eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.7هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
11.9هزار ویدیو
286 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت شنیدنی حاج قاسم از رزمنده‌ای که به شکل عجیبی به آرزوی خودش رسید 🔸رزمنده‌ ایرانی که با لباس و پلاک عراقی در کربلا دفن شد! @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ 🤚سلام امام زمانم🌸 صبحت بخیر امید دلها ✨ یا صاحب الزمان عمریست دلم میل به جایی دارد آنجا که زمین حال و هوایی دارد یک روز می آیی و زجان می خوانم ایوان "بقیع" عجب صفایی دارد💔 نماز و روزه هاتون قبول حق، عزیزان 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 @Modafeaneharaam
🌷 امیرالمومنین (عليه السّلام) : 👌 چقدر شایسته است که انسان در ساعتی از زندگی خود از مشغولیت های زندگی چشم بپوشد و به حساب نفس خود برسد و درآنچه که در روز و شب خود به دست آورده و یا از کف داده ، اندیشه نماید. 📖 غررالحکم ، ح۴۷۴۹ @Modafeaneharaam
📸 ویژگی‌های شاخص حاج قاسم سلیمانی 💠روحیه سلحشوری و جنگندگی @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای روز بیست و ششم ماه رمضان اللّٰهُمَّ اجْعَلْ سَعْيِى فِيهِ مَشْكُوراً، وَذَنْبِى فِيهِ مَغْفُوراً، وَعَمَلِى فِيهِ مَقْبُولاً، وَعَيْبِى فِيهِ مَسْتُوراً، يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ. خدایا، کوششم را در این ماه مورد سپاس و گناهم را آمرزیده و عملم را پذیرفته و عیبم را پوشیده قرار ده، ای شنواترین شنوایان. @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣 🎂جشن تولد آسمانی شهید مدافع‌حرم محمد کامران 🎙مداحان: سید‌امیرحسینی،سیدمحمدطاهامعینی 🎤شعرخوانی: امیرعباس‌رضایی‌امداد 🎼باحضور‌گروه‌سرود‌میعاد 📆پنج‌شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ ⏰ساعت ۱۶:۳۰ 📍تهران،قطعه۵۰ بهشت‌زهراعلیهاالسلام @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 تصاویری از رزمندگان "سرایا‌القدس" در تونل‌های نوار غزه، که دیوارهایش با عکس شهید حاج قاسم سلیمانی و شعار "نحن قاسم" | ما قاسم هستیم مزین شده است @Modafeaneharaam
🔴انتشار برای نخستين بار/ دست‌خطی از حاج قاسم سليمانی در مورد فلسطین بسم الله الرحمن الرحيم امروز پيچيده ترين و حساس ترين دوره فلسطين است. از خداوند سليمان برای مجاهدين صحنه فلسطين موفقيت و پيروزی و اجر الهی را خواستارم. فلسطين خط مقدم ما در همه جهان اسلام است. مقتدر مظلوم @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید بهشتی: برادرها و خواهرها عاشق شوید تصویری از اشک‌های آیت اللّٰه ‎جوادی آملی در فراق همسرشان ؛ / شهید بهشتی : برادرها و خواهرها عاشق شوید؛ زندگی به ‎عشق است. @Modafeaneharaam
رهبرانقلاب: هر یک نفری که توی خیابان می‌آید، به سهم خود دارد به امنیت کشور و امنیت ملت و حفظ دستاوردهای انقلابش کمک میکند. ✊ وعده ما فردا راهپیمایی روز قدس در سراسر کشور @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 صحبت‌های کمتر شنیده شده رهبر مستضعفان جهان درباره مجاهدان افغانستانی امام خمینی (رحمت الله علیه): "ارزش این چریک‌های افغانستانی این است که شکستند؛ آن بت بزرگی که برای ملت‌ها تراشیده بودند" @Modafeaneharaam
📷بی نظیر ترین عکس از شب های قدر با اختلاف آرا بسیار زیاد این جانب هستند ، تصویری بی نظیر که توسط فاطمه هاشم نژاد تصویربردار میزان به ثبت رسیده است. تصویر مربوط به بیمارستانی در زنجان می باشد ... @Modafeaneharaam
🔻سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب به مناسبت روز قدس 🔹رهبر معظم انقلاب در آخرین جمعه از ماه مبارک رمضان مصادف با روز جهانی قدس به صورت زنده و تلویزیونی سخن خواهند گفت. 🔹این سخنرانی ساعت ۱۶ روز ۹ اردیبهشت از شبکه‌های داخلی و برون‌مرزی رسانه ملی پخش خواهد شد. @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 زیارت شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم💔 🌹 ای عهده دار مردم بی دست و پا حسین 🔴 صل الله علیک یا اباعبدالله الحسین @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🌺 همیشه را می خواند.ومن و پسرم به او اقتدا می کردیم گاهی مواقع محمد مهدی بر دوش وی سوار میشد و ایشان با اینکه ترکش های زیادی در بدن داشتتند از اول تا آخر نماز او را بر دوش خود نگه می داشتند. علاقه زیادی به داشتند و اجازه نمی دادند محمد مهدی قبل از من وارد یا خارج شوند و به او می گفت: چون مامان برسر دارد به حرمت که هدیه زهرا(ع)است باید او . ۹۴ @Modafeaneharaam
اخرین پنجشنبه ماه مبارک رمضان مزار شهدای مدافع حرم🌹 دعاگو هستیم💔 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امروزه دشمن صهیونیستی در هر مکان و زمانی که ضربه می‌خورد از تلاش‌های شهید قاسم سلیمانی است! 💢 طالب محمدالحسنی، تحلیلگر سیاسی یمنی: 🔺 "سلاحی که با آن تل‌آویو و شهرک‌های اشغالی هدف قرارگرفته و دشمن اسرائیلی را به ذلت کشانده، سلاح کشو‌رهای عربی نیست بلکه ساخت ایران است؛ تنش افروزی این روزهای صهیونیست‌ها در قدس با جنگ اوکراین همزمان شده ولی رسانه‌های غربی، عبری و عربی بر اوکراین متمرکز شده اند!" @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدافعان حرم 🇮🇷
🌺🌿🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺 🌺 ⚡️ادامه داستان جذاب و واقعی ✅💐 #دهه_شصتی 💐✅ 🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯 💠#قسمت_صد_و_یکم : به جز
🌺🌿🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺 🌺 ⚡️ادامه داستان جذاب و واقعی ✅💐 💐✅ 🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯 💠: Breaking time عین همیشه ... وسط درس ... درس رو تعطیل کرد ... به حدی به بچه ها فشار می آورد ... و سوال و نمونه سوال های سختی رو حل می کرد ... که تا اسم Breaking time می اومد ... گل از گل بچه ها می شکفت ... شروع کرد به خندوندن بچه ها ... و سوژه این بار ... دیگه اجتماعی ... سیاسی یا ... نبود ... این بار مستقیم خود اهل بیت رو هدف گرفت ... و از بین همه ... حضرت زهرا ... با یه اشاره کوچیک ... و همه چیز رو به سخره گرفت ... و بچه ها طبق عادت همیشه ... می خندیدن ... انگار مسخ شده بودن ... چشمم توی کلاس چرخید ... روی تک تک شون ... انگار اصلا نفهمیده بودن چی شده و داره چی میگه ... فقط می خندیدن ... و وقتی چشمم برگشت روی اون ... با چشم های مست از قدرت و پیروزی بهم نگاه می کرد ... برای اولین بار توی عمرم ... با همه وجود از یه نفر متنفر بودم... اشتباهش و کارش ... نه از سر سهو بود ... نه هیچ توجیه دیگه ای ... گردنم خشک شده بود ... قلبم تیر می کشید ... چشم هام گر گرفته بود ... و این بار ... صدای سائیده شدن دندان های من بهم ... شنیده می شد ... زل زدم توی چشم هاش ... ـ به حرمت اهل بیت قسم ... با دست های خودم نفست رو توی همین کلاس می برم ... به حرمت فاطمه زهرا قسم رهات نمی کنم ... از خشم می لرزیدم و این جملات رو توی قلبم تکرار می کردم ... اون شب ... بعد از نماز وتر رفتم سجده ... ـ خدایا ... اگر کل هدف از خلقت من ... این باشه که حق این نامرد رو بزارم کف دستش ... به خودت قسم که دفاع از سرورم برای من افتخاره ... خدایا تو می دونی من در برابر این مرد ضعیفم ... نه تواناییش رو دارم ... نه قدرت کلامش رو ... من می خوام برای دفاع از شریف ترین بندگانت بایستم ... در حالی که می ترسم که ضعف و ناتوانیم ... به قیمت شکست حریم اهل بیت تموم بشه ... ترجیح میدم همین الان و در جا بمیرم ولی مایه سرافکندگی اهل بیت پیامبر نشم ... و سه روز ... پشت سر هم روزه گرفتم ... 