هدایت شده از دوره تابستانی نظام اندیشه اسلامی
🔴برای اولین بار به صورت رسمی🔴
🔹مرکز مدیریت حوزه های علمیه برگزار می کند:
🔸برگزاری دوره تابستانه با هدف دستیابی به «نظام فکری اسلامی» با بررسی آثار اندیشمندان بزرگ انقلاب اسلامی.
🔸استفاده از اساتید مجرب حوزه و دانشگاه
📌به مدت ۳۰ روز در مشهد مقدس
📌پایان مهلت ثبت نام:یکشنبه ۲ تیر
🔻مقدمه ای برای:
1⃣ورود به عرصه های اجتماعی و تمدن نوین اسلامی
2⃣تقویت علمی حوزه انقلابی و هدایت کنش انقلابی
3⃣تفسیر صحیح مکتب فکری انقلاب اسلامی
4⃣آشنایی با نظام فکری متفکران نظام ساز معاصر. بزرگانی چون امام خمینی||| آیت الله خامنه ای|||علامه طباطبایی|||شهید مطهری|||شهید صدر|||شهید بهشتی|||آیت الله جوادی آملی|||آیت الله مصباح یزدی
🔻کانال رسمی دوره ی #نظام_اندیشه_اسلامی (تابستانه)
@n_a_eslami
🔻آسیبشناسی که به بنبست منجر میشود؟
حامد صادقنیا
🔸اخیرا خبرگزاری حوزه بحث مکتوبی بین حجتالاسلام اهری از شاگردان آیتالله جواد فاضل لنکرانی و حجتالاسلام اکبرنژاد مدیر موسسه فقاهت و تمدن اسلامی منتشر کرده که در بخشی از پاسخ آقای اهری آمدهاست: «چندی پیش شما نامهای به مقام معظمّ رهبری نگاشتهاید و ایشان در ذیل نامه، قریب به این مضمون مرقوم فرمودهاند: «راهی که شما میروید اشتباه است». این پیام حضرت آقا توسط جناب حجت الاسلام مروی زید عزّه به شما ابلاغ گردیده و ایشان، شرح ماوقع را برای حضرت آیتالله فاضل لنکرانی نیز نقل نمودهاند».
🔹اگرچه از جهت رسانهای قرار است کلیهی مطالب و نقلقولهای منتسب به رهبر معظم انقلاب توسط دفتر ایشان تایید و منتشر شود اما از آنجائیکه راوی این نقل، مسئول ارتباطات حوزوی ایشان بوده است تا حدود زیادی میتوان به آن اعتماد کرد و مبنای چند تذکر مهم قرار داد.
🔹آنچه که بیشتر مورد توجه این یادداشت است تحیر و بلاتکلیفی و در نتیجه بحران هویتی است که دهها و صدها طلبهی جوان با آن روبرو خواهند شد. در چند سال اخیر محور فعالیتهای آقای اکبرنژاد نقد و رد قریب به اتفاق سنتهای درسی و روشی در حوزههای علمیه با شعار آزاداندیشی و البته چاشنی دفاع از انقلاب و عدالتخواهی بوده است.
🔹قاعدتا از جهت محتوائی و براساس فضای کاملا آزاد علمی حوزه ،کاملا طبیعی است که ایشان نظریات علمی را نقد و حتی رد کنند و متقابلا تحمل شنیدن نظرا ت مختلف را داشته باشند، اما آنچه که بیشتر مورد توجه منتقدان ایشان بود ایرادات روشی است. اصرار بر کنار گذاشتن سنتها و متون حوزوی بدون ارائهی جایگزین از جملهی این ایرادات بود.
🔹جالب اینجاست که افراد دیگری نیز با همین باور اقدام به اصلاح و جایگزینی متون حوزوی کرده بودند و بدون جنجالهای سطحی رسانهای و تجمعات کفحوزوی! متون پیشنهادی خود را ارائه داده و برخی از حوزههای علمیه از متون جایگزین استقبال هم کردهاند. مراجعه به خاطرات حجت الاسلام مختاری نشان می دهد چگونه بدون هتک حرمت بزرگان و جنجالهای سطحی دهها کتاب درسی را اصلاح یا جایگزین کرده و سالهاست حوزههای علمیه از متون جایگزین استفاده میکنند.
🔹حال با طیفی از طلابی مواجه هستیم که تحت تاثیر سخنان آقای اکبرنژاد نسبت به سنتهای پیشین کاملا بیاعتماد بوده و از سوی دیگر جایگزین مناسب و صحیحی هم برای متون و سبک درسی ندارند و مهمتر آنکه این طیف کاملا تابع دیدگاههای رهبر معظم انقلاب نیز هستند و با انتشار مطلب اخیر ایشان نسبت به «نادرست بودن راه آقای اکبرنژاد» عملا بحران به بنبست منجر میشود.
🔹باید دید نگرانی اولیهی آقای اکبرنژاد نسبت به آسیبهای حوزهی امروز با روشی که ایشان اتخاذ کردهاند به سرانجام مثبتی منجر شده یا خودِ آسیبشناسی به یک آسیب بزرگی منجر شدهاست؟ آسیبی که بیشتر شبیه به بنبست و به قیمت تلف شدن صدها طلبهی با استعداد انقلابی است.
ادامه مطلب در سایت مباحثات
👇👇👇
yon.ir/SITNb
🔻🔻🔻
@mobahesat
مباحثات
🔻آسیبشناسی که به بنبست منجر میشود؟ حامد صادقنیا 🔸اخیرا خبرگزاری حوزه بحث مکتوبی بین حجتالاسل
🔻توضیح تکمیلی:
حجتالاسلام ذبیحی مدیر موسسه فقاهت و تمدن اسلامی با ارسال توضیح مشروحی، پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامه اقای اکبرنژاد را تکذیب کرد.در این پاسخ به موارد دیگری از نامه حجتالاسلام اهری نیز اشاره شده است.
مباحثات بر اساس رسالت رسانهای خود تکذیب ایشان را به اطلاع مخاطبان میرساند.
در عین حال از حجتالاسلام اهری نیز درخواست میشود مستندات نقل قول از حجتالاسلام و المسلمین مروی مسئول وقت ارتباطات حوزوی دفتر رهبری را ارائه نماید.
@mobahesat
🔻مباحثات/ یادداشت وارده
محجّبههای پراگماتیست میخواهیم!
صادق بابایی
🔹اغراق نیست اگر بگوییم در ایران پس از انقلاب، با فاصله اندکی بعد از مقولهی بحثانگیز اختیارات ولی فقیه، مبحث حجاب اجباری پررنگترین خطکشیها را در میان ایدئولوژی حکومت و مخالفین آن ترسیم کرده است. طی این چهل سال، دو طرف نزاع هرچه در جیب داشتهاند، خرج کردهاند، گفتنیها را گفتهاند و حالا مدتهاست رسیدهاند به مرحلهای که میتوان یارگیری عمومی نامید. در یکسو، سمبهی پر زور کارگزاران فرهنگی و البته انتظامی حکومتیهاست و در جانب دیگر پروپاگاندای زبردست مخالفین حجاب اجباری که فریادهای اعتراضیشان را از حنجرهی اپوزیسیون و سلبریتیهای داخل و خارج و اغلب از کف شبکههای اجتماعی، به گوش همگان میرسانند.
🔹گویی که امروز، پوشاندن سر بانوان جامعه (تاکید بر "سر" و "بانوان" نقطهی ثقل درگیری را دقیقاً مشخص میکند) تنها یک تفاوت در دیدگاه نیست، بلکه سَمبلی از میزان برتری یا شکست هریک از دو گفتمان موجود است. سالها پیش، قانونی مبنی بر لزوم رعایت حجاب نوشته شده و به مقتضای قانونیتش، باید اجرا شود. مخالفینش همواره در تلاش بودهاند تا گفتمانشان را به نظر اکثریت مبدّل کنند، بلکه بتوانند زیربنای این قانون مدنی، یعنی خواست اکثریت مردم را از آن خود نمایند. اما طرفداران قانون حجاب اجباری، بارها اعلام کردهاند که همچون مخالفین نمیاندیشند. آنها معتقدند یک پای ثابت قانون، مفاد شریعت الهی استکه مشمول رفراندوم نمیشود و حتیالمقدور و در هر حالی میبایست اجرایی شود.
