✴️چرا تولید؟
🔸برای نهمین سال (۷سال متوالی)، مسئله تولید به عنوان کانون شعار سال قرار گرفت. چرا؟
1⃣ تولید، تنها راهحل برونرفت از فوریترین و اولویت دارترین مسئله کشور یعنی اقتصاد است.
2⃣مسئله تولید موضوعی فراتر از حلوفصل مشکلات اقتصادی بوده و می تواند مستقیم و غیر مستقیم بسیار از معضلات فرهنگی را مرتفع کند.
3⃣تولید و در نتیجه صادرات و افزایش ارزش پول ملی، نوعی عزت و اعتمادبهنفس را در جامعه و حوزه بین الملل به وجود میآورد که میتواند کانون امیدی برای رفع موانع بعدی باشد.
4⃣ مسئله تولید گرانیگاه تمرکز و هدف نهایی همه اقدامات دشمن در جنگ اقتصادی است و اساسا تحریم ها برای تضعیف تولید در داخل کشور وضع شده است. لذا تمرکز بر تولید برای توجه ملت و دولت برای خنثی سازی هدف دشمن است.
#علی_محمدی
🇮🇷 eitaa.com/Mobser 🇮🇷
🇮🇷 @MobserChannel 🇮🇷
9.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙تاثیر تعرفه های امریکا بر اقتصاد ایران چیست؟
📚در این فایل صوتی ده دقیقه به ابعاد متعدد این سوال پرداختهام و تشریح نموده ام که تأثیرات تعرفه ها بر اقتصاد ایران غالبا غیر مستقیم بوده و می تواند مثبت و منفی باشد.
#علی_محمدی
🇮🇷 eitaa.com/Mobser 🇮🇷
🇮🇷 @MobserChannel 🇮🇷
از خرمشهر نظامی تا خرمشهر اقتصادی
خرمشهر را خدا آزاد کرد، اما با مشارکت مردم و با دستان آنها. این جمله تاریخی، معنایی فراتر از یک پیروزی نظامی دارد؛ گواهی است بر قدرت اراده ملت در لحظات حساس تاریخ. فتح خرمشهر صرفاً نتیجه تاکتیکهای نظامی متعارف یا ابزارهای کلاسیک جنگ نبود، بلکه نقطه عطفی در تاریخ دفاع مقدس بود؛ نقطهای که در آن، با تکیه بر مردم و کنار گذاشتن قالبهای سنتی جنگ، فصلی نو از مقاومت فعالانه شکل گرفت. مردمی که نهتنها در میدان نبرد، بلکه در پشت جبهه، با همت، پشتیبانی و حضور بیدریغ خود، سرنوشت یک ملت را تغییر دادند.
از این منظر، خرمشهر تنها یک شهر نیست؛ یک نماد است. نمادی از آنچه میتوان با اتکا به توان مردم، امید به پیروزی و باور به تغییر مسیرهای سنتی محقق ساخت. اگر آزادسازی خرمشهر با تغییر رویکرد در جنگ ممکن شد، بیتردید خرمشهرهای اقتصادی نیز با دگرگونی در نگرش اقتصادی ما و عبور از مسیرهای متعارف اقتصاد دولتی، امکانپذیر خواهند بود. شرط تحقق این هدف، مردمیسازی اقتصاد است؛ رویکردی که بنیان آن بر مشارکت گسترده مردم در تولید، سرمایهگذاری، تصمیمسازی و توسعه استوار است.
تجربههای درخشان پس از انقلاب، در نهادهایی چون جهاد سازندگی، بنیاد مسکن و بنیاد مستضعفان، نشان داد که اعتماد به مردم نهتنها ممکن است، بلکه ضامن آبادانی و توسعه واقعی است. این نهادها، برخاسته از دل مردم و همسو با نیازهای آنان، با بسیج منابع مردمی و همت جوانان، جانی تازه به مناطق محروم کشور بخشیدند. مردمیسازی در این تجربهها، فقط یک شعار نبود؛ بلکه راهکاری عملی و اثربخش بود که کارآمدی خود را بهخوبی اثبات کرد.
