eitaa logo
مباحثات
1.6هزار دنبال‌کننده
210 عکس
98 ویدیو
2 فایل
@ahmadnajmi ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡ کارشناس جریان‌های سلفی جهادی در گفت‌وگو با مباحثات: تغییرات طالبان ممکن است تاکتیکی برای تحکیم حاکمیت خود باشد/ ریشه‌ی اعتقادی طالبان اجازه مشارکت شیعیان را نمی‌دهد 🔸 با آقای محمد ابراهیم نژاد به گفت‌وگو نشسته‌ایم. وی دانشجوی دکترای تاریخ تشیع و بیش از ده سال در حوزه جریان‌ها و گروه‌های جهادی به تحقیق و پژوهش پرداخته‌ است. کتاب‌های «معمار تکفیر و ترور»، «پرچم‌های برافراشته» و«داعش»حاصل تلاش آقای ابراهیم نژاد در موضوع گروه‌های جهادی بوده است. 🔹 هویت طالبان مبتنی بر اعتقادات «سنی، حنفی، دیوبندی» است. اگر به گذشته دیوبندی نگاه کنیم متوجه می‌شویم نگاه آنان به شیعه مثبت نبوده و تاحدودی تخاصمی است. شاه ولی‌الله دهلوی و پسر او که کتاب معروف «تحفه اثنی‌عشری» را تالیف کرده‌است که در رد آن کتاب «عبقات‌الانوار» نگاشته شده است، از بزرگان این فرقه هستند. همچنین در کتب عقیدتی دیوبندی ردیه‌های زیادی علیه شیعه نوشته شده است که اغلب آنها ابتدا در شبه قاره طرح شده و بعدا به افغانستان کشیده شده است. 🔹 در کنار بررسی متون و تاریخچه‌ی طالبان باید به عملکرد آنان در جایگاه قدرت و حاکمیت نگاه کنیم. ظاهر امر تاکنون این را نشان می‌دهد که آنان تمایل دارند در مسند قدرت با سایر اقوام و مذاهب رابطه‌‌ی مسالمت‌آمیزی داشته باشند و حتی برگزاری مراسم محرم را جایز شمرده و برخی از سران آنان هم برای تایید این برنامه‌ها در آن شرکت کرده‌اند. این نشانه‌ها علائمی برای سیاست تعامل طالبان با سایر فرق و مذاهب اسلامی از جمله شیعیان است و تلاش می‌کنند وارد چالش و تخاصم نشوند. 🔹 از سوی دیگر بحث قومیتی در افغانستان هم بسیار مهم است و در اغلب مواقع مشکلات و چالش‌ها بیشتر از ریشه‌ی عقیدتی، بخاطر جنبه‌های قومیتی است.در دهه‌ی‌90 میلادی که طالبان به قدرت رسید متحد القاعده و طیف «عرب‌افغان‌ها» بود. این نکته هم بسیار مهم است و در دوران جنگ با شوروی شاهد اختلافات درون گروهی طالبان بودیم. در آن دوره بسیاری از عرب‌افغان‌ها، سایر مجاهدان طالبانی را متهم به شرک می‌کردند. بخاطر برخی شعائر مذهبی مانند احترام به اهل‌بیت، زیارت قبور یا مراسمات صوفی‌گری که در بین اهل‌سنت رایج است. طالبانی که در دهه 90 روی کار می‌آید متحد عرب‌افغان‌ها بوده و بخاطر این اتحاد بن‌لادن نیز با ملاعمر بیعت می‌کند و طبیعتا رفتارهای افراطی‌گرایانه طالبان در آن دوره بیشتر بوده‌است. 🔹 فرهنگ افغانستان و وضعیت اقتصادی و اجتماعی آن مبتنی بر جمعیت هفتاد درصدی است که ساکن روستاها و مناطق کوهستانی هستند. در افغانستان شهرها با معیارهای رایج شهری در اقلیت هستند و اکثریت مردم غیرشهری‌اند و طبیعی است که ارزش‌ها و هنجارهای مطرح شده از سوی طالبان بویژه در خصوص زنان یا ازدواج دختران در سن پائین مطابق با فرهنگ و باور بیش از هفتادرصد مردم است. در این بین یک اقلیت محدودی که در شهرهاهستند و یا به دانشگاه راه یافته‌اند و یا از طریق رسانه‌ها با فضای عمومی جهانی ارتباط برقرار کرده‌اند مخالف چنین الگو و فرهنگی هستند و طبیعتا بخاطر استفاده از رسانه‌ها صدای بلندی هم دارند.این قشر نهایتا ده درصد از مردم افغانستان را تشکیل دهند که متاسفانه می‌بینیم تحلیل‌های بسیاری از مردم ایران یا سایر کشورها درباره افغانستان براساس داده‌هایی است که این گروه ده درصدی تولید می‌کنند. 🔹 یکی از اشتباهات برخی از تحلیلگران سیاسی ایران این است که نمی‌توانند بین طالبان و سایر حرکت‌های سلفی جهادی تمایز قائل شوند. حرکت‌های سلفی جهادی معتقدند که آمریکا یک دولت کفر است و به هرشرایط ممکن باید با آن جنگ کنند. در ادبیات جهادی که طالبان دارد چنین معیارهایی را نمی‌بینیم. تفاوت طالبان با سایر گروه‌های سلفی – جهادی این است معتقدند آمریکا افغانستان را اشغال کرده‌است همان‌گونه که شوروی در دهه هشتاد میلادی اشغال کرد وما با مبارزه شوروی را اخراج کردیم و بعدا با شوروی وارد جنگ و مبارزه هم نشدیم. الان هم طالبان چنین نظری در خصوص آمریکا دارد و جنگ با آمریکا برای اخراج آنان از افغانستان برای اقامه‌ی یک دولت اسلامی در مقابل دولت دست‌نشانده‌ی آمریکاست. 🔹 مسئله دیگر مرتبط با این بحث موضع طالبان در خصوص رژیم اشغالگر قدس و مبارزه فلسطینی‌ها با این رژیم است. براساس مبانی فقهی و اعتقادات حاکمیتی که طالبان دارد نگاه آنان این است که اسرائیل کشور فلسطین را اشغال کرده و به صراحت هم اعلام می‌کنند. اما می گویند از فلسطین فقط حمایت سیاسی خواهیم کرد چراکه براساس مبانی نظری آنان دولت اسلامی شامل مرزهای جغرافیائی افغانستان می‌شود و قرار نیست هیچ اقدام عملی در حمایت از فلسطین انجام دهیم. 🔸 مشاهده متن کامل گفت‌وگو: https://mobahesat.ir/23472 🔻🔻🔻 @mobahesat
باسمه تعالی «السلام علی مولانا صاحب الزمان» «عجل الله تعالی فرجه الشریف» «اعیانهم مفقوده، وامثالهم فی القلوب موجوده» سنت‌شناسِ پیراسته‌جانِ علوی‌اندیش،واز گرامی‌ترین و نیک‌اندیش‌ترین شیفتگان معارف قرآنی، نبوی و وَلَوی، علامه محمدرضا حکیمی به عالم دیگرپر کشید و آسمانی شد. آن عزیز - که بی‌گمان قافله‌هایی از دل‌های دردمند با آرمان‌های بلند همراه اوست - از آغازین روزهایی که نوشت تا روزگاران پایانیِ عمرِ سرشار از اقدام و آگاهی‌اش از «معارف ناب ثقلین» گفت و موسوعه گرانسنگ «الحیاة» نگاشت و با آن معارف آفتابگون و آموزه‌های سپیده‌گشا زندگی کرد و با سوز و گداز و داغ و دریغ از روزی که «جهشهای علوی و ولایت مداران علوی» را سرود تا روزگارانی که از «بعثت غدیر، عاشورا و مهدی» سخن گفت و دردمندان اندیشناک عدالت و آگاهی و صلاحِ جامعه را به ایستادن آگاهانه بر آستانۀ «خورشید مغرب» فراخواند، یکسر برای هدایت و راهیابی نسل‌ها در عصرها نوشت و در رسیدن به آرمان‌های والا، چهره‌های منور «مرزبانان حماسه» جاوید را نمایاند و برای انسان‌ها و انسانیت‌ها از «مرام جاودانۀ قرآنی»، «کلام جاودانۀ علوی» و «قیام جاودانۀ حسینی» و خطبه‌های بیداری‌آفرین و خورشیدسان فاطمی سخن گفت و «اعماق جلیل» آنها را در پیش دیدها گذاشت. فقدان تأسف‌بار این عالمِ عاملِ بسیاردان، دنیاگریزِ معادباور، راست‌خویِ استوارکار و شیدا و شیفتۀ «معارف ثقلین» را به جامعۀ دانش و دانشوری و برادر بزرگوارشان تسلیت می‌گوییم و برای روح منور آن عزیز، غفران و رضوان وحشر با اولیاءالهی مسئلت می‌کنیم و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل. و سلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیّاً مسعود آذربايجاني، عبد الرحيم اباذري، علی ابراهیمی، رضا استادی، محمد اسفندیاری، محسن الويری، حمید الهی دوست، عليرضا اميني، ناصر الدين انصاري، هادي انصاري، عبد الرضا ايزد پناه، محمد بركت، رضا برنجكار، سید حسین بهشتی نژاد، محسن پرويز، حميد پارسانيا، حسن پویا، محمود تقي زاده داوری، رسول جعفريان، محمد جعفري، محمد جعفري گيلاني، سید نورالدین جعفریان، محمود رضا جمشيدي، محسن جوادی، مرتضي جوادي املي، جویا جهانبخش، محمدعلی چلونگر، سيد فريد حاج سيد جوادی، عبدالله حاجی‌صادقی، ابو الفضل حافظيان، سيدمحمدرضا حسيني جلالي، محسن حيدري، سید مهدی خاموشی، عبدالحسين خسروپناه، عبدالامیر خطاط، سيد حسن رباني، محمدکاظم رحمان ستایش، حسين رحيميان، ناصر رفيعي، علی اکبر زمانی نژاد، عليرضا سبحانی، محمدتقي سبحاني، محمدرضا ستوده‌نیا، سیدمحمدحسین سجاد، سیداحمد سجادی جزی، نصرالله شاملی، حميد رضا شريعتمداري، محمود شريفي اقدم، سيدمحمدكاظم شمس، محمد حسن صافی گلپایگانی، سيدعباس صالحی، حسن طارمي راد، عبد الحسين طالعی، سیدمحمد طباطبایی یزدی، سيدمحمدكاظم طباطبايي نژاد، سیدیوسف طباطبائی‌نژاد، عباس ظهيري، احمد عابدی، مسعود عالي، سيد محمدجعفرمرتضي العاملي، ابوالقاسم علیدوست، سيد محمود علوي، سیدمهدی علی زاده موسوی، سيدعلي عماد، محمدعندليب همداني، مهدی غروی قوچانی، محمد هادی فلاح زاده، محمد حسين فلاح زاده، سيدعلي قاضي عسكر، محسن كافي، کریم کشکولی، مجتبی کلباسی، محمود لطيفي، نجف لكزايي، احمد کلباسی، احمد مبلغی، جواد محدثي، علی مختاری، رضا مختاری، عبد الهادي مسعودی، علي اكبر مسعودي خميني، حیدر مصلحی، محمد حسن مظاهری، محمد محمدی ري شهری، مسعود مكارم، سيدعلي موسوی گرمارودی، محسن مهاجرنيا، سید ابوالحسن مهدوی، محمدعلي مهدوي راد، مهدي مهريزی، محمدعلي ميرزايي، حامد ناجی، احمد ناصری، هادی نجفی، احمد نجمي، سيد محمد حسين نسابه، حسن آقا نظري، علي نظري منفرد، سید محمد نقیب، علي نكونام گلپايگاني، سيد عبدالفتاح نواب، محمدجواد نورمحمدی، هاشم نيازي، مهدی نیلی‌پور، احمد واعظي، علي ورسه ای، مجید هادی‌زاده، محمدرضا يوسفي. 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡ به مناسبت سالگرد ربایش امام موسوی صدر 🔹 تکنیک‌های گفت‌وگو در اندیشه و کنش امام موسی صدر https://mobahesat.ir/10008 🔹 مروری بر زندگی امام موسی صدر https://mobahesat.ir/8437 🔹 خانم حورا صدر:امام موسی صدر دغدغه اعتلای حوزه را داشت https://mobahesat.ir/7601 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡ گفت‌وگوی اینترنتی حجت‌الاسلام شهاب‌الدین حائری با منتقدین درنگی در مبانی فقهی و قانونی برخورد با گروه‌های تروریستی 🔸 مقدمه: در روزهای اخیر انتشار فیلمی از یک مادر که فرزند خود را به جرم عضویت در سازمان مجاهدین خلق به محاکم قضائی معرفی کرده بود، برخی بحث‌ها و نظرات مختلفی را در پی داشت. حجت‌الاسلام شهاب‌الدین حائری شیرازی در یک گروه عمومی با چندتن از مخالفین این اقدام بحثی انجام داده است که جهت اطلاع از نظریات گوناگون و سطح آن منتشر می‌شود. لازم به ذکر است مطالب مطرح شده دیدگاه مباحثات نمی‌باشد: 🔹 شهاب‌الدین حائری: فرض کنیم در زمانه‌ی فعلی یک نفر فرزندی دارد که خدای نکرده مانند داعشی‌ها، آدم‌کش است و بسیار جنایت‌آمیز رفتار می‌کند. آیا اگر مادری جای فرزند خودش را لو بدهد تا او مرتکب جنایت‌ بیشتری نشود اشکالی دارد؟اگر این مادر به فرزندش بگوید که چرا انقدر آدم‌کشی کردی که اکنون بخواهند اعدامت کنند آیا اشکالی دارد؟ شما آن فضای ابتدای انقلاب را در نظر بگیرید، در آن فضا منافقین واقعاً آدم‌کشی می‌کردند و خشونت به خرج می‌دادند. من کم سراغ ندارم افرادی که فقط به جرم اینکه ذهنیت انقلابی داشته و طرفدار امام راحل بوده و داشته یک خواروبار فروشی را اداره می‌کرده رفتند در مغازه‌اش و او را کشتند. فکر می‌کنم خیلی مطلب غریبی نیست تاانسان بخواهند قضاوت‌های نادرستی راجع به این خانم بکند. آن زمان در آن فضا، مجاهدین خلق و منافقین رفتارهای بسیار خشونت‌باری انجام دادند. یک مادری هم رفته و گفته بچه‌ی من دارد خشونت‌آمیز رفتار می‌کند و آدم‌کشی می‌کند، رفته جایش را لو داده. به نظر من کارش تحسین‌آمیز هم هست. 🔹 خانم ... :اینکه فرزندت اگر داعشی باشد، باید لو بدهی به نظر من وظیفه شهروندی‌ات را انجام می‌دهی؛ اما سوال من این است که به چه کسی و به کجا لو بدهی؟ تو نمی‌توانی یک جنایتکار را لو بدهی به یک جنایتکار دیگه. اگر یک قوه قضایی عادلی بود، یک جایی بود که عدالت آنجا اجرا میشد، مادر می‌رود آنجا و جنایتکار را به آن عدالتخانه تحویل می‌دهد.مثلا داعشی را به طالبان تحویل نمی دهی یا طالبان را به داعش. 🔹 خانم... :چه کسی به علمای 90-80 ساله اجازه می‌دهد؟ چه کسی اجازه می‌دهد که علما با این سن و سال برای اینکه چه کسی چطور باید کشته شود و چرا کشته شود تصمیم می‌گیرند؟ و اینکه اصلاً کشته شود؟ این دستور ترور منظور است.آفرین، انسانِ افراطی همه جا هست. در اسرائیل، امریکا و در ایران هم هست. در ایران قدرت شرع به آن‌ها اجازه می‌دهد که هر کاری را انجام دهند و پاسخگو نباشند. در امریکا و جاهای دیگر، قانون وجود دارد و این بی‌قانونی اگر صورت بگیرد و ثابت شود که رئیس دولتی یا یکی از دولتمردانشان اجازه داده شده چنین جنایتی را بکنند، خودِ همان قانون و افکار عمومی با آن انسان برخورد می‌کند. آیا ما در ایران هم می‌توانیم چنین کاری کنیم یا خیر؟ 🔹 شهاب‌الدین حائری: این بحث اینکه یک عالم اجازه دهد مربوط به زمانی است که محاکم شرع و محاکمی که عادلانه برخورد کنند در کار نبوده است. به هرحال حداقل اکنون هیچ‌یک از علما حق ندارند چنین حکمی بدهند. یعنی اگر عالمی هم چنین حکمی دهد با او برخورد می‌کنند. اگر حکم دهد که بروید یک نفر را بکشید می‌گویند دادگاه هست و باید این مسئله از طریق دادگاه عمل شود. 🔸 مشاهده متن کامل گزارش: https://mobahesat.ir/23483 🔻🔻🔻🔻 @moabahesat
⚡ تاملی در برخی از دغدغه‌های موافقان و مخالفان طب سنتی ✏ محمدعلی علمی(طلبه حوزه علمیه قم) 🔹 در هفته‌های اخیر توفیقی دست داد و در جمع تنی چند از دوستان پزشک و همچنین برخی از طبیبان سنتی و همچنین دوستان آشنا با حکمت و فلسفه سعی کردیم که از منظرهای مختلف به کوری‌ها و بینش‌های جریان اصلی پزشکی و همچنین طب‌های مکمل به خصوص با توجه به فضای ایران، بیاندیشیم. آنچه در ادامه می‌آید جمع‌بندی من از این مباحثات است: 1- جریان اصلی و مدرن پزشکی نه تنها لزوما مغایرتی با طب‌های مکمل ندارد، بلکه می‌توان با استناد به تاریخ، تاثیر پذیری‌ آن از برخی از طب‌های دوران گذشته از جمله طب ایرانی، و نقش طب ایرانی در تکوین و رشد جریان اصلی و مدرن پزشکی را مشاهده و آشکار کرد. این مسیر می‌تواند با توجه به هم‌افزایی علم، فلسفه و دین، و همچنین مباحث بین‌رشته‌ای کماکان ادامه پیدا کند و در آینده شاهد تصحیح و تکمیل بیش از پیش پزشکی باشیم. 2- یکی از مهمترین سنجه‌های پزشکی مدرن تجربه‌ی روشمند است؛ این سنجه در طب ایرانی هم به چشم می‌خورد؛ البته در طبیعیات و همچنین طب ایرانی-حکمی مسائل حکمت مبنا و تجربه مبنایی وجود دارد که می‌توان هر دسته را به دقت سنجید و نسبتشان را با فیزیک و پزشکی جدید مشخص کرد. به نظر می‌رسد که کوری‌ها و بینش‌های دست‌آورهای حکمی و علمی گذشتگان قابل تشخیص و تفکیک است. 3- سازمان جهانی بهداشت، طب‌های مکمل از جمله طب یونانی-عربی که طب ایرانی-حکمی هم ذیل آن قرار می‌گیرد را مشروط بر اثبات و استفاده‌ی روشمند در کنار جریان اصلی پزشکی به رسمیت شناخته است؛ و در بسیاری یا حداقل برخی از کشورهای دنیا به طب‌های مکمل بها داده می‌شود، و از آنها در کنار پزشکی مدرن برای کاهش آلام و درمان بیماری‌ها استفاده می‌شود. 4- آنچه که نارضیاتی طبیبان سنتی و... را در ایران فراهم آورده، بها ندادن به طب‌های مکمل است. کسانی که به دنبال اثبات و استفاده‌ی روشمند از طب ایرانی-حکمی هستند از چند جهت مورد ظلم واقع شده‌اند. یک: شیادان و سودجویانی که به اسم طب سنتی و... منافع خود را تامین می‌کنند، و همچنین افرادی که چنین قصدی ندارند و واقعا می‌خواهند خدمت کنند، اما بخاطر جهل مرکب، ناخواسته خیانتشان بیش از خدمتشان است. دو: سیاستگذارانی که بستر مناسبی برای تحقیق و اثبات و استفاده‌ی روشمند از طب سنتی را فراهم نمی‌آورند. سه: برخی از پزشکان جریان اصلی که بین جاهلان یا خائنان و دغدغه‌مندانِ دانا تفکیکی قائل نمی‌شوند و همه را به یک چوب می‌رانند، که خود این هم می‌تواند ناشی از خیانت یا جهل مرکب باشد. 5- آنچه که در ایرانِ امروز نگرانی برخی از پزشکان متعلق به جریان اصلی و مدرن را فراهم آورده، جهل مرکب و یا شیادی برخی از طبیبان خود خوانده است. کسانی که تن به تجربه‌ی روشمند نمی‌دهند. و حاضر نیستند مدعیاتشان را چنانکه باید به اثبات برسانند. تا زمانی که چنین باشد تفاوت دارو و دارونما و همچنین عوارض داروها مشخص نخواهد شد. و هر ننه قمری می‌تواند ادعای طبابت کند. و این روند زیان‌های جبران ناپذیری داشته و خواهد داشت. 6- در ساحت نظر بايد بستری برای تحقيقات روشمند در زمينه‌ی طب‌های مكمل از جمله طب ایرانی-حکمی فراهم شود. اهالی این طب هم باید بتوانند بر اساس سنجه‌های قابل قبول، مدعیات و کارآمدی‌شان را اثبات کنند. چنانکه طب سوزنی چین تا حد قابل توجهی این کار را کرده و مقبول جریان اصلی پزشکی واقع شده است. 7- در ساحت عمل می‌توان با داشتن برنامه‌هايی، از جمله مشخص كردن سازمان يافته‌ی طبيبان واقعی و تفکیکشان از طبیبان جعلی، و همچنین میزان تخصص و... در حيطه‌ی طب‌های مكمل؛ و همچنین با توجه به ترياژ برای تشخیص بیماری‌ها، و بهترین روش یا روش‌های درمان؛ به سمت استفاده از طب‌های مکمل در کنار جریان اصلی پزشکی رفت. با این وصف طب‌های مختلف باید به صورت روشمند و در کنار جریان اصلی پزشکی مورد توجه قرار بگیرند و همگی در قبال مسئولیت‌شان پاسخگو باشند. طرح‌های اخیر مجلس بیش از آنکه در این راستا باشد، به نظر می‌رسد که قرار است سازمانی منفک از سازمان و وزارت بهداشت و جریان اصلی پزشکی را سامان دهد. در اینصورت نگرانی‌هایی از این دست که تجربه‌ی روشمند کماکان کمرنگ باشد و جهل مرکب و خیانت پررنگ، به نظر می‌رسد کاملا بجاست. 