🔹به نظر میرسد قانونی شدن حجاب، مساوی بود با اجبار و الزام تکتک شهروندان به رعایت آن، چه بدان عقیده و باور داشته باشند یا نداشته باشند. حال به نظر میرسد، پس از قانونی شدن رعایت حجاب گام دیگری میبایست توسط تبلیغاتچیان حکومت برداشته میشد که نشد و آن عبارت است از نوعی فرهنگسازی معطوف به هدف. شبیه آنچه توسط نیروی انتظامی، جهت ترویج فرهنگ استفاده از کمربند ایمنی انجام پذیرفت. به عبارت دیگر، قبولاندن این نکته به شهروندان که عمل به قانون حجاب همچون بستن کمربند ایمنی برایشان فواید ملموسی به همراه دارد، ولو اعتقادی به حجاب و استفاده از کمربند ایمنی ندارند یا حتی از آن بیزارند!
🔹تاکنون فرهنگسازی در راستای حجاب، اغلب با منطق موافقینش صورت پذیرفته، نه با دُستُوری عرفی و همهکس فهم؛ منطقی که اگر مخالفین بدان باور داشتند مسلماً دیگر اسمشان مخالف نبود! به طور شفاف، قبلهی آمال مبلّعین حجاب تاکنون این بوده است که به مخاطبین خود بباورانند، بیحجابی منجر به بیعفتیست و لاجرم همچون ویروسی نَفَس نفس افراد و صفای روحشان را به شماره و مخاطره میاندازد. چندین دهه این منطق را جار زدهاند و تا امروز، هر روز بیشتر از دیروز عقب نشستهاند، غافل ازین بودهاند که جوان و نوجوان کنونی، بیش از هر وقت دیگری به توصیههای متعالی دینی، نگاهی تردیدناک میاندازد و براحتی حاضر نیست، مد و برندهای جهانشمول دنیای مدرن و پستمدرن را وانهد تا در عوضش امور درشتناک و بعضاً ناملموسی چون غیرت و حیا و عفت را برای خود بخرد.
🔹فیالحال باید در فکر این دشواره بود که با کدام جدال احسن و کدامین لطایفالحیلی میتوان چادر بر سر نسلی انداخت که ذهنش از پذیرش چادر و فلسفهی دینی آن سر باز میزند! چطور میتوان ادبیاتی را ترویج نمود که با عقل ابزاری و معیشتاندیش انسان مدرن نیز سر سازگاری داشته باشد و متقاعدشان کند. نوعی نتیجهانگاری در مقولهی حجاب که اگر کارگر بیفتد، در کنار محجبههای معتقد، میتوان از یُمن حضور محجبههای منفعتاندیش در جامعه نیز بهره برد. افرادی که صرفاً با رویکرد پراگماتیستی و جلب منافع روانی شخصی، خواهان حجاب شدهاند اما در هرحال، محجّبهاند.
ادامه مطلب در سایت مباحثات
👇👇👇
yon.ir/sblKT
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔مباحثات/ تأملی در نوشتار «محجّبههای پراگماتیست میخواهیم»
🔸چندی پیش یادداشتی با عنوان «محجّبههای پراگماتیست میخواهیم!» به قلم صادق بابایی در مباحثات منتشر شد، آقای میثم فتحی پیرامون این مطلب، دیدگاهها و نکاتی را مطرح کرده اند که در ادامه می خوانید:
میثم فتحی
🔹برخی از پرسشها دروندینی است که خاستگاه اصلی آنها علم فقه است و متأسفانه با این مباحث فنی و تخصصی بعضا برخوردهای ژورنالیستی میشود که نوشتار جناب بابایی از این سنخ است. اگر همه نه، اما کثیری از معتقدان حجاب اجباری چون حقیر، تمام مبنای همه قوانین را شریعت میدانند، مگر منطقه الفراغ و آن در اموری است که شرع مستقیما منع و ردعی ندارد که دخلی به حجاب ندارد. منطق موافقین حجاب، بدون دلیل، در مقابل منطق همه کس پسند و عرف، قرار گرفته است.
🔹پیشفرض مؤلف کماکان نتیجهگرایی در قانون است و کثیری از موافقان حجاب اجباری وظیفهگرایانه مینگرند، نه نتیجهگرایانه. شریعت، لازم الاجرا و حجاب از مصادیق گزارههای آن است، پس حجاب ضروری است.
🔹 تقابل بیدلیل بین محجبههای معتقد و محجبههای منفعتاندیش موجب در غلطیدن در مغالطه طرد شق سوم شده است. کأنه محجبه نمیتواند هم معتقد باشد و هم منفعتاندیش.
👇👇👇
yon.ir/ngxpp
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️مباحثات/ گزارش نشست تخصصی نقد و بررسی
🔻بازتاب اندیشه دکتر شریعتی در جهان اسلام
🔸روز یکشنبه، دوم تیر ۱۳۹۸، نشست«بازتاب اندیشه دکتر علی شریعتی در جهان اسلام» در مرکز راهبردی ورثهالانبیاء قم برگزار شد.
در ادامه گزارشی از این نشست را میخوانید:
🔹صدرمحمدی(کارشناس مسائل ترکیه):
شریعتی هم بر جریانهای اسلامی و هم جریانهای غیراسلامی، از جمله جریان چپ در ترکیه تأثیرگذار بوده است و کتابهای او در ترکیه همچنان از پرفروشترین کتابهای حوزه دین محسوب میشود و متفکران ترکیهای هنوز به خود جرأت نقد جدی شریعتی را ندادهاند.آثار ترجمه شده شریعتی، بهمثابه یک زلزله در فضای فکری و فرهنگی ترکیه، محسوب میشوند.بخشی از جریان اسلامی در ترکیه با آثار شریعتی دچار اختلاف شدند که علت این آن را میتوان در شیعه بودن دکتر شریعتی و اهمیت دادن چپها به او جستوجو کرد و این، در نهایت موجب فاصله گرفتن برخی گروهها و جریان اسلامی ترک از شریعتی شد.
🔹حیدر حبالله(اندیشمند لبنانی):
نفوذ شریعتی به معنای صحیح بودن تفکراتش نیست و عدم نفوذش هم به معنای غلط بودن تفکراتش نیست. ذهنیتی که از شریعتی در ایران وجود دارد، کاملا با ذهنیت جهان عرب متفاوت است. حدأقل تا قبل از دهه ۹۰ میلادی، مناقشهای بین موافقین و مخالفین شریعتی وجود نداشت. اساساً نمیتوانستیم حساسیت منفی نسبت به شریعتی را شاهد باشیم. این، برخلاف ایران است که شریعتی یک شخصیت مورد اختلاف محسوب میشود.برای دلایل نفوذ شریعتی در جهان عرب میتوان به موارد زیر اشاره کرد:شریعتی به هیچ وجه فرقهگرا نبود.شریعتی بر مذهب خودش وارد میکرد، او را یک شخصیت بیطرف معرفی مینمود.اندیشه شریعتی ناظر به مسائل انسانی بوده و گفتمانی انسانی بهشمار میرود و نه شیعی یا سنی یا عربی و یا فارسی و ایرانی.گفتمان شریعتی به یک حکومت حاکم متعلق نبود. او سخنگوی هیچ حکومتی نبود. لذا، مجبور نبود اشتباهات یک حکومت را توجیه کند.ایشان همه حکومتهای موجود را نقد میکرد.شریعتی اواسط دهه ۹۰ تاکنون، بیشتر در مجامع شیعی حضور دارد تا مجامع سنی. شریعتی دوم معارض نهاد روحانیت است؛ معارض سلطه فقهاست و طرفدار اسلام منهای روحانیت است. برخلاف ایران، شریعتی در جهان عرب چندان مورد انتقاد قرار نگرفته است. ولی اغلب نقدهایی که در جهان عرب بر شریعتی نوشته شده از جانب گروههای مذهبی شیعی بوده است. جهان عرب هنوز از شریعتی عبور نکرده است؛ البته نمیتوان گفت که شریعتی مرکز تغذیه فکری در جهان عرب بهشمار میرود.
🔹رضایی (پژوهشگر مرکز راهبردی ورثهالانبیاء):
شریعتی هم از جمله متفکرینی بود که انقلاب اسلامی سکوی پرشی شد تا آثارش در اقصی نقاط جهان اسلام وارد شود. اگر خمینی نبود شریعتی هم اینقدر نفوذ پیدا نمیکرد.
اهلسنت شریعتی را فردی در برابر مذهب خود نمیدیدند. مخاطب جهان اسلام هرچند او را «شیعه» میدانست، ولی معتقد بود که شریعتی از تعصبات خام فرقهای فراتر رفته و متفکری به واقع «اسلامی» است. نفس روحانی نبودن شریعتی، در مقبول افتادن فراطائفی بودنش نزد مخاطب اهلسنت، تأثیر بسیاری داشته است. این مسئله موجب شد تا طائفی نبودن شریعتی راحتتر مقبول واقع شود.کاری که شریعتی میکند این است که خود را با چپها در هدف ـ که تغییر وضع موجود است ـ یکی کرده و با رویکردی همدلانه و نه تقابلی، درپی اثبات این مسئله است که اسلام میتواند بهترین عامل برای انقلاب و تغییر وضع موجود باشد.
🔹میرزایی(رایزن سابق فرهنگی ایران در لبنان):
دغدغه اول شریعتی دین نیست، بلکه دغدغه اول او انسان بود. نمیتوان او را اسلامگرا دانست. کسانیکه فقه انقلابی را قبول ندارند، نمیتوانند با شریعتی همدلی کنند. بدون ارائه یک فقه عملی نمیتوانیم رهاییبخشی کنیم، در اندیشه او جای این عنصر خالی است. شریعتی با مدرنیسم شرقی همگام و همراه است.در نقد شریعتی از دین، ساختارشکنی صورتهای تحقق مذاهب وجود دارد و او تبیینهای تاریخی و فلسفه دین را هم قبول ندارد. او تحققهای دین از زمان خلافت تا امروز را منتقدانه نقد میکند؛ همچنان که اگر امروز بود فریادش بر سر جریانهای سلفی و تکفیری بلند بود. شریعتی با انقلاب و امام خمینی و آن فریادها هیچ تضادی نداشت. جنگ او به نوعی با فقها و حوزه بود. جدال او در داخل کشور با انقلاب نبود، بلکه شریعتی بزرگترین مدافع اسرار انقلاب اسلامی در دنیای معاصر است. اگر او در سالهای بعد از انقلاب زنده میماند، نسبت به لزوم حکمت عملی و فقه عملی حرفهای زیادی میزد. ما داخل ایران میتوانستیم او را به خدمت انقلاب بگیریم اما این کار را نکردیم و او به اشتباه در ذیل ضد انقلاب تعریف شد.
ادامه مطلب در سایت مباحثات
👇👇👇
yon.ir/fzATI
🔻🔻🔻
@mobahesat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مباحثات/کلیپ کوتاه🔻
به مناسبت شهادت امام جعفر صادق و حادثهی حملهی وحشیانه حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه قم
🔹همچنین در این رابطه:
گزارشی از حادثه حمله به مدرسه فیضیه
http://mobahesat.ir/909
🔻🔻🔻
@mobahesat
ده - پل تا جزیره.mp3
17.69M
مباحثات/#تورق
🔹پادکست معرفی کتاب
قسمت دهم:«پُل تا جزیره؛ تأملاتی جامعهشناختی در موقعیت پساانقلابی روحانیت»
🔸تالیف:مهدی سلیمانیه
(نویسندگان کتب در موضوع حوزه و روحانیت _ترجیحا تازه منتشره_ میتوانند یک نسخه از کتاب خود را برای معرفی به ما ارسال کنند)
🔸پادکستهای تورق را میتوانید در ناملیک هم پیگیری کنید
http://yon.ir/y70s4
🔻🔻🔻
@mobahesat
🔻«حج سیاسی» یا «حج سیاستزده»؟
🔹احمد نجمی
🔸بیانات روز گذشته رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان برگزاری حج و تاکید ایشان بر سیاسی بودن این فریضه مورد توجه بسیاری قرار گرفت. چراکه اخیرا از برخی مراجع عظام تقلید نقل شده بود که« نباید حج را سیاسی کرد». متاسفانه برخی رسانهها در شبکههای اجتماعی نیز بدون دقت نظر، این دو دیدگاه را در تعارض و تقابل هم ارزیابی کردند!
🔸با نگاهی دقیق به مبانی رهبر معظم انقلاب در خصوص تکلیف سیاسی در اسلام ضرورت بینش، دانش و داشتن تحلیل سیاسی امری ضروری است. برای نمونه ایشان همواره بر سیاسی بودن فضای حوزه و دانشگاه به معنای داشتن فهم و بینش سیاسی تاکید کردهاند اما به همان میزان نسبت به «سیاستزدگی» حوزه یا دانشگاه هشدار دادهاند.
🔸در بحث حج نیز سیاست دو معنا و جایگاه دارد. هویت سیاسی حج به معنای یک فریضهای که هدف اصلی آن بیدار کردن مسلمانان در قبال ترفندهای دشمنان و ایجاد اتحاد و همدلی در یک کنگره سالانه، کاملا مورد اتفاق همهی مراجع و بزرگواران است. اما آنچه که اخیرا برخی از مراجع تقلید بویژه حضرت آیتالله جوادی آملی هشدار دادند جلوگیری از «سیاستزدگی» در فریضه حج است. چرا که عربستان و برخی از کشورها تلاش میکنند حج را تحت تاثیر روابط سیاسی فیمابین قرار دهند.
🔸 عدم صدور ویزای حج به حجاج یمن، سوریه و قطر نمونه بارز آن است. بیان دقیق آیتالله جوادی آملی به خوبی این اصل را تبیین کردهاست:« باید موضوع حج را از مسائل سیاسی بین دو کشور جدا کنید، چون ما باید هر سال به مکه برویم . بنابراین اگر کسی رفت و سفارت عربستان را آتش زد ما آن را تقبیح میکنیم، زیرا هر چیزی راهی دارد. حج باید برگزار شود و نباید مسائل سیاسی را در آن دخالت داد، زیرا حج از جایگاه دینی برخوردار است و تعطیلبردار نیست و امیدواریم که امسال حج را به خوبی اقامه کنید»
🔸جالب اینجاست که آیتالله جوادی آملی در همین دیدار به تبیین هویت سیاسی حج پرداخته و به تفاوت برگزاری حج بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و پیش از آن اشاره کرد و یادآور شدند:«تفاوت این دو حج در این است که ما میخواهیم پیام انقلاب و خون شهدا را به جهانیان منتقل کنیم و این رسالت بزرگی است که بر دوش ما نهاده شده و باید از آن به خوبی بهره بگیریم.کعبه، حج و عمره با سخنرانیهای امام راحل شناخته شد و این انقلاب اسلامی بود که توانست حج را تفسیر کند»
🔸نگاهی به تاریخ گذشته نیز به خوبی نشان میدهد سیره امام خمینی و رهبر معظم انقلاب نیز تفکیک امر حج از بحرانهای سیاسی بین ایران و عربستان و منطقه است. پس از فاجعه خونین حج سال 66 که امام راحل فرمودند:« اگر از صدام بگذريم، اگر مسأله قدس را فراموش کنيم، اگر از جنايت هاي امريکا بگذريم از ال سعود نخواهيم گذشت...» در سال 67 ایشان دستور پیگیری مجدد اعزام حجاج را صادر کردند که با کارشکنی عربستان محقق نشد.
🔸بعد از حادثهی غمبار منا نیز همواره رهبر معظم انقلاب بر مقصر بودن کشور عربستان و ضرورت احقاق حق ایران تاکید کردند و از مسئولان حج خواستند از جهت حقوقی و رسانهای در سطح بینالمللی نسبت به ظلم عربستان روشنگری شود، اما با درایت ایشان تنها پس از یک سال مجدد برگزاری حج محقق شد.
🔸این دو نمونه نشان میدهد هویت سیاسی حج کاملا متفاوت از سیاسی شدن حج است.آنچه که رهبر معظم انقلاب و مراجع تقلید تاکید کردهاند نه تنها در تعارض با یکدیگر نیست بلکه دقیقا مکمل همدیگر است. تعجب اینجاست که چرا برخی رسانهها بدون تامل و بررسی سابقه تاریخی و حتی مطالعه کامل فرمایشات آیتالله جوادی آملی و سایر مراجع تقلید تنها به تیترهای ژورنالیستی اکتفا کردند.
