🔻«حج سیاسی» یا «حج سیاستزده»؟
🔹احمد نجمی
🔸بیانات روز گذشته رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان برگزاری حج و تاکید ایشان بر سیاسی بودن این فریضه مورد توجه بسیاری قرار گرفت. چراکه اخیرا از برخی مراجع عظام تقلید نقل شده بود که« نباید حج را سیاسی کرد». متاسفانه برخی رسانهها در شبکههای اجتماعی نیز بدون دقت نظر، این دو دیدگاه را در تعارض و تقابل هم ارزیابی کردند!
🔸با نگاهی دقیق به مبانی رهبر معظم انقلاب در خصوص تکلیف سیاسی در اسلام ضرورت بینش، دانش و داشتن تحلیل سیاسی امری ضروری است. برای نمونه ایشان همواره بر سیاسی بودن فضای حوزه و دانشگاه به معنای داشتن فهم و بینش سیاسی تاکید کردهاند اما به همان میزان نسبت به «سیاستزدگی» حوزه یا دانشگاه هشدار دادهاند.
🔸در بحث حج نیز سیاست دو معنا و جایگاه دارد. هویت سیاسی حج به معنای یک فریضهای که هدف اصلی آن بیدار کردن مسلمانان در قبال ترفندهای دشمنان و ایجاد اتحاد و همدلی در یک کنگره سالانه، کاملا مورد اتفاق همهی مراجع و بزرگواران است. اما آنچه که اخیرا برخی از مراجع تقلید بویژه حضرت آیتالله جوادی آملی هشدار دادند جلوگیری از «سیاستزدگی» در فریضه حج است. چرا که عربستان و برخی از کشورها تلاش میکنند حج را تحت تاثیر روابط سیاسی فیمابین قرار دهند.
🔸 عدم صدور ویزای حج به حجاج یمن، سوریه و قطر نمونه بارز آن است. بیان دقیق آیتالله جوادی آملی به خوبی این اصل را تبیین کردهاست:« باید موضوع حج را از مسائل سیاسی بین دو کشور جدا کنید، چون ما باید هر سال به مکه برویم . بنابراین اگر کسی رفت و سفارت عربستان را آتش زد ما آن را تقبیح میکنیم، زیرا هر چیزی راهی دارد. حج باید برگزار شود و نباید مسائل سیاسی را در آن دخالت داد، زیرا حج از جایگاه دینی برخوردار است و تعطیلبردار نیست و امیدواریم که امسال حج را به خوبی اقامه کنید»
🔸جالب اینجاست که آیتالله جوادی آملی در همین دیدار به تبیین هویت سیاسی حج پرداخته و به تفاوت برگزاری حج بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و پیش از آن اشاره کرد و یادآور شدند:«تفاوت این دو حج در این است که ما میخواهیم پیام انقلاب و خون شهدا را به جهانیان منتقل کنیم و این رسالت بزرگی است که بر دوش ما نهاده شده و باید از آن به خوبی بهره بگیریم.کعبه، حج و عمره با سخنرانیهای امام راحل شناخته شد و این انقلاب اسلامی بود که توانست حج را تفسیر کند»
🔸نگاهی به تاریخ گذشته نیز به خوبی نشان میدهد سیره امام خمینی و رهبر معظم انقلاب نیز تفکیک امر حج از بحرانهای سیاسی بین ایران و عربستان و منطقه است. پس از فاجعه خونین حج سال 66 که امام راحل فرمودند:« اگر از صدام بگذريم، اگر مسأله قدس را فراموش کنيم، اگر از جنايت هاي امريکا بگذريم از ال سعود نخواهيم گذشت...» در سال 67 ایشان دستور پیگیری مجدد اعزام حجاج را صادر کردند که با کارشکنی عربستان محقق نشد.
🔸بعد از حادثهی غمبار منا نیز همواره رهبر معظم انقلاب بر مقصر بودن کشور عربستان و ضرورت احقاق حق ایران تاکید کردند و از مسئولان حج خواستند از جهت حقوقی و رسانهای در سطح بینالمللی نسبت به ظلم عربستان روشنگری شود، اما با درایت ایشان تنها پس از یک سال مجدد برگزاری حج محقق شد.
🔸این دو نمونه نشان میدهد هویت سیاسی حج کاملا متفاوت از سیاسی شدن حج است.آنچه که رهبر معظم انقلاب و مراجع تقلید تاکید کردهاند نه تنها در تعارض با یکدیگر نیست بلکه دقیقا مکمل همدیگر است. تعجب اینجاست که چرا برخی رسانهها بدون تامل و بررسی سابقه تاریخی و حتی مطالعه کامل فرمایشات آیتالله جوادی آملی و سایر مراجع تقلید تنها به تیترهای ژورنالیستی اکتفا کردند.
🔸خلاصه کلام آنکه حج عبادتی با هویت کاملا سیاسی است و در عین حال نباید دچار سیاستزدگی شود.
http://mobahesat.ir/19370/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️مباحثات/ علّامه تهرانی را همانطور که بودند، معرفی کنید
پویا طاهری
🔸چندی پیش مطلبی از سید محمدحسین دعائی در پاسخ به مقاله پویا طاهری با عنوان «ملاحظاتی پیرامون مقاله آقای مهدی نصیری درباره سید هاشم حداد و حواشی آن» در مباحثات منتشر شد. در ادامه پاسخ پویا طاهری را به این نقد میخوانید:
🔹در مورد «مریدبازی»، مقصود آیتالله علم الهدی، نه «اظهار علاقه به بزرگان»، «أخذ معالم دین»، «استفاده از انفاس قدسی» و... است، بلکه ترویج تفکراتی مانند «محو اختیار در اختیار پیر»، «اطاعت مطلقه و تبعیت محض و بی چون و چرا از استاد» و... میباشد، که در بیان بزرگانی همچون حضرات آیات بهاءالدینی، خوشوقت، حقشناس و... چنین مطالبی یافت نمیشود. «مرید بودن» امری تشکیکی است که در طیفی از آن اظهار علاقه و أخذ معالم و استفاده از انفاس قدسی خوابیده است. لذا، نمیتوان «مرید بودن» مرحوم امام نسبت به آیتالله شاه آبادی را لزوماً با آنچه در تعبیرات آقایان تهرانی آمده بود، یکی دانست. بلکه با توجه به عدم انعکاس تعبیرات مذکور در مطالب عرفانی مرحوم امام میتوانیم مطمئن شویم ارادت ایشان به معنی محو اختیار در اختیار و امثال ذلک نبوده است.
🔹اینکه ادعا کردهاید رهبری معظم مکرراً از «مطلوبیت» جریان علامه تهرانی سخن گفتهاند. که احتمالاً این ذکر مکرر جز در دیدارهای خصوصی با بیت معظمله نبوده است! حرفی نیست، مسلماً بیت ایشان راستگویند. ولی این سوال برایتان پیش نیامده که اگر رهبری در این حد به مرحوم علامه ارادت دارند، پس چرا نباید برای یک بار هم که شده -آن هم پس از حدود ربع قرن از درگذشت ایشان- در علن ذکر خیری از ایشان به میان آورند؟ و اگر اندیشیدهاید، آیا تمام دلایل آن را به اموری بیرون از جریان خود حواله دادهاید؟ یا به این نتیجه رسیدهاید که عواملی در منش و روش و اندیشه جریان شما هم در این امر دخیل است؟
🔹علامه تهرانی در مورد حضور در جبهه نظری متفاوت داشتند. میفرمایند: «...نبايد طلّاب كشته شوند. بلى، بردن آنان به جبهه جهت تبليغ و إرشاد و ترويج دين و بيان مسائل و أحكام شرعى و رسيدگى به اين امور إشكالى ندارد؛ وليكن بايد در سنگر محفوظ باشند...». نظر فقهی ایشان محترم اما آیا ایشان در مقام عمل به نظر ولی فقیه وقعی نهادند؟ احیاناً خودشان به جبههها عزیمت کردند؟ در صورت عذر در تمام آن سالها -حتی جهت ارشاد و هدایت- آقازادههای گرامیشان را به منطقه اعزام کردند؟ طلبهای از حلقه شاگردانشان را چطور؟
🔹بحث کنترل جمعیت هم در زمان اجراء مورد تایید رهبری بود و هم در سخنرانی معروفشان در بجنورد که به اشتباه بودن اجرای آن بعد از اواسط دهه 70 اعتراف کردند، کماکان اجرای آن تا تاریخ مزبور را «خوب» میدانستند. اما نظر علامه تهرانی بر آن بود که «سياست كنترل جمعيّت، براى به بازار كشاندن زنان، و هدر دادن عمر آنان است».و در جای جای «رساله نکاحیه» طرح مزبور را طرحی استعماری و ضد اسلامی میدانند. آیا مردم با اظهار نظرهای ایشان به این نمیاندیشیدند که چطور طرحی که در منظر رهبری رخ میدهد، طرحی استعماری و ضد اسلامی آن هم با اهدافی شوم است؟ و آیا این موجب تضعیف رهبری در دید مردم نمیشد؟
🔹تا بود سخن از آن بود که چرا به نظام اسلامی کمک نمیکنند! و حالا که بر کم و کیف فعالیتهای اجتماعی آنها افزوده شده است، میگویند: دارند تقیه میکنند!»، اما توضیح ندادهاید چرا زمانی این کم و کیف کمتر بود و حال بیشتر شده است. نیاز جامعه و حکومت و دعوت ولی فقیه در گذشته و حال که تفاوتی نکرده است. چه اتفاق جدیدی افتاده تا ما از این تغییر رویه تعبیر به اتخاذ تاکتیکی جدید نکنیم؟ اینکه گفته شد «معلوم نیست چرا دوستان، تا به این حد از ورود جدیتر علاقمندان علامۀ طهرانی به امور اجتماعی و حضور پررنگتر ایشان در جبهۀ انقلاب نگرانند؟». حق بدهید که این نگرانی باشد! چراکه ممکن است جریان ایشان در مقطعی خطیر و پرچالش ناگهان به صرف اختلاف نظری ما بین مراد خود و ولی فقیه عرصه را خالی کنند -همانطور که در مقطع جنگ چنین کردند-. همچنین نگرانیم تفکرات این جریان با در دست گرفتن مناصب فرهنگی و تبلیغی از سوی افراد منتسب به آن گسترش یابد و نسل مذهبی و انقلابی در مقاطع خطیر و پرچالش اجتماعی و سیاسی به راهی رود که پیروان حضرات آیات تهرانی رفتند.
