هدایت شده از بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
♦️ناگفتههایی از حیات سیاسی مصدق: از نوشیدن شربت شهادت در راه وطن! تا #سرکوبی هموطنان در راه منافع انگلستان
🔹چهره #هفت_رنگ دکتر مصدق در تاریخ سیاست این مملکت به گونهای است که روزی وی خود را چنان وطن پرست معرفی می کند که حاضر است در راه کشور شربت شهادت بنوشد و روزی پرده از #اسرار_پشت_پرده خود با انگلیسی ها بر می دارد.
🔸وی بعد از اتمام تحصیلات در حال بازگشت به ایران از بندر مارسی با یک کشتی به سوی بمبئی در هندوستان حرکت کرد. در این کشتی #سرپرسی_کاکس وزیر مختار انگلستان و امضاء کننده قرار داد ۱۹۱۹ نیز حضور داشت! کاکس خود را به مصدق نزدیک کرده و اطلاعات مربوط به سفر به ایران را در اختیار وی می گذارد!!
🔹«از مارسی با یک کشتی که پانزده روز بعد به بمبئی می رسید، حرکت کردم و از بحر احمر که می گذشتم، یک شب پس از صرف شام (سرپرسی کاکس) همان وزیر مختار انگلیس که قرارداد #وثوق_الدوله(پسرخاله مصدق) را امضاء کرده بود و به سمت کمیسر عالی انگلیس به بغداد می رفت، خود را به من نزدیک نمود و بعد از معارفه سؤال کرد چند روز در (بمبئی) می مانم و بعد به کدام یک از بنادر خلیج فارس وارد می شوم؟ گفتم توقف من در بمبئی زیاد نخواهد بود و مایلم در بصره پیاده شوم و از آن جا با راه آهن بغداد مسافرت نمایم، که وعده داد در عدن تحقیقات کند و مرا از چگونگی وضعيات آن هر دو مطلع نماید. شب دیگر باز پس از صرف شام نزدیک من آمد و گفت تحقيقاتم به این نتیجه رسید که راه آهن بغداد را اعراب خراب کرده اند و اکنون از این خط نمی توان عبور نمود.(خاطرات و تألمات ، صفحه ۱۲۰)
🔸و اینگونه محمد مصدق جوان از فرنگ برگشته به پیشنهاد دایی خود #عبدالحسین_فرمانفرما به والی گری فارس منصوب می گردد.
🔹مصدق ، علت پیشنهاد والیگری فارس به خودش را دو چیز می داند: مردم و #سیاست_خارجی! که در خاطراتش یکی را مفصل توضیح داده و از دیگری می گذرد.
🔸«نه مردم می خواستند کسی به فارس برود که از رویه ولایت سابق پیروی کند، نه سیاست خارجی می خواست در آن وقت که تبلیغات #کمونیستی رو به شدت می گذاشت، مردم ناراضی شوند..لذا از تمام طبقات و احزاب و دستجات به تلگرافخانه رفتند و انتصاب مرا به آن ایالت از نخست وزیر پیرنیا مشیر الدوله در خواست کردند.(خاطرات و تألمات، صفحه ۱۲۱)
🔹از تلاش های فرمانفرما و انگیزه وی از بقا خواهرزاده اش به عنوان والی فارس که بگذریم، سیاست خارجی مورد اشاره مصدق در آن هنگام، تنها انگلیس بود.
🔸چنانچه مصدق در جای دیگر به ارتباط نزدیک خود با برخی مأموران انگلیسی تصریح می کند. (خاطرات و تألمات،ص۱۲۳)
🔹ارتباط مصدق با انگلیسی ها به رفاقتش با کلنل فریزر(ژنرال انگلیسی برجسته پلیس جنوب) هم می رسد و وی از رفتار انگلیسی ها به نیکی یاد می کند و حتی از ماژور هود که قصد سرکوب تنگستان را داشت به نیکی یادکرده و او را شریف و وطندوست میداند و تلاش میکند به جای آنکه سرکوب تنگستان برای پلیس جنوب زحمتی ایجاد کند، خود این مأموریت وطنپرستانه (!!!) را انجام دهد:
«من مأمورین بسیار شریف و وطن دوست از انگلستان دیده ام من مذاکراتى در شیراز و در تهران با اینها دارم یک روزى #ماژور_هود قنسول انگلیس آمد به من گفت ما حکم داده ایم تنگستانى ها را بلند بکنند من حالم به هم خورد گفت شما چرا حالتان به هم خورد گفتم چون این صحبتى که کردید نه در نفع شما بود نه در نفع ما گفت توضیح بدهید گفتم شما از پلیس جنوب شکایت دارید و میگویید که پلیس جنوب در شیراز منفور است پس وقتى که شما #پلیس_جنوب را مأمور بیشه تنگستان بکنید بر منفوریت آنها افزوده میشود تنگستانى ها اگر شرارت میکنند من تصدیق میکنم اگر بعضى از آنها راهزنى میکنند من تصدیق دارم اگر آنها را پلیس جنوب تنبیه کند آنها جزء شهدا و وطن پرستها میشوند و من راضى نیستم ولى اگر من که والى هستم آنها را تنبیه کنم به وظیفه خودم عمل کردهام و کار صحیحى کردهام گفت توضیحات شما مرا قانع کرد شما کار خودتان را بکنید من از شما تشکر میکنم بعد از چند روز من #تنگستان را امن کردم و ماژور هود آمد از من تشکر کرد این سابقهای است که من با ماژور هود قنسول انگلیسى دارم با #کلنل_فریزر هم که امروز ماژر ژنرال فریزر شده سابقه دارم(مشروح مذاکرات مجلس ملى، دوره۱۴ جلسه ۳ صورت مشروح مجلس روز سهشنبه ۱۶ اسفندماه ۱۳۲۳)
مصدق اینجا ضمن اینکه منافع دولت انگلستان را بر منافع ملت خودمان ترجیح می دهد با ذوق زدگی از رفاقت خود با اشغالگران انگلیسی به نیکی یاد می کند و حتی در فرازهای بعد از پذیرایی خود از آنان یاد می کند (خاطرات و تالمات، ص۱۲۵) نکه مهم آنکه انگلستان در آن روزها، همچون امروزِ خود هرنوع اقدام استقلالطلبانه علیه خود را به «دزدی، راهزنی، اقدام غیرانسانی و...» تعبیر میکردند.
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم