eitaa logo
مسیر مؤمنانه
2.1هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
4.3هزار ویدیو
105 فایل
🍃نگاه ڪن به جان من،در انتظار #جمعه اے ستـــ 🍂ڪه روز وعده باشد و طلوع آن ظـهـور توستـــ 🌷اللّهمّـ عجّل لولیّڪ الفرج کپی مطالب آزاد با ذکر صلوات برای شادی روح مدیر عزیز مسیر مؤمنانه تبادل::: @begzareemm
مشاهده در ایتا
دانلود
(هركي نخونه از دستش رفته ، واقعا از دستش رفته) روزی پیامبر اکرم به خانه حضرت زهرا آمدند . حضرت علی و حسنین (صلوات الله علیهم اجمعین) هم در خانه حضور داشتند . پیامبر خطاب به اهل بیت خود فرمودند : چه میوه ای از میوه های بهشتی میل دارید بمن بگوئید تا به جبرائیل بگویم از بهشت برایتان بیاورد. امام حسین که در آن روزگار در سنین کودکی بودند از بقیه اهل خانواده سبقت گرفتند. رفتند در دامن رسول خدا نشستند و عرضه داشتند : پدر جان به جبرائیل بگوئید از خرماهای بهشتی برای ما بیاورد . و حضرت رسول اکرم هم به خواسته حسین خود جامه عمل پوشانیدند و به جبرئیل دستور دادند یک طبق از خرماهای بهشتی برای اهل بیت بیاورد. مدتی نگذشت که جبرائیل یک طبق خرمای بهشتی را آورده و در حجره حضرت زهرا سلام الله عليها گذاشت. پیامبر خطاب به دختر خود فرمودند : فاطمه جان یک طبق خرمای بهشتی در حجره تو نهاده شده است ، آنرا نزد من بیاور . حضرت زهرا آن طبق را آوردند و نزد پدر گذاشتند. پیامبر خرمای اول از درون ظرف برداشتند و در دهان سرور جوانان اهل بهشت امام حسین نهادند و فرمودند « حسین جان نوش جانت ، گوارای وجودت » سپس خرمای دوم را از درون ظرف برداشتند و در دهان دیگر سرور جوانان اهل بهشت امام حسن نهادند و باز فرمودند «حسن جان نوش جانت ، گوارای وجودت ». خرمای سوم را در دهان جگر گوشه خود حضرت زهرا نهادند و همان جمله را هم خطاب به حضرت زهرا بیان کردند. خرمای چهارم را هم در دهان حضرت علی نهادند و فرمودند « علی جان نوش جانت‌، گوارای وجودت » خرمای پنجم را از درون ظرف برداشتند و باز دوباره در دهان حضرت علی نهادند و همان جمله را تکرار نمودند . خرمای ششم را برداشتند، ایستادند و در دهان حضرت علی گذاشتند و باز همان جمله را تکرار کردند. در این هنگام حضرت زهرا فرمودند : پدر جان به هر کدام از ما یک خرما دادید اما به علی سه خرما و در مرتبه سوم هم ایستادید و خرما در دهان علی گذاشتید . چرا بین ما اینگونه رفتار کردید ؟ رسول اکرم خطاب به دختر خود فرمودند:فاطمه جان وقتی خرما در دهان حسین نهادم ، دیدم و شنیدم که جبرائیل و مکائیل از روی عرش ندا بر آورده اند که : «حسین جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به تبع آنها این جمله را تکرار کردم وقتی خرما در دهان حسن نهادم باز جبرائیل و مکائیل همان جمله را تکرار کردند و من هم به تبع آنها آن جمله را گفتم که « حسن جان نوش جانت ». فاطمه جان وقتی خرما در دهان تو نهادم دیدم حوری های بهشتی سر از غرفه ها در آورده اند . و می گویند « فاطمه جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به پیروی از آنها این جمله را تکرار کردم.اما وقتی خرما در دهان علی نهادم شنیدم که خداوند از روی عرش صدا می زند « علی جان نوش جانت ، گوارای وجودت » . به اشتیاق شنیدن صوت حق خرمای دوم در دهان علی نهادم باز هم خداوند از روی عرش ندا زد که «هنیأ مرئیاً لک یا علی » نوش جانت ، گوارای وجودت علی جان.به احترام صوت حق از جا برخاستم و خرمای سوم در دهان علی نهادم ، شنیدم که باز خداوند همان جمله را تکرار کرد و سپس به من فرمود:« یامحمد ، بعزّت و جلالم قسم اگر تا صبح قیامت خرما در دهان علی بگذاری من خدا هم تا قیامت می گویم علی جان نوش جانت ، گوارای وجودت». خداوندا به حق علی علیه السلام گره از کار ما بگشا جلاءالعیون علامه مجلسی س
3.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 سخنان بسیار مهم دکتر حسن عباسی: اسرائیل، شهید_رئیسی را ترور کرد. این جنگ (دوازده روزه) یک کودتا بود تا باند حسن_روحانی را حاکم کند. 🔹 می‌خواستند سپاه و آقا را بزنند تا جمهوری اسلامی با دولتی ناکارآمد حاکم شود. آمریکا و اسرائیل دنبال رجوی و پهلوی نیستند، دنبال این هستند که اصلاح طلبان را حاکم کنند، هر کس روبروی اصلاح‌ طلبان ایستاد را زدند، حاج قاسم، رئیسی، حاجی‌زاده، امیرعبداللهیان ✍ تنها چند روز بعد از حمله_اسرائیل به ایران نوشتیم که مدل حملات و ترورها، مدل تلاش برای حذف نیروهای وفادار انقلاب، سپس تلاش برای حذف طیف به اصطلاح میانه‌رو، و در نهایت، ایجاد آشوب داخلی و کشاندن مردم به خیابان‌ها برای ایجاد جنگ_داخلی و تجزیه_ایران بود! اما اگر این ایده‌آل رخ نداد، پلن دوم یعنی به حکومت رسیدن طیف غربزده در کشور، مدنظر اسرائیل و آمریکا بود! با قدرت گرفتن آنها، عملا کشور از هر مولفه‌ی قدرتی (هسته‌‌ای، موشکی، هوافضا، صنایع کلیدی و حساس، کشاورزی و...) تهی شده و کاملا به غرب وابسته میشد!
🔥 روزها گران و ارزشمند هستند. وقتی یک روز را پشت سر می‌گذارید یک روز کمتر برای گذراندن دارید. پس مطمئن شوید که هر کدام را عاقلانه خرج می کنید. جیم ران ✨ هر روزی که هدر می‌ره، واقعاً مایه حسرت و خسران می‌شه. ✨ هر روزی که درست استفاده می‌کنی، سرمایه‌ی فردات رو می‌سازه. 🌅برای هر روزت برنامه داشته باش.
24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋 ای فرزند فاطمه... شرمنده‌ام که در هیاهوی روزمرگی‌ها، یادت را تنها به جمعه‌ها محدود کرده‌ام در حالی که نبودنت، تمام ایام را غریب کرده است..... شرم دارم از این دلی که باید مأوای نامت باشد اما تنها در جمعه‌ها، سراغت را می‌گیرد... ‌‌‌
12.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 قضیه آتش زدن درب خانه (س) در کتاب های اهل سنت پاسخ به توهمات وهابیت حجت الاسلام محمد رضا هاشمی
01 Jahad ba Nafs 1395 Ghom.MP3
زمان: حجم: 5.9M
🔈 📚 📣 جلسه اول * توضیحاتی در مورد کتاب وسائل الشیعه شیخ حرعاملی * اهمیت جهاد با نفس * نفس، حمال نفس باشد * معنای هوای نفس * بهترین دارو و طبیب برای انسان * مبانی چهارگانه زندگی * بهترین جهاد * وجه شباهت جهاد اصغر و جهاد اکبر ⏰ مدت زمان: ۱۳:۵۶ ‌فهرست جهاد با نفس
مسیر مؤمنانه
*در بیان قصه زرقا* *داستان شماره ۲۵* 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بسم الله الرحمن الرحیم پس سطیح را بر شتری بستند و رو
*در بیان قصه زرقا و سوء قصد به آمنه* *داستان شماره ۲۶* 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بسم الله الرحمن الرحیم پس زرقا صدا بلند کرد که ای صاحبان عزت و مراتب وقت ظهور آنچه می گویم نزدیک است و امر شدنی را چاره نمی توان کرد. امروز به آخر رسید متفرق شوید و فردا نزد من حاضر شوید تا شما را به حقیقت آثار مطلع گردانم و چون ایشان متفرق شدند و نیمی از شب گذشت، زرقا به نزد سطیح رفت و گفت: علامات و آثار ظهور آن انوار را مشاهده کردم و وقت نزدیک شده است در این باب چه مصلحت می دانی؟ سطیح گفت: عمر من به آخر رسیده است و من به جانب شام می روم و در آن دیار می مانم تا مرگ مرا در رسد. زیرا که می دانم که هر که سعی کند در اطفای (خاموش کردن) آن نور البته منکوب(سرکوب) و مقهور می شود و تو را نیز نصیحت می نمایم که متعرض دفع آمنه نگردی که پروردگار آسمانها و زمین نگهدار اوست و اگر از من قبول نمی کنی دست از من بردار که من در این امر با تو موافقت نمی کنم و چون صبح طالع شد زرقا بسوی بنی هاشم آمد ‌و سلام کرد بر ایشان و گفت: محفلها همه به شما روشن خواهد شد در هنگامی که ظاهر شود در میان شما کسی که تورات و انجیل و زبور و فرقان از وصف او مشحون(مملو و آکنده) است. وای