همین باور ریشهدار در ظرفیتهای مردمی، موجب شد که رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۸۴ با درایت، سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی را ابلاغ کنند. این سیاستها، با هدف گسترش مالکیت عمومی، کاهش تصدیگری دولت، و فراهم کردن بستر رقابت سالم در اقتصاد، راهبردی روشن برای عبور از چالشهای اقتصادی با اتکا به مردم ترسیم نمودند. همانگونه که در دفاع مقدس، دشمن تنها زمانی به عقب رانده شد که مردم پا به میدان گذاشتند، در عرصه اقتصاد نیز چالشها تنها با حضور واقعی و فعال مردم قابلحل خواهد بود.اقتصاد مقاومتی مفهومی بیروح نیست؛ زمانی جان میگیرد که به مردم میدان داده شود، همانگونه که در خرمشهر مردم میداندار بودند. فتح خرمشهر اقتصادی ممکن است، اگر به مردم اعتماد کنیم و مسیر تصمیمگیری، تولید و توزیع را با مشارکت آنان هموار سازیم. تحقق شعار امسال که کلید رونق تولید بوده و زیربنای فتح خرمشهرهای اقتصادی است، نیز به دست مردم و با استفاده از سرمایه و نقدینگی آنها امکانپذیر خواهد بود.
#علی_محمدی
🇮🇷 eitaa.com/Mobser 🇮🇷
🇮🇷 @MobserChannel 🇮🇷
درسی از اعتصاب کامیونداران
*اعتراضات اخیر کامیونداران نسبت به افزایش نرخ گازوئیل، تنها یک بحران صنفی نبود؛ بلکه هشداری جدی به سیاستگذاران درباره پیامدهای هرگونه اصلاح قیمت حاملهای انرژی بدون آمادهسازی زیرساختی و اجتماعی است.
* وقایع اخیر نشان داد حتی گروههای رسمی، مولد و قانونمدار نیز در برابر سیاستهای ناگهانی و فاقد اقناع عمومی، ایستادگی میکنند. حال تصور کنید افزایش نرخ بنزین، بدون پشتوانه شفافیت، جبران و گفتوگو انجام شود؛ پیامدهای آن بهمراتب گستردهتر و عمیقتر خواهد بود.
*نرخ فعلی بنزین و گازوئیل قطعاً با واقعیات اقتصادی سازگار نیست و ادامه آن به زیان دولت و اقتصاد ملی است، اما قیمت، آخرین گام است نه نخستین. ابتدا باید زیرساختهای لازم فراهم شود.
* اعتصاب کامیونداران، فرصتی برای یادگیری است: اصلاحات اقتصادی، اگر بدون عدالت، اقناع و آمادگی اجرا شود، به جای نجات اقتصاد، به بحران اجتماعی منتهی خواهد شد. یادگیری ای، که هر بار از یادها می روند و زخم هایش بر پیگر نحیف دولت و ملت باقی می ماند.
*متعجبم که چرا دولت ها اصرار دارند مرتبا درس های گذشته را فراموش نموده و تنبیه و ضایع شوند؟ پذیرش اشتباه و اصلاح امور خوب است و تنش ها را کاهش می دهد، اما وقتی با عقب نشینی و به دفعات شکل می گیرد، سه پیامد جدی دارد:
نخست، این عقبنشینیها به بیثباتی در سیاستگذاری منجر شده و اعتماد عمومی را نسبت به قاطعیت و برنامهمندی دولت کاهش میدهد. دوم، این پیام را به جامعه منتقل میکند که تنها راه اثرگذاری، اعتراض و فشار خیابانی است؛ نه گفتوگو و مشارکت مدنی. این وضعیت میتواند به تضعیف فرهنگ تعامل و تقویت الگوی بحرانآفرینی بیانجامد. و سوم، تکرار این عقبنشینیها روند اصلاحات اقتصادی ضروری را به تأخیر و مشکلات ساختاری را عمیقتر میکند.
*پس ای کاش دولت از همان ابتدا، تصمیمگیری را با پیشزمینه شفافیت و اصلاح ساختار، اقناع و گفتوگو، به پیش ببرد نه اجرای ناگهانی و سپس عقبنشینی پرهزینه.
#علی_محمدی
🇮🇷 eitaa.com/Mobser 🇮🇷
🇮🇷 @MobserChannel 🇮🇷
توافق یا تله، ملاحظات راهبردی کنسرسیوم
رصد فضای رسانه و اخبار منتشره پیرامون مذاکرات هسته ای و سفر وزیر خارجه عمان به تهران، حکایتی احتمالی از ارائه پیشنهاد تشکیل کنسرسیوم بینالمللی غنیسازی اورانیوم از سوی امریکا دارد. البته این پینشهاد مربوط به دوره فعلی نیست و در چارچوب مذاکرات ۵+۱، بارها مطرح شده است. بر فرض تحقق این احتمال، چنین سازوکاری تنها زمانی می تواند منافع ایران را تامین کند که ملاحظات زیر را شامل باشد:
۱. حق قانونی و حاکمیتی:
طبق معاهده NPT، ایران حق دارد چرخه کامل سوخت هستهای را در "خاک" خود و برای مقاصد صلحآمیز توسعه دهد. کنسرسیوم اگر خارج از خاک و حاکمیت ایران باشد، این حق مشروع را تضعیف کرده و کنترل بخشی از فعالیتهای حساس هستهای را به ساختارهای خارجی واگذار میکند.
۲_ استقلال و امنیت ملی:
غنیسازی صرفاً یک فرآیند فنی نیست، بلکه نماد اقتدار ملی و استقلال راهبردی می باشد. واگذاری این فرآیند به یک کنسرسیوم چندملیتی، به معنای وابستگی بلندمدت به اراده کشورهای دیگر، و در نتیجه تضعیف توان دفاعی-راهبردی کشور تفسیر میشود. همچنین، در شرایط بحرانی، جنگ یا تحریم، ایران ممکن است از سوخت مورد نیاز خود محروم شود، همانطور که در گذشته ( راکتور اراک) تجربه کرده است. لذا شرایط توسعه غنی سازی در زمان بحران برای ایران باید فراهم باشد.
۳_ بیاعتمادی مبتنی بر تجربه:
خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ و رفتارهای دوگانه کشورهای غربی در دهههای گذشته، ایران را به این جمعبندی رسانده که تضمینی برای استمرار همکاریها در چارچوب چنین سازوکارهایی وجود ندارد. لذا باید تضمین و ضمانت های معتبر اخذ شود.
۴_ حفظ پیشرفت علمی و فناوری بومی:
عدول از غنیسازی مستقل به معنای عدول از بسیاری از تاسیسات هسته ای از سانتریفیوژ تا راکتور و ... و امورات تحقیقاتی در دانشگاه ها می باشد. وقتی کنسرسیوم باشد، طرفی غرب احتنالا ادعا میکند، نیاز به سایر تاسیسات هسته ای نیست و باید آنها را امحا کنید و حق تحقیقات غیر از این سازوکار را ندارید!!. و این یعنی بن بست در توسعه علمی_ صنعتی. لذا باید مواظب بود که حق تحقیق و توسعه برای ایران محفوظ باشد.
۵_ جاسوسی و ترور:
غنی سازی در قالب کنسرسیوم می تواند دانشمندان ما را برای دشمن آشکارسازی کند و راه را برای ترور آنها فراهم نماید. از این منظر ملاحظات امنیتی نیز باید رعایت شود.
#علی_محمدی
🇮🇷 eitaa.com/Mobser 🇮🇷
🇮🇷 @MobserChannel 🇮🇷
17.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نقش رهبری در صیانت از صنعت هسته ای
به روایتی که رهبری در اینجا اشاره دارند دقت بفرمایید. همه می داند که اگر هدایتهای رهبری نبود، صنعت هسته ای قربانی خوشبینی سادهانگارانه به غرب میشد. البته ایشان نقش خود را نادیده می انگارند؛ توصیف این رویکرد رهبری در نادیده انگاشتن نقش خود، در واژه ها و کلمات برآمده از ذهن این حقیر نمی گنجد و آن را به اهل حکمت و تقوا واگذار می کنیم.
☆با این وجود می توان نقش رهبر انقلاب را در حفظ و تقویت صنعت هستهای به شکل زیر عنوان داشت:
*تأکید راهبردی بر حق هستهای و تبدیل آن به نماد استقلال، پیشرفت علمی و شرافت ملی
*افشای نقشهها و فریبهای دشمن از طریق مذاکرات، وعدههای دروغین
*حمایت از دانشمندان و تقویت روحیهی علمی و انقلابی نخبگان، دفاع از آنان در برابر ترور و تخریب شخصیت.