ادامه مطلب در سایت مباحثات
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19405
🔻🔻🔻
@mobahesat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 کلیپ: نگاهی گذرا بر زندگی مرحوم آیتاللهالعظمی سیدمحمد حسینی شاهرودی
مباحثات درگذشت این مرجع فقید را به حوزههای علمیه جهان تشیع تسلیت عرض میکند
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️ مباحثات/ تفسیر سکولار از حج برخلاف آیات قرآن است
🔸در روزهای اخیر رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان برگزاری حج، تأکید فرمودند که این فریضه، سیاسی است. از سوی دیگر این فرمایش حضرت آیتالله جوادی آملی که «نباید حج را سیاسی کرد» در برخی از رسانهها به شکلی منعکس شد که گویا در مقابل و تعارض با سخنان رهبری معظم قرار دارد. از همینرو با حجتالاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی مصاحبهای در این باره انجام دادهایم که متن آن، در ادامه میآید.
🔹آیات قرآن در باب حج بسیار شفاف و صریح است. ما نمیتوانیم بگوییم که میخواهیم یک حج شیعی انجام دهیم؛ به لحاظ احکام و قواعد فقهی ممکن است احکام ما با سایر مسلمین متمایز باشد، اما نباید چنین تصور شود که حج، باید یک حج شیعی باشد.
🔹خطابهای قرآنی نشان دهندهی این است که حج، نه امری فردی که امری فراگیر و اعلام عمومی است. اگر بخواهیم حج را با دیدگاهی سکولار، تفسیر نماییم، کاملاً برخلاف حقیقت آیات گام برداشتهایم. برخی میخواهند سیاستی را بر واقعهی مبارک حج تحمیل کنند که براساس ضوابط، منافع و مواضع سیاسیای است که با هویت حج، منافات دارد و در واقع، براساس برخوردهای سیاسی شکل گرفته است.
🔹دو نوع سیاست در باب حج وجود دارد:
یکی سیاستی است که از ماهیت حج برمیخیزد و دیگری سیاستی است که از خواست قدرتها نشأت میگیرد و در این ایام هم میبینیم که این سیاستها خصمانه است و حتی گاهی خود را به شکل تهدیدهای نظامی و امنیتی جلوهگر مینماید. آیتالله جوادی آملی این تفکیک را بیان و اشاره میکنند که این دو مدل از سیاست را باید جدا کرد. وقتی به سفارت عربستان حمله میشود، سیاستی شکل میگیرد که معنای منفیاش را بر جریان حج، تحمیلی میکند. حملهی به سفارت عربستان، با ماهیت حج و معنایی از سیاست که در آن لحاظ شده است، در تنافی کامل میباشد. نظر آیتالله جوادی آملی این است که باید حرف بزرگان را خوب فهمید و محکمات سخنان آنها را مدنظر قرار داد و متشابهات فرمایشات این بزرگان را به محکمات برگرداند تا مسئله روشن شود.
ادامه مطلب در سایت مباحثات
👇👇👇
yon.ir/9ltnV
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔مباحثات/ آیتاللهالعظمی سید محمد شاهرودی، پاسدار اعتقادات شیعه
🔹 سید محمود حسینی شاهرودی را احیاگر سنت پیادهروی اربعین دانسته اند. فرزند او سید محمد نیز این سنت را به کرّات به انجام رساند. گفته می شود که او بیش از صد بار پیاده به کربلا رفت. سید محمد در محضر پدر از اسرار این پیادهروی مطلع شده بوده و ترک آن را روا نمی دانسته است.
🔹حضور مستمر سید محمد پای درس پدر کافی بود تا تقریرات درس اصول و فقه ایشان را به رشته تحریر درآورد و از جانب پدر اجازه اجتهاد دریافت کند. گفته می شد که مرحوم سید محمود شاهرودی به سختی اجازه اجتهاد صادر می کرده است. از این رو در نجف وی را «ذوالشهادتین» نامیده بودند؛ چرا که اجازه او به مانند شهادت و اجازه دو فقیه عالِم محسوب می شده است. علاوه بر پدر، سید جمال الدین گلپایگانی هم برای سید محمد اجازه اجتهاد صادر کرد.
🔹گفته می شود در برخی مواقع نیز سید محمود شاهرودی به پسر خود اقتدا می کرده است. مرحوم سید محمود همچنین احتیاطات مسائل شرعی را به فرزند خود ارجاع داده بود. همین نحوه اعتماد بود که پس از درگذشت سید محمود شاهرودی، بسیاری از مقلدان وی از فرزندش سید محمد شاهرودی تقلید کردند.
🔹سید محمد دموکراسی را مقبول نمی دانست. گفته بود که دموکراسی به معنای غربی آن که حکومت مردم بر مردم است، مورد قبول اسلام نیست. وی با استناد به اینکه ولایت و سرپرستی غیرمسلمانان بر مسلمانان جایز نیست، پذیرش قوانین غیرمسلمانان را جایز نمی دانست.
🔹او در خصوص ماجرای بحث برانگیز غلو در شیعه نیز معتقد بود که غلو تنها به این معناست که انتساب برخی افعال را به پیامبران و امامان بدون محوریت خدا در نظر آوریم. در غیر این صورت، خداوند به پیامبر و ائمه قدرتی داده که در برخی امور تصرف کنند و این به معنای غلو نخواهد بود. می توان او را پاسدار اعتقادات بنیادین شیعه دانست. اعتقاداتی که اگرچه با برخی از چالشها در دنیای امروز همراه است، اما وی می کوشید تا از آن پای پس نکشد و تمام قامت از آن به دفاع بپردازد.
ادامه مطلب در سایت مباحثات
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19466
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️علّامه تهرانی را همانطور که بودند، معرفی کنید
پویا طاهری
🔸جناب آقای سید محمدحسین دعائی در پاسخ به مقاله این جانب با عنوان «ملاحظاتی پیرامون مقاله آقای مهدی نصیری درباره سید هاشم حداد و حواشی آن» مطلبی را نگاشتهاند. با عنایت به مقاله اخیر ایشان مطالبی عرض میشود:
🔹اولاً، شما و همفکرانتان خود زمین بازی را در پاسخ و نقد به شکل موجود تعیین کردهاید و با پاسخ به افرادی که آنها را جاهل و جسور خواندهاید، به هیجانی شدن فضای نقد کمک میکنید. منتقدین عرفان و تصوف و جریان مرحوم تهرانی منحصر در افرادی که آنها را جاهل و هتاک میخوانید، نیستند. عرض ما هم همین بود که با وجود افراد و جریانهای دیگر که به نقد منش و روش جریان شما پرداختهاند، شما به نقدهای مودبانه و علمی وقعی نمینهید و فقط آنهایی را که به قول خودتان هتاکاند را پاسخ میگویید.
🔹در مورد «مریدبازی»، تفاوت بحث «مرید و مراد» در جریان شما و سایر علمائی که نام بردید، روشن است و بعید میدانم ملتفت آن نباشید. معلوم است مقصود بنده و امثال آیتالله علم الهدی -که نقدشان بر مریدبازی در مقاله قبلی آمد- نه «اظهار علاقه به بزرگان»، «أخذ معالم دین»، «استفاده از انفاس قدسی» و… است، بلکه ترویج تفکراتی مانند «محو اختیار در اختیار پیر»، «اطاعت مطلقه و تبعیت محض و بی چون و چرا از استاد» و… میباشد، که در بیان بزرگانی همچون حضرات آیات بهاءالدینی، خوشوقت، حقشناس و… چنین مطالبی یافت نمیشود.