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡ «طب‌اسلامی» یا پمپاژ بی‌اعتمادی به نظام؟ 🔹 «یکی از کارهائی که دشمن میکند، بی‌اعتماد کردن مردم نسبت به مسئولین است. ما باید مواظب باشیم خودهامان جوری حرف نزنیم که مردم به مسئولین کشور، مسئولین دولتی، مسئولین قضائی، مسئولین قوه‌ی مقننه بی‌اعتماد بشوند؛ که این بی‌اعتمادی ناحق است؛ دشمن این را میخواهد» 🔹 این هشدار رهبر معظم انقلاب نسبت به تلاش دشمن برای بی‌اعتمادسازی مردم به ارکان مختلف نظام بارها با ادبیات مختلف از سوی ایشان بیان شده‌است. اما چه کسی فکر می‌کرد حرکتی که به نام «طب اسلامی» از یک دهه قبل با محوریت برخی افراد مشخص آغاز شد روزی مخاطب این هشدارهای رهبری باشد؟ 🔹 طب اسلامی، طب سنتی و سایر روش‌های طبی مرسوم در دنیا دارای روش‌ها و ادعاهایی هستند که طبیعی است باید به عرصه‌های علمی عرضه و اثبات شوند. در این بین تجربه‌ی بسیاری از مردم کشورمان نیز درباره بهره‌گیری از طب سنتی یا اسلامی بسیار مثبت بوده‌است، اما از چند سال پیش افرادی داعیه‌دار تبلیغ و معرفی طب اسلامی شدند که روش و سبک رفتاری آنان لطمات جبران‌ناپذیری را درپی داشته‌است. 🔹 اصلی‌ترین روش این گروه برای اثبات نظریه‌های خود در ابتدا رد مطلق هرروش پزشکی است که خارج از طب اسلامی شمرده شود. طبیعی است چنین مبنائی نخستین گام برای خارج کردن ادعاهای آنان از مسیر منطقی و علمی است. از جمله روش‌های این گروه زیرسوال بردن و باطل دانستن مطلق روش‌های پزشکی است که در کشور و در ساختار وزارت بهداشت پیگیری می‌شود. این گروه با چاشنی برخی ادعاهای جبهه انقلابی مانند نفوذ صهیونیست و ... در ابتدا توانستند اعتماد گروهی از مردم متدین و انقلابی را به خود جلب کنند. 🔹 اما نتیجه‌ی چنین تبلیغاتی پس از چند سال، بی‌اعتمادی مطلق گروهی از مردم به حاکمیت است. پمپاژ ادعای «دروغ‌گو بودن مدیران» و «خلاف بودن هرآنچه‌که از سوی متولیان رسمی پزشکی کشور» ارائه می‌شود فراتر از آنکه مربوط به بحث پزشکی باشد، بی اعتمادسازی مردم نسبت به حاکمیت است. هدفی که دشمن در چهل ‌سال اخیر تلاش کرد با روش‌های مختلف مانند فضاسازی‌های مسموم رسانه‌ای یا ایجاد نارضایتی‌های اقتصادی و سیاسی به آن برسد. 🔹 در واقع این افراد در دو سال اخیر به اندازه چهل‌سال تلاش دشمن برای بی‌اعتمادسازی مردم نسبت به نظام فعالیت کردند و توانستند کلیت نظام را در بین طرفداران خود به عنوان یک مجموعه‌ی دروغگوی تحت نفوذ صهیونیست‌ها معرفی کنند. 🔹 با عملکردی که از گروه‌های موسوم به «طب‌اسلامی» مشاهده شده است باید گفت این افراد در ابتدا واقعیت مهم طب اسلامی و سنتی را به انحراف و ابتذال کشیده و در گام دوم عملا وارد فرایند فرقه‌گرایی‌های سیاسی و اجتماعی شده‌اند. یکی از ویژگی‌های فرقه‌ها استفاده هنرمندانه از دروغ و ادعاهای کذب برای اثبات مدعاهای قطب‌ها و بزرگان فرقه‌هاست. روشی که هم‌اینک در بین برخی از مبلغین طب اسلامی بویژه در فضای رسانه‌ای حاکم شده است. 🔹 روان جامعه بخاطر صدمات گسترده‌ای از از بحران کرونا دیده‌است شدیدا مستعد اتفاقات ناگوار است. اتفاقاتی که پس از بی‌اعتمادی به حاکمیت ایجاد می‌شود و مانند ماجرای طرح بنزین یا سایر موارد مشابه به آشوب‌های خیابانی می‌کشد. باید دید مسئولان امنیتی چه طراحی و چه برنامه‌ای در مواجهه با این گروه‌های خطرناک دارند. 🔻🔻🔻 @mobahesat
🔸پیام ذیل از سوی جمعی از طلاب حوزه علمیه خواهران برای مباحثات ارسال شده‌است و با توجه به رسالت رسانه‌ای توسط مباحثات منتشر می‌شود. انتظار می‌رود مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران توضیحات لازم را در این زمینه ارائه کند. 🔻🔻🔻 ⚡️مدیریت فرهنگی حوزه‌های علمیه خواهران؛ بازیچه رویکردهای جامعه‌شناسانه 🔹با تمام شدن مدت فعالیت پنج‌ساله سرکار خانم ظهیری، معاونت فرهنگی تبلیغی حوزه‌های علمیه خواهران، گزینه‌ای که جهت جایگزینی ایشان به کادر اداری معرفی شد جوانی به نام خانم منصوری است که توسط حلقه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم(ع) پیشنهاد شده‌ و هیچ‌گونه رزومه علمی و اجرایی قابل توجهی در کارنامه ندارد. ایشان که صرفا به عنوان دانشجوی دکتری دانشگاه باقرالعلوم شناخته می‌شود به دلیل حمایت‌های خاص افراد ذی‌نفوذ بدون آشنایی با مناسبات حوزه‌های علمیه خواهران و زی‌طلبگی معرفی شده است. 🔹از آن‌جایی که جوانگرایی مد‌نظر در عرصه مدیریتی بدون ضابطه‌مندی و شایسته‌سالاری خطر آسیب به حوزه‌های علمیه خواهران را در پی دارد به نظر می‌رسد نیاز است حجت‌الاسلام و المسلمین آقای بهجت‌پور که بخش سیاست‌گذاری مرکز مدیریت را نیز به حلقه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم سپرده‌اند نسبت به تفوق ایده‌های جامعه‌شناسانه بر مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران پاسخگو باشند. 🔹مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران به عنوان نهادی برآمده از انقلاب اسلامی، در نسبت با حوزه و سنت جاری آن قابل تعریف است و در شرایط کنونی که وضعیت فرهنگی حوزه‌های علمیه خواهران به دلیل امواج فمنیستی و سکولار آماج تهدیدات گوناگون است انتظار می‌رود فردی باتجربه و صاحب‌نام جایگزین خانم ظهیری شود نه اینکه جایگاه‌های مدیریتی حوزه سکوی رزومه‌سازی برای جوانانی باشد که با محیط‌های حوزوی بیگانه بوده و انگاره‌های جامعه‌شناسانه را بیشتر از فقه، اصول و معارف حوزوی می‌شناسند. مدیریت حوزوی کشور در پیشگاه خداوند متعال نسبت به بازیچه‌شدن سرنوشت طلاب و حوزه‌های علمیه خواهران در راستای تجربه‌اندوزی مدیران جوان و جویای نام و عدم دقت مدبرانه مدیرانِ بالادستی مسئول است. 🔹قطعا فرهنگ و تبلیغ برآمده از جامعه‌شناسی غربی اگر کارآمد بود برای دانشگاه‌هایی که به نام حوزه تاسیس شده و آورده‌ای به قامت هزینه‌های صورت‌گرفته، برای اسلامی‌سازی علوم غربی و ترویج معارف اهل‌بیت در ساختار آموزشی و پژوهشی کشور نداشته‌اند. 🔹از مدیریت حوزه‌های علمیه خواهشمندیم تا در خصوص چنین رویه‌های غلطی در مدیریت حوزه علمیه خواهران پاسخگو بوده و در خصوص نحوه گزینش، رزومه و توانمندی همه معاونان مرکز شفاف‌سازی نماید. 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡ تأملی در نسبتِ «واکسن‌هراسان» با «علامۀ طهرانی» 🖋سید محمدحسین دعائی طلبه حوزه علمیه مشهد مقدس 🔹 از همان اوائل ظهور بیماریِ «کرونا» در «جامعۀ ایران» تا به امروز، برخی از خواص متعلق به جبهۀ ایمان ـ مثل: عالمان و مبلغان دینی، فعالان میدان طب و دیگر کنشگران عرصۀ عمومی ـ موضعی مخالف با موضع نهادهای حاکمیتی اتخاذ کرده و در موارد متعددی مثلِ «پروتکل‌های درمانی» و «محدودیت‌های اجتماعی»، بر این اختلاف اصرار ورزیده‌اند. البته روشن است که نمی توان همۀ این مخالف‌خوانی‌ها را در یک دسته جای داد و همۀ آن‌ها مشمول یک حکم دانست. بلکه باید با توجه به متغیرهایی هم‌چون «نیت، رویکرد، روش‌، هدف، استدلال، مخاطب و خروجی»، به دسته‌بندی آن‌ها و مدح یا ذمشان پرداخت. اما آن‌چه در این نوشتار مد نظر بوده و با ضرس قاطع می‌توان از زشتی و ضرر آن سخن گفت، آن دسته از مخالف‌خوانی‌هایی است که خواسته یا نخواسته، در مقابل نظرات و اقداماتِ «حاکم جامعۀ اسلامی» و «ولی فقیه جامع الشرائط» شکل گرفته است. 🔹 اما باز هم برخی از خواص و عوام اهل حق، به مخالفت برخاسته و با عناوین مختلف، زیر بار واکسیناسیون نمی‌روند؛ همان واقعیت تلخی که با لحاظ آن، از این جماعت، در نوشتار حاضر، با عنوانِ «واکسن‌هراسان» یاد شده است.