#پسر_حزب_اللهی ها بخونن انرژی بگیرن...
#خواهرا هم بخونن امید بگیرن...
نمیشه که فقط از خانوما بگیم
همیشه وقتی از #حجاب و#حیا حرف میزنیم از #خانم ها میگیم...
از #چادری ها میگیم...
اما امروز میخوام بگم:
سلامت باشه اون پسری که،
محاسن داره و بهش میگن داعش،عصر حجری،پاچه بزی...
ولی خم به ابرو نمیاره!
سلامت باشه اونی که،
پاتوقش مزار #شهدا س...😊
سلامت باشه کسی که،
جای #پرورش_اندام و تزریق_بازو...💪
پرورش #ایمان میکنه و#خودسازی!️
سلامت باشه پسری که،
سرش و خم می کنه تا سنگ فرشای خیابونا رو ببینه...
نه #ناموس مردمو! 👀
سلامت باشه هر چی پسره که،
#بلوز آستین بلند میپوشه و #شلوار_کتان...
نه #لباس_تنگ و #شلوار_جاستین!
سلامت باشه اونی که،
نه #مدونا میشناسه نه #الیزابت_تیلور...👸👱♀
دختر رویاهاشم #سلنا_گومز نیست!
سلامت باشه اون مردی که،
وقتی تو تاکسی میبینه دوتا خانم نشستن،
نمی ره وسطشون بشینه..
سلامت باشه اون پسری که،
بلده مکبر باشه و #نماز اول وقتش حجته..
سلامت باشه هرکی که،
پیشش، روبروش، کنار دستش، تو کلاس، با "امنیت" میشینی و انگار نه انگار کنارش #دختر نشسته...
مدافعان حرم 🇮🇷
🌷شهیــد مدافـع حـــرم مهــدے صابرے🌷
ایندفعه که دیدمش با دفعات قبل خیلی فرق داشت
چهره ی نورانی و لحن صحبت تازه و ...
تو بین حرفاش یکی در میون از رهبر حرف میزد...
همش لفظ امام رو بکار میبرد...
میگفت: امام گه هست ما تو میدون جنگ دلمون گرمه..
تا حالا اینجور ندیده بودمش..
یکی از بچه ها میگفت: بهش گفتم مهدی جون،
وقتی اونجا هستی دلت برای خانواده و هیات و یزدانشهر تنگ نمیشه...
شهید گفت: حاجی چی میگی..!!؟
بعدا از این همه سالی که اینجا بودم و زندگی کردم وقتی برمیگردم قم، اصلا احساس راحتی نمیکنم..
اینجا خیلی برام "غریبه"ست...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
1⃣قسمت اول:
شهیدمدافع حرم #حامد جوانی
👈پدر 53 ساله حامد. پدری که از دار دنیا ، دو پسر داشته و حالا یکی از آنها شهید شده ؛ همان پسر کوچکتری که دلشان را گره زده بودند به لبخندهایش ، گریههایش، بیقراریهایش. همان تهتغاری خانه که هیچکس تاب دیدن یک لحظه دردکشیدنش را نداشت. همان که حالا نیست، جایش اینجا خالی است و داغش کهنه نمیشود.
➖رفتنش اما - چطور رفتنش- افتخار اهالی این خانه است:«ما از همان اول ، همان روزی که حامد آمد و گفت میخواهم بروم سوریه ، به او و شجاعتش و ایمانش افتخار کردیم.»
همان اول برای این خانواده میشود، پاییز 93 ... یکی از همان روزهای پاییزی و سرد تبریز، که حامد سراسیمه آمد خانه و با ذوق و شوق گفت که یک خبر خوب برای شما دارم. خبر خوب؟! همه اهل خانه نشستند و سراپاگوش شدند تا حامد برایشان بگوید که چه چیزی اینقدر خوشحالش کرده و حامد لب باز کرد و گفت:« یادتان است که من همیشه می گفتم ای کاش 1400 سال پیش به دنیا می آمدم تا بتوانم در رکاب اباعبدالله(ع) بجنگم و از خاندانش دفاع کنم؟ حالا این فرصت برایم پیش آمده ، میخواهم بروم سوریه و از خواهر اباعبدالله (ع) دفاع کنم.»
