🌹🕊🌹🕊🌹
روایتی از همسرشهید
یک روز بعد از شهادت عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود.
گفتم بروم سراغ آن دفتری که خاطرات مشترکمان را در آن می نوشتیم.
به محض باز کردن دفتر، دیدم برایم یک نامه با این مضمون نوشته بود:
همسر عزیزم، من به شما افتخار می کنم که مرا سربلند و عاقبت به خیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست #شهدای_کربلا نوشته شود.
آن دنیا منتظرت هستم.
❤️شهید عبدالمهدی کاظمی🌹
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* *#براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_رهسپار* *#نویسنده_غلامرضا_کافی*
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
*#براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_رهسپار*
*#نویسنده_غلامرضا_کافی*
*#قسمت_چهل_و_پنجم*
نزدیکیهای مزرعه که رسیدیم گفتم: بچهها بریم و یه احوالپرسی کنیم.
_نه بیچاره از ترس میمیره.
یکی گفت:
_بابا این پیرمرد تا ما را ببینه میخواد فرار کنه و پای فرار هم که نداره همونجا پس میوفته بیاید بریم تا متوجه نشده.
_نه میریم پیشش تا ترسش بریزه. شایدم به قول بچه ها دل شیر داره و نمی ترسه.
نزدیک پیرمرد که شدیم فهمیدیم اصلاً متوجه حضور ما نشده و همین که ما را دید وحشت زده چند قدمی از ما دور شد. دستم را به سمتش دراز کردم و گفتم:
_سلام علیکم پدرجان حالتون چطوره؟!
پیرمرد با ترس و وحشت دستش را به سمتم دراز کرد و آروم دست کشید رو سرم و با تعجب نگاه می کرد.
غلام علی هم که همیشه شوخ طبع بود وقتی دیدین پیرمرد دست کشید روی سر من خندید و گفت: «حسن الان وقتشه دکمه شاخ رو بزن»
صدای خنده بچه ها بلند شد و با رفتار بچه ها اون پیرمرد متوجه شد که مردم روستا بیخودی از رزمنده ها میترسند و اخلاق بچه ها واقعا خوبه.
کردستان با تمام سختی هایی که داشت ولی بچه ها در برابر آن سختی ها اصلاً خم به ابرو نمی آوردند. با شوخ طبعی هاشون اونجا را برای خودشان راحتتر کرده بودند. چند وقتی توی منطقه کردستان بودیم که اعلام کردند باید بریم جنوب و آنجا عملیات داریم. من و غلامعلی کنار هم بودیم و توی چند تا عملیات هم باهاش شرکت کردم.چند باری زخمی شد ولی به روی خودش نیاورد و هرچی هم اصرار می کردیم که تو با این حالت نباید توی عملیات شرکت کنی گوشش بدهکار نبود.
همه شور و شوق غلامعلی را می دانستند. با هر ترفندی بود فرمانده را راضی می کرد که توی عملیات شرکت کنه. یک روز قبل از عملیات بدر بود که همه را توجیه کردند که عملیات در پیش است و باید آماده بشیم. غلامعلی هم طبق معمول شور و شوق زیادی داشت و خودش را برای عملیات آماده میکرد.
صبح همان روزی که قرار بود بریم برای عملیات غلامعلی اومد پیشم ولی دیدم حالش زیاد خوب نیست.
_غلامعلی چیزی شده انگار زیاد حالت خوب نیست مثل هر روز میزون نیستی.
_دیشب یه مشکلی برام پیش اومد. دیشب که خواستم برم دستشویی اشتباهی آفتابه نفت را به جای آفتابه آب با خودم بردم و الان تمام بدنم له شده و زخمی.
_چرا حواست نبود پسر !خوب دیشب صدام میکردی ببریمت بهداری.
_نمی خواد لازم نیست.
_لازمه اگه همون دیشب صدامون کرده بودی و رفته بودیم الان بدنت زخمی نشده بود.
اصرار کردیم و غلامعلی را بردیم بیمارستان وقتی گفتیم چه اتفاقی افتاده گفتند که باید تمام دیشب سریع میومدی.
_این تمام بدنش له شده ما نمیدونیم چطور ساکت است و چیزی نمیگه.
خلاصه چند تا با ما دادند و برگشتیم.
ادامه دارد..
@Modafeaneharaam
💠 چه برایمان آورده ای مارکو؟ من هیچی؛ اما بینهایت دوباره با یهعالمه جایزه مثل تبلت، گوشی، لبتاب، دوچرخه و... اومده تا دهه هشتادی هارو با خودش به یه ماجراجویی شگفت انگیز ببره.