و البته کار به همین جا ختم نمی‌شود؛ بلکه برخی از همین افراد، برای توجیه مخالفت خود، به شبیه‌انگاری و یکسان‌پنداریِ «واکسن‌هراسی» و «مخالفت علامۀ طهرانی با طرح کاهش جمعیت» پرداخته و می‌کوشند تا از این طریق، زمینۀ قبول حرف خود را فراهم آورند. مثلا یکی از فعالان فضای مجازی، در کنار تصویری از «علامۀ طهرانی» و عکس جلد کتابِ «کاهش جمعیت، ضربه‌ای سهمگین بر پیکر مسلمین» توییت می‌زند:«‏سال‌ها پیش مخالفت‌ها با کنترل جمعیت را با عباراتی همچون ضدنظام، ضدولایت و ضدعلمِ‌مدرن، سرکوبِ رسانه‌ای کردند و بعد از سی‌سال مشخص شد که اتفاقا همان‌ها دلسوز نظام، حامی ولایت و عالم واقعی بوده‌اند. لکن طوری نشود که سال‌ها بعد کروناهراسی هم عبرت تاریخ شود.» 🔹 اگر کنش اجتماعیِ «علامۀ طهرانی» در ماجرای «کاهش جمعیت» کنش درستی بوده است ـ که بوده است ـ و اگر این افراد، کنش مذکور را کنش درستی دانسته و به حقانیت و اصالت آن اذعان دارند ـ که دارند ـ می‌توان از دریچۀ همین تشبیه و با تمرکز بر همین مقایسه، به ارزیابی و عیارسنجی عملکرد آنان در ماجرای «کرونا» پرداخت و به شاخصی برای تصمیم‌گیری و اقدام در موارد مشابه رسید. 🔹 به‌راستی «علامۀ طهرانی»، پس از آن‌که به استعماری‌بودن و ضداسلامی‌بودنِ «طرح کاهش جمعیت» پی بردند، با چه پیش‌فرض‌ها و طبق چه مقدماتی، یکه و تنها به مخالفت علنی و عملی با این طرح پرداختند، کتابِ «کاهش جمعیت، ضربه‌ای سهمگین بر پیکر مسلمین» را نوشتند و همۀ سختی‌ها و تلخی‌های این اقدام عمومی را به جان خریدند؟ نکتۀ کلیدی و البته مغفول در پاسخ این سؤال، چیزی نیست جز: «احراز نظر ولی فقیه». 🔹 بر همین اساس می‌توان به این نتیجه رسید که: عملکردِ «برخی از خواص و عوام اهل حق» در ماجرای «کرونا» ـ از جمله عملکردِ «واکسن‌هراسان» ـ هیچ نسبتی با عملکردِ «علامۀ طهرانی» در ماجرای «کاهش جمعیت» ندارد؛ زیرا: 🔸 اولا، بسیاری از مخالفت‌های صورت‌گرفته در ماجرای «کرونا»، برخاسته از یک نگاه تخصصی نبوده و اساسا صلاحیت برای ابراز علنی و عمومی ندارند. 🔸 و ثانیا، رهبر معظم انقلاب در بسیاری از مسائل مربوط به «کرونا» ـ از جمله در مسئلۀ استفاده از «ماسک» و «واکسن» یا در رابطه با محدودیت‌های تعیین‌شده برای فعالیت‌های مذهبی مثل «عزاداری» و «پیاده‌روی اربعین» ـ بارها نظر خود را به‌صراحت اعلام کرده و از عموم مردم خواسته‌اند که در این حوزه با مسئولان امر همکاری کنند. 🔹 بنابراین دیگر نمی‌توان با استناد به عملکردِ «علامۀ طهرانی» در ماجرای «کاهش جمعیت»، به مخالفت با این موارد و توجیه این مخالفت پرداخت. زیرا این استناد، نه تنها کمکی به توجیه مسئله نخواهد کرد، بلکه حماسۀ علمی و فرهنگیِ «علامۀ طهرانی» را هم زیر سؤال خواهد برد؛ همان حماسه‌ای که بر این مبنا استوار بود: «در تصمیم‌گیری‌ها و موارد تقاطعِ انظار، انسان باید تابع [حکومت اسلامی و ولی فقیه] باشد؛ عملاً اگر تخلّف کند، مجرم است و گناهکار.» 🔸 مشاهده متن کامل مقاله: https://mobahesat.ir/23501 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡️به مناسبت رحلت عالم ربانی علامه حسن‌زاده آملی 🔹ایشان در جلد دوم کتاب «عیون مسائل نفس»، سِرّ عالم شدن خود را چنین بیان نموده اند: "در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى كه در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف و تهجد عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم ؛ در رؤیاى مبارك سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل كردم و به زیادت جمال دل آراى ولى الله اعظم ، ثامن الحجج ، على بن موسى الرضا - علیه و على آبائه و ابنائه آلاف التحیه و الثناء - نائل شدم . در آن لیله مباركه قبل از آن كه به حضور باهر النور امام (علیه السلام ) مشرف شوم ، مرا به مسجدى بردند كه در آن مزار حبیبى از احباء الله بود و من فرمودند: در كنار این تربت دو ركعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه كه بر آورده است ، من از روى عشق و علاقه مفرطى كه به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم . سپس به پیشگاه والاى امام هشتم ، سلطان دین رضا - روحى لتربه الفداء، و خاك درش تاج سرم - رسیدم و عرض ادب نمودم ، بدون اینکه سخنى بگویم ، امام كه آگاه به سر من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصیل آب حیات علم مى دانست فرمود: نزدیك بیا! نزدیك رفتم و چشم به روى امام گشودم ، دیدم آب دهانش را جمع كرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود كه : بنوش ، امام خم شد و من زیانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع از كوثر دهانش آن آب حیات را بوسیدم و در همان حال به قلبم خطور كرد كه امیرالمؤمنین على (علیه السلام ) فرمود: پیغمبر اكرم (صلى الله علیه وآله ) آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخوردم كه هزار در علم و از هر درس هزار در دیگرى به دوى من گشوده شد. پس از آن امام (علیه السلام ) طى الارض را عملا به من بنمود، كه از آن خواب نوشین شیرین كه از هزاران سال بیدارى من بهتر بود به در آمدم ، به آن نوید سحرگاهى امیدوارم كه روزى به گفتار حافظ شیرین سخن به ترنم آیم كه : دوش وقـت سحـــر از غصه نجــــاتم دادند وندر آن ظلمـــت شـــب آب حیــــاتم دادند چه مبارك سحرى بود و چه فرخنده شبى آن شب قـــــدر كه این تازه بـــــراتم دادند 🔻🔻🔻 @mobahesat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️مرحوم علامه حسن‌زاده آملی در بیان آیت‌الله جوادی آملی «ایشان این جمله را بارها می‌گفت که:تا جان به لب نرسد، جام به لب نمی‌رسد....» 🔻🔻🔻 @mobahesat
✔️نگاهی به تاریخچه پیاده‌روی اربعین 🔸بازنشر | به بهانه پیاده‌روی عظیم اربعین حسینی 🖊سید سجاد مرتضوی 🔹از نقل‌های تاریخی این گونه به دست می‌آید که تشرف به بارگاه ائمه اطهار(ع) با پای پیاده، از زمان حضور ائمه رایج بوده‌‎ و در نقاط مختلف سرزمین اسلامی صورت گرفته است‏؛ ولی در قرن‌های گوناگون اسلامی و به مقتضای حکومت‌های مختلف، مشکلات بسیاری به خود دیده و همان گونه که زیارت ائمه اطهار(ع) در زمان‌ها و مکان‌های مختلف دچار سختی‌های فراوان بوده، این سنت نیز دارای فراز و نشیب بوده است. 🔹حاکمان حکومت‌های شیعی مانند حکومت آل بویه و حکومت صفویه، به این سنت حسنه اقدام کرده و سعی در تبلیغ آن بین شیعیان داشته‌اند. بنا به نوشته ابن جوزی، جلال الدولة، یکی از نوادگان عضدالدولة‌‎، در سال ۴۳۱ ه. ق با فرزندان و جمعی از یاران خود برای زیارت، رهسپار نجف شده و از خندق شهر کوفه تا مشهد امیرالمؤمنین(ع) در نجف را که یک فرسنگ فاصله بود، پیاده و با پای برهنه پیمود‌‎. 🔹در زمان حکومت صفویه نیز اهتمام بسیاری بر زیارت با پای پیاده صورت گرفته است. شاه عباس صفوی و علمای بزرگ عصر ایشان همچون مرحوم شیخ بهایی، برای رواج فرهنگ زیارت در بین مردم، در سال ۱۰۰۹ ه. ق از اصفهان عزم مشهد کرده و با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی الرضا(ع) رفت. نقل‌های دیگر تاریخی نیز شهادت بر این مطلب می‌دهد‏. 🔹علما و بزرگان نیز، به تأسی از ائمه اطهار(ع)، اهتمام بسیار زیادی به این سنت حسنه داشته‌اند و نقل شده که زیارت کربلا با پای پیاده، تا زمان مرحوم شیخ انصاری (قده) مرسوم بوده‎ و حتی نقل شده است که ایشان طبق نذری که داشته، با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی الرضا(ع) رفته‌اند و مرحوم آخوند خراسانی (قده) نیز به همراه اصحابشان با پای پیاده به زیارت کربلا مشرف می‌شدند. میرزا حسین نوری (قده) اهتمام بسیاری به این امر مهم داشته و هر سال در روز عید قربان به همراه جمعی از زائرین امام حسین(ع) به پیاده‌روی از نجف تا کربلا اقدام می‌کردند و این سفر، سه روز به طول می‌انجامید‌‎. 🔹تشرف به کربلا با پای پیاده، تا زمان محدث نوری (قده) بین طلاب و فضلای حوزه نجف رسم بود، ولی با وارد شدن اولین نوع از اتومبیل‌ها به منطقه، سفرهای کاروانی تعطیل شده و به دنبال آن، زیارت با پای پیاده نیز بسیار کمرنگ شد و به فراموشی سپرده شد. ولی پس از مدتی و با مطرح شدن آیت‌الله‌العظمی سید محمود شاهرودی (قده) به عنوان یکی از اساتید و مدرسان با نفوذ معنوی حوزه نجف، به علت التزام و اصرار ایشان در پیاده رفتن به کربلا، مجددا مسئله پیاده رفتن به کربلا به عنوان یک سفر مقدس رایج شد و با توجه به این که در این سفر، بعضی از ایرانیان نیز گاهی اوقات، ایشان را همراهی می‌کردند، رفته رفته مردم عراق به این مسئله توجه نموده و این گونه سفرهای مقدس رواج یافت‏. 