➖واکنش اهالی خانه بعد از شنیدن این جملهها چه بود؟ جواب را از زبان پدر حامد بشنوید:« به پسرم افتخار کردم، آرزوی هر خانواده شیعه و مسلمانی است که بتواند از دین اسلام و خاندان اهل بیت دفاع کند، پسر من هم هدفی جز این نداشت، چرا رضایت نداشته باشم؟!»..
⬅ادامه دارد....
مدافعان حرم 🇮🇷
2⃣قسمت دوم:
شهیدمدافع حرم#حــامدجوانی
➖برای اعزام دوباره بیتاب بود➖
رضایت خانواده حامد جوانی، بهمن ماه 93، برای اولین بار او را راهی سوریه کرد و این شد اولین ماموریت خارج از کشور حامد:« با حامد زیاد در ارتباط نبودیم، چون تماس یک طرفه بود، گهگاهی خودش زنگ میزد. »
این را پدر حامد می گوید و حمیده پادبان، مادر حامد دنباله حرفش را میگیرد و میگوید:« ما شماره تماسی از حامد نداشتیم، خودش هر ده روز یک بار زنگ میزد حالمان را میپرسید. میگفت حالم خوب است، نگران نباشید، ما هم نمیدانستیم دقیقا آنجا چه کار میکند فقط میدانستیم که از حرمین دفاع میکند و به او افتخار میکردیم. »
در خلال همان تلفنهای گاه و بیگاه اما پدر حامد یادش میآید که یک بار وقتی این طرف تلفن، اهالی خانه دلتنگیهایشان را ردیف کرده بودند و شرح این دلتنگی را امواج به سوریه رسانده بودند،
حامد در جواب گفته بود :« من اینجا حس خیلی خوبی دارم؛ انگار که تازه به دنیا آمده باشم. من از وقتی اینجا رسیدم خودم را شناختهام، از خدا میخواهم که این جهاد را از من قبول کند؛ شما هم دعا کنید. »
خواستِ ته تغاری خانه را مگر میشد نشنیده گرفت و پشت گوش انداخت؛ همین شد که پدر و مادر سر نمازهای شان دعا کردند که خدا جهاد حامد را قبول کند...
این اما حکایت ماموریت اول بود؛ ماموریتی که در آخرین روزهای اسفند با برگشتن حامد به ایران تمام شد؛ پدر حامد هنوز آن روزها را خوب به خاطر دارد:« حامد 25 اسفند 93 به خانه برگشت و نوروز 94 را پیش ما بود. ما از برگشتنش خیلی خوشحال شدیم چون از قبل قرار گذاشته بودیم که ششم فروردین مراسم عقد حامد را برگزار کنیم و استرس داشتیم که نکند حامد به مراسم نرسد...»
اما حامدی که برگشته بود دیگر آن حامد قبلی نبود؛ « حامد خیلی بیتاب بود؛ اصلا نمیتوانست اینجا دوام بیاورد، مدام میگفت باید بروم و درست فردای روز بازگشتش هم من را کنار کشید و گفت : بابا من ازدواج نمیکنم. شرایطش را ندارم. گفتم حامد ما با خانواده دختر صحبت کردیم، قرار گذاشتیم، حالا چطور بهم بزنیم؟ گفت: من میدانم که این بار که بروم سوریه، شهید میشوم؛ دیگر برنمیگردم. به خاطر همین نمیخواهم ازدواج کنم، من مدت زیادی زنده نیستم. »
بیتابی حامد را مادر، یک جور دیگر برای ما به تصویر میکشد:« میگفت مامان دعا کن من را زودتر صدا بزنند برای اعزام...بعد که اعزامش چند روز دیر شده بود میگفت پس چرا من را صدا نمیکنند؟ نکند دعا نکرده باشی؟... ساکش را آماده بسته بود و گذاشته بود کنار در، تا هروقت زنگ زدند سریع ساک را بردارد و برود. »
....
⬅ادامه دارد...
شادی روحش صلوات❤️
ثبت چهــره شهیـد محسـن حججـے
با بیش از ۷۰هزار اثر انگشت....
با هنرمندے استاد مجتبے مومن🌹
@modafeaneharaam
مدافعان حرم،پولهای کَلان میگیرند...
.