🔹️فقط باید ۵ رو به ۱۰۰۰۸۸۸ ارسال کنن تا راهی سفر بشن. bn.javanan.org
🔅کد دعوت=1255664
🔵دیگه نیاز نیست واسه هر عکسی فرزندتو ببری آتلیه چون که
👈آتلیه مجازی کودک افتتاح شد😍🎊
فقط کافیه یک عکس از فرزند دلبندتون بفرستید و یک عکس آتلیهای با تم موردنظر و قیمت مناسب و کیفیت عالی تحویل بگیرید😍☺️
راستی انواع تم هم موجوده😌😉
برای ورود به آتلیه کلیک کن📸
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/541131085C4f4334d91f
❤️ #سلام_امام_زمانم❤️
💚 #سلام_آقای_من💚
💝 #سلام_پدر_مهربانم💝
🍃🌸سر خوش آن عیدی که آن بانی نور
🌸🍃از کنار کعبه بنماید ظهور
🍃🌸قلبها را مهر هم عهدی زند
🌸🍃از حرم بانگ اناالمهدی زند
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
@Modafeaneharaam
امام على عليه السلام:
مَنِ اهتَمَّ برِزقِ غَدٍ لم يُفلِحْ أبَدا
كسى كه غم روزى فردا را بخورد، هرگز رستگار نشود
غررالحكم حدیث9113
@Modafeaneharaam
*🔷یاالله یا زهرا سلام الله علیها🔷👆
🔆بخـــــوان 🍀آیه 2۴#جوشن_کبیر 🍀
به نیت رفع موانع ظهورمولاصاحب عصر
🌹وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا
و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»*
@Modafeaneharaam
🥀اولین طلبه شهید مدافع حرم استاد فارس محمد مسرور🥀
خاطره ای از آقای مهرداد مرادیان:
چند سال قبل به عنوان راننده راهیان نور در خدمت تعدادی از مشتاقان شهدا بودم، محمد هم در کاروان بود. در یکی از روزها محمد آمد و گفت جارو دارید؟ گفتم چطور مگه؟ گفت میخواهم داخل اتوبوس را جارو کنم🌿 گفتم شما زحمت نکشید این وظیفه ماست، اما محمد اصرار کرد و خودش همه خاکهای کف اتوبوس را جارو کرد 🏵️ و وقتی همه خاکها را جارو کرد همه را بیرون اتوبوس روی خاکهای همان منطقه ریخت. وقتی از علت این کارش پرسیدیم گفت: این خاکها با خون شهدا آمیخته شده است و مقدس هستند و نباید جای دیگری برود❤️
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضور سردار سلیمانی در بین رزمندگان ایرانی و افغانستانی مدافع حرم و رجز خوانی شهید « عارف کایدخورده »
@Modafeaneharaam
📌 #خاطرات_ناب | شهید سید علی عالمی (ابوسجاد) مسئول پشتیبانی فاطمیون
🔹یکی از اولین نیروهای #فاطمیون بود. مردی پرتلاش و دلسوز...
🔸آخرین بار که او را دیدم، یک ماه قبل از شهادتش بود. با شوخی بهش گفتم: سید جان، نورانی شدی، نکنه شهید بشی؟!
🔹با حسرت گفت: ما کجا و شهادت کجا؟! گلویش را بغض گرفت...
🔸گفت: تمام دوستانم، دستمزدشان را گرفتند، رفتند ولی من لایق نبودم، دیگه خسته شدم. کاش بی بی زینب(س) دستمزد منو هم میداد، میرفتم.
🔹من بهش گفتم: سید جان فعلا کار داری، بهت نیاز است...
🔸گفت: بیشتر از ۳ سال خدمت کردم دیگه بسه... سرانجام در ایام محرم دستمزدش را گرفت و با لب خندان به جمع دوستان شهیدش پیوست.
🔺 راوی: همرزم شهید
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرماندهای با دمپایی در خط مقدم شهید #محمدرضا_خاوری (حجت)
@Modafeaneharaam
همسر شهید:
ندا خیلی بیتابی میکند و با حسرت پدران دیگر را نگاه میکند و میگوید: چرا همه دوستانم بابا دارند؛ اما من ندارم؟ او با عکس بابا صحبت میکند.
#شهید_سید_خداداد_موسوی
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
✍پیام شهید مدافع حرم #بابک_نوری_هریس براے آنهایے کہ نمیدانند مدافعان حرم براے چہ رفتند ...
