eitaa logo
بی نام و نشان
112 دنبال‌کننده
73 عکس
6 ویدیو
1 فایل
در این دفتر عاریه‌ای، برخی اشعار تازه و کهنهٔ علی مؤیدی را خواهید خواند. درود بر آن رفیقِ گرمابه و گلستانم که این دفتر کاهی را سامان داد! نقد و نظر: @Ali_MoayedI
مشاهده در ایتا
دانلود
روزهایی که گذشت چون شبِ تارِ گنهکاران بود از خماری سرشار خفته بر دامن مرگ... دستِ ابلیس افسوس هیزمی را که شکست به منِ ساده فروخت آری انگار ابلیس مردِ هیزم‌شکنِ فصل زمستان من است روزهایی که گذشت همه بی روشنیِ چشمِ تو در توفان بود خاک در خاک و پر از حیرانی غرق در گرد و غباری همه از تیرهٔ شک... آه ای تابشِ فانوسِ خدا دوری از گرمیِ تو رازِ امروزِ پریشان من است ای نگهبان بهشت که در آغوشِ خدا بی‌خبر مانده‌ای از گریهٔ بی‌حاصلِ ما دوزخیان مهربان باش و سلامی برسان به نگاهی که هنوز زنده در خاطرِ سوزان من است...