eitaa logo
لحظه‌های بی‌ملاحظه (مبین اردستانی)
388 دنبال‌کننده
175 عکس
15 ویدیو
5 فایل
لحظه‌ها بی تو بی‌ملاحظه‌اند
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به ساحت حضرت زینب سلام الله علیها بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی بی‌زمان در بارگاهِ قدس با عشقِ حسین پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی آمدی از «جانِ عالَم» خود پرستاری کنی دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی غیرِ زیبایی ندیدی در بلابارانِ عشق از اَلَستِ عاشقی قالوا بلی‌یی زیستی نذرِ شکرِ بی‌شکایت بر درِ تسلیمِ محض سر نهادی البلاءُ للولایی زیستی از نیستان دور ماندی داغِ غربت بر جگر در هوای ناله‌های نینوایی زیستی خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتش به جان هم‌نَفَس با آیه‌های روشنایی زیستی نورِ چشمِ آفرینش هم تو بودی از ازل تا ابد بَدرُ‌الدُّجا شمسُ‌الضُّحایی زیستی عالَمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی پر گشا! وقتِ پریدن آمد ای که سال‌ها در قفس هر لحظه با شوقِ رهایی زیستی @Mobin_Ardestani
با دو چشمِ تر آمدند این قوم که بیا دیگر! آمدند این قوم گفته بودی که یار می‌خواهی یارهایی سرآمدند این قوم امتحان را اشاره کن با چشم بِنِگر با سر آمدند این قوم این‌چنین آمدند منتظران این‌چنین مضطر آمدند این قوم تا تو پلکی به هم زدی رفتند با دوصد لشکر آمدند این قوم همه گفتند جمله پشتِ توایم همه با خنجر آمدند این قوم باز گفتند جمله پشتِ توایم رو به رویت درآمدند این قوم گر چه لَختی نیامدند ولی لحظه‌ی آخر آمدند این قوم پیِ دستت به شوقِ بیعت... نه! محضِ انگشتر آمدند این قوم آن‌همه نیزه با خود آوردند پیِ چندین سر آمدند این قوم؟ نیزه نیزه... چنین به دیدارِ سرِ بی پیکر آمدند این قوم نعلِ تازه... چنین به دیدارِ پیکرِ بی سر آمدند این قوم گفته بودی که یار می‌خواهی یارهایی سرآمدند این قوم این‌چنین آمدند منتظران این‌چنین مضطر آمدند این قوم آمدند و حسین را کشتند با دو چشمِ تر آمدند این قوم با دو چشمِ تر آمدند این قوم که بیا دیگر! آمدند این قوم ... @Mobin_Ardestani
هدایت شده از  رضانوری
آواز عاشقانه ی ساز سکوت من زیباترین ترانه ی شب های تارمی
هدایت شده از مصطفی تبریزی
گفتم که تو را بنده نباشد چو سنایی نوک مژه بر هم زد یعنی که همین است گفتم آه از دلِ دیوانهٔ حافظ بی تو زیرِ لب خنده‌زنان گفت که دیوانهٔ کیست؟ @Mobin_Ardestani
میان خاک چه بازی سفال کودک‌وار؟ سرای خاک به خاکی بباز مردآسا دلا تا کی در این کاخ مجازی کنی مانند طفلان خاک‌بازی؟ @Mobin_Ardestani
هدایت شده از فیضِ فیض
نشست خستگی‌اش را تكاند روی درخت شكسته پرهایش را نشاند روی درخت  پرنده  از دل مجروح و جان رنجورش چه‌ها چه‌ها  كه برايم نخواند روی درخت دم غروب كه شد با نسيم آوازش پرنده‌های جهان را كشاند رویي درخت هوای لانه‌ی خود كرد و بال‌هايش را ز گرد و رنگ تعلق  تكاند روی درخت  پرنده بود رها بود مثل ما كه نبود پرنده‌تر شد و پر زد  نماند روی درخت @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
هدایت شده از عقیق شعر
13.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی از شوق و ذوق زیارت التهاب جنون در سرم بود ... شعر خوانی   با موضوع زیارت 🔹عقیق شعر @aghighpoem
هو الرحمن . جهان تن بود دلمرده، تو خندیدی جهان جان شد زمستان خاک پایت شد، بهاران شد، بهاران شد جهان در خشکسال عاطفه برّ بیابان بود تو را ابری تماشا کرد، عالم بوسه‌باران شد جهان پیراهنی پوشید از عطر گل نامت و هر آیینه از زنگ کدورت‌ها چه عریان شد! به چشمِ عاشقان باغِ تماشایت تماشایی‌ست سراسر گل به گل عالم همه آیینه‌بندان شد شهادت می‌دهم باران به تسبیح گل و لبخند هزاران بار نامت را به لب آورد، باران شد شهادت می‌دهم کوه از شکوه شانه‌ات آموخت چگونه می‌توان ماند و ستون سقف ایمان شد شهادت می‌دهم چشمه همیشه چارقل‌خوان است به لطف چشم‌هایت قاریِ ممتازِ قرآن شد شهادت می‌دهم لاله شهادتنامه می‌خوانَد دلم آیینه‌ی دلتنگی یاد شهیدان شد شهادت می‌دهم تنها صراط مستقیمی تو تو را گم کرد انسان و چنین ایلان و ویلان شد شهادت می‌دهم تو رحمة للعالمین هستی شهادت می‌دهم هستی به عشق تو مسلمان شد شهادت می‌دهد هستی که من هم عاشقم آیا؟ شهادت می‌دهی این دل به شوق تو پریشان شد؟ @Mobin_Ardestani
عزیزِ دل من! خدا مثل ما نیست محالِ من و تو، محالِ خدا نیست @Mobin_Ardestani
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
🔹 حقّ و باطل شنیدم آب به جنگ اندرون، معاویه بست به روی شاه ولایت، چرا که بود خسی علی به حمله گرفت آب و باز کرد سبیل چرا که او کس هر بی‌کس است و دادرسی سه بار دست به دست آمد آب و در هر بار علی چنین هنری کرد و او چنان هوسی فضول گفت که ارفاق تا به این حد بس که بی‌حیایی دشمن ز حد گذشت بسی جواب داد که ما جنگ بهر آن داریم که نان و آب نبندد کسی به روی کسی غلام همّت آن قهرمان کون و مکان که بی رضای الهی نمی‌زند نفسی تو هم بیا و تماشای حقّ و باطل کن ببین که در پی سیمرغ می جهد مگسی! .