بر کسی که با او دشمنی کند و خوشا حال کسی که او را متابعت نماید. پس بنی هاشم شاد شدند و ابوطالب به زرقا گفت: اگر حاجتی به ما داری بگو که حاجت تو بر آورده است. گفت: مالی از شما نمی خواهم و اعتباری از شما توقع ندارم ولیکن می خواهم که آمنه را به من بنمائید که از او تحقیق کنم شواهد اخباری را که برای شما ذکر کردم و چون ابوطالب او‌ را به خانه آمنه برد و نظر او بر آمنه افتاد پایش از رفتار ماند و زبانش لال شد و به ظاهر اظهار شادی نمود و باز خبرها از آن مولود مبارک داد و بیرون آمد و در اندیشه بود که حیله ای برای هلاک آمنه برانگیزد. پس با زنی از قبیله خزرج که او را تکنا می گفتند و مشاطه( آرایشگر) آمنه و سایر زنان بنی هاشم بود طرح آشنایی افکند و در شب و روز با او می بود تا آنکه در شبی از شبها تکنا بیدار شد دید که شخصی(این شخص یک جن بود) نزدیک سر زرقا نشسته است و با او سخن می گوید و از جمله سخنان او این بود که کاهنه یمامه آمده است بسوی تهامه و بزودی پشیمان خواهد شد از اراده خود. چون زرقا این سخن را شنید برجست و گفت: تو یار وفادار من بودی چرا در این مدت بسوی من نیامدی. گفت: وای بر تو ای زرقا!!! امر عظیم بر ما نازل گردیده است. ما به آسمانها می رفتیم و سخن فرشتگان را می شنیدیم و در این ایام ما را از آسمانها می رانند و منادی شنیدیم که در آسمانها ندا می کرد که حقتعالی اراده کرده است که ظاهر گرداند شکننده بتان و ظاهر کننده عبادت رحمن را. پس افواج ملائکه ما را نشانه تیرهای شهاب گردانیده اند و راههای ما را از آسمان مسدود ساخته اند و آمده ام که تو را حذر فرمایم. پس زرقا گفت: برو از پیش من که هر سعی دارم در کشتن این فرزند خواهم کرد. آن شخص (جن) شعری چند خواند که مضمون آنها آن بود که من آنچه شرط خیرخواهی بود به تو گفتم و می دانم که سعی تو بی فایده است و به جز وبال دنیا و عقبی برای تو ثمره ای نخواهد داشت و البته حقتعالی یاری پیغمبر خود خواهد کرد و از شر هر ساحر و کاهن او را محافظت خواهد نمود و امثال این سخنان بسیار گفت و پرواز کرد و رفت و این سخنان را تکنا می شنید و چون صبح شد به نزد زرقا آمد و گفت: چرا تو را غمگین می یابم. گفت: ای خواهر من راز خود را از تو پنهان نمی دارم و غمی که من در دل دارم مرا آواره دیار خود گردانیده است و خانه ها خراب خواهد کرد و تو می دانی که صبر کردن بر آتش سوزان آسان تر است از صبر کردن بر مذلت و خواری از دشمنان. اگر کسی می یافتم که مرا یاری کند بر کشتن آمنه هر آینه هر چه آرزوی اوست به او می دادم و او‌را توانگر می گردانیدم و کیسه زری برداشت و در پیش تکنا گذاشت. چون تکنا دیده اش به زر افتاد دل از دست بداد و گفت: ای زرقا کار بزرگی نام بردی و امر عظیمی مذکور ساختی و چون مشاطه زنان بنی هاشمم شاید چاره ای در این کار توانم کرد. زرقا گفت: تدبیرش چنان باید کرد که چون به نزد آمنه روی و به مشاطگی او مشغول گردی این خنجر زهر آلود را بر او‌ زن، که چون زهر در بدن او جاری گردد البته از حلیه(زینت) حیات عاری شود و چون دیه بر تو لازم گردد من ده دیه از جانب تو بدهم به غیر آنچه الحال به تو می دهم و هر سعی که مرا مقدور است در خلاصی تو می کنم. تکنا گفت... ان شاء الله ادامه داستان شبی دیگر... منبع: کتاب حیوة القلوب جلد دوم( زندگانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم) نوشته علامه محمد باقر مجلسی رحمة الله علیه مطالب فوق از کتاب حیوة القلوب خلاصه برداری شده است. 🌸نشر پیام صدقه جاریه هست🌸 **اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم* *التماس دعای فرج*
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
هزاران جانِ ما و بهتــر از ما فدای تـ❤️ـو که جانِ جانِ جانى سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....