🔹دیگر آنکه ادعا کردهاید رهبری معظم مکرراً از «مطلوبیت» جریان علامه تهرانی سخن گفتهاند. که احتمالاً این ذکر مکرر جز در دیدارهای خصوصی با بیت معظمله نبوده است! حرفی نیست، مسلماً بیت ایشان راستگویند. ولی این سوال برایتان پیش نیامده که اگر رهبری در این حد به مرحوم علامه ارادت دارند، پس چرا نباید برای یک بار هم که شده -آن هم پس از حدود ربع قرن از درگذشت ایشان- در علن ذکر خیری از ایشان به میان آورند؟ و اگر اندیشیدهاید، آیا تمام دلایل آن را به اموری بیرون از جریان خود حواله دادهاید؟ یا به این نتیجه رسیدهاید که عواملی در منش و روش و اندیشه جریان شما هم در این امر دخیل است؟
🔹دیگر آنکه گفتهاید: «به راستی اگر کسی واقعا رهبری را حق خود بداند، آیا نباید لااقل برای یکبار هم که شده، مخالفت و معارضهای از او مشاهده شود؟». اولاً، میتواند فردی خود را محق به حقی بداند و به دلایلی حتی یک بار هم معارضه و مخالفتی در او مشاهده نشود و هیچ تلازمی بین این دو وجود ندارد. ثانیاً، سلّمنا! دلیل شما را در محک این ادعا میپذیریم. بد نیست به دو مورد از مواردی که ایشان با ولی فقیه اختلاف نظر داشتهاند، بپردازیم تا ببینیم آیا ایشان همچون نقل قولی که از فرزندشان کردهاید، «در مقام عمل تابع محض حاکم حکومت اسلام بودند. در تمام مسائلى که قانون یا حکمى از طرف حکومت اسلام تصویب مىشد، ایشان تبعیت میکردند و ما مثل ایشان در تبعیت از ولىفقیه ندیدیم» یا خیر؟! واضح است همانطور که از فرزند ارشد مرحوم علامه نقل کردهاید، از موضوعات خطیر امر جنگ و جهاد است. شاید خطیرترین موضوعی که از ابتدای انقلاب با آن مواجه بودهایم، قضیه جنگ ۸ ساله بوده باشد.
🔹جناب دعائی خوب میدانند که جناب علامه در این باره نظری متفاوت داشتند. ایشان میفرمایند: «طلّاب علوم دينيّه كه مشغول تحصيل هستند، حتّى در بسيجهاى عمومى كه عموميّت شديد هم دارد، از خدمت به نظام وظيفه و حضور در جبهه و كشته شدن معفوّ ميباشند. نبايد طلّاب كشته شوند. بلى، بردن آنان به جبهه جهت تبليغ و إرشاد و ترويج دين و بيان مسائل و أحكام شرعى و رسيدگى به اين امور إشكالى ندارد؛ وليكن بايد در سنگر محفوظ باشند. بايد خوب درس بخوانند و قرآن و مسائل و أحكام را خوب فرا بگيرند». نظر فقهی ایشان محترم اما آیا ایشان در مقام عمل به نظر ولی فقیه وقعی نهادند؟
🔹نمونه دیگر، بحث کنترل جمعیت است. بحثی که هم در زمان اجراء مورد تایید رهبری بود و هم در سخنرانی معروفشان در بجنورد که به اشتباه بودن اجرای آن بعد از اواسط دهه ۷۰ اعتراف کردند، کماکان اجرای آن تا تاریخ مزبور را «خوب» میدانستند. اما نظر آیتالله بر آن بود که «سياست كنترل جمعيّت، براى به بازار كشاندن زنان، و هدر دادن عمر آنان است». و در جای جای «رساله نکاحیه» طرح مزبور را طرحی استعماری و ضد اسلامی میدانند...
🔸متن کامل این یادداشت را در سایت مباحثات مشاهده کنید
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19405/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat
مباحثات/بازنشر شبکههای اجتماعی
🔸یکی از طلاب، در صفحه شخصی خود با انتشار تصاویری از شکستن مُهر مرحوم آیتاللهالعظمی سیدمحمد شاهرودی خبر داد.
🔹پیش از این مباحثات مطلبی در همین زمینه منتشر کرده بود:
راز مُهرهای شکسته
http://mobahesat.ir/12781
🔻🔻🔻
@mobahesat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 کلیپ به مناسبت ۲۱ تیر سالگرد کلنگزنی ساخت مسجد اعظم توسط آیتاللهالعظمی بروجردی
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️علامۀ طهرانی، همانطور که بودند
سیدمحمد حسین دعایی
🔸پویا طاهری در یادداشتی با عنوان «علّامه تهرانی را همانطور که بودند، معرفی کنید» به نقد سید محمدحسین دعایی پاسخ داد. اما دعایی در یادداشتی دیگر این گفتگو را ادامه داده است:
🔹در رابطه با مواردی که آقای طاهری، آنها را نقض بر دیدگاه علامۀ طهرانی پیرامون تبعیت از ولی فقیه پنداشته است ـ یعنی عملکرد ایشان در مسئلۀ جنگ و موضعگیری ایشان در قبال طرح کنترل جمعیت ـ نیز تذکر چند نکته ضروری است:
🔹بنابر نظر علامۀ طهرانی: اولاً، عدول مجتهد از نظر خود و تقلید او از غیر، حرام است. فلذا نظر حاکم شرع، در امور فردی و غیرحکومتی، برای مجتهدان قابل اتباع نیست...
🔹اظهار این نظریۀ علمیِ اجتهادی که حضور طلاب حوزههای علمیه در میدان جنگ واجب نبوده و نباید آنها را برای جنگیدن به میدان جهاد اعزام کرد، هیچ منافاتی با اعتقاد به لزوم تبعیت از ولی فقیه ندارد.
🔹ثالثا، ایشان در عین اختلافنظر با رهبر فقید انقلاب میفرمودند: «اگر حاکم دستور داد که بروید برای جنگ، بر همه واجب است به جنگ بروند و به نحو وجوب کفائی، یعنی به اندازه مَن بِهِ الکفَایه باید به جنگ بروند، تا آنجایی که اعلام کنند دیگر محتاج نیستیم؛ کما اینکه ملاحظه میکردید که میگفتند: ما دیگر محتاج نیستیم، حالا نیایید تا اطلاع ثانوی؛ و بنده در همین مدّت حیات آیتالله خمینی بارها به رفقا گفتم که: اگر ایشان بر خود من هم به عنوان وجوب تعیینی امر کنند که برو به جنگ! من میروم. چرا؟ چون اینجا نظر شخصی نبایستی اعمال بشود؛ نظر شخصی در اینکه آیا این جنگ صلاح هست یا نیست؟ کی شروع شده؟ کی باید تمام شود؟ کجا خوب بود صلح میشد؟ و أمثال آن؛ اینها مسائل و نظرهایی است که برای انسان هست و چه اشکالی دارد که برای همه هم باشد. امّا در تصمیمگیریها و موارد تقاطعِ انظار، انسان باید تابع باشد؛ عملاً اگر تخلّف کند، مجرم است و گناهکار»[۸].
🔹رابعا، میفرمودند: «آیتالله خمینى حاكم شرع و ولى فقیهاند و اطاعت از ایشان واجب است و هر كارى كه انجام میدهند براى خدمت به اسلام و براساس تشخیصشان از حقّ است و البتّه نظرات و تشخیصها متفاوت است، ولى ما باید دقّت كنیم كه مبادا اخلالى وارد كنیم. اگر آیتالله خمینى امر به جنگ كنند و من به الكفایه نباشد یا به شخص من امر به رفتن به جبهه نمایند، حتما مىروم و حتى اگر نتوانم به خاطر كهولت سن در خط مقدم شركت كنم، در پشت جبهه مىنشینم و خدمت مىكنم؛ لااقل سیبزمینى كه مىتوانم براى رزمندگان پوست بكنم»[۹]. نقد» و «مظلومنمایی تبلیغاتی» تعبیر کند؟!
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19544
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️فقیه نواندیش شورای نگهبان و یک چالش
احمد نجمی
🔸پس از درگذشت آیتالله مومن، عضو فقید شورای نگهبان یکی از سوالات جدی در محافل سیاسی و حوزوی جایگزین وی بود. اگرچه برخی گمانهزنیها نیز درباره تغییر احتمالی آيتالله محمد یزدی و آیتالله احمد جنتی در دوره جدید مطرح بود اما حضور قطعی چهرهای جدید بیشتر مورد توجه و سوال بود.
🔹آنچه پیشتر مطرح شده بود احتمال انتخاب فقیهی از فقهای تهران بود اما خبر انتخاب آيتالله علیرضا اعرافی نشان داد که همچنان فقهای شورای نگهبان از قم انتخاب میشوند.