#بگذار_خلاصه_اش_را_برایت_بگویم🌟
🌷🍃🌷🍃
🍃#شهید_مرتضی_کریمی از آن هیبت ورزیدهاش،فقط یک "سر" مانده و هیچکس نمیداند به دو دختــر ِخردسالش چه بگوید.🌹
🍃"پیکر" #شهید_محمد_آژند هنوز مقابل دیدگان همرزمانش،در تیررس دشمن،روی تپههای سِلمی آرام گرفته.🌹
🍃#شهید_مهدی_حیدری به پسرش "قول داده" که بازمیگردد.🌹
🍃#شهید_امیر_سیاوشی "دامادی" بود که ملائک در آسمان برایش جشن گرفتند.🌹
🍃پسر #شهید_علی_اکبر_شهریاری،نوزاد بود که پدرش شهید شد و امروز بجای "بابا"،با قطعه سنگِ مزارش،بازی میکند.🌹
🍃دختر #شهید_علی_یزدانی از پدرش به جای سوغات پرچم خواسته بود و پرچمی که به روی "تابوت" پدرش کشیده بودند،نصیبش شد.🌹
🍃از #شهید_محمد_اینانلو که هیچ بازنگشته و دختر و همسر چشم به راهش نمیدانند "دلتنگیهایشان" را به کجا ببرند.🌹
🍃#شهید_علی_ #آقاعبداللهی
هم که مفقود الاثر هستند
وهنوز حتی #جنازه اش هم به وطن بر نگشته است به خانواده اش سفارش نموده بودند که هیچ گونه #مبلغی را از سپاه قبول نکنند.🌹
🌷حتی سپاه مبلغ دو میلیون تومان هم برای برگزاری مراسم ختم این شهید بزرگوار فرستاده بود را هم خانواده اش نپذیرفتند.🌷
#باز_هم_هست...#خیلی_پول_های_کلان_گرفته_اند #انقدر_زیاد_که_نمیدانند_در_کدامین_بانک_سرمایه_گذاری_کنند....
🌷🍃🌷🍃
🔷از #شهید_محمود_رضا_بیضایی #شهید_محمدحسین_محمدخانی #شهید_روح_الله_قربانی
چه میدانید؟!
❗️❕❓❗️❕❓
🔶#شهید_محرم_تُرک،اولین شهیدِ مدافـــعحرم،عاشق دخترش بود...
چندبار #ملازمان_حرم را دیده اید؟!
#شهید_سردار_همدانی
و
صدها شهیدِ مـــــدافع ِدیگر🌹🕊🌹🕊
🌷🍃🌷🍃🌷
🔻ای کاش معنـی ِ
- اضطـــرابهای هرشب -هرلحظه منتظر ِشنیدن ِخبر ِناگوار عزیزترین -بی بابا شدن ِ بچهها -بی پسر شـــدن ِمادرها -بیوه شدن ِ زنها،را میدانستید .😣😔😰
📢راستی !
ارزش ِ اینها چقـــدر است ؟
❓❓❓
💢 گذشته از تمام اینها
ما دریافتهایم که امروز
#عاشورای_زینب(سلامالله) است
اگر غافل شویم،بیشک نادم و پشیمان خواهیم شد.
جواب ِاین #نیش_زبان_ها هم بماند با #عمه_سادات
شکر ِخدا که
#هنوز_مردايی_هستن_كه_غيرت_دارن
#غیــــــــــــــــــــرت
اینان نه فقط مدافعان حرم اند بلکه امروز مدافعان اسلام شدند .
✨مـدافـعـان حـرم بـی بـی زیـنـب✨
کانال شهید نظرزاده🌹↙️
@shahidNazarzadeh
مدافعان حرم 🇮🇷
🌷شهیــد مدافـع حـرم سجـاد زبرجدے🌷
🌷 شهیــدی که قول داده برای زائرانـش دعــــا کند❤ ️
فرازی از وصیت نامه :📝
اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم.😢
من منتظر همه شما هستم.
دعا می کنم تا هر کسی لیاقت داشته باشد شهید شود. 😢
خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.❤ ️
همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم. یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، ان شاءالله همه با روی ماه باشیم.
خواندن فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید.
همه شما را به جان حضرت زهرا(س) قسم می دهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما" شما را یاد می کنم.
نگذارید شیطان باعث جدایی ما بشود.💔
ولادت : ۱۳۷۰/۱۱/۱۹
شهادت: ۱۳۹۵/۰۷/۰۷
🌷 شهید سجاد زبرجدی🌷
مدافع حـرم
🕯 💕 🕯 مزارشهید:
قطعه۵۰ گلزار زهرا(س)
روحمان با یادش شاد با ذکر #صلوات