eitaa logo
بی نام و نشان
112 دنبال‌کننده
73 عکس
6 ویدیو
1 فایل
در این دفتر عاریه‌ای، برخی اشعار تازه و کهنهٔ علی مؤیدی را خواهید خواند. درود بر آن رفیقِ گرمابه و گلستانم که این دفتر کاهی را سامان داد! نقد و نظر: @Ali_MoayedI
مشاهده در ایتا
دانلود
اعتراض: بروی زمین می نشینم، زمین من از خاکم از تیره ای راستین چه می دانی از مسلک بوتراب تو ای کافر برج و بارو نشین چه می نوشی آن خون آلاله هاست! چه می بافی از برگشان پوستین! بیا سوی سلمان و قارون مباش بترس از هراس دمِ واپسین ببین! ذوالفقار علی را بترس بترس از سکوت خدا در کمین @moayedialiqom
این نیمایی را به کارگران رنجدیده امّا قهرمانِ این "کهن بوم و بر" تقدیم می‌کنم: ای تکیده قهرمانِ روزهای رنج بر غبارِ پاکِ آرمیده بر تنت می‌توان تیمّمی هزارساله کرد می‌توان از آن غبارِ پاک مُهرِ سجده ساخت... می‌توان در اشک و خون نِشانْد و گِل سِرشت، دربِ کاخهای یاغیانِ شهر را به گِل کشید می‌توان هوای تازه‌ای در گلوی شهرِ رو به مرگمان دمید ای تکیده قهرمانِ روزهای رنج... @moayedialiqom
مردی کنارِ چاهِ خشکیده درمانده از گمگشتگی‌هایش بر سرنوشتِ مرگبارِ خویش می‌خندید آن سوتر از خون‌خنده‌های مرد در چادری پوسیده، یک زن دشنه بر می‌داشت تا تکّه‌های پیکر خود را بر سفره‌ی خونین کرکس‌ها بیندازد شاید دمی را چشم بردارند از کودکِ رنجور و بیمارش... در شهر، امّا مطربانی کر با شعرهای شاعرانی کور آواز باران و بهار و عشق می‌خواندند تا غنچه‌ی لبخندِ شاهنشاه لطفی بفرماید مستانه یک دم پرده بگشاید... امّا کمی آن سوتر از دروازه‌های شهر دور از نگاهِ پاسبانِ مست شاهِ کویر آرام می‌آمد با لشکری از تشنگی از مرگ تا در میان شعله‌ی خشمش بسوزد گل تا زیر پاهایش بمیرد برگ ۲۳ شهریورماه ۱۴۰۰ @moayedialiqom