🔹علیرضا اعرافی متولد ۱۳۳۸ در میبد پس از پدر که از علمای این شهر بود در سن ۳۲ سالگی امامت جمعه این شهر را برعهده گرفت. اگرچه او از ابتدای جوانی و اوائل دهه شصت به صورت تخصصی تبلیغ در کشورهای مختلف را تجربه کرده بود اما از اوائل دهه هفتاد وارد فعالیت جدی در بخشهای مدیریتی حوزه شد. او در قسمتهای مختلف سازمان حوزههای کشور مانند دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، دفتر تبلیغات اسلامی، مرکز علوم اسلامی و بعدها جامعةالمصطفی سطوح مختلف مدیریتی را پشت سر گذاشت.
🔹با عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در طراز علما و مجتهدان تاثیرگذار حوزه قرار گرفت و از دهه نود عالی ترین مقام مدیریتی در حوزههای علمیه یعنی عضویت در شورای عالی و مدیریت حوزه علمیه قم را عهدهدار شد.
🔹اما نکتهی جالب توجه دربارهی او سبک مدیریت کاملا کلاسیک و آکادمیک در سنتیترین نهاد کشور یعنی حوزهی علمیه قم است. تا جائی که مورد انتقاد برخی از محافل کاملا سنتی هم قرار گرفته است. اما به نظر میرسد روش مدیریتی او با برخی اصلاحات مانند چابکسازی و کوچک کردن نهادهای گسترده و جزیرهای میتواند ارتقائی جدی در روند فعالیت حوزههای علمیه کشور ایجاد کند.
🔹مهمترین نکتهی بارز در رویهی مدیریتی و سیاسی آقای اعرافی همگرایی او با گرایشهای مختلف فکری و سیاسی است . او تلاش کرد در عین رعایت خطوط قرمز لازم برای مدیر حوزههای علمیه با گرایشهای مختلف فکری و سیاسی در حوزه تعاملی مثبت و اثرگذار داشته باشد. چرا که به خوبی میداند امتیاز و ویژگی منحصر به فرد حوزه در تنوع افکار و سلایق مختلف فکری و سیاسی است.
🔹با انتخاب وی به عنوان عضو جدید شورای نگهبان از بین چند گزینهی مطرح و جدی از سوی رهبر معظم انقلاب میتوان گفت انتخاب فردی معقول و منطقی در رویه سیاسی اما با مشغلههای متعدد بر چهرههایی با گرایشهای خاص سیاسی اولویت داشتهاست. از سوی دیگر او میتواند از جمله فقهای نوگرایی محسوب شود که با اتکا بر سنت فقهی و فلسفی حوزه در پی عرصههای نوین علوم اسلامی بوده است.
🔹با انتشار خبر انتصاب آیتالله اعرافی به عنوان یکی از فقهای شورای نگبهان یکی از نکات مطرح در بین حوزویان مسئولیتهای متعدد و گوناگون اوست. با جستجوئی ساده انواع مسئولیتهای مختلف اجرائی یا مشورتی و عضویت در هیاتامنای مراکز وسازمانها به دست میآید که ابهامات جدی ایجاد کردهاست.
🔹حضور موثر در شورای نگهبان مستلزم صرف وقت کافی برای مطالعه و بررسی مصوبات مجلس و نیز شرکت در حلقههای هم فکری با فضلای حوزوی است. لازم است در نخستین گام، مدیر کنونی حوزههای علمیه در بیانی صمیمی و صادقانه توضیح دهد که آیا برای ایجاد فرصت مناسب، بخشی از مسئولیتهای خود را واگذار مینماید؟ یا آنکه به چه شکلی میتواند بین این همه به گونهای جمع کند که خللی بر هیچکدام وارد نشود.
http://mobahesat.ir/19668
مطلب مرتبط:
http://mobahesat.ir/10562
🔻🔻🔻
@mobahesat
یازده_خاقان_صاحب_قران_و_علمای_زمان.mp3
18.62M
مباحثات/#تورق
🔹 پادکست معرفی کتاب
قسمت یازدهم:«خاقان صاحب قران و علمای زمان؛ نقش فتحعلی شاه قاجار در شکلگیری روندها و نهادهای مذهبی نو»
🔸 تالیف: احمد کاظمی موسوی
(نویسندگان کتب در موضوع حوزه و روحانیت _ترجیحا تازه منتشره_ میتوانند یک نسخه از کتاب خود را برای معرفی به ما ارسال کنند)
🔸پادکستهای تورق را میتوانید در ناملیک هم پیگیری کنید
http://yon.ir/y70s4
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️حقانی؛ نامی به وسعت تاریخ معاصر
علیاشرف فتحی
🔸آیتالله شیخ حسین حقانی زنجانی؛ متولی مدرسه حقانی قم و فرزند مؤسس این مدرسه روز سهشنبه ۲۵ تیرماه در سن ۸۵ سالگی درگذشت.
🔹۸ سال از طلبگی شیخ حسین حقانی میگذشت که پدرش حاج علی حقانی(۱۳۶۲-۱۲۷۶ش) تصمیم گرفت مدرسهای برای طلاب قم بنا کند. ابتکار این تاجر نیکوکار زنجانی مورد استقبال آیتاللهالعظمی بروجردی واقع شد و او در آخرین سال حیات به همراه مرحوم آیتالله سید احمد شبیری زنجانی به بازدید این مدرسه نیمهکاره آمد و از آقای حقانی اعلام حمایت کرد. حاج علی حقانی همچنین زمینی را در اختیار آیتالله مشکینی قرار داد تا مدرسه الهادی را در آنجا بسازد.
🔹این مدرسه پس از وفات آقای بروجردی با نام «منتظریه» افتتاح شد و شیخ حسین حقانی نخستین مدیر آن بود. مدتی نیز محمد مجتهد شبستری؛ نواندیش دینی معاصر مدیریت مدرسه را بر عهده داشت و سرانجام به پیشنهاد شیخ حسین حقانی، مدرسه در اختیار آقایان بهشتی و قدوسی قرار گرفت تا با نظم مورد نظر آنان پیش برود و طلاب با دانشهای روز نیز آشنا شوند.
🔹مرحوم آیتالله حقانی در کنار نقشآفرینی در مدرسه پدر که از همان زمان به نام خانوادگی آنها شهرت یافت، در نشریات حوزوی آن روزگار نیز قلم میزد و با فعالان فرهنگی قم ارتباط داشت. یکی از نخستین تجربههای نویسندگی وی در جریان همکاری با تیم مؤلفان کتاب «زن و انتخابات» در زمستان سال ۱۳۳۹ شکل گرفت و او به همراه آقایان مکارم شیرازی، محمد مجتهد شبستری، علی حجتی کرمانی، عباسعلی عمید زنجانی و زینالعابدین قربانی در دفاع از فتاوای فقهایی که فعالیت سیاسی و اجتماعی زنان را بر خلاف شرع میدانستند، قلم زد.
🔹آقای حقانی که سال ۱۳۳۹ جزو نویسندگان کتاب «زن و انتخابات» بود و در آن، فعالیت سیاسی و اجتماعی زنان را زمینهساز فساد اخلاقی میدانست، در تیرماه سال ۱۳۵۸ مقالهای با عنوان «مسائل زنان در جمهوری اسلامی» با اشاره سخنان تحقیرآمیز محمدرضا شاه علیه زنان، از فعالیت سیاسی و اجتماعی زنان در جریان پیروزی انقلاب اسلامی تمجید کرد و نوشت: «اما [درباره] شرکت فعالانه زنان در امور اجتماعی و اداره کشور باید گفت که در قوانین اسلام، برای نمونه قانونی دیده نمیشود که زنان را محبوس و زندانی در خانه بداند و از خروج زن از خانه و شرکت در امور اجتماع صریحا منع کند و لزوم پوشش برای زنان (حجاب) در مقابل مردان و عدم اختلاط با آنان هرگز چنین مفهومی ندارد … اسلام نه تنها شرکت زنان را به طور معقول در مراسم دستهجمعی ممنوع نکرده، بلکه در پارهای از موارد نیز واجب نموده است، مانند حج …»
🔹مرحوم حقانی زنجانی در این سالها علاوه بر سرپرستی مدرسه حقانی و تدریس و اقامه نماز جماعت در آن، به تدریس در دانشگاههای تهران و الزهرا میپرداخت و به نوشتن مقالات و تألیف کتب ادامه میداد. هرچند مدرسه حقانی در این دو دهه فضای متفاوتی داشت که چندان با سلیقه و منش متولی آن همسو نبود و او نیز البته ترجیح میداد چندان در اداره مدرسه دخالت نکند. درگذشت او پایان نیم قرن تکاپوی یک روحانی فعال است که میکوشید همپای تحولات زمان پیش برود و به تربیت طلاب آشنا به دانشهای روز همت بگمارد. راه مرحوم حقانی پس از انقلاب با شدت و کثرت بیشتری در مدارس و مؤسسات حوزوی پیگیری شد، بهگونهای که او به حاشیه رفت و کمتر طلبهای او را میشناسد و نامی از او شنیده است.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19686/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸پرونده «نواندیشی در حوزه» (2)
حجتالاسلام مهراب صادق نیا در گفتگو با مباحثات:
روشنفکری به معنای عامش نوعی گرتهبرداری از غرب است
🔸مشروح کامل این گفتگو را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19629/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat
مباحثات/
هماکنون حضور شخصیتهای مختلف حوزوی در بیت مرحوم آیتالله سیدعلیرضاحائری
🔹تشییع آن مرحوم جمعه ساعت ۱۰ صبح از مسجد امام حسن عسگری به سوی حرم مطهر حضرت معصومه(س) برگزار خواهد شد.