#پیشنهاد_دانلود
@Modafeaneharaam
شهید امنیت کشور #سید_میثم_تراهی ❤️
#شهادت ۱۹ خرداد ۱۳۸۸
#متولد ۱۳۶۷
#محل_شهادت: زاهدان
تازه داماد #یک_ماه_عقد
@Modafeaneharaam
❤️گوشه ای از خصوصیت اخلاقی شهید از زبان مادر شهید #سید_میثم_تراهی :
ایشان از امر بمعروف وارد سپاه شدن و از ان موقع خودشان را شناختن نماز شبشان ترک نمیشد و همیشه در حال عبادت بودند هیج وقت نماز جمعه ترک نمیشد وهیچ وقت بدون غسل جمعه نماز جمعه نمی رفت
بسیار فرد دلسوزی بود و بسیار شوخ تب خوش اخلاق ودوست داشتنی بود ، عاشق رهبری بود در ضمن هیئت عاشقان ولایت هم بوده، دوتا از عموهایش ویکی از دایش هم شهید شدن
#شهید_امنیت_کشور
#شهادت19خرداد1388
#متولد1367
#محل_شهادت: #زاهدان
#تازه_داماد #یک_ماه_عقد
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_شهید_بی_سر
🔸یه سری مرد به شجاعت این شیر بچه حزب الله،حتی زیر دست و پای داعش چند لحظه قبل از تیکه تیکه شدن #کم_نمیارن ! جمله ای نمیگن #دشمن شاد بشه!
❗️اما یه عده توی امنیت نشستن و..
@Modafeaneharaam
🌸شهید مدافع سلامت:شهید احمد داستانی
به نقل از پسر شهید:دو روز بعد از ازدواج به جبهه رفت و 4 سال جنگید.در این 4 سال،چند بار مجروح شده بود، در یکی از عملیات ها نیروهای بعث عراق اسیرش کرده بودند و در میانه مسیر فرار می کند.در همه این سال ها هیچ وقت خاطراتش از جنگ را برای ما روایت نکرد.فقط بعضی وقت ها که عکس هایش را ورق می زد با گریه می گفت یک گردان رفتیم عملیات،من برگشتم و چند نفر دیگر،همه شهید شدند.پدر و مادر هر دو به خاطر کرونا شهید شدند.خودم و خواهرم بعد از فوت آنها به کرونا مبتلی و بستری شدیم
شنیدن مصیبت هایی که بر یکی از خانواده های شهدای مدافع سلامت رفته،طاقت هر شنونده ای را طاق می کند و اشکش را سرازیر.گفته بودند اولین شهید مدافع سلامت تهران سال ها رزمنده بوده و تصورمان این بود که حتما همسرش خاطرات زیبایی از سال های جنگ دارد. قرار مصاحبه را که با پسر شهید هماهنگ کردم گفتم پس به مادر بگویید آلبوم عکس های قدیمی را دم دست بگذارند و آماده مصاحبه شوند،پسر شهید گفت:متاسفانه مادرم از پدر کرونا گرفت و ایشان هم فوت کردند.من و خواهرم در خدمت شما هستیم.هر دو طرف خط سکوت شد. خودم را جمع و جور کردم و به زور بغضم را فروخوردم💔گفتم تسلیت عرض می کنم،پس انشالله روز مصاحبه خدمت یکی دو نفر از اقوام درجه یک شما هم باشیم تا هر کدام خاطره ای از شهید داستانی و مادر مرحوم تان بگویند و...هنوز جمله ام تمام نشده بود،گفت:خاله من هم از پدرم کرونا گرفت و ایشان هم فوت شدند.مادربزرگم هم از غصه شهادت داماد و از دست دادن دخترهایش دق کرد و مُرد😭باز هم سکوت کشدار...
شادی روح شهدای مدافع صلوات
@Modafeaneharaam
🌸 نردبان زیارت عاشورا
🔺دست نوشته بسیجی #شهید_محمدحسین_حدادیان که هر بار که #زیارت_عاشورا میخواند به نیابت از یک شهید ثبت و تاریخ گذاری میکرد
@Modafeaneharaam
224.mp3
2.01M
💬 قرائت "زیارت عاشورا"
🎧 با نوای استاد فرهمند
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج امام زمــان ارواحنا فداه ❤️🌹
شروع چله:۱۴۰۱/۱۲/۲۴
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* *#براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_رهسپار* *#نویسنده_غلامرضا_کافی*
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
*#براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_رهسپار*
*#نویسنده_غلامرضا_کافی*
*#قسمت_چهل_و_ششم*
_پیر بشی انشالله تو چرا با من تعارف داری دیدی دکتر چی گفت؟ اگه دیشب گفته بودی تا الان اینقدر سختی نکشیده بودی. حالا باید استراحت کنی تا حالت خوب بشه .امروز هم نباید توی عملیات شرکت کنی. دیدی که دکتر گفت نیاز به درمان داری و هر روز باید برای شستشوی زخمت بری بهداری.
غلامعلی خندید و گفت :چشم!
موقعی که آماده عملیات شدیم و خواستیم بریم دیدم غلام علی هم آماده شده و داره میاد.
