَ _ یَبِیعُ _ بِعْنَ، بِعْتَ، بِعتُما..... 💥نکات: 🍃 مضارع فعل «ماتَ» بر دو وزن «یَفعَلُ» و «یَفعُلُ» آمده است، بنابراین می‌توان آن را از صیغه ششم به بعد دو گونه «مُتْنَ، مُتَّ..../ مِتْنَ، مِتَّ....» به کار برد. مثال: وَلَئِن مُتُّم اَو قُتِلتُم لَاِلَی اللهِ تُحشَرون 🍃 در فعل ماضی «لَیسَ» نکته بالا جاری نمی شود زیرا مضارعی برای آن استعمال نشده و لذا فاءالفعل آن در تمام صیغه ها مفتوح است. مثال: لَیسَ، لَیسا، لَیسوا.... 🍃 در صرف ماضی مجهول، فاءالفعل را از صیغه ششم به بعد در افعالی که مضارع آنها مضموم العین است، کسره و در افعالی که مضارع آنها مکسورالعین یا مفتوح‌العین باشد، ضمه می دهیم تا با معلوم آنها اشتباه نشود هر چند صرف آنها به شکل معلوم نیز جایز است. مثال۱: قالَ مجهول قیلَ __ قِلنَ که قُلنَ نیز جایز است. مثال۲: باعَ __ مجهول بِیعَ بُعنَ که بِعنَ نیز جایز است. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل‌مرتضی و اساتید موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی و کتاب موسوعة النحو و الصرف و الأعراب 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع: جمله معترضه جمله ای است که بین دو جمله ملازم با هم می آید و جایگاه آن در مواضع مختلف می باشد که در این بحث به بعضی از مواضع آن پرداخته می شود. 🔹️۱.بین فعل و فاعل مثال: جاء -و اقول الحقُّ- المعلمُ. 🍃در این عبارت جمله «و اقول الحقُّ» جمله معترضه که بین فعل «جاء» و فاعل «المعلمُ» واقع شده است. 🔹️۲.بین فعل و مفعول مثال: «قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ» 🍃در این عبارت جمله ندا « يَا آدَمُ»، جمله معترضه بین فعل «قَالَ» و مفعول «أَنْبِئْهُمْ» واقع شده است 🔹️۳.بین شرط و جواب شرط مثال: «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ»  🍃جمله «وَلَنْ تَفْعَلُوا» جمله معترضه بین جمله شرط «لَمْ تَفْعَلُوا» و جواب شرط «فَاتَّقُوا النَّارَ» واقع شده است. 🔹️۴.بین مبتدا ورخبر مثال: «نَحْنُ مَعَاشِرَ اَلْأَنْبِیَاءِ أَشَدُّ اَلنَّاسِ بَلاَءً» 🍃در این عبارت «مَعَاشِرَ اَلْأَنْبِیَاءِ» مفعول به برای فعل مقدر است و همراه با فعلش جمله معترضه که بین مبتدا «نَحْنُ» و خبر «أَشَدُّ» واقع شده است. 🔹️۵.بین موصوف وصفت مثال: «وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ» 🍃در این عبارت جمله «لَوْ تَعْلَمُونَ» جمله معترضه بین موصوف «لَقَسَمٌ» و صفت «عَظِيمٌ» واقع شده است. 🔹️۶.بین مفعول به اول و دوم مثال: «قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا». 🍃در این عبارت جمله «إِنْ شَاءَ اللَّهُ» بین مفعول به اول ضمیر متکلم «یاء» متصل به فعل و مفعول به دوم «صَابِرًا» واقع شده است. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅ در آیه ۷۰ سوره مبارکه بقره: 🌱 جمله «إِنْ شَاءَ اللَّهُ» جمله معترضه است که بین اسم «انَّ»( ضمیر متصل«نا») و خبر «انَّ»(لمهتدون) که در اصل همان مبتدا و خبر می باشد واقع شده است. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل‌مرتضی و اساتید موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی و کتاب موسوعة النحو و الصرف و الأعراب وکتاب نحو در قرآن وسرآغازنحو 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع: نواسخ (افعال مقاربه) 👈 تعریف: ناسخ در نحو به کلمه ای می‌گویند که بر جمله اسميه بیاید و حکم آن را در معنا و اعراب تغییر دهد. 