eitaa logo
بی نام و نشان
112 دنبال‌کننده
74 عکس
6 ویدیو
1 فایل
در این دفتر عاریه‌ای، برخی اشعار تازه و کهنهٔ علی مؤیدی را خواهید خواند. درود بر آن رفیقِ گرمابه و گلستانم که این دفتر کاهی را سامان داد! نقد و نظر: @Ali_MoayedI
مشاهده در ایتا
دانلود
بتابان بر زلال چشمهایم چشمهایت را مپوشان از نگاه من نگاهِ آشنایت را من آن کوه پر از برفم که چون شب، سرد و خاموش است رها کن در سکوت من صدایت را صدایت را من از تبعیدگاه غرب، با چشمان کم سویم -دریغا- رو به سوی شرق دیدم ردّ پایت را مرا چشم انتظاری کُشت، باید بار بربندم توانِ زانوانِ کم توانم کن دعایت را به سویت خواهم آمد، آری! ای خورشید، ای معشوق بتاب از دور و روشن کن مسیر بی نهایت را 6 تیرماه 1399 @moayedialiqom
اما غزلی کوتاه: من عاشقم، مباد که پیمانه بشکند دل در دیار دوست، غریبانه بشکند با وِرد "یاحبیب" که بر لب می آورم شاید طلسم این شب دیوانه بشکند سنگ نگاه حضرت معشوق می رسد تا تُنگ زهدِ عالم فرزانه بشکند آری به رسم عشق، به پای شکوه شمع باید غرور سرکش پروانه بشکند فریاد می کشم که مرا تشنگی گداخت شاید سکوت ساقی میخانه بشکند هفتم بهمن ماه 1399 @moayedialiqom
عشقت نماز دیگری از جای دیگر است رنجم قیام و اشک من الله اکبر است چشمت ستاره ایست در آن سوی کهکشان چشمم چراغکی است که همواره بر در است دل دفتری تهی ست، سزاوار شعله ها آری در این میانه چه حاجت به دفتر است در جستجوی ساحل بی انتهای توست این قایق شکسته که بر خون شناور است ای دل شبانه کوچ کن از شهر خویشتن بار سفر ببند که این بیت آخر است @moayedialiqom