_غلامعلی کجا ؟انگار لباس پوشیدی و آماده شدی؟ مگه قرار نبود بمونی و استراحت کنی؟دکتر گفت نیاز به درمان داری.
غلامعلی طوری رفتار می کرد و با چهره بشاش آمده بود که انگار چیزیش نیست. بعضی از بچه ها که از وضعیتش اطلاعی نداشتند می گفتند.:
_حسن، آقای رهسپار که طوریش نیست!
جواب بچهها را ندادم و غلامعلی را کشیدم کنار و گفتم: تو نباید بیای.
_نه حسن من حالم خوبه هیچ چیزی نیست *من را از این فیض الهی محروم نکنید که قرار است امشب با آقا اباعبدالله ملاقات کنم*
این حرف را که از دهن غلامعلی شنیدم ساکت شدم و گفتم: مبارک باشه داداش...
چند ساعت بعد غلامعلی بدیدار اباعبدالله شتافت.
آقای تفاح که از زخم های بدن غلامعلی میگفت انگار جگرم را آتش می زدند.
_مادر جان من دلم نمی خواست اذیتتون کنم میدونم غلامعلی هم دوست نداره گریه کنید.
_دست خودم نیست مادر. جگرگوشم هست دیگه.
اتفاقا چند روز پیش یکی از دوستان دوران مدرسه غلام را دیدم و اونم خاطراتش با غلامعلی را تعریف کرد. بزار برات بگم آقای تفاح..
محمدرضا ریگی زاده از دوستان دوران مدرسه غلام هست .اون هم خاطرات قشنگی از روزهای انقلاب و کارهایی که توی مدرسه می کردند داره.
سه نفر بودند محمدرضا ریگی زاده ،غلامعلی و جلال عباسی. این سه نفر از بس فعال بودن ساواک رفته بود مدرسه سراغشون ولی معلمان فراریشون میدن.
_بچه ها فرار کنید رسیدند.
تا این رو شنیدیم همه دویدیم به سمت دیوار مدرسه و از دیوار رفتیم بالا که داد زدند:
_اونا هاشون فرار کردند بگیرید شون
_هنوز رو دیوار بودیم که اونا دویدن به سمت بیرون مدرسه که با ماشین بیان جلوی ما و بزارن دنبالمون تا ما را دستگیر کنند. ناظم مدرسه داد زد:
_بچه ها برید توی اولین خونه هر خونه ای که درش باز بود!
ساواکیها که لباس مشخصی می پوشیدن ،وقتی وارد مدرسه می شدند همه اینها را می شناختند .چون عکس شاه روی لباس آنها بود یعنی پشت لباسشون حک شده بود.
_بجنب محمدرضا عجله کن!
این صدای غلامعلی بود که با اضطراب داشت منو صدا میکرد. اولین در که باز بود رفتیم داخل و فقط گفتیم :«یا الله»
ادامه دارد..
@Modafeaneharaam
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
شهیدی که بعد از شهادتش در خواب یکی از دوستانش پیغامی به خانواده اش داد: گفت به خانواده ام بگویید" من زنده ام"
در این کانال قصد داریم از راه و رسم شهیدان بگیم و شما را با خاطرات زندگی شهید مدافع وطن اسماعیل کرمی آشنا بکنیم(یکی از 27 شهید حمله تروریستی جاده خاش زاهدان که در 24 بهمن 97 به فیض شهادت نائل آمد)
ما را با حضور خود و معرفی این کانال به دوستانتان همراهی کنید.
با ذکر صلوات وارد شوید.👇 https://eitaa.com/shaheed_esmaeil_karami
من عاشق حجابم ❤️❤️❤️
اگر دوست دارید وضعیت موجود اصلاح شود
و
در این اصلاح نقشی ایفا کنید
به ما بپیوندید👇👇
ما برای اصلاح وضع موجود گروه های زیر را راه اندازی کرده و در حال فعالیت هستیم .....
_گروه آمرین حجاب
_گروه مطالبه تلفنی از ارگانها
_گروه رصد صدا سیما
_پویش های سراسری مطالبه از ارگانها موظف حجاب
_گروه سایبری انهدام کانالهای ضد انقلاب
_گروه ناهیان منکر از آرایشگاهها برای کاشت ناخن
_گروه تدوین گران حجاب
_گروه گزارشات مردمی کشف حجاب در فروشگاهها
_گروه بانوان اصفهانی
و.......🏃♂🏃♂🏃♂
فرهنگسازی حیا👇🌷❤️
🆔@farhangsaze_haya
و برای موفقیت نیاز به تعداد اعضا بیشتری داریم شما هم بیا داخل گروه و همراهی کن.
یدالله مع الجماعه💪🙏❤️🌷