👈«کاد» و اخوات آن از جمله نواسخ هستند که نام دیگر آن، افعال مقاربه است. 👈«کاد» فعلی است که بر سر مبتدا و خبر در می آید و عمل «کان» را انجام می دهد، یعنی رافع اسم و ناصب خبر خود می‌باشد. 🍃مثال ۱: «وَ ما کادوا یَفعلونَ» نزدیک بود فرمان خدا را اجرا نکنند. 🍃مثال ۲: «یکادُ البرقُ یَخطفُ اَبصارَهُم» نزدیک است آن برق (رخشنده، روشنی) چشم‌های آنها را برباید. 👈 شانزده فعل وجود دارد که عمل «کاد» را انجام می دهد و «اخوات کاد» نامیده می‌شوند و عبارتند از: «کَرَبَ، اَوشَکَ، عَسیٰ، حَریٰ، اِخلَولَقَ، شَرَعَ، أنشَأ، طَفِقَ، أقبَلَ، عَلِقَ، أخَذَ، جَعَلَ، هَبَّ، اِبتَدَأ، قامَ، اِنبَریٰ» 🔹 فعل هایی که بر نزدیکی وقوع خبر دلالت می‌کنند، مانند: «کادَ، کَرَبَ، أوشَکَ» 🔹فعل هایی که دلالت بر امید به وقوع خبر می‌کنند، مانند: «عسی ٰ، حریٰ، اخلولق» 🔹فعل هایی که دلالت بر شروع در خبر می‌کنند، مانند: «شَرَعَ و بقیه افعال نامبرده» 💥شرط در خبر «کاد» آن است که: 1⃣ مضارع باشد. مثال: شرَعَ الشّاعرُ یَنشدُ شاعر شروع به سرودن شعر کرد. 2⃣ ضمیری را که به اسم، باز می گردد، رفع دهد. 🍃مثال: کادَ البیتُ یَسقُطُ سقفُهُ. نزدیک است سقف خانه ویران شود. 3⃣ متأخر از اسم باشد. 🍃مثال: کادَ البیتُ یسقطُ 📌نکته۱: همه افعال مقاربه جامدند به جز «کاد و اوشک» که از اینها مضارع مشتق می شود. 📌نکته۲: «عسی، اوشک، اخلولق» زمانی که به مصدر تشکیل یافته از«اَن» و فعل نسبت داده شوند، «تام» محسوب می‌شوند و مانند نواسخ عمل نمی‌کنند. 🍃مثال: عسی اَن یَعودَ الرَّسولُ (عسی عَودُ الرَّسولِ) امید است فرستاده باز آید. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈• ✅در آیه ۷۱ سوره مبارکه بقره: «کادوا» از افعال مقاربه و ضمیر «واو» اسم و جمله فعلیه «یَفعلونَ» خبر آن می‌باشد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (بر مبنای کتاب نحو متوسطه و مبادی العربیه ج ۴) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع: نواسخ (افعال ناقصه) تعریف: ناسخ در نحو به کلمه ای می‌گویند که بر جمله اسميه بیاید و حکم آن را در معنا و اعراب تغییر دهد. 👈کانَ و اخواتِ آن: این افعال بر جمله اسمیه وارد می‌شوند و مبتدا را به عنوان اسمِ خود، مرفوع و خبر را به عنوان خبرِ خود، منصوب می‌کنند؛ مثال: ...وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا. 🍃در این آیه شریفه، لفظ جلاله «اللهُ»، به عنوان اسم «کانَ» مرفوع شده و «عَلِيمًا» خبر اول و «حَكِيمًا» خبر دوم برای آن و منصوب می‌باشند. 🔹اخوات «کانَ» عبارتند از: ظَلَّ، باتَ، أصبحَ، أضحیٰ، أمسیٰ، صارَ، لیسَ، زالَ، برِحَ، فَتِیءَ، انفکَ، دام. 🔹اقسام «کانَ» و اخواتش: این دسته از نواسخ از لحاظ جامد و مشتق بودن به سه قِسم تقسیم می‌شوند: الف: قِسمی که جامد هستند و مطلقاً صرف نمی‌شوند که عبارتند از: «لیسَ» و «دامَ» ب: قسمی که به صورت ناقص صرف می‌شوند و فقط مضارع از آنها مشتق می‌شود که عبارتند از: «مازالَ»، «مابرحَ»، «مافَتیءَ»، «ماانفکَّ». ج: قسمی که به صورت شبه کامل صرف می‌شوند و دارای ماضی، مضارع و امر و مصدر و اسم فاعل هستند که هفت فعل می‌باشند: «کانَ»، «أصبحَ»، «أضحیٰ»، «أمسیٰ»، «صارَ»، «ظلَّ»، «باتَ». 