🔹ایشان حدود ۲۶۰ مرتبه‌‎، مسیر کربلا را با پای پیاده پیموده و در این سفر معنوی، جمعی از اطرافیان و شاگردان، ایشان را همراهی می‌کردند. این امر سبب شد تا پیاده‌روی کربلا بین طلاب و حوزویان رواج بسیاری پیدا کند و نقل شده است که مرحوم علامه امینی در زیارت‌هایی که به کربلای معلی داشته‌اند، براى کسب پاداش بیشتر، بارها مسیر بین نجف تا کربلا را با پای پیاده پیموده‌اند‌‎. این امر، چنان بین روحانیون ساکن در نجف اشرف رواج پیدا کرده بود که غالب طلاب بارها مسیر این شهر تا بارگاه امام حسین(ع) را پیاده پیموده و حتی در غیر زمان اربعین و عرفه‏ نیز گروه‌هایی از طلاب، پیاده به سمت کربلا حرکت می‌کردند. غالب علمای معاصر نیز در سفر پیاده کربلا شرکت کرده و کرامات و خاطرات زیبایی از این سفرها نقل شده است‌‎. 🔹سفر پیاده تا کربلا، به مرور زمان در عراق گسترش بسیاری پیدا کرد و در مناسبت‌های مختلف، زائران امام حسین(ع) از سراسر این کشور، به سمت کربلا حرکت کرده و با پای پیاده مسیر شهرشان تا کربلای معلی را می‌پیمودند و در بین آن مناسبت‌ها، پیاده‌روی اربعین از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود. با روی کار آمدن دولت بعث عراق، حکومت با این مسئله به شدت برخورد نموده و بسیاری از زائرین پیاده را اسیر و اعدام کرد و این مراسم مذهبی را به تعطیلی کشانید، ولی بعد از سقوط صدام، عشق حسینی، دلباختگان امام حسین(ع) را به سمت خود کشانده و دوباره این سنت حسنه و ارزشمند را برپا کرده است. 🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید: 👇👇👇 http://mobahesat.ir/21846/amp 🔻🔻🔻 @mobahesat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️مباحثات 🔹روایت آیت‌الله سیفی مازندرانی از چگونگی حضور در جبهه‌ها و جانبازی چرا علیرغم وعده‌ی پزشکان اسپانیائی برای معالجه ۳۰درصدی چشم، ایشان این پیشنهاد را نپذیرفتند؟ 🔸قسمت شانزدهم گفت‌وگوهای تصویری مباحثات مشاهده و دانلود نسخه کامل گفت‌وگو: https://www.aparat.com/v/0jdhw 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡پیام تسلیت ۱۱۰ تن از علما و اساتید حوزه علمیه در پی رحلت علامه فقید حسن‌زاده آملی بسم الله الرحمن الرحیم ارتحال اندوهبار و جانسوز عالم ربانی و حکیم صمدانی، فانی در ولای اهل‌بیت و عترت طاهره (صلوات الله علیهم) حضرت استاد، آیةالله حسن‌زادۀ آملی (طیّب‌الله ثراه و جعل الجنة منقلبه و مثواه) را به محضر انور حضرت بقیة‌الله الأعظم (أرواح من سواه فداه) مراجع معزّز، حوزه‌های علوم دینی، دانشگاهیان، علاقه‌مندان، شاگردان، بستگان ایشان، و به مردم خون‌گرم مازندران تعزیت می‌گوئیم و از خداوند رحمان و رحیم برای آن فقید عزیز رَوْح و ریحان و رضوان و حشر با انبیاء و اولیاء الهی مسألت می‌کنیم. آیةالله حسن‌زاده عمری را با تعلّم و تعلیم معارف دین به سرآورد و صدها طالب علم را از آبشخور معارف زلال ثقلین، با بیانی شیرین و کلامی دلنشین سیراب می‌کرد و شاگردان و علم‌آموزان را با محبّت و علاقه شدید به اهل‌بیت(علیهم‌السلام) به‌ویژه حضرت سیدالأوصیاء امیرالمؤمنین(علیه افضل صلوات المصلِّین) و حضرت صدیقۀ طاهره(سلام الله علیها) می‌پرورانید و اصرار داشت که از حضرت مولی با تعبیر «وصیّ» و «سید الأوصیا» یاد کند. نیز چنان علاقۀ وافری به تراث ارجمند شیعه و عالمان شیعه به‌ویژه بزرگانی امثال کلینی، شیخ طوسی، محقّق طوسی و علامۀ حلّی داشت که خواه‌ناخواه شاگردان ایشان نیز به امثال این بزرگان علاقه‌مند می‌شدند، و اصول کافی شریف را نخستین بار ایشان اعراب‌گذاری و مشکول کرد. تواضع علمی و عملی و مهربانی و رأفت شدید او با همه به‌خصوص جوانان و عموم مردم زبانزد بود و سفارش ایشان به تهجّد و تعبّد و تأمّل در معارف ثقلین بر دل و جان می‌نشست؛ زیرا خود عالم عامل، و سالهای سال سه ماه رجب، شعبان و ماه رمضان را روزه‌دار بود. چنان علاقه‌ای به تربیت طلّاب و شاگردان امام صادق(علیه السلام) داشت که ایام تعطیل نیز برای آنان جلسه تدریس برگزار می‌کرد. جامعیت علمی، آزادگی، شیوایی بیان، صفای باطن، علاقۀ شدید به مردم و طبقۀ محروم و فروتنی ایشان، باعث می‌شد که نصایح ایشان نه تنها بر دلها بنشیند بلکه به أعماق روح و روان شنونده نفوذ کند. از شمار دو چشم یک تن کم / وز شمار خرد هزاران بیش از خداوند رحمان و رحیم و غفّار و غفور مسألت می‌کنیم که ایشان را با اولیاء خود محشور بفرماید. ۱. مسعود آذربایجانی ۲. علی رضا آل بویه ۳. عبدالرحیم اباذری ۴. محمدعلی اسکندری ۵. محسن الويری ۶. حمید الهی‌دوست ۷. علی رضا امینی ۸. ناصرالدین انصاری ۹. عبد الرضا ایزدپناه ۱۰. مهدی باقری سیانی ۱۱. سید حسین بهشتی‌نژاد ۱۲. علي بنايي ۱۳. محسن پرویز ۱۴.حمید پارسا نیا ۱۵. حسن پویا ۱۶. محمود تقي زاده داوري ۱۷. سعید جازاری ۱۸. مصطفی جعفر پیشه ۱۹. رسول جعفریان ۲۰. مجید جلالی ۲۱. محسن جلالی ۲۲. محمود رضا جمشيدي ۲۳. جویا جهان‌بخش ۲۴. محسن جوادی ۲۵. مرتضی جوادی آملی ۲۶. ابوالفضل حافظیان ۲۷. مهدی حقی ۲۸. مهدی خاموشی ۲۹. عبد الحسين خسروپناه ۳۰. عبدالامیر خطاط ۳۱. محمد رحمانی نیشابوری ۳۲. حسین رحیمیان ۳۳. سید حسین رضوی ۳۴. مهدی رضوی ۳۵. سید عباس رضوی فدکی ۳۶. ناصر رفیعی ۳۷. حسن رمضانی ۳۸. احمد زادهوش ۳۹. محمد زاهد نجفی ۴۰. علی اکبر زمانی نژاد ۴۱. محمدتقی سبحاني، علیرضا سبحانی ۴۲. سید محمد حسین سجاد ۴۳. سید احمد سجادی جزی ۴۴. سید علی سیدی ۴۵. سید علی شبیری زنجانی ۴۶. حمیدرضا شریعتمداری ۴۷. مهدی باقر شریف قرشی ۴۸. سید کاظم شمس ۴۹. علی شیروانی ۵۰. محسن صادقي ۵۱. هادی صادقی ۵۲. سيد عباس صالحي ۵۳. حسن طارمي راد ۵۴. سید یوسف طباطبائی‌نژاد ۵۵. سید کاظم طباطبایی ۵۶. سید محمد طباطبايي يزدي ۵۷. عباس ظهيري، ۵۸. احمد عابدی ۵۹. سيد محمود علوي ۶۰. سید علی عماد ۶۱. مهدی غروی قوچانی ۶۲. علی فاضلي ۶۳. محمد هادی فلاح زاده ۶۴. محمد حسین فلاح زاده ۶۵. علي اكبر فصيحي ۶۶. رحیم‌ قاسمی ۶۷. کاظم قاضی‌زاده ۶۸. سید علی قاضی عسکر ۶۹. محمد قائینی ۷۰. محسن قمی ۷۱. علی کرباسی زاده ۷۲. کریم کشکولی ۷۳. نجف لک‌زایی ۷۴. محمد جواد محمودی ۷۵. محمد کاظم محمودی ۷۶. علی مختاری ۷۷. رضا مختاری ۷۸. عبد الهادی مسعودی خمینی ۷۹. علی اکبر مسعودی خمینی ۸۰. محمدمهدی معراجی ۸۱. احمد مبلغی ۸۲. جواد محدثی ۸۳. محمد محمدی ری‌شهری ۸۴. محمد مطهری ۸۵. محمدحسن مظاهری ۸۶. مرتضی مقتدائی ۸۷. مسعود مکارم ۸۸.محسن مهاجرنیا ۸۹. محمدعلی مهدوی‌راد ۹۰. سید ابوالحسن مهدوی ۹۱. مهدی مهدوی پور ۹۲. مهدی مهریزی ۹۳. محمد علی میرزایی ۹۴. سید علی میرشریفی ۹۵. حامد ناجی ۹۶. احمد نجفي خوانساری ۹۷. سید جعفر نبوی ۹۸. هادی نجفی ۹۹. سید حسین نسابه ۱۰۰. سید محمد نقیب ۱۰۱. محمد نقدی ۱۰۲. علی نکونام گلپایگانی ۱۰۳. علی نظری منفرد ۱۰۴. سید عبدالفتاح نواب ۱۰۵. محمد جواد نورمحمدی ۱۰۶. هاشم نیازی ۱۰۷. احمد واعظی ۱۰۸. علی ورسه‌ای ۱۰۹. مجید هادی‌زاده ۱۱۰. محمد رضا یوسفی 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡️اعضای جدید جامعه مدرسین؛ از عالمان نام‌دار تا مدرسان اثرگذار 🔹از زمانی که آیت‌الله مقتدائی اعلام کرد 7 نفر به عنوان اعضای جدید جامعه مدرسین حوزه علمیه قم انتخاب شده اند 8 سال می گذرد. آخرین بار در سال 1392 بود که حضرات آقایان احمد بهشتی، محسن فقيهی، محسن اراكی، سيد احمد حسينی خراسانی ، سيد عليرضا حائری، محمد عندليب همدانی و جواد مروی به جمع اعضای جامعه مدرسین اضافه شدند. این عضوگیری تا قبل از دهه 90 در اغلب موارد حداکثرهر پنج‌سال یک‌بار انجام می‌شد. 🔹اما انتخاب اعضای جدید اکنون چندسالی است به تاخیر افتاده‌است، بویژه آنکه در دهه 90 قریب به پانزده نفر از اعضای این جامعه که اغلب از نسل اول هم بوده‌اند رحلت کرده‌اند و لزوم افزودن عضو جدید بیش از همیشه احساس می‌شود. 🔹انتخاب اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برعهده‌ی کمیسیونی است که شرایط مختلف علمی، حوزوی، اجتماعی و سیاسی ده‌ها نفر از گزینه‌های احتمالی را سنجیده و پس از تایید نهائی به جلسه شورای عالی جامعه مدرسین عرضه می‌کنند تا با رای اعضای این تشکل قطعی شوند. 🔹جایگاه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از جهات مختلف درون حوزوی و برون‌حوزی قابل توجه است. انتخاب اعضای شورای عالی حوزه و مدیر حوزه‌های علمیه سراسر کشور و معرفی او به مراجع تقلید برای تایید نهائی، تشکیل و ساماندهی مجمع نمایندگان طلاب و مهمتر از همه معرفی مراجع تقلید به مکلفین از جمله امورات درون‌حوزوی جامعه مدرسین است که رهبر معظم انقلاب آنها را «وظیفه‌ی ذاتی جامعه مدرسین» عنوان کرده‌اند. 🔹از جهت برون حوزوی نیز در دهه شصت و هفتاد جامعه مدرسین نقش‌آفرینی جدی در سطح ملی داشت. از ورود به موضوع اختلاف برسر اقتصاد باز یا دولتی گرفته تا مواضع پدرانه نسبت به تشکل‌ها و جریان‌های مختلف سیاسی و اعمال نظر جدی در لیست‌های انتخاباتی مجلس و ریاست‌جمهوی و ارائه لیست مستقل در خبرگان و ... که به دلائل مختلفی که در این خلاصه نمی‌گنجد این نقش‌آفرینی - به جز ارائه لیست خبرگان- از اواخر دهه هشتاد کم فروغ و رو به افول گذاشت. 🔹اما هم‌اینک علیرغم برخی نقد‌های موجود به عملکرد جامعه مدرسین بویژه در امور درون‌حوزوی و خطر از بین رفتن مرجعیت این نهاد در حوزه، فرصت خوبی برای تزریق انرژی مجدد به این نهاد پیش آمده‌است. به رسم گذشته لازم است تعدادی از مدرسان و شخصیت‌های حوزوی به این جمع اضافه شوند و در صورت انتخاب عالمانه و دوراندیشانه آنان می‌توان انتظار داشت موتور محرکه این نهاد بی‌بدیل مجددا به حرکت درآید. 🔹در کنار تمامی معیارهای انتخاب اعضای جدید که مدنظر اعضای کمیسیون و سایر اعضای جامعه مدرسین است توجه به دو نکته ضروری است: 🔸نخست آنکه با نگاهی به اعضای اولیه جامعه مدرسین در ابتدای دهه 40 شمسی مشخص می‌شود این اعضا علمای وقت نبوده و با میانگین سنی بین 35 تا 45 سال جزء فضلاء محسوب می‌شدند و بواسطه‌ی دارا بودن کرسی درس و حضور بدون تکلف در میان بدنه‌ی طلاب به معنای واقعی جامعه‌ی «مدرسین» بودند و شاید به همین دلیل بود که ورود آنان به فعالیت‌های انقلابی و مبارزانی توانست موج بزرگی در حوزه ایجاد کند. با توجه به همین الگو و بررسی اعضائی که در سه دهه اخیر به جامعه مدرسین پیوستند می‌توان گفت به جز چند مورد نادر، مذاق این نهاد در انتخاب اعضا به سوی علمای طراز نخست با میانگین سنی بالای 60سال گرایش پیدا کرده‌است. این درحالی است که هم‌اکنون تعداد قابل توجهی از اساتید قریب‌الاجتهاد با همان سن اعضای نخست تشکیل‌دهنده‌ی جامعه مدرسین ظرفیت بسیار مناسبی برای عضویت در این نهاد هستند. 🔸دوم آنکه اعضای منتخب لازم است توانمندی نقش‌آفرینی در مسئولیت‌های گوناگون را داشته باشند؛ مسئولیت‌هایی که در نهاد جامعه مدرسین لزوما بر عهده‌ی اعضای آن باید باشد وعملکرد قوی این معاونت‌ها و بخش‌های گوناگون است که در نهایت به پررنگ‌تر شدن جایگاه درون‌حوزوی و برون‌حوزوی جامعه مدرسین منجر می‌شود. https://mobahesat.ir/23509 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡️پاسخ سرکار خانم منصوری به درخواست تعدادی از طلاب حوزه علمیه خواهران این پاسخ اگرچه برای مباحثات ارسال نشده است اما به رسم ادب و انعکاس دیدگاه‌های مختلف منتشر می‌شود. بسم الله الرحمان الرحیم ریاست محترم حوزه‌های علمیه خواهران جناب حجه الاسلام والمسلمین آقای بهجت پور باسلام و احترام هفته‌ای که گذشت، این حقیر، به بهانه‌های مختلفی، آماج توهین‌ها، حسادت و تنگ‌نظری‌ها و سخنان دور از انتظاری، درون و بیرون مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه قرار گرفت که البته، مقاومت از درون سازمان با توجه به فضایی که وجود داشت، برای بنده امری طبیعی به نظر می‌رسید. لیکن در صفحه مباحثات متنی با عنوان "حوزه علمیه خواهران، بازیچه رویکردهای جامعه‌شناسانه" قرار گرفت که نکاتی چند، لازم به تذکر است. ✅تا آن‌جا که مساله، مساله‌ی شخص بنده است، دوستان و طلاب عزیز را که در محضر حضرت حق و به قصد سربازی حضرت ولیعصر، ارواحنا لتراب مقدمه الفداه در این عرصه حضور دارند، به تقوای الاهی توصیه می‌نمایم و خود را در کنار آنان، مفتخر به شاگردی مکتب اهل بیت در حوزه‌های علمیه و بالنده به حفظ قرآنی می‌دانم که هرچه داریم، از این دو امر ارزشمند است. نگارنده‌ی متن مذکور، به خوبی بنده را میشناسند و طلاب عزیز خوب است متوجه این نکته باشند که مساله‌ی نگارنده، مساله‌ای کاملا شخصی است و دعوا، دعوایی علمی نیست. هرچند، ذکر این مساله لازم است، که به نظر می رسد حوزه‌ی محترم علمیه، بعنوان نهادی که متولی اصلی تهذیب و تربیت اخلاقی و معنوی جامعه است، نیازمند بازنگری جدی در علل و ملزومات وضعیتی است که از این دست رفتارهای به دور از اخلاق و انصاف را موجب می‌شود. اما ناظر به عنوان و برخی گفتارهای درون متن، چند مساله را باید متذکر شد. ✅اولا؛ دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام، در صدد لبیک به دغدغه‌ی بزرگی است که امامین انقلاب مکررا بر آن تاکید کرده‌اند و اصل هدف انقلاب اسلامی، یعنی ایستادگی در برابر علم سکولار و فرهنگ، سیاست و اقتصادی است که برخاسته از این علم، جوامع بشری را به بحران کشانیده است و اساسا، داب بزرگ مجموعه‌ی دفتر تبلیغات اسلامی، که با هدایت و حمایت رهبر معظم انقلاب تاسیس گردیده‌است، تحول در علوم انسانی و اسلامی‌سازی علومی است که سیل گونه، وارد جامعه‌ی علمی کشور(چه دانشگاه‌ها و چه حوزه‌ها) شده است. ✅ثانیا؛ حقیر، حقیقت علوم انسانی را در مالکیت علوم اسلامی دانسته و بر این نکته تاکید و اصرار دارم که هرچقدر ما در شناخت دقیق جهان اجتماعی و مسائل آن، که بحران‌های جدی برای جامعه‌ی کنونی ایجاد کرده‌است، تعلل کنیم، باید در محضر خداوند متعال پاسخگو باشیم. اگرچه که جریان‌های ضد دین و سکولار پیش از انقلاب و حتی پس از آن، با تزریق ارزشهای مدرن، گسستی جدی در ساحت علم و عمل را موجب شدند، لیکن علوم اسلامی و مبانی دینی، این ظرفیت را دارا هستند که با تفصیل و مبتنی بر آن‌چه در منابع اسلامی و تراث مسلمین است، به بازخوانی و بازسازی علم اجتماعی در عرصه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی همت گمارند. دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام، با تاسیس رشته‌های فلسفه‌ی علوم اجتماعی و دانش اجتماعی مسلمین، که مورد حمایت رهبر معظم انقلاب نیز بوده است، تلاش داشته تا نشان دهد، اولا علوم اجتماعی سکولار، داشته‌ای جز بحران‌زایی و سکولار کردن برای جامعه‌ی اسلامی_ایرانی نداشته است و ثانیا، ظرفیت عظیم تراث مسلمین را در زمینه‌ی حل مسائل اجتماعی نشان دهد و بارور سازد. دانش آموختگی بنده در این دو رشته نیز، با همین رویکرد بوده است و خوب است گرامیان، تفاوت ماهیتی این دو رشته را از جامعه‌شناسی مرسوم دانشگاه متوجه باشند. ✅اصل قبول معاونت حوزه‌های علمیه‌ی خواهران از جانب این حقیر، به قصد تبدیل علم آموخته در دانشگاه و حوزه با دغدغه‌های مذکور، به عرصه‌ی عمل و یاری رساندن به بخش‌های فرهنگی حوزه‌های علمیه در فضایی است که مسائل و بحران‌هایش از جنس جهان مدرن هستند و راهکار مقابله با آنان، نیازمند شناختی دقیق از نقاط بحران‌زاست‌. لیکن به نظر می‌‌رسد با فضایی که در هفته گذشته در و بیرون از مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران به عنوان یک نهاد بالادستی، رقم خورد، عملا بخش زیادی از نیرویی که می‌توانست صرف مدیریت بخش فرهنگی و ورود به عملیات جدی فرهنگی شود، باید صرف مشاجرات و منازعات درون سازمانی گردد و عملا دغدغه‌های حقیر، یا با تعویق محقق خواهند شد و یا با سد بزرگی از جمله مقاومت نیروهای سازمان_به جای همکاری_، ولو برای مدتی خاص مواجه خواهد شد که هدف این حقیر محقق نخواهد گردید. همان گونه که بارها به برخی دوستان نیز متذکر شده‌ام، اینجانب هیچ کاری را مهم‌تر و شیرین‌تر از فعالیت در عرصه‌ی علمی و فعالیت پژوهشی نمی‌دانم و قبول این مسئولیت را صرفا از سر تکلیف می‌دانستم و در همین جا، انصراف خود را از قبول این مسئولیت اعلام می‌دارم.
و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین با تشکر از حسن ظن حضرتعالی مریم منصوری، یکم مهرماه ۱۴۰۰ شمسی
⚡ حسین مهدی‌زاده و تدریس انتقادی کتاب «پسااسلامیزم» میلاد دخانچی ✏ محمد لیاقت 🔹 با آقای مهدی‌زاده در یک مدرسه مشغول تدریس بودیم؛ من ادبیات عرب و ایشان کلام و عقاید. کلاس ادبیاتم مقارن با کلاس او بود. گاهی در سکوت بچه های کلاسم برای تامل در پرسش کلاسی، صداهایی از کلاس آقای مهدی‌زاده به گوش می‌رسید. پیدا بود که سطح نشاط و فعالیت بچه‌ها در کلاس بالاست. 🔹 اتفاقا چند بار شنوای تمجید بچه‌ها از روش تدریس مهدی‌زاده بودم. برای منی که از بیرون نظاره‌گر بودم، گویی روش تدریسی که در این کلاس اتخاذ شده بود، بیش از حتی یک دیالوگ فعال بود چه برسد به مونولوگ کم فایده‌ی یک طرفه. آن‌طور که بچه‌های کلاس نقل می‌کردند کار استاد در کلاس طرح جدی مسائل_شبهات و وظیفه‌ی بچه‌ها حل آن‌هاست؛ در واقع اصل فرآیند شکل‌گیری دانش بر عهده‌ی خود بچه‌هاست و استاد نقش ناظر و مدیر را دارد. 🔹 هرچند حسین مهدی‌زاده متعلق به سنت فکری است که شخصا آن را در برخی از بنیادهای نظری معرفت و همچنین بخشی از پازل معرفت عام دینی مورد نقد می‌دانم، امّا آنچه که لازم است مورد تمجید و توجه قرار بگیرد، اقدام عالمانه و مترقیانه‌ی او در این روزهاست؛ اقدامی که از نظرگاه من در راستای ترویج و توسعه‌ی فرهنگ ناب علمی قابل تحلیل و تعریف است. 🔹 من به عنوان فردی که مدت‌هاست دغدغه‌ی فرهنگیِ ارتقاء بسترهای نرم پیشرفت(ترقی و تعالی)در فضای فرهیختگانی ایران را در سر می‌پرورانم، شاید بیش از هر کسی باید تلاش کنم تا اهمیت این فعالیت را بدانم و آن را به فعالین این حوزه گوشزد کنم. 🔹 او مشغول تدریس انتقادی کتاب پسااسلامیزم، نوشته ی دکتر میلاد دخانجی است. فارغ از اصل اشکالات و چالش های مربوط به ایده و پروژه‌ی این کتاب و جریان فکری که به زعم حقیر، در بستر ناکارآمدی های وضعیت فعلی حکمرانی در ایران، پروپاگاندای سمی رسانه ای علیه جامعه‌ی ایران و البته جذابیت فرمی این جریان از ایده تا صاحب ایده، در بین جوانان در حال توسعه و شکل‌گیری است، آنچه که امیدبخش و نویدآفرین است، نوع تعامل فرهنگی جناب مهدی‌زاده به عنوان یک فاضل حوزوی، نسبت به این جریان است. 🔹 این فعالیت مهدی‌زاده به مثابه‌ی یک پیش‌ران فرهنگی در عرصه‌ی برقراری دیالوگ بین حوزه و افکار رقیبش است؛ حوزه‌ای که روزگار مدیدی با خاستگاه کاملا دینی، سردمدار تعامل و گفتگوی علمی با سایر تفکرات و جریانات بوده است. برای منی که از بیرون این اقدام حسین عزیز را مورد تحلیل قرار میدهم، به روشنی عیان است که در وضعیت نابسمان فرهنگی نقد و نظر در جامعه فرهیختگانی در ایران، این تلاش، عمق استراتژیک صدور معارف اسلامی و انقلاب فرهنگی را چندین پله ارتقاء خواهد داد. 🔹 تصور کنید که اگر تنها درصدی از ظرفیت فلسفه‌ی اسلامی با این رویکرد با مخالفین یا رقبای آن، به اشتراک گذاشته می‌شد، چه پیشرفتی در توسعه‌ی عرضی اولا و ثانیا به انضمام و امتداد عملی_طولی آن (همچون فلسفه‌ی غرب)، صورت می‌گرفت! مشاهده متن کامل یادداشت: https://mobahesat.ir/23517 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡ حوزه تهران نیازمند یک «فیضیه» است ✏ حمید سبحانی‌صدر 🔹 طلبه که باشی، از هر نقطه کشور که به شهر مقدس قم مشرف شوی، بعد از حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) مکانی را سراغ داری که میتوانی با دیگر طلبه‌ها ساعاتی را سپری کنی. 🔹 آری؛ مدرسه‌ی فیضیه این خصوصیت پدرانه را دارد که به روی هر طلبه‌ای آغوش بگشاید. مدرسه فیضیه نگهبان دارد، اما جلوی ورود هیچ طلبه‌ای را نمی‌گیرد. چون اینجا سالیان درازی است که مأمن طلاب علوم دینی است. فرقی نمی‌کند از کدام شهر یا از کدام مدرسه دیگر آمده باشی. در فیضیه می‌توانید به ملاقات هم بروید، دور هم بنشینید و مباحثه و گفتگو کنید. 🔹فیضیه مأمن و مأوی و مدرس‌ و مصلی و میعادگاه است؛ هم برای اساتید بزرگ حوزه، هم برای طلاب، هم برای تجمعات بزرگ و اثرگذار. مرکز مدیریت حوزه به‌جای خود، اما وجود فیضیه و دارالشفاء و حرم مطهر و مسجد اعظم و مراکزی عمومی از این دست، نقش مهمی در یکپارچه‌سازی و پیوند میان مدارس متعدد و متنوع قم آن هم با آن گستردگی دارد، و شناساندن و بهره‌مندسازی از محضر جمع کثیری از اساتید بزرگ در فنون مختلف دارد. 🔹 اما تهران؛ کجاست مکانی که مأوی و مدرس‌ و میعادگاه اساتید و طلاب باشد؟ اگر اهل علمی از شهری دیگر به تهران بیاید، کجا را دارد که بی‌آنکه از نام و نشانش بپرسند، برای ساعتی هم که شده در آن مأوی گیرد و تنی بیاساید؟ 🔹 اصلا طلبه‌های همین شهر تهران، اگر بخواهند چند ساعتی در یک محیط حوزوی، آسوده‌خاطر کنار هم به گفتگو بنشینند، کجا را دارند؟ آری؛ تهران فیضیه ندارد! تهران دارالشفائی ندارد که اهل علم آن از پیر و جوان به همدلی یکدیگر، ساعتی در سایه‌سار درختان آن به ملاقات و گفتگو بنشینند. 🔹 البته تهران هم فیضیه داشت؛ اما در سالهای پس از انقلاب با محذوراتی که بود، محدودش کردند و درب آن را به روی عموم بستند. اما در سالهای کمی دورتر اساتید مبرز حوزه جایی برای بروز و ظهور داشتند، بی‌آنکه درب و دربانی مانع حضور آنها شود، تا جویندگان علم از برکات آنها بهره ببرند. 🔹 وقتی مراکز عمومی و پر رفت و آمد حوزه، به مدارس خصوصی تبدیل شد، (منظورم از مدارس خصوصی مدارسی است که تنها به طلبه‌های همان مدرسه اختصاص دارد و مانع حضور دیگر طلاب میشود)، خیلی از اساتید صاحب‌نام حوزه تهران هم به خانه و مسجد خود محدود شدند. جویندگان علم تنها می‌توانستند به مدارسی بروند که در آن پذیرش شده بودند و ناگزیر از فیض حضور اساتید بزرگ بازماندند. 🔹 اگر امروز در تهران اساتیدی هستند که بقیة‌السلف علمای ماضین‌اند و کاملا از وجودشان بی‌خبر و از نورشان بی‌بهره‌ایم، یک دلیل آن نبود یک مرکز علوم دینی عمومی است که محل رفت و آمد طلاب و فضلای حوزه تهران باشد. نمی‌دانم شاید اگر مراکز اداری حوزه‌ی تهران یا به عبارتی مرکز مدیریت حوزه علمیه تهران هم به جای یک آپارتمان، در مسجد_مدرسه‌ای بزرگ از همان مدارس کهن تهران استقرار می‌یافت کمی صورت مسأله فرق می‌کرد. شاید میشد از این همه پراکندگی مدارس تهران جلوگیری کرد. 🔹 سخن کوتاه؛ حوزه تهران نیازمند یک فیضیه است! ان،شاءالله در هفته‌های پیش‌رو کمی جزئی‌تر در اینباره خواهم نوشت. مشاهده متن در سایت https://mobahesat.ir/23522 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡ مجمع نمایندگان طلاب، از انتخابات الکترونیک تا لزوم تحول در منتخبین 🔸 نهمین دوره انتخابات مجمع نمایندگان طلاب در موعد قانونی خود یعنی پایان سال 1400 در حالی برگزار خواهد شد که چند چالش جدی این انتخابات را منحصربه‌فرد کرده‌است. 🔸 مجمع نمایندگان که با دغدغه‌ی تعدادی از طلاب انقلابی و تاکید صریح امام خمینی و با هدف مشارکت بدنه‌ی طلاب در تصمیم‌گیری‌ها و ارتباط با سطوح تصمیم‌گیر حوزه تشکیل شده بود هم‌اینک پس از گذشت 32 سال افت و‌خیزهای زیادی را تجربه کرده است. افت‌وخیزهایی که به دلایل مختلف منجر به کم‌رنگ‌تر شدن نقش‌آفرینی این نهاد انتخاباتی حوزوی شده‌است. 🔸 اما هم‌اینک علیرغم همه‌ی آنچه که در هشت ‌دوره‌ی اخیر گذشته‌است، در آستانه‌ی اتمام دوره‌ی هشتم و برگزاری انتخابات دوره‌ی نهم قرار داریم که چند موضوع مهم در این زمینه مطرح است. 🔹 اصلی‌ترین نقطه‌ی قوت مجمع نمایندگان طلاب ساختار انتخاباتی آن است و نمایندگان خود را منتخب طلاب دانسته و با همین پشتوانه به دنبال ارائه طرح‌ها و انجام سایر وظایف محوله هستند. اما در انتخابات دوره هشتم مشارکت طلاب تنزل قابل توجهی داشته – که در جای خود به صورت مشروح به چرائی آن خواهیم پرداخت- و بیم آن می‌رود بخاطر شرایط کرونائی، انتخابات پیش‌رو با استقبال سردتر از گذشته نیز مواجه شود. بویژه آنکه سبک زندگی کرونائی در دو سال اخیر هم عملا حضور در محافل عمومی را برای همه‌ی‌ مردم دشوار کرده‌است؛ از سوی دیگر در دوسال گذشته جلسات حضوری طلاب شهرستان‌ها هم برگزار نشده‌است. در همین راستا پیشنهاد می‌شود برگزاری غیرحضوری انتخابات ( الکترونیک) مورد توجه مسئولان برگزاری قرار گیرد، چه آنکه بسترهای لازم فنی از طریق سامانه‌های مختلف از جمله سامانه‌ی مرکز خدمات حوزه برای تمامی طلاب فراهم شده است. اگرچه برخی مشکلات فنی مانند حوزه انتخابی وجود دارد اما مصلحت و منافع برگزاری غیرحضوری انتخابات به قدری بالا و مهم است که می‌توان راه‌کارهای مناسب هم برای این مشکلات فراهم نمود. 🔹 یکی از لوازم بازگشت مجمع نمایندگان طلاب به جایگاه واقعی خود تغییر اساسی بافت آن که شامل نمایندگان منتخب و به تبع آن کمیسیون‌ها و هیئت‌رئیسه و رئیس این مجمع است. بدون تعارف شرایط فعلی مجمع نمایندگان یک سازمان ایستا و بدون تاثیرگذاری خاصی است که عمده دلیل آن خود نمایندگان هستند. قطعا تحول جدی بویژه در بین نمایندگانی که طی چند دوره حضورشان تمامی ظرفیت خود را به کار بسته‌اند لازم است تا نمایندگانی با انرژی، پویا و دارای ایده‌ها و طرح‌های نوین وارد این مجمع شوند و کمیسیون‌ها و هیات رئیسه و بویژه رئیس هم متاثر از این تحولات، با ترکیبی جدید نهمین دوره را آغاز نماید. 🔹 از جمله دلایل کم‌رنگ شدن نقش مجمع نمایندگان، اعتقاد ونوع نگاه تصمیم‌گیران و نهادهای بالادستی به این مجمع است. به اعتقاد بسیاری از نمایندگان فعلی مجمع، متاسفانه شخصیت‌های بالادستی باور لازم به جایگاه مجمع و جدی گرفتن آن را ندارند و به همین دلیل نمایندگان هم عملا انگیزه‌ای برای نقش‌‌آفرینی و انجام وظایفی که بدان قسم یاد کرده‌اند ندارند. لازم است این نگاه و باور با مطالبه‌ی جدی بدنه‌ی حوزه علمیه و طلاب و اساتید محترم تغییر یابد. 🔸 آنچه که به صورت خلاصه بیان شد مسائل و اولویت‌های فعلی مجمع نمایندگان است و مباحثات تلاش خواهد کرد در روزهای پیش‌رو با هدف کمک به برگزاری پرشور و انتخاب آگاهانه طلاب، به بررسی دقیق‌تر این مسائل از جمله آسیب‌های موجود مجمع نمایندگان بپردازد. 🔸 ازشما اساتید،طلاب و عموم مخاطبان مباحثات دعوت می‌کنیم با ارسال نظرات و یادداشت‌های خود ما را در این امر مهم یاری نمائید. مشاهده متن در سایت: https://mobahesat.ir/23525 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚫️ مراسم بزرگداشت تولیت فقید حوزه علمیه مروی ؛ حضرت آیت الله مهدوی کنی رحمه الله 🎙سخنران:حضرت آیت الله اعرافی 📚همراه با رونمایی از کتاب گرانسنگ «فیضیه تهران» ⏰ زمان: سه شنبه ۲۷ مهرماه ساعت ۱۵ 🕌 مکان: مسجد حوزه علمیه فخریه مروی 🌐 پخش زنده: www.howzehmarvi.ir/live •┈•✾•🍀🌺🍀•✾•┈• 🕌 کانال رسمی معاونت پژوهش حوزه علمیه مروی تهران: 🆔 @Pajouheshgaranemarvi
⚡ حوزه علمیه‌ی و ماجرای مدعیان یمانی 🔹 در حالی خبر پشیمانی و برائت یکی از پیروان و مبلغین جریان یمانی به صورت رسمی منتشر شده است که همچنان بسیاری از افراد در فضای مجازی و گاهی در فضای حقیقی با تبلیغ و دعوت به این گروه مواجه می‌شوند. 🔹 در روزهای اخیر فیلمی از حجت‌الاسلام سیدحسن سیدپورآذر که به گفته‌ی افراد نزدیک به او، زئیس دانشکده‌ی! این فرقه در ایران بوده‌است منتشر شده که به صورت رسمی این جریان را انحرافی دانسته و از عضویت و تبلیغ آن ابراز ندامت کرده‌است. 🔹 اگرچه جریان‌های مختلف انحرافی با چاشنی مذهبی کم و بیش در کشور ما وجود داشته‌است اما به گستردگی و نفوذ جریان یمانی نبوده‌اند و در مدت اندکی به رسوائی رسیده‌اند. به گفته‌ی کارشناسان جریان مدعی یمانی که در چندکشور اسلامی و بویژه ایران با ادعای زمینه‌سازی برای ظهور فعالیت می‌کند از روش‌های مختلف علوم غریبه نیز برای فریب و به دام انداختن مخاطبان بهره برده‌است. 🔹 در این بین برخی طلاب و فضلای حوزوی که در ابتدا با خلوص نیت و ارادت به محضر ولی عصر با این جریان آشنا شده‌اند هم متاسفانه به دام این جریان خطرناک افتاده‌اند که متقابلا برخی از اساتید و فضلای حوزوی در موضوع فرق و ادیان تلاش کردند با روشنگری و بحث‌های علمی این افراد را متوجه اشتباه خود کنند. 🔹 ماجرای آگاهی و بازگشت حجت الاسلام سیدپورآذر نیز از همین دست است و به نظر می‌رسد چنانچه تلاش و فعالیت کارشناسان و آگاهان به مسائل جریان‌های انحرافی ادیان و مذاهب به صورت جدی ادامه پیدا کند این فرقه‌ی انحرافی با شکستی سنگین مواجه شده و عملا بساط آن برچیده شود. 🔹 از سوی دیگر فعالیت و گسترش این جریان نشان می‌دهد جامعه‌ی دینی ما حتی طلابی که سالها درس فقه و اصول خوانده‌اند شدیدا آسیب پذیر بوده و چه بسا در آینده و در مواجهه با دیگر حرکت‌های انحرافی دچار لغزش شوند. اصلی ترین علت آسیب‌پذیری طلاب و برخی فضلای حوزی ضعف مبانی کلامی است. 🔹 جریان مدعی یمانی و طلابی که به آن گرویدند این پیام را برای بزرگان و سیاست‌گذاران حوزوی دارد که به دروس اصلی حوزوی یعنی ادبیات و فقه و اصول بسنده نکنند و قراردادن چند کتاب کلامی به عنوان دروس جنبی را کافی ندانند. 🔹 پیشنهاد می‌شود مدیران آموزشی حوزه کمیته‌ای تخصصی برای شناخت دلایل انحراف اعتقادی طلاب تشکیل دهند و در ادامه با مشورت صاحب نظران ادیان و فرق و کلام، تمهیدات لازم را برای تقویت مبانی اعتقادی طلاب فراهم سازند. ▫ مطالب پیشین مباحثات در همین زمینه: 🔸 گزارش نشست علمی/بازخوانی پرونده مدعی یمانی https://mobahesat.ir/17672 🔸 در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام سیدهادی صالحی مطرح شد:زمینه‌های رشد جریان احمد الحسن https://mobahesat.ir/10228 🔸 حجت‌الاسلام محمد شهبازیان:خطر نفوذ جریان یمانی در میان روحانیون https://mobahesat.ir/9920 🔸 نشست تخصصی نقد جریان مدعی یمانی برگزار شد؛ خطر جریان مدعی یمانی در بیان اساتید حوزه علمیه https://mobahesat.ir/7161 🔻🔻🔻 @mobahesat
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️نشان مهر گرامیداشت سفر حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای به قم 🔹قسمت اول:ضرورت اخلاق و تهذیب در حوزه‌های علمیه 🔸همراه با برخی فیلمهای منتشر نشده 🔻🔻🔻 @mobahesat
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️نشان مهر گرامیداشت سفر حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای به قم 🔹قسمت دوم : حمایت و نصیحت، رابطه حوزه و نظام 🔸همراه با برخی فیلمهای منتشر نشده 🔻🔻🔻 @mobahesat
پاسخ وارده: خیر فیضیه قم اصلاً این طور نیست، الآن عده خیلی زیادی از طلاب قم که طلبه رسمی نیستند که کارت شناسایی داشته باشند یا اینکه مدتها قبل طلبه بودند و کارت شناسایی الآن ندارند یا اینکه طلبه آزاد هستند برای ورود به مدرسه فیضیه مشکل دارند زیرا ورود به مدرسه فیضیه نیازمند کارت شناسایی معتبر است. علاوه بر اینکه اجازه ورود به فیضیه برای طلاب هم فقط محدود به ۹۰ روزی می شود که درسها برقرار است زیرا ایام درسی حدود صد و ده روز یا نود روز هست بقیه ایام سال اجازه ورود به مدرسه فیضیه حتی به طلاب هم داده نمی شود. در تعطیلات نوروز چهارده روز مدرسه تعطیل کامل است و فقط برای اقامه نماز جماعت چهل دقیقه در مدرسه باز می شود و به دلیل وجود بانک تجارت در داخل مدرسه دارالشفاء در ایام ششم فروردین تا سیزده فروردین ساعت اداری فقط در ساعت اداری در مدرسه دارالشفاء باز می شود آنهم فقط بخاطر وجود بانک تجارت است و فقط در مدرسه دارالشفا باز می شود نه در مدرسه فیضیه. روزهای پنج شنبه و جمعه و تعطیلات رسمی هم اگر چه در مدرسه فیضیه باز هست ولی درب تمامی حجرات بسته است لذا طلاب که عموماً از موبایل یا لپ تاپ برای مباحثه استفاده می کنند به دلیل بارندگی و سرما در فصل بهار و پاییز نمی توانند در حیاط مدرسه مباحثه کنند زیرا به دلیل بسته بودن تمامی در تمامی حجرات باید در حیاط بنشینند که خطر بارندگی برای لپ تاپ آنها وجود دارد در زمستان نیز جایی برای نشستن نیست زیرا روزهای غیر درسی در حجرات بسته است و تنها جای نشستن سنگ های مرمر بسیار سرد باغچه مدرسه یا نیمکت های آهنی بسیار سرد در زمستان و پاییز است، جالب اینجاست که بوفه مدرسه فیضیه نیز که در گوشه مدرسه قرار دارد حتی یک صندلی برای غذا خوردن طلاب ندارد و طلاب باید در زمستان که نمی توانند روی سنگ مرمر سرد باغچه بنشینند سرپا غذا بخورند. آیا بهتر نیست بوفه مدرسه فیضیه را به داخل زیر زمین بسیار بزرگ دارالشفاء منتقل کنند که به راحتی می توان برای صدها طلبه صندلی و میز غذاخوری قرار داد تا طلاب مباحثه کرده و چای بخورند و از بوفه غذا بخرند؟ حتی آن چند صندلی چوبی مدرسه که توسط گربه ها بارها روی آن ادرار شده است هم برای مباحثه بدرد خور نیستند زیرا علاوه بر اینکه توسط گربه ها نجس شده اند هیچ پریز برقی هم در حیاط مدرسه نیست که لپ تاپ را به آن متصل کرد و عجیب آن که وقتی بنده از یکی از طلاب سؤال کردم امکان دارد یک صندلی چوبی تک نفره را از داخل حیاط دارالشفاء به داخل حیاط فیضیه ببرم که کنار تنها پریز برق آنجا قرار دهم و از لپ تاپ استفاده کنم ، گفت خیر و هشدار داد که این گونه حرکات یعنی انتقال یک صندلی چوبی تک نفره از حیاط دارالشفاء به داخل حیاط فیضیه فردا توسط دوربین مدار بسته توسط خدام بررسی می شود و توبیخ می شوی و مجازات دارد. یعنی ایشان تجربه کرده بود که این حرکات عادی و ابتدایی توسط دوربین مدار بسته چک شده و طلبه را مجازات و توبیخ کرده اند. به این طلبه ای که مقاله فوق را نوشته است و گفته است تهران باید مثل قم شود توصیه می کنم به این فکر کند که شهر تهران سی سال است تعداد زیادی کتابخانه شبانه روزی برای کنکوری ها دارد یا شهر کتابی دارد که صدها نفر با لپ تاپ در فضای آن مشغول کار هستند. در شهر قم حتی یک کتابخانه شبانه روزی وجود ندارد. حتی یک کتابخانه وجود ندارد که روزهای تعطیل یا جمعه باز باشد حتی یک فضای کار گروهی مثل فضای کار گروهی کتابخانه دانشگاههای معتبر دنیا ندارد مثل فضای کار لپ تاپ در باغ کتاب تهران که تأسیس شده است. قم بیش از سی سال از شهر تهران عقب تر است. لطفاً در اینترنت کلمه باشگاه همکارا یا میزهای پژوهش باغ کتاب تهران را سرچ کنید. مشکل امروز ما این است که بوفه مدرسه فیضیه یک صندلی ندارد که طلبه چای بخورد و باید سرپا بایستد و غذا بخورد ولی در تهران مثل تمامی کتابخانه دانشگاه های معتبر دنیا باشگاه همکارا یا میزهای پژوهش برای کار گروهی تأسیس شده است ، سی سال دیگر قم به تهران نمی رسد آن وقت شما دنبال این هستید که تهران مثل قم شود؟ 🔻🔻🔻 @mobahesat