*تعیین خطوط قرمز در مذاکرات برای جلوگیری از عبور از چارچوب منافع
*هدایت افکار عمومی و مقابله با جنگ روانی از طریق مقابله با القای ناامیدی.
*ایجاد پیوند بین هستهای و اقتصاد مقاومتی
*ایستادگی در برابر فشار بینالمللی و دوگانگیهای حقوقی با افشای استانداردهای دوگانه آژانس و غرب درباره ایران و رژیم صهیونیستی.
🔚اگر مدیریت صنعت هستهای در اختیار جریان غربگرای داخلی بود، احتمال فروپاشی یا واگذاری پایدار این صنعت بسیار بالا بود، چراکه انها صنعت هستهای را اغلب بهعنوان یک «بار هزینهزا» و نه «فرصت راهبردی» تلقی می کنند. همچنانکه بخش های زیادی از منابع و سرزمین های این کشور در یک و نیم قرن اخیر با دستان همین جریان واگذار شد.
#علی_محمدی
🇮🇷 eitaa.com/Mobser 🇮🇷
⚠️سایه زنی تحریم ها، عبور از فهرست به شبکه
دیروز شاهد دور جدیدی از تحریم ها از سوی امریکا بودیم که از نگاه آنها شبکه بانکداری پنهان ایران را نشانه گرفته است. بهانه این تحریم ها نیز پول شویی بوده است.
در این خصوص نکاتی مهم حائز اهمیت است:
۱_ به نظر می رسد از اواسط دولت سیزدهم، با پیچیده شدن سازوکارهای دور زدن تحریم ها، رویکرد تحریمی آمریکا نیز تغییر یافته است. در گذشته تحریمهای آمریکا عمدتاً متوجه نهادهای رسمی و شناختهشده بود و از طریق فهرستهای تحریمی شناختهشده (مانند SDN) بهصورت مستقیم اعمال میشد. اما در دوره جدید، تمرکز بهسمت افراد واسط، صرافیها، شرکتهای پوششی و شبکههای مالی غیررسمی سوق یافته؛ یعنی اینبار ساختارهای سایهای که امکان دور زدن تحریمها را فراهم میکنند، هدف گرفته می شوند.
۲_تحریمهای جدید، نشانگر ورود آمریکا به فاز «تحریمهای هوشمند» است. بدیهی است که مقابله با این روند، مستلزم استفاده از راهبردهای نوین زیر است: نخست، ابزارهای تسویه مالی متنوعتری مثل رمزارزهای باثبات، پلتفرمهای بلاکچینی،مکانیزم تهاتر و استفاده از ارزهای محلی در تجارت با شرکا در اولویت باشد. دوم، باید به جای تکیه صرف بر افراد و صرافیهای پراکنده، نهادهای پوششی منطقهای نیز با مالکیت ترکیبی و چندلایه طراحی شود که ردیابی و تحریم آنها دشوارتر باشد. سوم، بومیسازی مسیر بازگشت ارز از صادرات نفتی و غیرنفتی اهمیت زیادی دارد. زیرساختهایی چون بیمه، حملونقل، و بازار ارزی داخلی، وابستگی به مسیرهای خاکستری را کاهش میدهد. چهارم،ضروری است استفاده از مسیر امارات در مبادلات ارزی مورد بازبینی فوری قرار گیرد. پنجم، ضروری است ساختار صرافیهای داخلی و شبکه های تراستی و مرتبطان خارجی آنها بازطراحی و تقویت شود.
۳_ در این شرایط پیوستن به FATF یک شمشیر دو لبه است. از یک سو، شفافیت مالی داخلی را افزایش می دهد و مسیر تعامل با کشورهای ثالث (مانند چین، هند، روسیه) را هموار می کند؛ چرا که بسیاری از این کشورها، برای همکاری بانکی نیاز به حداقلی از استانداردهای FATF دارند. از سوی دیگر، اجرای کامل توصیههای FATF ممکن است برخی از راههای دور زدن تحریم را مسدود کند یا در معرض رصد دقیقتر قرار دهد و یا بهانه سیاسی به دست غرب دهد.