🔹مجلس ترحیم از سوی دفتر مقام معظم رهبری جمعه شب در شبستان امام خمینی حرم مطهر منعقد خواهد شد.
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️آیت الله حائری، به دنبال نظامسازی حوزوی
🔸به بهانه درگذشت آیت الله سیدعلیرضا حائری، رئیس بنیاد دایرة المعارف فقه اسلامی
🔹بیراه نیست اگر محمدباقر صدر را با تفکر نظامسازیاش معرفی کنیم. مطرح کردن فقه به صورت یک نظام منسجم، یکی از دغدغههای او بود. شهید صدر در کتاب «اقتصادنا» همین رویّه را دنبال کرده بود و به یک ساختار و نظام اقتصادی میاندیشید. او گفته بود که این قدم اول است که من بر میدارم و امیدوارم محققان بعدی قدمهای دیگری بردارند. شهید صدر در خصوص نهاد مرجعیت نیز همین رویکرد را داشت. گفته بود که نهاد مرجعیت نمیباید بر اساس محوریت یک شخص دنبال شود. به این معنا که محور، اقدامات مرجع و فتوای او نباشد که به مجرد فوت آن شخص، همه اقدامات از هم بپاشد. وی معتقد بود که کارها باید نهادینه شود و از شخص محوری خارج گردد. همین روحیات و تعلیمات شهید صدر، در شاگردانش نیز مؤثر افتاد.
🔹دو تن از شاگردان صدر، مقدمات مؤسسهای در خصوص دائره المعارف فقه اسلامی بر اساس فقه اهل بیت(ع) را پیشنهاد میدهند. سید علیرضا حائری پیشنهاد این مؤسسه را به سید محمود هاشمی شاهرودی میدهد. وی نیز این طرح را با آیت الله خامنهای در میان میگذارد. آیت الله خامنهای در سال ۱۳۶۹ طی حکمی به آیت الله شاهرودی عنوان میکند: مجموعهای که حاکی از همه ابواب و انظار و مؤلفات این عرصه وسیع (فقهی) باشد در دست نیست. لذا اینجانب که مدتهاست در آروزی تهیهی دائره المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت(ع) میباشم جنابعالی را برای انجام این اقدام بزرگ شایسته میدانم.
🔹هاشمی شاهرودی که دیده از جهان فروبست، مسئولیت این مؤسسه به دیگر شاگرد شهید صدر افتاد. حائری فردی بود که به گفتهی خودش، نخستین بار پیشنهاد این مؤسسه را به هاشمی شاهرودی داده بود. این بار مسئولیت اصلی این مؤسسه نیز به حکم رهبری برعهدهی او افتاد. سید علیرضا حائری متولد کربلا بود. به نجف رفته و در محضر حضرات خویی و امام خمینی حاضر شده بود. اما بیشترین تأثیر را از سید محمد باقر صدر برده بود. وی قبل از حضور در نجف، برخی از آثار شهید صدر را خوانده و شیفتهی آن شده بود. همین علاقه، او را به درس محمد باقر صدر کشاند. او اما یکی از کوچکترین افراد حاضر در محفل صدر بود.
🔹حائری به حوزههای علمیه نیز نقد داشت. میگفت که حوزه نظریه جدیدی در اصول تولید نکرده است. بر این باور بود که با وجود کتابخانههای تخصصی فراوان و کادرهای خوبی برای تحقیق که در حوزه وجود دارد اما در مجموع از لحاظ علمی و تولید علم حوزه علمیه ایران نه تنها رشد نکرده بلکه اُفت هم داشته است. وی به عنوان مثال اشاره میکرد که در علم اصول عمده نظریاتی که الان در قم مطرح میشود نظریات گذشتگانی همچون میرزای نائینی، آقا ضیاء عراقی، آخوند خراسانی، شیخ انصاری، آقای خویی است و تولید جدیدی صورت نگرفته است.
🔹وی معتقد بود که حوزههای علمیه ایران در تولید کیفی علم علاوه بر اینکه نسبت به حوزه علمیه نجف افت داشته، نسبت به دانشگاههای داخلی نیز در سطح پایینتری قرار گرفته است. حائری گفته بود که حضور طلبهها و روحانیون در پستهای مختلف بسیار فریبنده است و بسیاری را از مرام طلبگی خارج کرده است. به تعبیر او، برخی افراد از ابتدا طالب علم نبودهاند و به دنبال دنیاطلبی و پست و مقام بودهاند و به حوزههای علمیه وارد شدند.
🔹وی همچنین نسبت به عوامزدگی و وابستگی معیشت روحانیت به مردم ابراز نگرانی کرده و گفته بود که این مسأله نیز یکی از عوامل اُفت حوزه است و مجال تولید عام را نمیدهد. در این خصوص گفته بود: وقتی درآمد منبر بسیار خوب باشد، طلبه زمان و فکر خود را صرف تولید علم در حوزه نمیکند و برای درآمد بیشتر در صف منبر قرار میگیرد. این مسائل از جمله عوامل فریب دهنده طلبه است، طلبه خود باید عزم راسخی داشته باشد و در مقابل این عوامل بایستد اما در حال حاضر چنین طلبههایی نادر هستند.
🔹این شاگرد شهید صدر که چنین دغدغه حوزه و نظامسازی آن را داشت، بر اثر سکته مغزی چند روزی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در بامداد ۲۷ تیر ماه دیده از جهان فرو بست. روحش شاد.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19716/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️نگاهی به برخی آراء آیتالله مؤسس
محمدصادق مستفید
🔸۲۹ تیر سالروز درگذشت آیتالله عبدالکریم حائری مشهور به آیتالله مؤسّس است. حوزهی مهجور قم با تلاشهای ایشان نقطهی عطفی برای فقاهت شیعی گشت و محوری برای آشنایی با معارف شیعی قرار گرفت.
🔹ایشان در عنفوان جوانی با مهاجرت علمی خویش به کربلا، سامرا و نجف -مراکز علمی قابل توجه آن ایام- توانست علاوه بر دانشاندوزی و به دست آوردن ملکه اجتهاد، جایگاه علمی خود را برای همگنان خود به اثبات رسانده و از این راه پس از هجرت به قم، حوزهی آن دیار را رسمیت ببخشد.
🔹در این میان چهرهی علمی حائری و آرای علمی او در پرتوی فعالیت اجتماعیاش قرار گرفته و نتوانست جایگاهی درخور توجه در فضای علمی حوزویان باز نماید. حال آنکه اگر گفتنیهای علمیِ او بیش از فقیهان واصولیانِ مشهور نباشد، بیتردید اندیشههای فقهی و اصولیاش کمتر از دیگران نخواهد بود.
در این میان میتوان به مواردی اشاره داشت:
🔹۱- غیبت اهل تسنن: پس از مقدس اردبیلی در تراث فقهی شیعه در مسالهی غیبت، بحث از فرعی فقهی رونق گرفت مبنی بر اینکه آیا غیبت اهل سنت و بدگویی از آنان جائز است یا جایز نیست. اردبیلی با استناد به آیهای که مسلمانان را از غیبت برادران خود نهی نموده؛ آنان را از خوردن گوشت برادرانشان برحذر مینماید، غیبت اهل تسنن را حرام میداند. ولی مشهور عالمانِ پس از او با انتقاد از فتوای اردبیلی، غیبت سنیّان را جائز بلکه مستحب اعلام میکنند.
🔹شیخ عبدالکریم حائری با جانبداری از فتوای اردبیلی غیبت اهل سنت و بدگویی از آنان را حرام میداند و معتقد است: هیچگونه دلیل و مستندی وجود ندارد تا عمومات و اطلاقاتی که مکلّفین را از غیبت مسلمانان نهی مینماید، قید زده و تنها غیبت از شیعیان را حرام نماید
🔹۲- تخصص در اجتهاد: در اندیشهی فقهی شیعی مرسوم و رایج است که فقیهِ مورد رجوع مردم بایستی در تمام بابهای فقهی اجتهاد نموده و نظرات خود را در اختیار مکلّفین قرار نماید و به همین جهت، مکلّفین به یک فقیه رجوع مینمایند. ولی آیتالله مؤسّس اعتقاد داشت لزومی ندارد که مردم در همه مسائل به یک فقیه رجوع نمایند. بهتر این است که در فقه قسمتهای تخصصی قرار داده شود و فقیه پس از آن که یک دوره فقه عمومی را پشت سر گذاشت، در یک قسمت معین متخصص شود. مکلّفین نیز در آن قسمت به او رجوع نمایند. در دیدگاه ایشان، چنانچه چنین تقسیمی در فقه صورت بگیرد با انضباط فقهی و پاسخگویی فقهی بهتری روبرو خواهیم بود.
🔹۳- اعتبارِ فهم مکلّف: روشن است که مکلّفان برای عمل کردن مطابق فقه شیعی بایستی به فقیهان رجوع نمایند. در این میان این سؤال پرسیدنی است که آیا مکلّف در رجوعش به فقیه نیز باید به فقیه رجوع نماید؟ به بیانی روشنتر آیا مکلّف برای آنکه بداند رجوعش به فقیه مطابق فقه شیعه هست یا نیست نیز باید به فقیه رجوع نماید یا در این مساله رجوع به فقیه بیمعنا و به تعبیری دچار دور منطقی است؟
🔹بیشتر فقهای متأخر معتقدند در این مسأله رجوع به فقیه درست نیست و بایستی مکلّف خود، درستی رجوع خویش به فقیه را دریابد ولی دست مکلّفان از تشخیص ویژگیهایی که فقیه مورد رجوع باید داشته باشد، کوتاه بوده و بایستی در آن موارد تماماً به فقیه رجوع نماید. مثلا در اینکه فقیه بایستی مرد و زنده باشد یا شیعه باشد و یا آنکه اعلم باشد در این موارد مکلّف نمیتواند به فهم خود رجوع نماید بلکه ضروری است از دیدگاه یکی از فقیهان تبعیّت نماید.
🔹حاج شیخ عبدالکریم حائری در این مسأله معتقد است که اگر مکلّف به ارتکاز و فهم خویش رجوع نمود و ویژگیهایی شایستهی فقیه مورد رجوع خود را با ارتکاز خویش دریافت؛ در این صورت او برای تشخیص ویژگیهای فقیه مورد رجوع خویش نمیتواند به یکی از فقیهان رجوع نماید.
🔹۴- اهتمام به قرآن: آیتالله حائری برای منبع بودن قرآن اهتمام ویژهای قائل بوده و بنا به نقل آیتالله سید احمد زنجانی چنین میگفت: پیغمبر دو چیز سنگین در میان ما گذاشت: کتابالله و عترت طاهره ولی ما با سنّیها دست به دست داده، هردوی آنها را از بین بردیم. ما کتابالله را از بین بردیم، آنها نیز عترت طاهره را.
🔹هر چند آیتالله مؤسس سالهای پایانی عمر شریف خود را در راه اعتلای حوزه علمیه قم و تنظیم و تثبیت آن گذراند، اما مطالعه آثار فقهی و اصولی او میتواند نقش علمی این استاد برجسته حوزه در آن برهه تاریخی را بیشتر نمایان سازد. روحش قرین رحمت واسعهی الهی باد.
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19737
🔻🔻🔻
@mobahesat
مباحثات/شبکههای اجتماعی
حمله مجدد به یکی از طلاب هنگام ادای فریضهی امر به معروف و نهی از منکر بازتاب گستردهای داشتهاست
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️اگر شورای نگهبان وظیفه خود را به درستی انجام میداد نیازی به تأسیس «مجمع تشخیص مصلحت نظام» نبود/ شورای نگهبان میتواند وارد عرصه نظامسازی شود
حجت الاسلام و المسلمین ارسطا در گفتگو با مباحثات:
🔹شورای نگهبان میبایست در همان ابتدا برخورد جامعی با اصول قانون اساسی در مورد وظایفی که بر عهدهاش قرار گرفته بود میداشت. یعنی در بررسی مصوبات مجلس براساس موازین اسلامی و یا احکام اسلامی، میبایست به احکام اولیه اکتفا نمیکرد، بلکه احکام ثانویه و احیانا احکام ولایی و حکومتی را هم مورد توجه قرار میداد. لکن چون این کار را نکرد، نهایتا نظام با راهکاری که امام خمینی ارائه داد، ناچار شد سراغ تاسیس نهاد «مجمع تشخیص مصلحت نظام» برود. در واقع اگر شورای نگهبان وظیفه خود را به درستی انجام میداد، دیگر نیاز به تأسیس نهاد «مجمع تشخیص مصلحت نظام» نبود.
🔹مجمع تشخیص مصلحت نظام از نظر فقهی دارای یک مبنای مستحکم فقه شیعی است، یکی از این حیث که مصلحت اهم را مورد لحاظ قرار میدهد، و دوم اینکه خود مصلحت را با صرف نظر از قید اهم بودن در موضوعاتی که متغیر هستند و حکم ثابتی ندارند، مورد توجه قرار میدهد. اکنون باید به این سؤال بپردازیم که آیا مجمع تشخیص مصلحت نظام با این شیوهای که در پیش گرفته است و در طول چند دهه پس از تاسیس آن، به سمت عملگرایی یا مصلحتسنجی و به تعبیری عرفیگرایی نرفته است؟ به نظر میرسد که در پارهای از موارد اینگونه بوده است.
🔹شاید حرکت به سمت عرفیگرایی ناشی از این باشد که مبانی فقهی کار مجمع تشخیص مصلحت نظام برای برخی از اعضای این مجمع چندان به خوبی و دقت تبیین نشده است. لذا، شاهد این هستیم که در پارهای از موارد گرایش به عملگرایی در این مجمع وجود دارد. این گرایش حتی اگر اندک هم باشد، در طول زمان میتواند خطرناک باشد، چون توسعه پیدا میکند و ممکن است که اصلا در آینده شیوه غالب بشود. برای جلوگیری از بروز این خطر در آینده، لازم است که به مبانی فقهی کار مجمع توجه شود و این توجه باید به صورت دقیق در میان خود اعضای محترم مجمع شکل بگیرد.
🔹اینکه شورای نگهبان در صدد نظامسازی باشد، قابل پذیرش است که البته چنانکه اشاره شد شورای نگهبان برای انجام این کار مهم، الزاما نیازمند همکاری جدّی حوزه و دانشگاه است، یعنی حوزه و دانشگاه باید موضوعاتِ مباحث علمی خود را از شورای نگهبان بگیرند و ارتباط منطقی میان این نهادها برقرار گردد؛ اما متاسفانه در واقعیت چنین اتفاقی رخ نداده است. لکن نباید همه مسئولیت را متوجه شورای نگهبان دانست، بلکه فقط بخشی از مسئولیت بر عهده این شورا است و قسمتی هم متوجه حوزه و دانشگاه است.
🔹این سؤال قابل طرح است که به چه دلیل ممکن است شورای نگهبان با فتاوای مراجع تقلید موجود چندان سروکاری نداشته باشد؟ در پاسخ می توان گفت شاید از این جهت فتاوای مراجع تقلید موجود در اظهارنظر شورای نگهبان چندان جایگاهی نداشته باشد که ماهیت فقهی قوانین موجود در کشور –یعنی قوانینی که توسط مجلس تصویب می شود و به تایید شورای نگهبان میرسد- ماهیت حکم ولایی یا حکومتی است.
🔹یعنی اگر کسی سوال کند که آیا این قوانین الزامآوراند؟ پاسخ این است که بله و اگر پرسیده شود که بر چه اساسی الزامآورند و یا عامل الزامآور دانستن این قوانین چیست؟ پاسخ این است که این قوانین در واقع احکام ولایی هستند که با اذن ولی فقیه توسط نهاد قانونگذاری صادر شدهاند. این نهاد قانونگذاری هم دو قسمت دارد که یکی مجلس شورای اسلامی و دیگری شورای نگهبان است. در رابطه بین حکم ولایی و فتاوای فقها، تقریبا به نظر همه فقها هرگاه بین یک فتوا و یک حکم تعارضی وجود داشته باشد، حکم بر فتوا مقدم خواهد شد.
🔹به نظر میرسد در این حرکت به سوی أخذ معالم دین از فقها، نکتهای مغفول واقع شده و آن، این است که ما زمانی میتوانیم سراغ مراجع تقلید متعدد برویم که یک کشور واحد اسلامی براساس یک مجموعه قوانین واحد و مشخصی تاسیس نکرده باشیم، بلکه فقط درصدد تعیین تکلیف اشخاصی باشیم که تحت یک حکومتی زندگی میکنند که پایبند به موازین فقه شیعه نیست. تا زمانی که ما کشور واحدی تشکیل نداده باشیم که در آن قانون واحدی به اجرا گذارده شود، رجوع به مراجع متعدد به هیچ وجه مشکلساز نخواهد بود. اما اگر عامل دیگری وارد میدان شود و آن وجود کشور واحدی است که قوانین واحدی باید در آن حاکم باشد، در این صورت دیگر نمیتوانیم تعدد مراجع را بپذیریم.
🔸متن کامل این گفتگو را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19802/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️زوال معنویت در طرح توسعه حرم حضرت معصومه(س)
محمد وکیلی
🔹بافت فرهنگی، اجتماعی شهرهای مذهبی ایران به خاطر اماکن مذهبی و حرم امامان و امامزادگان، همواره در طول تاریخ، اقتضائات و شرایط خاصی را ایجاب میکرده و بر همین اساس نیز در طول اعصار مختلف شاهد آن هستیم که نوعی هماهنگی و تناسب میان کالبد شهر و نظام معنایی و رفتاری ساکنان و زائران وجود داشته است. اما طی سالهای اخیر این هماهنگی و تناسب، تحت تاثیر مداخلات شهری اطراف این اماکن، به ویژه اجرای طرح توسعه و نوسازی حرمها قرار گرفته است. توسعه کالبدی و ساخت و سازهای فراوان، به صورت اجتناب ناپذیری تاثیرات خود را در عرصه فرهنگی و زیست اجتماعی شهر گذاشته است.
🔹اطراف حرم حضرت معصومه بعد از اجرای طرحهای توسعه دچار تحولات فراوان شده و تقریبا تمام حرم در محاصره پاساژها (دقت نمایید که به دلیل تفاوت خواستگاه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و کارکردی، پاساژ غیر از بازار است) و پارکینگها قرار گرفته است. امروزه هیچ زائری نمیتواند به حرم راه یابد و از اتمسفر معنوی حاکم بر حرم بهرهمند گردد، الا اینکه در رفت و برگشت خود به حرم از انبوه پاساژها و مجموعههای فروشگاهی اطراف حرم عبور نماید. چنین طرحهای توسعه ای با این حجم از ساخت و سازها به ویژه پاساژها فرهنگ خاص خود را به همراه خواهند آورد، همچنان که امروزه آورده است.
🔸بازارهای سنتی اطراف اماکن مذهبی حداقل از سه جهت با پدیده مدرن پاساژ تفاوت دارند:
🔹محصولات: در بازارهای سنتی، عموما مایحتاجهای روزانه یا سوغاتی ارائه میشد و از این جهت تعارضی با فعل زیارت نداشت. اما پاساژهای امروزی مملو از وسائل تزئینی، تجملاتی، طلا و جواهرات و لباسهای مجلسی و… است که هر زائری را غرق زرق و برق خود میکند.
🔹فروشندگان: بازارهای سنتی، عموما توسط افراد به اصطلاح حاجی بازاری متشرع اداره میشد؛ اما فروشندگان و گردانندکان پاساژها عموما دختران و پسران جوان هستند که از لحاظ پوشش و رفتار تعارضی آشکار با فضای حاکم با بازارهای سنتی دارند.
🔹روح حاکم: روح حاکم بر بازارهای سنتی، قناعت و کسب روزی حلال است اما روح حاکم در فرهنگ پاساژی فروش بیشتر و کسب سود حداکثری؛ به همین دلیل نیز فعالیت بازارهای سنتی به صورت طبیعی بر اساس اوقات شرعی تنظیم میگشت و در ساعاتی که اختصاص به اعمال عبادی داشت به صورت نیمهتعطیل درمیآمد، اما پاساژ به دلیل حاکمیت روح سرمایهداری، نمیتواند خود را بر محور اوقات شرعی تنظیم کند مگر به صورت تصنعی و اجبار قوانین!
🔹در فضای سنتی، نمادها و نشانههای فراوانی از دینداری لایه های اطراف حرم را میشد یافت، دینداری که بر مدار و محور مرجعیت و عالمان دینی میگشت، اما امروزه، اطراف حرم از مردمان دیندار مرجعیتمحور خالی شده است و در نتیجه شاهد دینداری فردمحور و فاقدمرجع هستیم. اگر در چنین محیطی مراجع تقلید، و علمای دینی حتی در محیط پیرامون حرم، احساس غربت کنند و به کوچه پس کوچههای بافت قدیم قم پناه ببرند، نباید متعجب بود! بیوت بسیاری از مراجع که مأمن مومنان و زائران بود تخریب شده است، حتی منزل بنیانگذار حوزه علمیه قم در آستانه صدمین سال تاسیس آن تخریب شده است!
🔹عوامل تغییر بافت فرهنگی و هویتی شهر قم را باید در چنین تحولاتی جست. تحولاتی که معنویت و تقدس اولین قربانی آن است. زائرانی که از راه دور و نزدیک به قصد جلای روحی و کسب ثواب، از زندگی روزمره کَنده و به چنین مکانی پناه آورده اند، نه تنها به آسایش روحی دست نخواهد یافت بلکه به عنوان لقمهای آماده توسط فرهنگ سرمایهداری مدرن بلعیده خواهد شد. و به جای صفای باطن، محصولات مادی و معنوی چنین کالبدی را به ارمغان خواهند برد. خطر چنین مسئلهای آنگاه بیشتر به چشم خواهد آمد که توجه کنیم حجم بالایی از زائران را مردم شهرستانهای کوچک و دوردستی تشکیل میهند که به سبب حضور پررنگ سنت در زندگیشان، از خطر فضاهای مدرن تا حدودی در امان مانده بودند.
🔹از همین روی، به نظر میرسد هشدار اخیر بعضی از مسئولان همچون مدیر حوزه علمیه خواهران، تولیت آستان حضرت معصومه و نماینده قم در مجلس شورای اسلامی)، مبنی بر اینکه «دشمن از طریق هنجارشکنی در زمینه حجاب و عفاف میخواهد مبانی و ارزش های دینی را زیر سؤال ببرد» تقلیل و فروکاستن چنین مسئلهای به توطئه دشمن، و غفلت از عوامل و زمینههای واقعی وقوع چنین پدیدهای است؛ وقتی که ما خودمان با چنین غفلتها و عدم توجه به تبعات اقدامات، معنویت را به مسلخ بردهایم، هر چقدر هم که فریاد برآریم و از طرح و نقشه دشمن برای تغییر سبک زندگی و پوشش جوانان و دختران بگوییم، نتیجهای عایدمان نخواهد شد.
🔸متن کامل یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/20013/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️تقریرات مکمل فراگیری دروس حوزوی است/ غناء و موسیقی از موضوعات هویتساز هستند
🔸روز سهشنبه، اول مرداد ۱۳۹۸، با حضور پژوهشگران، طلاب و اساتید حوزههای علمیه و همچنین شخصیتهای حوزوی، در مرکز تخصصی فقهی ولی امر قم از درسنامهی غنا و موسیقی ـ متن درس فقه خارج مقام معظم رهبری ـ رونمایی شد. سخنرانان این مراسم رونمایی، آیتالله محمدمهدی شبزندهدار (استاد حوزهی علمیه و از فقهای شورای نگهبان) و آیتالله محسن اراکی (عضو خبرگان رهبری و دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی) بودند. در ادامه گزارشی از سخنان این دو استاد برجستهی حوزهی علمیه را میخوانید.
🔸آیت الله شبزندهدار:
🔹پرداختن به فقه و فراگیری آن، یکی از توفیقات الهی است و اگر طلاب، به فقه با قصد قربت و برای رضای خداوند و اهل بیت بپردازند، حیاتشان نورانی شده و قلوبشان دارای صفا و نورانیت خواهد بود.
🔹لازم است خدمت شما عرض کنم که رهبر انقلاب به علوم فقهی و حوزوی اهتمام خاصی دارند و ایشان، علیرغم مشغلههای فراوانشان و به توصیهی علمایی همچون مرحوم آیتالله بهجت، هرگز درس خود را ترک نکردهاند و این منش ایشان نشان دهندهی این است طلاب باید ارتباط خود را با فقه رایج، حفظ کنند و تمرکز روی دروس تخصصی فقه نباید دلیل و یا توجیهی برای قطع ارتباط با فقه رایج باشد.
🔹یکی از ارکان موفقیت در دروس حوزوی را «نوشتن» و «تقریرات» میباشد و در واقع، تقریرات مکمل فراگیری دروس حوزوی محسوب میشود. روش صحیح تقریرنویسی هم آن است که طلبه سر کلاس درس حاضر میشود و پس از کلاس و اتمام سخنان استاد، برداشتهای خود را مورد بررسی قرار میدهد و با رویکردی تحقیق محور مطالب را مینویسد و تقریر صحیح آن نیست که سخنان استاد را در همان کلاس درس بنویسیم.
🔸آیتالله اراکی:
🔹یکی از زیرمجموعههای بسیار مهم و تأثیرگذار فرهنگ، رسانه است و حکومت با استفاده از آن میتواند به ساخت و ترویج فرهنگ مباردت کند و در حقیقت این فرهنگ و رسانه است که هویت افراد جامعه را میسازد و هویت مورد نظر حاکم، از طریق رسانه به مردم رسانده و ابلاغ میشود و دعوت پیامبر عظیمالشأن ما به اسلام نیز نوعی کار رسانهای است.
🔹یکی از زیرمجموعههای فرهنگ در هر جامعه، غناست و فرهنگ هم هویت جامعه را صورتبندی میکند و غناء و موسیقی از موضوعات هویت ساز میباشد و این نکته هم از نکاتی است که فقه ما به آن توجه داشته است و آواز هم باید پیش از آنکه به آن، صرفاً بهعنوان یک عمل نگریسته شود، باید آن را نوعی دعوت، فراخوان و تحریک مخاطب قلمداد کنیم و توجه داشته باشیم که یک آواز و آهنگ میتواند تقوای انسان را به حرکت درآورد و البته آوازی دیگر هم میتواند شهوت انسان را تحریک کند و بر همین اساس است که علمای ما با استفاده از منبع دینی و فقهی این ضابطه و معیار را برای تشخیص این دو شکل از آواز، مشخص کردهاند و نشان دادهاند که موسیقی حرام فراخوان شیطانی است.
🔹هر سخنی و هر آوازی قرار نیست از رسانه ها پخش شود چرا که رسانه، انتقال دهندهی هویت به جامعه محسوب میشود و نباید اینطور شود که با توجیهات و بهانههای مختلف، رسانه به تریبونی برای بیان سخنان باطل تبدیل شود و کسیکه میگوید هر سخنی اعم از حق و باطل باید در رسانه زده شود، سخت در اشتباه است و اساساً نسبت به رسالت رسانههای جامعه اسلامی آگاهی ندارد.
🔸گزارش کامل این نشست را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/20118/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽گفت وگوهای تصویری مباحثات
🔻قسمت هجدهم
🔹گفتوگو با آیتالله سید محمد حسینی زنجانی
🔸وی متولد 1326 و فرزند مرحوم آیتالله سیدعزالدین زنجانی است. او شاگرد حضرات آیات عظام سید محمدهادی میلانی و حسین وحید خراسانی است که پس از سالها اقامت در مشهد به موطن خود زنجان بازگشتهاست.
زمان:1ساعت و 52 دقیقه
(زیرنویس عربی)
مشاهده و دریافت نسخه کامل در آپارات:
https://www.aparat.com/v/4BtS1
🔻🔻🔻
@mobahesat
مباحثات/
🔹آیتالله محمد یزدی طی حکمی حجتالاسلام حمزه قربانی را به عنوان مدیر روابط عمومی جامعه مدرسین حوزه علیمه قم منصوب کرد.
🔹مباحثات ضمن تبریک به ایشان امید دارد جامعه مدرسین نیز فصلی جدید و جدی برای حضور در رسانههای مختلف از جمله شبکههای اجتماعی را آغاز نماید.
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️کتابی در تجلیل از مرجعیت
استاد سید محمدمهدی رفیعپور تهرانی
🔸عزیزان سایت مباحثات مدتی قبل درخواست نشستی برای گفتگو در مورد کتاب نخل و نارنج داشتند، موافقت کردم، لکن قبل از ما مجلس دیگری برای این منظور در قم برگزار شد و دوستان صلاح ندیدند دوبارهکاری شود و خلاصه آخر کار نشست ما به یک یادداشت کوتاه مبدل شد.
🔹نخل و نارنج را از نسخهای که نویسنده محترم و دوست گرامی آقای دکتر یامینپور برایم فرستاده بود، خواندم. درباره کتاب زیاد میتوان نوشت و حرف زد. رمانی در احوال استاد فقها و مراجع مرحوم شیخ مرتضی انصاری است که ادبیاتی امروزی و البته تا حدی سیاسی و معنوی دارد.
🔹حقیقت این است که من از غفلت و بیاطلاعی نسل جدید از میراث فرهنگی و علمی خویش بسی آشفتهام و از هر طرحی که بتواند ولو اندک، جوانان را نسبت به مفاخر و بزرگان این فرهنگ بزرگ آگاه و علاقهمند کند عمیقا استقبال میکنم. بر همین اساس کتاب را با علاقه خواندم و با برخی از خوانندگان آن هم گفتگو کردم.
🔹در نخل و نارنج اگر از نقل جزئیات و بحث دیدگاه شیخ درباره ولایت فقیه و سیاست که به طور خاص در کتاب به آن توجه شده بگذرم _چرا که نیک میدانید میان پژوهشگران محل مباحثه بوده و هست_ در کل، تصویر شیخ انصاری و فضای فرهنگی حاکم بر حوزه و جامعه آن عصر را در حجمی چنین خرد تصویری نسبتا قابل قبول میبینم. البته اگر بنا بود خودم بنویسم، برخی تعابیر را جور دیگر مینوشتم. درست است که رمان کتاب تاریخ نیست و نویسنده التزامی ندارد عین اسناد را گزارش کند، لکن وقتی درباره یک شخصیت شناخته شده تاریخی با آثار و آرای مشخص و در دسترس داستان مینویسیم، باید در تصویرپردازیها بیشتر دقت کنیم. ما برای نوشتن رمان درباره علمای سیاسی شیعه کمبودی نداریم و میتوانیم شخصیتهای دیگری را جایگزین کنیم که دیدگاههای روشنتری در این حوزه دارند و دستمان بازتر باشد نظیر امام کاشف الغطاء.
🔹مهمترین خوبی این رمان احیای نام و خاطره شیخ انصاری و تجلیل از جایگاه رفیع فقاهت و مرجعیت شیعه است. کتاب به خوبی نسبت به رویکرد زهد و معنویت جناب شیخ توجه دارد و به نقل حکایاتی میپردازد که امروزه بیش از هر زمان حوزههای ما نیازمند توجه به آن هستند. دنیاگرایی آفتی است که اگر مراقب نباشیم دامان ما را هم خواهد گرفت و ادبیات دینی توجیهگر آن خواهد شد.
🔹لکن ملاحظه مهمی در اینجا وجود دارد و آن اینکه باید مراقب بود که قداست بزرگان ما حریمی برای آنها ایجاد نکند که افکار و رفتار آنها از معرض نقد مصون بماند. متأسفانه در فرهنگ حوزه گاهی دیده میشود که مقام بزرگان _از جمله خود جناب شیخ_آنقدر بالا میرود که فضا و مجال برای اندیشهورزی و اجتهاد و نقد بسی تنگ میگردد. به نظرم میشد در کنار آن جنبه تقدیسی کتاب به اشکالات و انتقادات گسترده شاگردان مکتب شیخ، به آراء و افکار معظمله هم اشارهای کرد تا این جهت هم تأمین شود.
🔹نکته دیگر درباره قلم و ادبیات کتاب است که حسابی طلبگی است. البته که شیخ طلبه بوده و منم طلبه هستم و طبعا با متن ارتباط برقرار میکنم و از آن بهره میبرم. لکن باز باید توجه کنیم که ما داریم رمان مینویسیم و نه تاریخ. لذا اشکالی ندارد تا تعابیر را تاحدی امروزیتر بنویسیم. چنانکه در محتوا چنین شده است و فيالمثل درباره رابطه عاشقانه شیخ و همسرش تصویرپردازی شده است، با اینکه تاریخ ساکت است. بدون اینکه به حریم جناب شیخ جسارتی شود، میشد تعابیر زن و شوهر یا مادر و فرزند قدری از این حالت رسمی/انتزاعی دربیاید تا مخاطب بتواند با متن ارتباط بهتری پیدا کند.
🔹استقبال از کتاب خیلی خوب بوده ولکن فکر میکنم اگر قلم عمومیتر بود، جذابتر میشد. به هر حال قلم نویسندگان آزاد است و منتقدان میتوانند رمانهای بهتری را درباره شیخ و دیگر بزرگان بنویسند. لکن بنویسند و فقط منتقد نباشند! ما خلأ بزرگی در عرصه معرفی مفاخر و بزرگان داریم. چه در قالب رمان، چه فیلم. نکته آخر هم که توضیح واضحات است اینکه طلاب و فضلا برای آگاهی از احوال شیخ و دیگر بزرگان حتما باید به منابع مراجعه کنند. رمان تنها میتواند جرقهای باشد برای علاقهمند کردن آنها برای مطالعه دقیق احوال و آرای بزرگان و گرفتن درس و الهام از سیرت و فکرشان. کار رمان همین است.
🔹امیدوارم که این مختصر برای خوانندگان سایت محترم مباحثات مفید باشد. با تشکر مجدد از دوستم آقای یامینپور که یاد شیخ را زنده کردند. راهش پر رهرو باد!
👇👇👇
http://mobahesat.ir/20281
🔻🔻🔻
@mobahesat
🔻مباحثات/شبکههای اجتماعی
🔹حجتالاسلام علیرضا نوروزی از فضلای حوزه مشهد از دیدار خود و تنی چند از اساتید این حوزه با آیتاللهالعظمی سیستانی و ابراز ناراحتی ایشان از برخی مفاسد اقتصادی و اخلاقی در ایران خبر داد.
🔹ایشان عامل مفاسد اقتصادی و اخلاقی را فاصله گرفتن مردم از روحانیت و تنزل معنویت در بین روحانیت دانستهاند.
🔹وی همچنین به نقل از آیتاللهالعظمی سیستانی نوشت:《در ایران ما کلیساهای خانگی داریم.بوداییها در حال فعالیت هستند.این فرقه گنابادی خیلی انحرافات دارد و دولت نباید در مقابل آنان تنزل میکرد(کوتاه میآمد)》
مشاهده صفحه:
yon.ir/FcXUh
🔻🔻🔻
@mobahesat