eitaa logo
مدافعان حرم
1.4هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
30 فایل
ما عشق را در کربلا شور را در دمشق و پیروزی را در بیت المقدس به دست خواهیم آورد. ما محال است که از بیعتمان برگردیم ، تا که مثل پسر فاطمه بی سر گردیم 🏴 🔴آیدی جهت رزرو تبلیغات: @rajinet_admin 🟡 آیدی جهت تبادل: 🆔 @rajinet_admin2
مشاهده در ایتا
دانلود
مدتی در خانه ی آقا مهدی ماندم . بعد برگشتم پیش خانم همت و باکری . حالا من هم مثل آن ها شده بودم . دیگر منتظر کسی و چیزی نبودم . حادثه ای که نباید پیش آمده بود . آن ها خیلی هوایم را داشتند . تجربه های خودشان را به من می گفتند . صبر بعد از مدتی آمد و من آرام تر شدم . می نشستیم و از خاطرات شهدایمان حرف می زدیم . آن روزها آن قدر مصیبت ریخته بود که گریه کردن کار خنده داری به نظر می رسید . یادگاری های زندگی با او همین خاطرات ریز و درشتی است که بعضی وقت ها یادم می آید و آن مرجان بزرگی هم که آن جاست ، او یک بار برایم آورد . یک قرآن و تسبیح هم به من داد . از دوستش گرفته بود که شهید شده . باز هم انگار اتاق ذهنم دو قسمت شده و او پشت آن دیوار کمیل می خواند . صدای کمیل خواندش را می شنوم . باورتان می شود ؟ 🌸پايان قسمت اخر داستان زندگي 🌸 ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌷بسم رب الصابرین🌷 (پایانی) بعداز سه هفته صادق برگشت گلوله به پهلوش خورده بود و کلیه اش سوراخ کرده بود کلیه اش برداشته بودن اروم کنار تختش نشستم دستامو توی دستاش گره کردم چشمای خسته و بی جونشو باز کرد بعد از این همه وقت نگاهش به نگاه من دوخته شد بازم مست شدم از بودنش _اقایی زیارتت قبول☺️ لبخند ی از عمق وجودش بهم هدیه کرد😍 سه ماه از اون روزای سخت میگذره من الان یه مامان حساب میشم دستم گذشتم رو دست صادق گفتم بابایی چرا ناراحتی ؟ صادق:دیدی پریا دیدی جاموندم دیدی لایق نشدم -صادق برای تو ماموریتی بالاتر نوشته شده فدایی حضرت مهدی میشی دستم گرفت و بلندم کرد رفتیم سرمزار شهید اسدی و قاریان پور تنها جایی که حال هردوی مارو خوب میکنه مزارشهداست کم کم دیگه حال صادق هم از لحاظ روحی و هم جسمی داره خوب میشه صادق روی صورتم اروم دست کشید چشمامو به سختی باز کردم _عزیزم زینب خانمو اوردن نمیخوای ببینیش😍 پایان بانو.....ش ➕ @modafeaanharam_ir ◻️ڪانال مدافعان حـــــرم