#علی_محمدی
🇮🇷 eitaa.com/Mobser 🇮🇷
🇮🇷 @MobserChannel 🇮🇷
♨️تحلیلی بر پیام رهبری:
🔰 ایران در موقعیت بدر و خیبر؛ مسیر روشن پیروزی
امروز ملت ایران بر خلاف گمان آمریکا و سگ هار او، در جایگاه اقتدار ایستاده است؛ همانگونه که مسلمانان در دوران پیامبر اسلام(ص)، پس از سالها صبر و استقامت، در بدر و خیبر توانستند معادلهی قدرت را به نفع جبهه ایمان تغییر دهند. خداوند در سوره آلعمران میفرماید:
«وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ...» (آلعمران: ۱۲۳)
و در ادامه وعده میدهد:
«إِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم...» (آیه ۱۲۵)
در بدر، مؤمنان ایمانشان بزرگ بود و صبر و استقامت به خرج دادند. همین استقامت تا ورق تاریخ برگردد. در خیبر، آنان از حالت دفاعی خارج شدند و دژ قدرت یهودیان را فرو ریختند. این پیروزیها فقط بهخاطر تجهیزات نبود، بلکه ریشه در تقوا، اطاعت، وحدت و اعتماد به وعده الهی داشت. به فرموده امام راحل، ملت ایران از ملت زمان پیامبر بالاتر است. صبر و استقامت این ملت ستودنی است. امروز ملت ایران، با اتکا به ایمان، علم، قدرت منطقهای و پشتوانه مردمی، نه تنها در محاصره نیست، بلکه الهامبخش حرکت ملتهاست. دشمن میخواهد «جنگ یا صلح تحمیلی» را بر ما تحمیل کند؛ اما قرآن میفرماید:
«وَلا تَهِنُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ» (آلعمران: ۱۳۹)
ملت ایران در جایگاه بدر و خیبر ایستاده است؛ اگر صبر و تقوا را حفظ کند، پیروزی وعدهدادهشده الهی، همچنان در راه است. خیبر صهیونیسم، در حال سقوط است و وعده الهی نزدیک.
#علی_محمدی
🇮🇷 eitaa.com/Mobser 🇮🇷
🇮🇷 @MobserChannel 🇮🇷
♨️جنگ تحمیلی و سنجش نظریات توسعه ایران
🔸در سه دهه اخیر ما با دو نسخه توسعه در ایران مواجه بودهایم. یکی نظریه تعاملگرای توسعه که با تاکید بر اولويت دار بودن مذاکره، از ظرفیت های داخلی غفلت داشت و بر اعتماد و همکاری با غرب بهویژه آمریکا بنا شده بود، و دیگری الگوی توسعه مبتنی بر اقتصاد مقاومتی با تاکید بر پیشرفت درونزا وبروننگر.
🔸در فرامتن جنگ تحمیلی اخیر، یک آزمایش عمیق راهبردی برای سنجش اعتبار و عیار این دو ایده و نسخه توسعه اقتصادی ایران وجود داشت.
🔸تحمیل جنگ در اثنای مذاکرات و در زمان قدرت جریانی که نماینده نظریه تعاملگرای توسعه بود، باعث شد تا این گفتمان در معرض فروپاشی قرار بگیرد. غرب، در عمل نشان داد که رابطهاش با ایران بر مبنای فشار، تحقیر و استفاده ابزاری از مذاکرات برای متوقف ساختن ایران مستقل است نه توسعه آن.
🔸در نقطه مقابلِ این فروپاشی فکری، نظریه مقاومت در همه جنبه های قدرت، بخصوص حوزه اقتصاد و توسعه، کارآمدی خود را به اثبات رساند. اینکه نسخه اقتصاد مقاومتی امری اجتناب ناپذیر برای توسعه ایران است. این نظریه صرفاً یک موضع ایدئولوژیک نیست؛ بلکه راهبردی عینی و آزمودهشده است که در میدان نبرد، دیپلماسی، رسانه، اقتصاد و افکار عمومی و هر جا که به کار گرفته شده، موفق بوده است. مردمی که بر این مبنا حرکت کردهاند، ولو تحت فشار، اما مستقل، باعزت و مؤثر در معادلات، پیروز شده اند. امروز دیگر روشن است که راه نجات ملتهای منطقه ، نه از کاخ سفید میگذرد، بلکه از ارادهای ریشهدار برای ایستادگی و ساختن بر پایه نظریه مقاومت میگذرد.
#علی_محمدی
🇮🇷 eitaa.com/Mobser
♨️پیام" ای ایران بخوان"
در لحظهای که افکار عمومی کشور و ملت های مقاومت منطقه با ابهامات و چه بسا نگرانی هایی مواجه است، رهبری بدون اعلام قبلی، وارد مراسم عزاداری شب عاشورا میشوند، و به آقای کریمی می فرمایند: «ای ایران» بخوان. این صرفا یک درخواست احساسی نیست بلکه توأم با چند پیام راهبردی است:
* به لحاظ مضمون، "ای ایران" فقط یک نوحه نیست؛ بلکه سرودی ملی با مضمون کربلا، شهدا، غیرت حسینی، ذوالفقار علی(ع) و امام رضا (ع) است که وطن و ایمان مذهبی را درهم میآمیزد. رهبری با تمرکز بر مضمون نوحه، در واقع پیامی صادر میکنند: ما ملتی هستیم که وطندوستیمان، برخاسته از ایمان است؛ ایران ما، فقط جغرافیا نیست، بلکه عین مذهب و دین ماست. و دقیقا همین موضوع، کانون شکست ناپذیری ایران است.
* رهبر انقلاب مردم را به درون ایران، به وحدت، عشق به وطن، و ریشههای معنوی هویت ملی و تمدنی متوجه می کنند. موضوعی که در سومین پیام تلویزیون خود در اثنای جنگ نیز بر آن تأکید نمودند. درخواست به خواندن این نوحه، نمایش نرم و بیواسطه از وحدت ملی و الهی پیرامون وطن و دین است.
* پیام رهبری این می باشد که محور، ایران است. ستون خیمه مقاومت، ایران است. و این ایران، ایمانی است نه صرفاً خاکی. بیان رهبری اگرچه در ظاهر، یک جملهی ساده است: « ای ایران را بخوان»؛ اما در باطن:بازسازی روانی ملّت با هنر، ادغام وطندوستی و ایمان، بازتعریف اقتدار بدون جنگ، و تمرکز بر کانون مقاومت یعنی ایرانِ ایمانی است.
🔚این، همان حکمت الهی رهبر ماست؛ وقتی همه منتظر اعلام موضع سختاند، او با یک شعر، یک نوحه و سرود ملی، یک رمز، صحنه را آرام اما معنادار بازآرایی و دشمن را مایوس میکنند.
#علی_محمدی
🇮🇷 eitaa.com/Mobser 🇮🇷
🇮🇷 @MobserChannel 🇮🇷
هدایت شده از تحلیل اقتصادی. علی محمدی
قانونی برای حفظ سلطه دلار
آمریکا نخستین قانون مرتبط با رمزارزها (جینیوس اَکت) را تصویب کرد؛ قانونی که هدف آن کنترل و نظارت دولتی بر فعالیتهای مالی دیجیتال است. این اقدام، بخشی از راهبرد کلان ایالات متحده برای حفظ برتری دلار در نظام مالی جهانی به شمار میرود.
رمزارزها در سطح تجارت بینالملل بهتدریج به ابزارهایی قابلاعتماد تبدیل میشوند؛ البته بهشرطی که امکان ردیابی، کنترل و قانونگذاری آنها برای دولتها فراهم باشد. در این مسیر، ارزهای دیجیتال ملی (CBDC) گزینه اصلی برای آینده تجارت بیندولتی خواهند بود و تقریباً همه اقتصادهای بزرگ بهسمت آن حرکت کردهاند؛ چراکه این ارزها، راهی برای کاهش وابستگی به سوئیفت و دلار محسوب میشوند.
از این منظر، آمریکا برای حفظ برتری مالی خود در برابر رقبای ژئوپلیتیکی مانند چین، در حال بازطراحی نظم مالی آینده بر پایه رمزارزها و داراییهای دیجیتال است. بهعنوان مثال، در حالیکه یوان دیجیتال در حال گسترش است و اتحادیه اروپا بهدنبال یورو دیجیتال است، آمریکا با بهرهگیری از استیبلکوینهای دلاری، نسخهای غیررسمی از دلار دیجیتال را تثبیت میکند تا سلطه خود را در فضای جدید حفظ کند.
همچنین، یکی از اهداف دیگر این قانون، مقابله با استفاده برخی کشورها از رمزارزها برای بیاثر کردن تحریمهاست. آمریکا میکوشد با تعریف چارچوبی شفاف و قابلپیگیری برای تراکنشهای رمزارزی، مانع از دور زدن تحریمها توسط کشورهایی مانند ایران، روسیه و چین شود.
با این حال، بخشهایی از جهان دیگر اعتماد پیشین به دلار یا سازوکارهای مالی تحت سلطه آمریکا را ندارند. سالها بهرهبرداری ابزاری از نظام مالی برای فشار سیاسی، در کنار نشانههای افول اقتصادی آمریکا، سبب شده برخی کشورها بهدنبال راههای جایگزین باشند. در چنین شرایطی، تلاش آمریکا برای حفظ سلطه دلار احتمالا چندان موفق نخواهد بود.
#علی_محمدی
@Tahlileghtesadi
✳️ اقتصادی که حس جنگ نگرفته است..!
☆به بهانه واردات موبایل و خودروی لوکس
ده روز پیش از خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت ۱۳۹۷، رهبر انقلاب در جلسهای با سران سه قوه بر ضرورت تشکیل «اتاق جنگ اقتصادی» تأکید کردند و متعاقب آن، شورای هماهنگی اقتصادی قوا تشکیل شد.
اکنون سؤال مهم اینکه آیا اقتصاد ایران، واقعاً با الزامات یک «اقتصاد جنگی» تطابق دارد؟
اقتصاد جنگی به معنای بسیج همهجانبه منابع در جهت کاهش مصارف، اولویتدهی به تولید ملی، تخصیص هدفمند بودجه، و کنترل دقیق واردات و مصارف ارزی و نظارت بر آنها است. کما اینکه در دهه ۶۰، الگوی اقتصاد دفاعی با سهمیهبندی، بسیج تولید، محدودیت واردات و مشارکت مردمی همراه بود.
امروز، اگرچه امریکا در هدف راهبردی یعنی فروپاشی اقتصادی شکست خورده اما شواهد فراوانی از ناسازگاری ساختار فعلی با منطق جنگ اقتصادی وجود دارد.
ما در مقطعی شاهد تلاشهای جهادی دولت شهید رئیسی در احیای هزاران بنگاه تولیدی و مجاهدت های متعدد مهندسان و کارگران ایرانی هستیم که حکایت از درک قرار گرفتتن در جنگ اقتصادی دارد.
اما در مواردی نیز اینگونه نبوده است؛ واردات خودروهای لوکس، تخصیص ارز به کالاهای تجملی، و ولخرجیها در برخی نهادهای دولتی، بویژه بخش بانکی و نفتی، حکایت از واگرایی با الگوی اقتصاد جنگی دارد. کدام منطق به شما می گوید در شرایط جنگی، خودروی ۲۵۰۰سی سی وارد کنید؟! چرا در شرایط جنگ اقتصادی جلوی هزینه های زائد نفتی ها و بانکی ها گرفته نمی شود؟!
البته ریشه این تناقض به حکمرانی اقتصادی معیوب و چه بسا به نفوذ بازمیگردد. تا زمانی که نظام بودجهریزی مبتنی بر هدفگذاری تولیدی نباشد، یا نظام بانکی به جای پشتیبانی از تولید، منابع را به فعالیتهای سفتهبازانه هدایت کند، نمیتوان از اقتصاد انتظار واکنش جنگی داشت.
راه عبور از این وضعیت، بازگشت به اصول اقتصاد مقاومتی، صرفه جویی و مردمی سازی اقتصاد است. تنها در این صورت، اقتصاد ایران نهفقط حس جنگ، بلکه کارآمدی و پیروزی در میدان جنگ را تجربه خواهد کرد.
✍ #علی_محمدی
🇮🇷 eitaa.com/Mobser 🇮🇷
🇮🇷 @MobserChannel 🇮🇷