eitaa logo
بی نام و نشان
112 دنبال‌کننده
73 عکس
6 ویدیو
1 فایل
در این دفتر عاریه‌ای، برخی اشعار تازه و کهنهٔ علی مؤیدی را خواهید خواند. درود بر آن رفیقِ گرمابه و گلستانم که این دفتر کاهی را سامان داد! نقد و نظر: @Ali_MoayedI
مشاهده در ایتا
دانلود
قافله من و ذرّاتِ جهان دست به دست همه آشفته و گریان، همه مست چون شبِ کورِ بیابان، کر و لال مات در عالم وهمیم و خیال طفلِ حیرت‌زده را مانندیم بغض داریم و به خود می‌خندیم چرخِ این قافله سرگردان است راه بی‌راه و زمین حیران است ره نبرده‌ست به فردا این راه ظلمات است سراپا این راه باد را دستِ گل‌افروزی نیست شمع را فرصتِ خودسوزی نیست گوییا چشم به دنبالِ کسی است دادِ ما در پیِ فریادرسی است گوییا قافله مست از میِ توست هر که را می‌نگرم در پیِ توست سوی تو چشمِ خریدار من است بوی تو قافله‌سالار من است شبِ صحرائی‌مان تشنهٔ توست لطف فرما که جهان تشنهٔ توست آه از مسلکِ صحرائیِ ما رحم کن رحم به تنهاییِ ما ۴ مهرماه ۱۴۰۳
دریغ نگارِ پرده‌نشین را بیاورید به بامی که خیلِ چشم‌به‌راهان بر او کنند سلامی خمیده راه سپردم به شوقِ قامتِ صافی من از هلال گذشتم به شوق ماهِ تمامی کجاست آن همه شوکت؟ فدای تار سیاهش کنار تخت رفیعش، چه جاهی و چه مقامی! ز بیم آتش دوزخ بهشت را نچشیدم کشانده است به هجران مرا حلال و حرامی دریغ! کاهلی‌ام را به جز دریغ، ثمر نیست به جای شربِ مدامم رسیده رنج مدامی ۱۰ مهرماه ۱۴۰۳