🆔 @Modafeaneharaam 💠: استوکیومتری حسبنا الله ... نعم الوکیل ... نعم المولی و نعم النصیر ... و لا حول و لا قوه الی بالله العلی العظیم ... نیم ساعت به زمان همیشگی ... بین خواب و بیداری ... این جملات توی گوشم پیچید ... بلند شدم و نشستم ... قلبم آرام بود ... و این ... آغاز نبرد ما بود ... با اینکه شاگرد اول بودم ... اما با همه قوا روی شیمی تمرکز کردم ... تمام وقتی رو که از مدرسه برمی گشتم ... حتی توی راه رفت و آمد ... کتاب رو جلوتر می خوندم ... با مقوای نازک ... کارت های کوچیک درست کردم ... و توی رفت و آمد، اونها رو می خوندم ... هر مبحثی رو که می دیدم ... توی کتاب های دیگه هم در موردش مطالعه می کردم ... تا حدی که اطلاعاتم در مورد شیمی فراتر از حد کتاب درسی بود ... کل جدول مندلیف رو هم با تمام عناصرش ... ردیف و گروهش ... عدد اتمی و جرمی و ... حفظ کردم ... توی خواب هم اگه ازم می پرسیدی عنصر * ... می تونستم توی 30 ثانیه کل اطلاعاتش رو تکرار کنم ... هر سوالی که می داد ... در کمترین زمان ممکن اولین دستی که در حلش بلند می شد ... مال من بود ... علی الخصوص استوکیومتری های چند خطیش رو ... من مخ ریاضی بودم ... به حدی که همه می گفتن تجربی رفتنم اشتباه بود ... ذهنی ... تمام اون اعداد اعشاری رو در هم ضرب و تقسیم می کردم ... بعد از نوشتن سوال ... هنوز گچ رو زمین نگذاشته بود ... من، جواب آخرش رو می گفتم... و صدای تشویق بچه ها بلند می شد ... کم کم داشت عصبی می شد ... رسما بچه ها برای درس شیمی دور من جمع می شدند ... هر چی اون بیشتر سخت می گرفت تا من رو بشکنه ... من به خودم بیشتر سخت می گرفتم ... و گرایش بچه ها هم بیشتر می شد... بارها از در کلاس که وارد می شد ... من پای تخته ایستاده بودم ... و داشتم برای بچه ها ... درس جلسات قبل رو تکرار می کردم ... تمرین حل می کردم و جواب سوال ها رو می دادم ... توی اتاق پرورشی بودم ... که فرامرز با مغز اومد توی در ... - مهران یه چیزی بگم باورت نمیشه ... همین الان سه نفر به نمایندگی از بچه های پایه دوم، دفتر بودن ... خواستن کلاس فوق برنامه و رفع اشکال شون با تو باشه ... گفتن وقتی فضلی درس میده ما بهتر یاد می گیریم ... تازه اونم جلوی چشم خود دبیر شیمی ... قیافه اش دیدنی بود ... داشت چشم هاش از حدقه در می اومد ... خبر به بچه های پایه اول که رسید ... صدای درخواست اونها هم بلند شد ... ⬅️ادامه دارد... 🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯 💠⚡️@Modafeaneharaam 🌺 🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺🌿🌺
مدافعان حرم 🇮🇷
🌺🌿🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺 🌺 ⚡️ادامه داستان جذاب و واقعی ✅💐 #دهه_شصتی 💐✅ 🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯 💠#قسمت_صد_و_سه: Breaking
🌺🌿🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺 🌺 ⚡️ادامه داستان جذاب و واقعی ✅💐 💐✅ 🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯 💠 : عناصر آزاد درگیریش با من علنی شده بود ... فقط بچه ها فکر می کردن رقابت شیمیه ... بعضی ها هم می گفتن ... - تدریس تو بهتره ... داره از حسادت بهت می ترکه ... کار به آوردن سوال های المپیاد کشیده بود ... سوال ها رو که می نوشت ... اکثرا همون اول ... قلم ها رو می گذاشتن زمین ... اما اون روز ... با همه روزها فرق داشت ... ـ این سوال سال * المپیاد کشور * ... با پوزخند خاصی بهم نگاه کرد ... - جزء سخت ترین سوال ها بوده ... میگن عده کمی تونستن حلش کنن ... نگاه های بچه ها چرخید سمت من ... و نگاه من، بدون اینکه پلک بزنم ... به تخته گره خورده بود ... - خدایا ... این یکی دیگه خیلی سخته ... به دادم برس ... ـ آقا چرا یه سوالی رو میارید که خودتون هم نمی تونید حل کنید؟ ... گند می زنید به روحیه ما ... و بچه ها باهاش هم صدا شدن ... هر کدوم در تایید حرف قبلی یه چیزی می گفت ... و من همچنان به تخته زل زده بودم ... فرامرز از پشت زد روی شونه ام و صداش رو بلند کرد... - بیخیال شو مهران ... عمرا اگه این سوالش مال سن ما باشه ... المپیاد دانشجوها یا بالاتر بوده ... بین سر و صدای بچه ها ... یهو یه نکته توی سرم جرقه زد... - آقا اصلا غیر از اورانیوم ... عناصر پرتوزا در طبیعت به طور آزاد یافت نمیشن ... عناصر این گروه اصلا وجود خارجی ندارن و فقط به صورت آزمایشگاهی تولید میشن ... مطمئنید عنصرهایی که توی گزینه هاست درسته؟ ... ـ میگم احتمالا طراح سوال ... موقع طرح این ... مست بوده عقلش رفته بوده تعطیلات ... آقا یه زبون به برگه اش می زدید ... می دید مزه شراب میده یا نه؟ ... جملاتی که با حرف اشکان ... شرترین بچه کلاس کامل شد ... - شایدم اونی که پای تخته نوشته ... دیشب زیادی خورده بوده ... و همه زدن زیر خنده ... برای اولین بار ... سر کلاس ... با حرف هایی که خودش می زد ... و جملاتی که دیگران رو مسخره می کرد ... مسخره اش کردن ... جذبه و هیبتش شکست ... کسی که بچه ها حتی در نبودش بهش احترام می گذاشتن ... از اینکه خلق و خوی مسخره کردن بین بچه ها شایع شده بود ... و قبح شراب خوردن ریخته بود ... ناراحت بودم ... اما این اولین قدم در شکست اون بود ... . . 🆔 @Modafeaneharaam 💠 : برده به زحمت، خودش رو کنترل کرد ... - نه من که طبیعی بودم ... ولی راست می گید ... شاید طراحش خورده بوده ... و اشکان ول کن نبود ... ـ احتمالا اولش حسابی خورده ... پشت سرش هم حسابی ... خورده ... آخه اونجا هر کی یه اشتباه کوچیک کنه ... به شکر خوردن می اندازنش ... ـ آره احتمالا تو هم اونجا بودی ... داشتی کنار طرف، شکر می خوردی ... تا یه چی میشه اونجا این طوری ... اونجا اینطوری ... تو تا حالا پات رو از حوزه استحفاضیه استان بیرون گذاشتی؟ ... کنترل اوضاع، حسابی داشت از دستش خارج می شد ... دو بار با خودکار زد روی میز ... - بسه دیگه ... ساکت ... تا مودبانه ازتون می خوام ... حواستون جمع باشه ... و بعد رو کرد به من و خندید ... - تو هم مخی هستی ها ... اشتباهی ایران به دنیا اومدی... باید * به دنیا می اومدی ... محکم زل زدم توی چشماش ... ـ شما رو نمی دونم ... ولی من از نسل اون ایرانی هایی هستم که وقتی صدام دکل نفتی * رو زد ... و همه دنیا گفتن فقط بزرگ ترین مهندس های امریکایی می تونن اون فاجعه رو مهار کنن ... یه گروه کارگر ایرانی رفتن جمعش کردن ... ایرانی اگر ایرانی باشه ... یه موی کارگر بی سوادش شرف داره به هیکل هر چی خارجیه ... برده روحش آزاده، جسمش در بند ... اما ما مثل احمق ها ... درگیر بردگی فکری شدیم ... برده فکری ... دیر یا زود خودش ... با دست خودش ... به دست و پای خودش غل و زنجیر می بنده ... کلاس یه لحظه کپ کرد ... اون مهران آرام و مودب ... که حرمت بداخلاق ترین دبیرها رو حفظ می کرد ... جلوی اون ایستاده بود ... سکوت کلاس شکست ... صدای سوت و تشویق بچه ها بلند شد ... و ورق برگشت ... از اون به بعد هر بار که حرفی می زد ... چشم بچه ها برمی گشت روی من ... تایید می کنم یا رد می کنم یا سکوت می کنم ... و سکوت به معنای این بود که رد شد ... اما دلیلی نمی بینم حرفی بزنم ... جای ما با هم ... عوض شده بود ... و من هم صادقانه ... اگر نقدی که می کرد، صحیح بود ... می پذیرفتم ... و اگر درباره موضوع، اطلاعاتم کم بود ... با صراحت می گفتم ... ـ باید در موردش تحقیق کنم ... . ⬅️ادامه دارد... 🎯💎🎯💎🎯💎🎯💎🎯 💠⚡️@Modafeaneharaam 🌺 🌿🌺 🌺🌿🌺 🌿🌺🌿🌺 🌺🌿🌺🌿🌺