💥اصل در اسمِ افعال ناقصه این است که مستقیماً و بلافاصله بعد از آن بیاید، سپس خبر بعد از اسم. ولی گاهی خبر بر اسم مقدم می‌شود. مثال: وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ. 🍃در این مقطع آیه، «حَقًّا» خبرِ «کان» که بر اسمِ آن (نصرُ) مقدم شده است. 💥خبر افعال ناقصه، به سه صورت می‌آید: 1⃣ خبر مفرد: مثال: كُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَكُنْ مُقَتِّراً 2⃣ خبر جمله: مثال:مَنْ كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ 3⃣ خبر شبه‌جمله: مثال: مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ * قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅ در آیه ۷۲ سوره مبارکه بقره: در عبارت «کُنتُم تَکتُمونَ»👇 کُنتُم: فعل ماضی ناقصه و ضمیر متصل «تُم» اسم آن و محلا مرفوع تَکتُمونَ: جمله فعلیه، خبر «کنتم» و محلا منصوب •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (بر مبنای کتب مبادی العربیه ج۴، موسوعة النحووالصرف‌والاعراب، نحو متوسطه) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع : انواع «کاف» 🍃"کاف"به پنج صورت می آید: 🔹حرف جر غیر زائد؛ که سه معنا دارد: 1⃣ تشبیه: این معنای غالبی است. مثال: أنتَ کَالبَدرِ 🍃تو مانند ماه شب چهاردهم هستی. 2⃣ تعلیل: ما بعد «کاف»، سبب برای ماقبلش است. مثال: وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا. 🍃در آیه شریفه، طلب رحمت برای والدین به سبب تربیت فرزند در کودکی بیان شده است. 3⃣ استعلا: به معنای «علیٰ» و نادر است. مثال : سؤال 👈 کَیفَ أصبَحتَ؟ جواب 👈 کَخیرِ! (عَلیٰ خَیرِ) 🔹حرف جرّ زائد برای تأکید معنای موجود در جمله می آید، اسم ما بعد خود را لفظاً مجرور می‌کند نه محلاً. مثال: لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ. 🍃 مِثْلِ 👈 لفظاً مجرور و محلاً منصوب، خبر «لیسَ»؛ چون "کاف" حرف جرّ زائد است. 🔹کاف اسمیه اسم به معنای «مِثل» و مانند آن اعراب می‌شود. مثال: ما قَتَلَ الأحرارَ کالعفوِ عنهُم. 🍃 ما قتل الأحرارَ مِثلُ العفوِ عنهم. 🔹 کاف خطاب حرف معنی است، معمولاً جزئی از کلمه است و اعراب نمی‌شود و به این موارد ملحق می شود : ➕ اسم اشاره : ذاکَ - ذالِکَ ➕ضمیر منفصل : اِیّاکَ ➕بعضی از اسم فعل‌ها : رُوَیدَکَ ➕به «أرأيتَ»و بمعنای "أخبرني": أرَیتَکَ 🔹کاف ضمیر برای مذکر مفتوح و برای مؤنث مکسور استعمال می‌شود و محلی از اعراب دارد. ✔️متصل به فعل، محلا منصوب، مفعول به : نَصَرَکَ ✔️متصل به اسم، محلا مجرور، مضاف اليه : کتابُکَ ✔️متصل به حرف جرّ، محلا مجرور بحرف جر : علیکَ ✔️متصل به حروف مشبهة، محلا منصوب، اسم آنها : لعلَّکَ •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅ در آیه ۷۳ سوره مبارکه بقره: 🍃در عبارت " كَذَٰلِكَ" طبق إعراب کتاب کلمةالله‌العليا، «کاف» را اسمیه و به عنوان یک ترکیب اضافی ترکیب کرده است : اِحیاءً مثلَ ذالکَ الاِحیاء مثلَ: نعت برای مفعول مطلق مقدر ➕ ذالکَ: مضاف اليه و محلا مجرور •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (بر مبنای کتب کلمة الله العلیا، موسوعة النحووالصرف‌والاعراب) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع: اسم تفضیل 👈اَلمُرادُ بِالفَضل، اَلزّیادَةُ مُطلَقاً فی کَمالٍ اَو نَقصٍ. اسم تفضیل، اسمی است که بر زیادی وصفِ موصوفی، نسبت به موصوف دیگر، در کمال یا نقص، دلالت می کند. مثال۱: علیٌّ اَعلَمُ مِن سعیدٍ. 