eitaa logo
بی نام و نشان
113 دنبال‌کننده
90 عکس
6 ویدیو
1 فایل
در این دفتر عاریه‌ای، برخی اشعار تازه و کهنهٔ علی مؤیدی را خواهید خواند. درود بر آن رفیقِ گرمابه و گلستانم که این دفتر کاهی را سامان داد! نقد و نظر: @Ali_MoayedI
مشاهده در ایتا
دانلود
چندی پیش، میهمان اهالی هنردوست و صاحب فرهنگ "الیگودرز" بودم. شرکت در جشنواره ی منطقه ای شعر آزاد، بهانه ای بود تا با هنرمندان خون گرم و صمیمی آن دیارِ همیشه پایدار، وقت خوشی بگذرانم. خوش روزی بود آن روز... . آن مراسم خوب را به منظور تجلیل از هنرمند جوانی برپا کرده بودند که همه دوستش داشتند، همه... هنرمند جوانی که خورشید عمر با برکتش خوش درخشیده بود و زود به غروب نشسته بود. اهالی الیگودرز عزیز، ثابت کردند که هنر و هنرمند، چه جایگاه والایی در قلب آنان دارد! سالن همایش های اداره ی ارشاد شهر، پر شده بود از مردمانی که سپاسگزار هنرمند فقیدشان بودند؛ سپاسگزار پدرش که خود نیز دست به قلم بود و بسیار محترم. به چشم خود دیدم که بعد از گذشت حدود یک سال از پرواز آن پرنده ی جوان، چگونه رفیقانش هنوز در فراقش آه می کشیدند و نم نم می سوختند. خدایش بیامرزد. من هرگز او را ندیده بودم و نشناخته بودم اما آن روز، جایگاه او را در بین هم شهریان مهربانش به چشم کم توانم دیدم. مبارک روزی بود... . درود بر روان آن هنرمند فقید و خانواده ی اهل فرهنگش، و درود دو چندان بر مردم عزیز شهر الیگودرز...شهری که ثابت کرد قدر ستارگانش را می داند. هم اکنون، نیماییِ کوتاهی را که برای سروده ام به او و همشهریانش تقدیم می کنم: تو را نشناختم ای شاعر تنها، ولی، امّا... تو را بر صفحه ی «گودال اسماعیل*»، تو را در چشمه ی اشک رفیقانت، تو را پشتِ سکوتِ مادری دلتنگ، تو در آسمان برفیِ موی پدر دیدم؛ تو را سهرابِ فردوسی، تو را شهنامه خوان دیدم؛ تو را ای شاعر تنها نه بر روی زمین سرد، که در هفت آسمان دیدم... *نام کتابی داستانی از این هنرمند! @moayedialiqom