🔸خلاصه کلام آنکه حج عبادتی با هویت کاملا سیاسی است و در عین حال نباید دچار سیاستزدگی شود.
http://mobahesat.ir/19370/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️مباحثات/ علّامه تهرانی را همانطور که بودند، معرفی کنید
پویا طاهری
🔸چندی پیش مطلبی از سید محمدحسین دعائی در پاسخ به مقاله پویا طاهری با عنوان «ملاحظاتی پیرامون مقاله آقای مهدی نصیری درباره سید هاشم حداد و حواشی آن» در مباحثات منتشر شد. در ادامه پاسخ پویا طاهری را به این نقد میخوانید:
🔹در مورد «مریدبازی»، مقصود آیتالله علم الهدی، نه «اظهار علاقه به بزرگان»، «أخذ معالم دین»، «استفاده از انفاس قدسی» و... است، بلکه ترویج تفکراتی مانند «محو اختیار در اختیار پیر»، «اطاعت مطلقه و تبعیت محض و بی چون و چرا از استاد» و... میباشد، که در بیان بزرگانی همچون حضرات آیات بهاءالدینی، خوشوقت، حقشناس و... چنین مطالبی یافت نمیشود. «مرید بودن» امری تشکیکی است که در طیفی از آن اظهار علاقه و أخذ معالم و استفاده از انفاس قدسی خوابیده است. لذا، نمیتوان «مرید بودن» مرحوم امام نسبت به آیتالله شاه آبادی را لزوماً با آنچه در تعبیرات آقایان تهرانی آمده بود، یکی دانست. بلکه با توجه به عدم انعکاس تعبیرات مذکور در مطالب عرفانی مرحوم امام میتوانیم مطمئن شویم ارادت ایشان به معنی محو اختیار در اختیار و امثال ذلک نبوده است.
🔹اینکه ادعا کردهاید رهبری معظم مکرراً از «مطلوبیت» جریان علامه تهرانی سخن گفتهاند. که احتمالاً این ذکر مکرر جز در دیدارهای خصوصی با بیت معظمله نبوده است! حرفی نیست، مسلماً بیت ایشان راستگویند. ولی این سوال برایتان پیش نیامده که اگر رهبری در این حد به مرحوم علامه ارادت دارند، پس چرا نباید برای یک بار هم که شده -آن هم پس از حدود ربع قرن از درگذشت ایشان- در علن ذکر خیری از ایشان به میان آورند؟ و اگر اندیشیدهاید، آیا تمام دلایل آن را به اموری بیرون از جریان خود حواله دادهاید؟ یا به این نتیجه رسیدهاید که عواملی در منش و روش و اندیشه جریان شما هم در این امر دخیل است؟
🔹علامه تهرانی در مورد حضور در جبهه نظری متفاوت داشتند. میفرمایند: «...نبايد طلّاب كشته شوند. بلى، بردن آنان به جبهه جهت تبليغ و إرشاد و ترويج دين و بيان مسائل و أحكام شرعى و رسيدگى به اين امور إشكالى ندارد؛ وليكن بايد در سنگر محفوظ باشند...». نظر فقهی ایشان محترم اما آیا ایشان در مقام عمل به نظر ولی فقیه وقعی نهادند؟ احیاناً خودشان به جبههها عزیمت کردند؟ در صورت عذر در تمام آن سالها -حتی جهت ارشاد و هدایت- آقازادههای گرامیشان را به منطقه اعزام کردند؟ طلبهای از حلقه شاگردانشان را چطور؟
🔹بحث کنترل جمعیت هم در زمان اجراء مورد تایید رهبری بود و هم در سخنرانی معروفشان در بجنورد که به اشتباه بودن اجرای آن بعد از اواسط دهه 70 اعتراف کردند، کماکان اجرای آن تا تاریخ مزبور را «خوب» میدانستند. اما نظر علامه تهرانی بر آن بود که «سياست كنترل جمعيّت، براى به بازار كشاندن زنان، و هدر دادن عمر آنان است».و در جای جای «رساله نکاحیه» طرح مزبور را طرحی استعماری و ضد اسلامی میدانند. آیا مردم با اظهار نظرهای ایشان به این نمیاندیشیدند که چطور طرحی که در منظر رهبری رخ میدهد، طرحی استعماری و ضد اسلامی آن هم با اهدافی شوم است؟ و آیا این موجب تضعیف رهبری در دید مردم نمیشد؟
🔹تا بود سخن از آن بود که چرا به نظام اسلامی کمک نمیکنند! و حالا که بر کم و کیف فعالیتهای اجتماعی آنها افزوده شده است، میگویند: دارند تقیه میکنند!»، اما توضیح ندادهاید چرا زمانی این کم و کیف کمتر بود و حال بیشتر شده است. نیاز جامعه و حکومت و دعوت ولی فقیه در گذشته و حال که تفاوتی نکرده است. چه اتفاق جدیدی افتاده تا ما از این تغییر رویه تعبیر به اتخاذ تاکتیکی جدید نکنیم؟ اینکه گفته شد «معلوم نیست چرا دوستان، تا به این حد از ورود جدیتر علاقمندان علامۀ طهرانی به امور اجتماعی و حضور پررنگتر ایشان در جبهۀ انقلاب نگرانند؟». حق بدهید که این نگرانی باشد! چراکه ممکن است جریان ایشان در مقطعی خطیر و پرچالش ناگهان به صرف اختلاف نظری ما بین مراد خود و ولی فقیه عرصه را خالی کنند -همانطور که در مقطع جنگ چنین کردند-. همچنین نگرانیم تفکرات این جریان با در دست گرفتن مناصب فرهنگی و تبلیغی از سوی افراد منتسب به آن گسترش یابد و نسل مذهبی و انقلابی در مقاطع خطیر و پرچالش اجتماعی و سیاسی به راهی رود که پیروان حضرات آیات تهرانی رفتند.
ادامه مطلب در سایت مباحثات
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19405
🔻🔻🔻
@mobahesat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 کلیپ: نگاهی گذرا بر زندگی مرحوم آیتاللهالعظمی سیدمحمد حسینی شاهرودی
مباحثات درگذشت این مرجع فقید را به حوزههای علمیه جهان تشیع تسلیت عرض میکند
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️ مباحثات/ تفسیر سکولار از حج برخلاف آیات قرآن است
🔸در روزهای اخیر رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان برگزاری حج، تأکید فرمودند که این فریضه، سیاسی است. از سوی دیگر این فرمایش حضرت آیتالله جوادی آملی که «نباید حج را سیاسی کرد» در برخی از رسانهها به شکلی منعکس شد که گویا در مقابل و تعارض با سخنان رهبری معظم قرار دارد. از همینرو با حجتالاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی مصاحبهای در این باره انجام دادهایم که متن آن، در ادامه میآید.
🔹آیات قرآن در باب حج بسیار شفاف و صریح است. ما نمیتوانیم بگوییم که میخواهیم یک حج شیعی انجام دهیم؛ به لحاظ احکام و قواعد فقهی ممکن است احکام ما با سایر مسلمین متمایز باشد، اما نباید چنین تصور شود که حج، باید یک حج شیعی باشد.
🔹خطابهای قرآنی نشان دهندهی این است که حج، نه امری فردی که امری فراگیر و اعلام عمومی است. اگر بخواهیم حج را با دیدگاهی سکولار، تفسیر نماییم، کاملاً برخلاف حقیقت آیات گام برداشتهایم. برخی میخواهند سیاستی را بر واقعهی مبارک حج تحمیل کنند که براساس ضوابط، منافع و مواضع سیاسیای است که با هویت حج، منافات دارد و در واقع، براساس برخوردهای سیاسی شکل گرفته است.
🔹دو نوع سیاست در باب حج وجود دارد:
یکی سیاستی است که از ماهیت حج برمیخیزد و دیگری سیاستی است که از خواست قدرتها نشأت میگیرد و در این ایام هم میبینیم که این سیاستها خصمانه است و حتی گاهی خود را به شکل تهدیدهای نظامی و امنیتی جلوهگر مینماید. آیتالله جوادی آملی این تفکیک را بیان و اشاره میکنند که این دو مدل از سیاست را باید جدا کرد. وقتی به سفارت عربستان حمله میشود، سیاستی شکل میگیرد که معنای منفیاش را بر جریان حج، تحمیلی میکند. حملهی به سفارت عربستان، با ماهیت حج و معنایی از سیاست که در آن لحاظ شده است، در تنافی کامل میباشد. نظر آیتالله جوادی آملی این است که باید حرف بزرگان را خوب فهمید و محکمات سخنان آنها را مدنظر قرار داد و متشابهات فرمایشات این بزرگان را به محکمات برگرداند تا مسئله روشن شود.
ادامه مطلب در سایت مباحثات
👇👇👇
yon.ir/9ltnV
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔مباحثات/ آیتاللهالعظمی سید محمد شاهرودی، پاسدار اعتقادات شیعه
🔹 سید محمود حسینی شاهرودی را احیاگر سنت پیادهروی اربعین دانسته اند. فرزند او سید محمد نیز این سنت را به کرّات به انجام رساند. گفته می شود که او بیش از صد بار پیاده به کربلا رفت. سید محمد در محضر پدر از اسرار این پیادهروی مطلع شده بوده و ترک آن را روا نمی دانسته است.
🔹حضور مستمر سید محمد پای درس پدر کافی بود تا تقریرات درس اصول و فقه ایشان را به رشته تحریر درآورد و از جانب پدر اجازه اجتهاد دریافت کند. گفته می شد که مرحوم سید محمود شاهرودی به سختی اجازه اجتهاد صادر می کرده است. از این رو در نجف وی را «ذوالشهادتین» نامیده بودند؛ چرا که اجازه او به مانند شهادت و اجازه دو فقیه عالِم محسوب می شده است. علاوه بر پدر، سید جمال الدین گلپایگانی هم برای سید محمد اجازه اجتهاد صادر کرد.
🔹گفته می شود در برخی مواقع نیز سید محمود شاهرودی به پسر خود اقتدا می کرده است. مرحوم سید محمود همچنین احتیاطات مسائل شرعی را به فرزند خود ارجاع داده بود. همین نحوه اعتماد بود که پس از درگذشت سید محمود شاهرودی، بسیاری از مقلدان وی از فرزندش سید محمد شاهرودی تقلید کردند.
🔹سید محمد دموکراسی را مقبول نمی دانست. گفته بود که دموکراسی به معنای غربی آن که حکومت مردم بر مردم است، مورد قبول اسلام نیست. وی با استناد به اینکه ولایت و سرپرستی غیرمسلمانان بر مسلمانان جایز نیست، پذیرش قوانین غیرمسلمانان را جایز نمی دانست.
🔹او در خصوص ماجرای بحث برانگیز غلو در شیعه نیز معتقد بود که غلو تنها به این معناست که انتساب برخی افعال را به پیامبران و امامان بدون محوریت خدا در نظر آوریم. در غیر این صورت، خداوند به پیامبر و ائمه قدرتی داده که در برخی امور تصرف کنند و این به معنای غلو نخواهد بود. می توان او را پاسدار اعتقادات بنیادین شیعه دانست. اعتقاداتی که اگرچه با برخی از چالشها در دنیای امروز همراه است، اما وی می کوشید تا از آن پای پس نکشد و تمام قامت از آن به دفاع بپردازد.
ادامه مطلب در سایت مباحثات
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19466
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️علّامه تهرانی را همانطور که بودند، معرفی کنید
پویا طاهری
🔸جناب آقای سید محمدحسین دعائی در پاسخ به مقاله این جانب با عنوان «ملاحظاتی پیرامون مقاله آقای مهدی نصیری درباره سید هاشم حداد و حواشی آن» مطلبی را نگاشتهاند. با عنایت به مقاله اخیر ایشان مطالبی عرض میشود:
🔹اولاً، شما و همفکرانتان خود زمین بازی را در پاسخ و نقد به شکل موجود تعیین کردهاید و با پاسخ به افرادی که آنها را جاهل و جسور خواندهاید، به هیجانی شدن فضای نقد کمک میکنید. منتقدین عرفان و تصوف و جریان مرحوم تهرانی منحصر در افرادی که آنها را جاهل و هتاک میخوانید، نیستند. عرض ما هم همین بود که با وجود افراد و جریانهای دیگر که به نقد منش و روش جریان شما پرداختهاند، شما به نقدهای مودبانه و علمی وقعی نمینهید و فقط آنهایی را که به قول خودتان هتاکاند را پاسخ میگویید.
🔹در مورد «مریدبازی»، تفاوت بحث «مرید و مراد» در جریان شما و سایر علمائی که نام بردید، روشن است و بعید میدانم ملتفت آن نباشید. معلوم است مقصود بنده و امثال آیتالله علم الهدی -که نقدشان بر مریدبازی در مقاله قبلی آمد- نه «اظهار علاقه به بزرگان»، «أخذ معالم دین»، «استفاده از انفاس قدسی» و… است، بلکه ترویج تفکراتی مانند «محو اختیار در اختیار پیر»، «اطاعت مطلقه و تبعیت محض و بی چون و چرا از استاد» و… میباشد، که در بیان بزرگانی همچون حضرات آیات بهاءالدینی، خوشوقت، حقشناس و… چنین مطالبی یافت نمیشود.
🔹دیگر آنکه ادعا کردهاید رهبری معظم مکرراً از «مطلوبیت» جریان علامه تهرانی سخن گفتهاند. که احتمالاً این ذکر مکرر جز در دیدارهای خصوصی با بیت معظمله نبوده است! حرفی نیست، مسلماً بیت ایشان راستگویند. ولی این سوال برایتان پیش نیامده که اگر رهبری در این حد به مرحوم علامه ارادت دارند، پس چرا نباید برای یک بار هم که شده -آن هم پس از حدود ربع قرن از درگذشت ایشان- در علن ذکر خیری از ایشان به میان آورند؟ و اگر اندیشیدهاید، آیا تمام دلایل آن را به اموری بیرون از جریان خود حواله دادهاید؟ یا به این نتیجه رسیدهاید که عواملی در منش و روش و اندیشه جریان شما هم در این امر دخیل است؟
🔹دیگر آنکه گفتهاید: «به راستی اگر کسی واقعا رهبری را حق خود بداند، آیا نباید لااقل برای یکبار هم که شده، مخالفت و معارضهای از او مشاهده شود؟». اولاً، میتواند فردی خود را محق به حقی بداند و به دلایلی حتی یک بار هم معارضه و مخالفتی در او مشاهده نشود و هیچ تلازمی بین این دو وجود ندارد. ثانیاً، سلّمنا! دلیل شما را در محک این ادعا میپذیریم. بد نیست به دو مورد از مواردی که ایشان با ولی فقیه اختلاف نظر داشتهاند، بپردازیم تا ببینیم آیا ایشان همچون نقل قولی که از فرزندشان کردهاید، «در مقام عمل تابع محض حاکم حکومت اسلام بودند. در تمام مسائلى که قانون یا حکمى از طرف حکومت اسلام تصویب مىشد، ایشان تبعیت میکردند و ما مثل ایشان در تبعیت از ولىفقیه ندیدیم» یا خیر؟! واضح است همانطور که از فرزند ارشد مرحوم علامه نقل کردهاید، از موضوعات خطیر امر جنگ و جهاد است. شاید خطیرترین موضوعی که از ابتدای انقلاب با آن مواجه بودهایم، قضیه جنگ ۸ ساله بوده باشد.
🔹جناب دعائی خوب میدانند که جناب علامه در این باره نظری متفاوت داشتند. ایشان میفرمایند: «طلّاب علوم دينيّه كه مشغول تحصيل هستند، حتّى در بسيجهاى عمومى كه عموميّت شديد هم دارد، از خدمت به نظام وظيفه و حضور در جبهه و كشته شدن معفوّ ميباشند. نبايد طلّاب كشته شوند. بلى، بردن آنان به جبهه جهت تبليغ و إرشاد و ترويج دين و بيان مسائل و أحكام شرعى و رسيدگى به اين امور إشكالى ندارد؛ وليكن بايد در سنگر محفوظ باشند. بايد خوب درس بخوانند و قرآن و مسائل و أحكام را خوب فرا بگيرند». نظر فقهی ایشان محترم اما آیا ایشان در مقام عمل به نظر ولی فقیه وقعی نهادند؟
🔹نمونه دیگر، بحث کنترل جمعیت است. بحثی که هم در زمان اجراء مورد تایید رهبری بود و هم در سخنرانی معروفشان در بجنورد که به اشتباه بودن اجرای آن بعد از اواسط دهه ۷۰ اعتراف کردند، کماکان اجرای آن تا تاریخ مزبور را «خوب» میدانستند. اما نظر آیتالله بر آن بود که «سياست كنترل جمعيّت، براى به بازار كشاندن زنان، و هدر دادن عمر آنان است». و در جای جای «رساله نکاحیه» طرح مزبور را طرحی استعماری و ضد اسلامی میدانند...
🔸متن کامل این یادداشت را در سایت مباحثات مشاهده کنید
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19405/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat
مباحثات/بازنشر شبکههای اجتماعی
🔸یکی از طلاب، در صفحه شخصی خود با انتشار تصاویری از شکستن مُهر مرحوم آیتاللهالعظمی سیدمحمد شاهرودی خبر داد.
🔹پیش از این مباحثات مطلبی در همین زمینه منتشر کرده بود:
راز مُهرهای شکسته
http://mobahesat.ir/12781
🔻🔻🔻
@mobahesat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 کلیپ به مناسبت ۲۱ تیر سالگرد کلنگزنی ساخت مسجد اعظم توسط آیتاللهالعظمی بروجردی
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️علامۀ طهرانی، همانطور که بودند
سیدمحمد حسین دعایی
🔸پویا طاهری در یادداشتی با عنوان «علّامه تهرانی را همانطور که بودند، معرفی کنید» به نقد سید محمدحسین دعایی پاسخ داد. اما دعایی در یادداشتی دیگر این گفتگو را ادامه داده است:
🔹در رابطه با مواردی که آقای طاهری، آنها را نقض بر دیدگاه علامۀ طهرانی پیرامون تبعیت از ولی فقیه پنداشته است ـ یعنی عملکرد ایشان در مسئلۀ جنگ و موضعگیری ایشان در قبال طرح کنترل جمعیت ـ نیز تذکر چند نکته ضروری است:
🔹بنابر نظر علامۀ طهرانی: اولاً، عدول مجتهد از نظر خود و تقلید او از غیر، حرام است. فلذا نظر حاکم شرع، در امور فردی و غیرحکومتی، برای مجتهدان قابل اتباع نیست...
🔹اظهار این نظریۀ علمیِ اجتهادی که حضور طلاب حوزههای علمیه در میدان جنگ واجب نبوده و نباید آنها را برای جنگیدن به میدان جهاد اعزام کرد، هیچ منافاتی با اعتقاد به لزوم تبعیت از ولی فقیه ندارد.
🔹ثالثا، ایشان در عین اختلافنظر با رهبر فقید انقلاب میفرمودند: «اگر حاکم دستور داد که بروید برای جنگ، بر همه واجب است به جنگ بروند و به نحو وجوب کفائی، یعنی به اندازه مَن بِهِ الکفَایه باید به جنگ بروند، تا آنجایی که اعلام کنند دیگر محتاج نیستیم؛ کما اینکه ملاحظه میکردید که میگفتند: ما دیگر محتاج نیستیم، حالا نیایید تا اطلاع ثانوی؛ و بنده در همین مدّت حیات آیتالله خمینی بارها به رفقا گفتم که: اگر ایشان بر خود من هم به عنوان وجوب تعیینی امر کنند که برو به جنگ! من میروم. چرا؟ چون اینجا نظر شخصی نبایستی اعمال بشود؛ نظر شخصی در اینکه آیا این جنگ صلاح هست یا نیست؟ کی شروع شده؟ کی باید تمام شود؟ کجا خوب بود صلح میشد؟ و أمثال آن؛ اینها مسائل و نظرهایی است که برای انسان هست و چه اشکالی دارد که برای همه هم باشد. امّا در تصمیمگیریها و موارد تقاطعِ انظار، انسان باید تابع باشد؛ عملاً اگر تخلّف کند، مجرم است و گناهکار»[۸].
🔹رابعا، میفرمودند: «آیتالله خمینى حاكم شرع و ولى فقیهاند و اطاعت از ایشان واجب است و هر كارى كه انجام میدهند براى خدمت به اسلام و براساس تشخیصشان از حقّ است و البتّه نظرات و تشخیصها متفاوت است، ولى ما باید دقّت كنیم كه مبادا اخلالى وارد كنیم. اگر آیتالله خمینى امر به جنگ كنند و من به الكفایه نباشد یا به شخص من امر به رفتن به جبهه نمایند، حتما مىروم و حتى اگر نتوانم به خاطر كهولت سن در خط مقدم شركت كنم، در پشت جبهه مىنشینم و خدمت مىكنم؛ لااقل سیبزمینى كه مىتوانم براى رزمندگان پوست بكنم»[۹]. نقد» و «مظلومنمایی تبلیغاتی» تعبیر کند؟!
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19544
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️فقیه نواندیش شورای نگهبان و یک چالش
احمد نجمی
🔸پس از درگذشت آیتالله مومن، عضو فقید شورای نگهبان یکی از سوالات جدی در محافل سیاسی و حوزوی جایگزین وی بود. اگرچه برخی گمانهزنیها نیز درباره تغییر احتمالی آيتالله محمد یزدی و آیتالله احمد جنتی در دوره جدید مطرح بود اما حضور قطعی چهرهای جدید بیشتر مورد توجه و سوال بود.
🔹آنچه پیشتر مطرح شده بود احتمال انتخاب فقیهی از فقهای تهران بود اما خبر انتخاب آيتالله علیرضا اعرافی نشان داد که همچنان فقهای شورای نگهبان از قم انتخاب میشوند.
🔹علیرضا اعرافی متولد ۱۳۳۸ در میبد پس از پدر که از علمای این شهر بود در سن ۳۲ سالگی امامت جمعه این شهر را برعهده گرفت. اگرچه او از ابتدای جوانی و اوائل دهه شصت به صورت تخصصی تبلیغ در کشورهای مختلف را تجربه کرده بود اما از اوائل دهه هفتاد وارد فعالیت جدی در بخشهای مدیریتی حوزه شد. او در قسمتهای مختلف سازمان حوزههای کشور مانند دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، دفتر تبلیغات اسلامی، مرکز علوم اسلامی و بعدها جامعةالمصطفی سطوح مختلف مدیریتی را پشت سر گذاشت.
🔹با عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در طراز علما و مجتهدان تاثیرگذار حوزه قرار گرفت و از دهه نود عالی ترین مقام مدیریتی در حوزههای علمیه یعنی عضویت در شورای عالی و مدیریت حوزه علمیه قم را عهدهدار شد.
🔹اما نکتهی جالب توجه دربارهی او سبک مدیریت کاملا کلاسیک و آکادمیک در سنتیترین نهاد کشور یعنی حوزهی علمیه قم است. تا جائی که مورد انتقاد برخی از محافل کاملا سنتی هم قرار گرفته است. اما به نظر میرسد روش مدیریتی او با برخی اصلاحات مانند چابکسازی و کوچک کردن نهادهای گسترده و جزیرهای میتواند ارتقائی جدی در روند فعالیت حوزههای علمیه کشور ایجاد کند.
🔹مهمترین نکتهی بارز در رویهی مدیریتی و سیاسی آقای اعرافی همگرایی او با گرایشهای مختلف فکری و سیاسی است . او تلاش کرد در عین رعایت خطوط قرمز لازم برای مدیر حوزههای علمیه با گرایشهای مختلف فکری و سیاسی در حوزه تعاملی مثبت و اثرگذار داشته باشد. چرا که به خوبی میداند امتیاز و ویژگی منحصر به فرد حوزه در تنوع افکار و سلایق مختلف فکری و سیاسی است.
🔹با انتخاب وی به عنوان عضو جدید شورای نگهبان از بین چند گزینهی مطرح و جدی از سوی رهبر معظم انقلاب میتوان گفت انتخاب فردی معقول و منطقی در رویه سیاسی اما با مشغلههای متعدد بر چهرههایی با گرایشهای خاص سیاسی اولویت داشتهاست. از سوی دیگر او میتواند از جمله فقهای نوگرایی محسوب شود که با اتکا بر سنت فقهی و فلسفی حوزه در پی عرصههای نوین علوم اسلامی بوده است.
🔹با انتشار خبر انتصاب آیتالله اعرافی به عنوان یکی از فقهای شورای نگبهان یکی از نکات مطرح در بین حوزویان مسئولیتهای متعدد و گوناگون اوست. با جستجوئی ساده انواع مسئولیتهای مختلف اجرائی یا مشورتی و عضویت در هیاتامنای مراکز وسازمانها به دست میآید که ابهامات جدی ایجاد کردهاست.
🔹حضور موثر در شورای نگهبان مستلزم صرف وقت کافی برای مطالعه و بررسی مصوبات مجلس و نیز شرکت در حلقههای هم فکری با فضلای حوزوی است. لازم است در نخستین گام، مدیر کنونی حوزههای علمیه در بیانی صمیمی و صادقانه توضیح دهد که آیا برای ایجاد فرصت مناسب، بخشی از مسئولیتهای خود را واگذار مینماید؟ یا آنکه به چه شکلی میتواند بین این همه به گونهای جمع کند که خللی بر هیچکدام وارد نشود.
http://mobahesat.ir/19668
مطلب مرتبط:
http://mobahesat.ir/10562
🔻🔻🔻
@mobahesat
یازده_خاقان_صاحب_قران_و_علمای_زمان.mp3
18.62M
مباحثات/#تورق
🔹 پادکست معرفی کتاب
قسمت یازدهم:«خاقان صاحب قران و علمای زمان؛ نقش فتحعلی شاه قاجار در شکلگیری روندها و نهادهای مذهبی نو»
🔸 تالیف: احمد کاظمی موسوی
(نویسندگان کتب در موضوع حوزه و روحانیت _ترجیحا تازه منتشره_ میتوانند یک نسخه از کتاب خود را برای معرفی به ما ارسال کنند)
🔸پادکستهای تورق را میتوانید در ناملیک هم پیگیری کنید
http://yon.ir/y70s4
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️حقانی؛ نامی به وسعت تاریخ معاصر
علیاشرف فتحی
🔸آیتالله شیخ حسین حقانی زنجانی؛ متولی مدرسه حقانی قم و فرزند مؤسس این مدرسه روز سهشنبه ۲۵ تیرماه در سن ۸۵ سالگی درگذشت.
🔹۸ سال از طلبگی شیخ حسین حقانی میگذشت که پدرش حاج علی حقانی(۱۳۶۲-۱۲۷۶ش) تصمیم گرفت مدرسهای برای طلاب قم بنا کند. ابتکار این تاجر نیکوکار زنجانی مورد استقبال آیتاللهالعظمی بروجردی واقع شد و او در آخرین سال حیات به همراه مرحوم آیتالله سید احمد شبیری زنجانی به بازدید این مدرسه نیمهکاره آمد و از آقای حقانی اعلام حمایت کرد. حاج علی حقانی همچنین زمینی را در اختیار آیتالله مشکینی قرار داد تا مدرسه الهادی را در آنجا بسازد.
🔹این مدرسه پس از وفات آقای بروجردی با نام «منتظریه» افتتاح شد و شیخ حسین حقانی نخستین مدیر آن بود. مدتی نیز محمد مجتهد شبستری؛ نواندیش دینی معاصر مدیریت مدرسه را بر عهده داشت و سرانجام به پیشنهاد شیخ حسین حقانی، مدرسه در اختیار آقایان بهشتی و قدوسی قرار گرفت تا با نظم مورد نظر آنان پیش برود و طلاب با دانشهای روز نیز آشنا شوند.
🔹مرحوم آیتالله حقانی در کنار نقشآفرینی در مدرسه پدر که از همان زمان به نام خانوادگی آنها شهرت یافت، در نشریات حوزوی آن روزگار نیز قلم میزد و با فعالان فرهنگی قم ارتباط داشت. یکی از نخستین تجربههای نویسندگی وی در جریان همکاری با تیم مؤلفان کتاب «زن و انتخابات» در زمستان سال ۱۳۳۹ شکل گرفت و او به همراه آقایان مکارم شیرازی، محمد مجتهد شبستری، علی حجتی کرمانی، عباسعلی عمید زنجانی و زینالعابدین قربانی در دفاع از فتاوای فقهایی که فعالیت سیاسی و اجتماعی زنان را بر خلاف شرع میدانستند، قلم زد.
🔹آقای حقانی که سال ۱۳۳۹ جزو نویسندگان کتاب «زن و انتخابات» بود و در آن، فعالیت سیاسی و اجتماعی زنان را زمینهساز فساد اخلاقی میدانست، در تیرماه سال ۱۳۵۸ مقالهای با عنوان «مسائل زنان در جمهوری اسلامی» با اشاره سخنان تحقیرآمیز محمدرضا شاه علیه زنان، از فعالیت سیاسی و اجتماعی زنان در جریان پیروزی انقلاب اسلامی تمجید کرد و نوشت: «اما [درباره] شرکت فعالانه زنان در امور اجتماعی و اداره کشور باید گفت که در قوانین اسلام، برای نمونه قانونی دیده نمیشود که زنان را محبوس و زندانی در خانه بداند و از خروج زن از خانه و شرکت در امور اجتماع صریحا منع کند و لزوم پوشش برای زنان (حجاب) در مقابل مردان و عدم اختلاط با آنان هرگز چنین مفهومی ندارد … اسلام نه تنها شرکت زنان را به طور معقول در مراسم دستهجمعی ممنوع نکرده، بلکه در پارهای از موارد نیز واجب نموده است، مانند حج …»
🔹مرحوم حقانی زنجانی در این سالها علاوه بر سرپرستی مدرسه حقانی و تدریس و اقامه نماز جماعت در آن، به تدریس در دانشگاههای تهران و الزهرا میپرداخت و به نوشتن مقالات و تألیف کتب ادامه میداد. هرچند مدرسه حقانی در این دو دهه فضای متفاوتی داشت که چندان با سلیقه و منش متولی آن همسو نبود و او نیز البته ترجیح میداد چندان در اداره مدرسه دخالت نکند. درگذشت او پایان نیم قرن تکاپوی یک روحانی فعال است که میکوشید همپای تحولات زمان پیش برود و به تربیت طلاب آشنا به دانشهای روز همت بگمارد. راه مرحوم حقانی پس از انقلاب با شدت و کثرت بیشتری در مدارس و مؤسسات حوزوی پیگیری شد، بهگونهای که او به حاشیه رفت و کمتر طلبهای او را میشناسد و نامی از او شنیده است.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19686/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸پرونده «نواندیشی در حوزه» (2)
حجتالاسلام مهراب صادق نیا در گفتگو با مباحثات:
روشنفکری به معنای عامش نوعی گرتهبرداری از غرب است
🔸مشروح کامل این گفتگو را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19629/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat
مباحثات/
هماکنون حضور شخصیتهای مختلف حوزوی در بیت مرحوم آیتالله سیدعلیرضاحائری
🔹تشییع آن مرحوم جمعه ساعت ۱۰ صبح از مسجد امام حسن عسگری به سوی حرم مطهر حضرت معصومه(س) برگزار خواهد شد.
🔹مجلس ترحیم از سوی دفتر مقام معظم رهبری جمعه شب در شبستان امام خمینی حرم مطهر منعقد خواهد شد.
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️آیت الله حائری، به دنبال نظامسازی حوزوی
🔸به بهانه درگذشت آیت الله سیدعلیرضا حائری، رئیس بنیاد دایرة المعارف فقه اسلامی
🔹بیراه نیست اگر محمدباقر صدر را با تفکر نظامسازیاش معرفی کنیم. مطرح کردن فقه به صورت یک نظام منسجم، یکی از دغدغههای او بود. شهید صدر در کتاب «اقتصادنا» همین رویّه را دنبال کرده بود و به یک ساختار و نظام اقتصادی میاندیشید. او گفته بود که این قدم اول است که من بر میدارم و امیدوارم محققان بعدی قدمهای دیگری بردارند. شهید صدر در خصوص نهاد مرجعیت نیز همین رویکرد را داشت. گفته بود که نهاد مرجعیت نمیباید بر اساس محوریت یک شخص دنبال شود. به این معنا که محور، اقدامات مرجع و فتوای او نباشد که به مجرد فوت آن شخص، همه اقدامات از هم بپاشد. وی معتقد بود که کارها باید نهادینه شود و از شخص محوری خارج گردد. همین روحیات و تعلیمات شهید صدر، در شاگردانش نیز مؤثر افتاد.
🔹دو تن از شاگردان صدر، مقدمات مؤسسهای در خصوص دائره المعارف فقه اسلامی بر اساس فقه اهل بیت(ع) را پیشنهاد میدهند. سید علیرضا حائری پیشنهاد این مؤسسه را به سید محمود هاشمی شاهرودی میدهد. وی نیز این طرح را با آیت الله خامنهای در میان میگذارد. آیت الله خامنهای در سال ۱۳۶۹ طی حکمی به آیت الله شاهرودی عنوان میکند: مجموعهای که حاکی از همه ابواب و انظار و مؤلفات این عرصه وسیع (فقهی) باشد در دست نیست. لذا اینجانب که مدتهاست در آروزی تهیهی دائره المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت(ع) میباشم جنابعالی را برای انجام این اقدام بزرگ شایسته میدانم.
🔹هاشمی شاهرودی که دیده از جهان فروبست، مسئولیت این مؤسسه به دیگر شاگرد شهید صدر افتاد. حائری فردی بود که به گفتهی خودش، نخستین بار پیشنهاد این مؤسسه را به هاشمی شاهرودی داده بود. این بار مسئولیت اصلی این مؤسسه نیز به حکم رهبری برعهدهی او افتاد. سید علیرضا حائری متولد کربلا بود. به نجف رفته و در محضر حضرات خویی و امام خمینی حاضر شده بود. اما بیشترین تأثیر را از سید محمد باقر صدر برده بود. وی قبل از حضور در نجف، برخی از آثار شهید صدر را خوانده و شیفتهی آن شده بود. همین علاقه، او را به درس محمد باقر صدر کشاند. او اما یکی از کوچکترین افراد حاضر در محفل صدر بود.
🔹حائری به حوزههای علمیه نیز نقد داشت. میگفت که حوزه نظریه جدیدی در اصول تولید نکرده است. بر این باور بود که با وجود کتابخانههای تخصصی فراوان و کادرهای خوبی برای تحقیق که در حوزه وجود دارد اما در مجموع از لحاظ علمی و تولید علم حوزه علمیه ایران نه تنها رشد نکرده بلکه اُفت هم داشته است. وی به عنوان مثال اشاره میکرد که در علم اصول عمده نظریاتی که الان در قم مطرح میشود نظریات گذشتگانی همچون میرزای نائینی، آقا ضیاء عراقی، آخوند خراسانی، شیخ انصاری، آقای خویی است و تولید جدیدی صورت نگرفته است.
🔹وی معتقد بود که حوزههای علمیه ایران در تولید کیفی علم علاوه بر اینکه نسبت به حوزه علمیه نجف افت داشته، نسبت به دانشگاههای داخلی نیز در سطح پایینتری قرار گرفته است. حائری گفته بود که حضور طلبهها و روحانیون در پستهای مختلف بسیار فریبنده است و بسیاری را از مرام طلبگی خارج کرده است. به تعبیر او، برخی افراد از ابتدا طالب علم نبودهاند و به دنبال دنیاطلبی و پست و مقام بودهاند و به حوزههای علمیه وارد شدند.
🔹وی همچنین نسبت به عوامزدگی و وابستگی معیشت روحانیت به مردم ابراز نگرانی کرده و گفته بود که این مسأله نیز یکی از عوامل اُفت حوزه است و مجال تولید عام را نمیدهد. در این خصوص گفته بود: وقتی درآمد منبر بسیار خوب باشد، طلبه زمان و فکر خود را صرف تولید علم در حوزه نمیکند و برای درآمد بیشتر در صف منبر قرار میگیرد. این مسائل از جمله عوامل فریب دهنده طلبه است، طلبه خود باید عزم راسخی داشته باشد و در مقابل این عوامل بایستد اما در حال حاضر چنین طلبههایی نادر هستند.
🔹این شاگرد شهید صدر که چنین دغدغه حوزه و نظامسازی آن را داشت، بر اثر سکته مغزی چند روزی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در بامداد ۲۷ تیر ماه دیده از جهان فرو بست. روحش شاد.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19716/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔️نگاهی به برخی آراء آیتالله مؤسس
محمدصادق مستفید
🔸۲۹ تیر سالروز درگذشت آیتالله عبدالکریم حائری مشهور به آیتالله مؤسّس است. حوزهی مهجور قم با تلاشهای ایشان نقطهی عطفی برای فقاهت شیعی گشت و محوری برای آشنایی با معارف شیعی قرار گرفت.
🔹ایشان در عنفوان جوانی با مهاجرت علمی خویش به کربلا، سامرا و نجف -مراکز علمی قابل توجه آن ایام- توانست علاوه بر دانشاندوزی و به دست آوردن ملکه اجتهاد، جایگاه علمی خود را برای همگنان خود به اثبات رسانده و از این راه پس از هجرت به قم، حوزهی آن دیار را رسمیت ببخشد.
🔹در این میان چهرهی علمی حائری و آرای علمی او در پرتوی فعالیت اجتماعیاش قرار گرفته و نتوانست جایگاهی درخور توجه در فضای علمی حوزویان باز نماید. حال آنکه اگر گفتنیهای علمیِ او بیش از فقیهان واصولیانِ مشهور نباشد، بیتردید اندیشههای فقهی و اصولیاش کمتر از دیگران نخواهد بود.
در این میان میتوان به مواردی اشاره داشت:
🔹۱- غیبت اهل تسنن: پس از مقدس اردبیلی در تراث فقهی شیعه در مسالهی غیبت، بحث از فرعی فقهی رونق گرفت مبنی بر اینکه آیا غیبت اهل سنت و بدگویی از آنان جائز است یا جایز نیست. اردبیلی با استناد به آیهای که مسلمانان را از غیبت برادران خود نهی نموده؛ آنان را از خوردن گوشت برادرانشان برحذر مینماید، غیبت اهل تسنن را حرام میداند. ولی مشهور عالمانِ پس از او با انتقاد از فتوای اردبیلی، غیبت سنیّان را جائز بلکه مستحب اعلام میکنند.
🔹شیخ عبدالکریم حائری با جانبداری از فتوای اردبیلی غیبت اهل سنت و بدگویی از آنان را حرام میداند و معتقد است: هیچگونه دلیل و مستندی وجود ندارد تا عمومات و اطلاقاتی که مکلّفین را از غیبت مسلمانان نهی مینماید، قید زده و تنها غیبت از شیعیان را حرام نماید
🔹۲- تخصص در اجتهاد: در اندیشهی فقهی شیعی مرسوم و رایج است که فقیهِ مورد رجوع مردم بایستی در تمام بابهای فقهی اجتهاد نموده و نظرات خود را در اختیار مکلّفین قرار نماید و به همین جهت، مکلّفین به یک فقیه رجوع مینمایند. ولی آیتالله مؤسّس اعتقاد داشت لزومی ندارد که مردم در همه مسائل به یک فقیه رجوع نمایند. بهتر این است که در فقه قسمتهای تخصصی قرار داده شود و فقیه پس از آن که یک دوره فقه عمومی را پشت سر گذاشت، در یک قسمت معین متخصص شود. مکلّفین نیز در آن قسمت به او رجوع نمایند. در دیدگاه ایشان، چنانچه چنین تقسیمی در فقه صورت بگیرد با انضباط فقهی و پاسخگویی فقهی بهتری روبرو خواهیم بود.
🔹۳- اعتبارِ فهم مکلّف: روشن است که مکلّفان برای عمل کردن مطابق فقه شیعی بایستی به فقیهان رجوع نمایند. در این میان این سؤال پرسیدنی است که آیا مکلّف در رجوعش به فقیه نیز باید به فقیه رجوع نماید؟ به بیانی روشنتر آیا مکلّف برای آنکه بداند رجوعش به فقیه مطابق فقه شیعه هست یا نیست نیز باید به فقیه رجوع نماید یا در این مساله رجوع به فقیه بیمعنا و به تعبیری دچار دور منطقی است؟
🔹بیشتر فقهای متأخر معتقدند در این مسأله رجوع به فقیه درست نیست و بایستی مکلّف خود، درستی رجوع خویش به فقیه را دریابد ولی دست مکلّفان از تشخیص ویژگیهایی که فقیه مورد رجوع باید داشته باشد، کوتاه بوده و بایستی در آن موارد تماماً به فقیه رجوع نماید. مثلا در اینکه فقیه بایستی مرد و زنده باشد یا شیعه باشد و یا آنکه اعلم باشد در این موارد مکلّف نمیتواند به فهم خود رجوع نماید بلکه ضروری است از دیدگاه یکی از فقیهان تبعیّت نماید.
🔹حاج شیخ عبدالکریم حائری در این مسأله معتقد است که اگر مکلّف به ارتکاز و فهم خویش رجوع نمود و ویژگیهایی شایستهی فقیه مورد رجوع خود را با ارتکاز خویش دریافت؛ در این صورت او برای تشخیص ویژگیهای فقیه مورد رجوع خویش نمیتواند به یکی از فقیهان رجوع نماید.
🔹۴- اهتمام به قرآن: آیتالله حائری برای منبع بودن قرآن اهتمام ویژهای قائل بوده و بنا به نقل آیتالله سید احمد زنجانی چنین میگفت: پیغمبر دو چیز سنگین در میان ما گذاشت: کتابالله و عترت طاهره ولی ما با سنّیها دست به دست داده، هردوی آنها را از بین بردیم. ما کتابالله را از بین بردیم، آنها نیز عترت طاهره را.
🔹هر چند آیتالله مؤسس سالهای پایانی عمر شریف خود را در راه اعتلای حوزه علمیه قم و تنظیم و تثبیت آن گذراند، اما مطالعه آثار فقهی و اصولی او میتواند نقش علمی این استاد برجسته حوزه در آن برهه تاریخی را بیشتر نمایان سازد. روحش قرین رحمت واسعهی الهی باد.
👇👇👇
http://mobahesat.ir/19737
🔻🔻🔻
@mobahesat