🍃علی داناتر از سعید است. مثال۲: «أُولَٰٓئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» 🍃آنان مانند چهارپایانند بلكه گمراه‌ترند. 🔷 وزن اسم تفضیل در ثلاثی مجرد اسم تفضیل مذکر، در ثلاثی مجرد بر وزن «اَفعَل» و مؤنث آن بر وزن «فُعلیٰ» است. مثال: اَکبَر 👈مذکر / کُبریٰ👈 مؤنث ⁉️ سوال: اسم تفضیل از چه فعلی ساخته می شود؟ از فعلی که: ثلاثی، مجرد، معلوم، مثبت، متصرف، تامّ، قابل زیادت و نقصان باشد، و همچنین بر رنگ، عیب ظاهری و زینت ظاهری دلالت نکند. مثال: فَضُلَ ⬅️ اَفضَلُ 🍃فعل «فَضُلَ»، تمام خصوصیات مذکور را داراست. ✔️بنابراین از کلمات زیر، مستقیماً اسم تفضیل ساخته نمی شود: زَلزَلَ(رباعی)، اِستَخرَجَ(ثلاثی مزید)، کُتِبَ(مجهول)، ماکَتَبَ(منفی)، کانَ(ناقص)، نِعمَ(غیر متصرف)، ماتَ(غیر قابل زیادت و نقصان)، خَضِرَ(دالّ بر رنگ)، عَوِرَ(دالّ بر عیب)، بَلِخَ(دالّ بر زینت) 👈 برای ساختن اسم تفضیل از کلماتی که دارای شرایط مذکور نیستند، باید مصدر اصلی فعل را به صورت منصوب، بعد از کلماتی همچون: «اَشَدّ، اَکثر، اَعظم، اَوسَع، اَقَلّ و اَضعَف»، بیاوریم. مثال: هذَاالوَرَقُ اَشَدُّ خُضرَةً مِن ذاکَ. این برگ، سبزتر از آن برگ است. 💥 از کلماتی که غیر متصرف باشند یا قابل زیادت و نقصان نباشند، مطلقاً اسم تفضیل ساخته نمی شود. 💥 دو کلمه «خیر» و«شرّ» گاهی به عنوان مصدر یا اسم مصدر و گاهی به معنای اسم تفضیل به کار می روند. مثال۱: «وَنَبلُوَکُم بِالشَّرِ وَ الخَیرِ فِتنَةً» (وشما را به بدی و نیکی می آزماییم.) 🍃در این آیه شریفه، «خیر» و «شرّ» مصدر می‌باشند. مثال۲: «خَیرُکُم مَن تَعَلَّمَ القُرآنَ و عَلَّمَهُ» ( بهترين شما كسى است كه قرآن آموزد و آن را آموزش دهد) 🍃در این مثال، کلمه «خیر»، اسم تفضیل هست. 👈 اسم تفضیل گاهی به معنای صفت مشبهه یا اسم فاعل به کار می رود. مثال: «هُوَ اَهوَنُ عَلَیهِ» این (برانگیختن) بر او آسان است. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅ در آیه ۷۴ بقره، در مورد افراد سنگدل که بر عیب دلالت می کند، از مصدر قساوت(قَسوَةّ) به همراه کلمه«اَشَدّ»، استفاده کرده است. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (بر مبنای کتب صرف متوسطه، موسوعة النحو و الصرف) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع : انواع «لام» (لام مُزَحلَقه) 🍃"لام" به سیزده صورت می آید: 👈لام مزحلقه. لام ابتداء. لام امر. لام جواب. لام موطّئه قسم.لام جرّ. لام تعلیل. لام جحود. لام استغاثه. لام بُعد. لام تعجب. لام زائد. لام فارقه ✅ لام مزحلقه مزحلقه به معنای «کنار زده شده، دور افتاده است» که همان لام ابتداء است که برای تاکید پس از «اِنَّ» می آید. وجه تسمیه آن به این خاطر است که برای جلوگیری از دو نوع تاکید (اِنَّ،لام) کنار هم سُر خرده است (تَزَحلَقَت) و مُزَحلَقه نامیده شده است. « لام» مزحلقه در موارد ذيل می آيد : الف) همراه خبر «إنَّ » به شرطی که خبر مقترن به ادات شرط يا نفی و همچنين فعل ماضی متصرف بدون «قَد» نباشد، که در اين حالت واجب است متأخّر از اسم «اِنَّ» باشد. مثال۱: «إنَّ مُحمّداً لَرسولُ الله» مثال۲: «إنَّ ربَّک لَيَحکُمُ بَينهم» مثال۳: «إنَّک لَعَلی خُلُقٍ عظيم» ب) همراه ضمير فصل بدون شرط. مثال: «إنَّ هذا لَهوَ القصصُ الحقِّ» ج) همراه اسم «إنَّ» هنگامی که مؤخر باشد، مثال: «إنَّ في ذلک لَعِبرَةً» د) همراه معمول خبر «إنَّ» به شرط اينکه معمول بر خبر مقدم شده باشد و خبر صلاحيت گرفتن اين «لام» را داشته باشد مثال: «إنَّک لَوطنَک تُحبُّ» 🍃 «وطن » مفعول به برای «تُحبُّ» •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅ در آیه ۷۴ سوره مبارکه بقره: 🍃در عبارت « لَما یَشَّقَقّ» و «لَما یَهبِطُ» طبق إعراب کتاب کلمةالله‌العليا، «لام» لام مزحلقه می‌باشد به علت اینکه اسم «اِنَّ» موخّر شده است . •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (بر مبنای کتب کلمة الله العلیا، موسوعة النحووالصرف‌والاعراب) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghi
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع: اعراب آیه ۷۵ سوره بقره 👈 أَفَتَطعمونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ فَريقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ. آیا انتظار دارید به (آئین ) شما ایمان بیاورند، با اینکه عدهای از آنها سخنان خدا را می شنیدند و پس از فهمیدن آنرا تحریف می کردند در حالی که علم و اطلاع داشتند. أ: حرف استفهام، مبنی بر فتح، غیرعامل، محلی از اعراب ندارد. فَ: حرف عطف، مبنی بر فتح، غیر عامل، محلی از اعراب ندارد. تَطْمَعُونَ: فعل مضارع مرفوع، علامت رفع ثبوت نون. ضمیر متصل و بارز «واو»، مبنی، محلا مرفوع، فاعل أَنْ: حرف ناصب و مصدری، مبنی بر سکون، عامل، محلی از اعراب ندارد. يُؤْمِنُوا: فعل مضارع منصوب، علامت نصب حذف نون. ضمیر متصل و بارز «واو»، مبنی، محلا مرفوع، فاعل لَ: حرف جرّ، مبنی بر فتح، عامل، محلی از اعراب ندارد. كُمْ: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مجرور به حرف جرّ لَكُم: جار و مجرور، متعلق به «یؤمنوا» وَ: واو حالیه، مبنی بر فتح، غیر عامل، محلی از اعراب ندارد. قَدْ: حرف تحقیق، مبنی برسکون، غیرعامل، محلی از اعراب ندارد. كانَ: فعل ماضی ناقص، مبنی بر فتح فَريقٌ: اسم «کان» و مرفوع، علامت رفع ضمه ظاهری مِنْ: حرف جر مبنی بر سکون، عامل، محلی از اعراب ندارد. هُمْ: ضمیر متصل، مبنی، محلا مجرور به حرف جرّ مِنْهُمْ: جار و مجرور، متعلّق به محذوف يَسْمَعُونَ: فعل مضارع مرفوع، علامت رفع ثبوت نون. ضمیر متصل و بارز «واو»، مبنی، محلا مرفوع، فاعل كَلامَ: مفعول به و منصوب، علامت نصب فتحه ظاهری اللهِ: مضاف الیه و مجرور، علامت جرّ کسره ظاهری ثُمَّ: حرف عطف، مبنی بر فتح، غیر عامل، محلی از اعراب ندارد. يُحَرِّفُونَ: فعل مضارع مرفوع، علامت رفع ثبوت نون. ضمیر متصل و بارز «واو»، مبنی، محلا مرفوع، فاعل هُ: ضمیر متصل، مبنی، محلا مجرور، مضاف الیه مِنْ: حرف جر، مبنی بر سکون، عامل، محلی از اعراب ندارد. بَعْدِ: اسم مجرور به حرف جرّ، علامت جرّ کسره ظاهری ما: اسم موصول، مبنی، محلا مجرور، مضاف‌الیه عَقَلُو: فعل ماضی، مبنی بر ضم. ضمیر متصل و بارز «واو»، مبنی، محلا مرفوع، فاعل هُ: ضمیر متصل، مبنی، محلا منصوب، مفعول به وَ: واو حالیه، مبنی بر فتح، غیر عامل، محلی از اعراب ندارد. هُمْ: ضمیر منفصل، مبنی، محلا مرفوع، مبتدا يَعْلَمُونَ: فعل مضارع مرفوع، علامت رفع ثبوت نون. ضمیر متصل و بارز «واو»، مبنی، محلا مرفوع، فاعل •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (بر مبنای کتب کلمة الله العلیا، موسوعة النحووالصرف‌والاعراب) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghi
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع : انواع «قَـد» 👈انواع «قد» از لحاظ كاربرد : 🔹 «قد» + فعل ماضی = تحقیق (وقوع فعل بطورقطع) به صورت ماضی نقلی معنا می‌شود. مثال۱: قد اَفلَحَ مَن تَزَکّی. (کسی که نفس خویش را بپالاید رستگار گردیده است.) مثال۲: قد زَوَّدَ اللّه الخُفّاشِ بِحاسةِ سَمعٍ حادةٍ (خداوند خفاش را به حس تیز شنوایی مجهز کرده است.) 🔹 «قَد» + فعل مضارع = تقلیل (وقوع فعل به ندرت) مثال ۱: قَد یَجودُ البَخیل. (شخص خسیس گاهی بخشش میکند) مثال۲: قد یَضُرُّ الشّىءُ تَرْجُو نَفْعَه (گاهی چیزی ضرر می رساند درحالی که به سود آن امید داری.) 🔹 «قَد» + فعل مضارع = تَوقُّع (احتمال و انتظار وقوع فعل) مثال ۱: قَد یَقدمُ الوالدَ اللیلةِ مِنَ الحَج (ممکن است پدر، امشب از مکه بیاید.) 🔹 «قَد» + فعل مضارع = تکثیر مثال: قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ (نگاه‌هاى انتظارآميز تو را به‌سوى آسمان [براى تعيين قبله‌ی نهايى] مى‌بينيم) •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅ در آیه ۷۵سوره مبارکه بقره: 🍃در عبارت « قد کان»: «قد» + فعل ماضی 👈 معنای تحقیق می‌دهد. یعنی فعل بطور قطع به وقوع می‌پیوندد و بصورت ماضی نقلی معنا می‌شود. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (بر مبنای کتب مبادی‌العربیه، موسوعة النحووالصرف‌والاعراب) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghi
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• موضوع : مفعولٌ‌فیه 👈تعریف: مفعول‌فیه یا ظرف، عبارت از اسم زمان یا مکانی است که متضمن معنای «في» باشد و بر دو قسم است: 1⃣ ظرف زمان مثال: صمتُ یوماً یعنی «صمتُ فی یومِِ» 🔹ظرف زمان خود بر سه قسم است: الف) ظرف زمان مبهم: که بر زمان غیر مشخصی دلالت کند 👈 حینَ، دَهر ب) ظرف زمان مختص: که بر زمان معینی دلالت دارد 👈 یومَ الجمعه، الیوم ج) ظرف زمان معدود 👈 یَومَین، سِنَتَین، ثلاثةُ ایامٍ 📌نکته: تمامی ظرف زمان ها می توانند -بنابر ظرف بودن- منصوب شوند و حرف «في» در تقدیر داشته باشند. 2⃣ ظرف مکان: مثال: مشیتُ میلاً یعنی «مشیتُ فی میلِِ»👈 یک مایل راه رفتم. 📌نکته: فقط دو نوع از اسم های مکان -بنا بر ظرف بودن- می توانند منصوب شوند. ۱. مبهم: 👈نام های جهات ششگانه: فوقَ، تحتَ، یمینَ، شمالَ، امامَ، خلفَ و 👈نام های مقدارها: غلوه، میل، فرسخ، بَرِید ۲. اسم مکانی که از مصدر ساخته شده باشد، مثال: مجلس، مقعد •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅ در آیه ۷۶سوره مبارکه بقره: 🍃«اذا» به زمانی اشاره می کند که یهودیان، مؤمنان را ملاقات می کنند و در واقع متضمن معنای «في» نیز هست، پس مفعول‌فیه برای فعل «لَقوا» است. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی (بر مبنای کتب مبادی‌العربیه، موسوعة النحو و الصرف‌ و الاعراب) 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin