مدافعان حرم 🇮🇷
خاطره ای زیبا از هیئت رفتن شهید #محسن_قطاسلو
#قابل_توجه_بچه_هیئتی_ها
🌸همیشه نفر اولی بود که به هیئت میمومد، آخرین نفر هم بیرون میرفت😊 حتی تو سخت ترین شرایط کاری و خسته گی هیئت هفهته گیش ترک نمیشد حتی تو اردوگاه های اموزشی، هیئت محله خودشون که همیشه جای خودش رو داشت؛
🌸تو دانشگاه افسری امام علی علیه السلام یکشنبه ها جلسه هفتگی داشتیم. حتی یادمه تو اروگاه هم که بودیم(کویر و جنگل و کوهستان و...) به ما میگفت بچه ها بیاید مدتی که اینجا هستیم هیئت هفتگی برگزار کنیم؛ بهش میگفتیم #حاج_محسن بچه ها #خسته اند، کسی شرکت نمیکنه؛ میگفت ما که کسی رو مجبور نکردیم، اونایی که دوست دارن خودشون میان. چند نفر میومدن.واقعا هم جلسات با شور و حال معنوی خیلی بالایی برگزار میشد
🌸خودش هم مثل همیشه نفر اول میومد مینشست تو جلسه.همیشه هم که بهش نگاه میکردم از همه بیشتر اشک میریخت و گریه میکرد.
🌸یادمه همیشه میگفت ما نمک پرورده ی سفره اهل بیت و امام حسین علیه السلام هستیم. شبهایی هم که به مرخصی میومد بچه ها بهش میگفتند هیئت نیا ،خسته ای ،استراحت کن؛
🌸میگفت خیلی زشته برای کار خودم تا دقیقه نود پایه باشم ولی نوبت به جلسه روضه امام حسین(ع) برسه بگم خسته م!!!!
هیچ وقت پاهاش رو زمین بند نبود.
🌸محسن خیلی زرنگ بود...تعصب خاصی رو این جلسات داشت...آخرش هم تو جلسات روضه حاجتش رو از اربابش گرفت😔❤️
#اولین_شهید_نوهد
#شهادت_فروردین95
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر زینب کبری سلام الله علیها❤️
شب چهارم با نوای حاج علی اکبر معزغلامی پدر شهید مدافع حرم حسین معز غلامی 🌹
روضه سوزناک و دلنشین پدر در اتاق پسر💔
@Modafeaneharaam
به چادر خاکی اومدم بدم قَسمت.mp3
14.36M
🔊 #صوتی
📌 سبک #زمینه
📝 با چادر خاکی اومدم بدم قَسَمِت....
👤 حاج حسین #سیب_سرخی
▪️ #دوطفلان_حضرت_زینب
ویژه #چهارم_محرم
@Modafeaneharaam
🌹حر انقلاب شهید طیب حاج رضایی که به خاطر دفاع ازحضرت امام(ره) توسط شاه جنایتکار به جوخه اعدام سپرده شد😔
وقتی محمد آقا پیام طیب را به امام گفت، امام فرمود: طیب، حُر دیگری بود.💔
🌷شادی روحش صلوات 🌷
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 ازحالوهوایحرممطهرحسینی ...💔
#محرم
#زیارت_قبول
@Modafeaneharaam
#خاطرات_شهید
در مأموریت ها همه رزمندگان چفیه میانداختند گردنشان الا محمود؛ ☝️
یک شال سیاه داشت که همیشه گردنش بود، نه فقط محرم و صفر...❗️
یکبار از او خواستم تا علت شال سیاه انداختنش را برایم بگوید گفت:
مادر جان! ما عزادار امام حسین علیه السلام هستیم... 💔
گفتم: الان که محرم وصفر نیست!
گفت: مادرم! عزادار امام حسین علیه السلام بودن محرم و صفر نمی خواهد ما همیشه عزادار حسینیم... ✅
#شهید_محمود_رادمهر🌷
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ
استاد #رائفی_پور
⭕️ ما هم سد راه امام زمان هستیم،باید حُر بشیم🏴
#الحسین_یجمعنا
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت 3⃣ #قسمت_سوم 💢یاد خواب دیشب افتادم..با خودم گفتم سالم میمانم،چون حضرت عزرائیل
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت
#⃣ #قسمت_چهارم
💢فهمیدم که منظور ایشان مرگ من و انتقال من به آن جهان است. مکثی کردم و پسرعمه اشاره کردم و گفتم: من آرزوی شهادت دارم سالها به دنبال شهادت بودم حالا با این وضع بروم؟!
💢اما اصرارهای من بی فایده بود باید میرفتم. دو جوان دیگر ظاهر شدند و در چپ و راست من قرار گرفتند و گفتند برویم. بی اختیار همراه با آنها حرکت کردم لحظهای بعد خود را همراه این دو نفر در یک بیابان دیدم.
💢زمان اصلا مانند اینجا نبود و در یک لحظه صدها موضوع را می فهمیدم و صدها نفر را میدیدم. آن زمان کاملا متوجه بودم که مرگ به سراغم آمده اما احساس خیلی خوبی داشتم از آن درد شدید راحت شده بودم شرایط خیلی عالی بود.
💢در روایات شنیده بودم که دو ملک از سوی خدا همیشه باما هستند حالا داشتم این دو را می دیدم. چقدر زیبا و دوست داشتنی بودند،دوست داشتم همیشه با آنها باشم. در وسط یک بیابان خشک و بی آب و علف حرکت می کردیم. کمی جلوتر چیزی را دیدم. روبروی ما یک میز قرار داشت که یک نفر پشت میز نشسته بود. آهسته آهسته به میز نزدیک شدیم.
💢به اطراف نگاه کردم سمت چپ من در دوردست ها چیزی شبیه سراب دیده می شد. اما آنچه می دیدم سراب نبود،شعله های آتش بود. حرارتش را از دور احساس میکردم. به سمت راست خیره شدم در دوردستها یک باغ بزرگ و زیبا چیزی شبیه جنگل های شمال ایران پیدا بود نسیم خنکی از آن سو احساس میکردم.
💢 به شخص پشت میز سلام کردم با ادب جواب داد. منتظر بودم می خواستم ببینم چه کار دارد. آن دو جوان که در کنار من بودند عکس العملی نشان ندادند.
اما همان جوان پشت میز، یک کتاب بزرگ و قطور را در مقابل من قرار داد و به آن کتاب اشاره کرد و گفت: کتاب خودت هست بخوان امروز برای حسابرسی،هم اینکه خودت آن را ببینی کافی است.
💢چقدر این جمله آشنا بود. در یکی از جلسات قرآن استاد ما این آیه را اشاره کرده بود: "اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا". نگاهی به اطراف کردم و کتاب را باز کردم: بالای سمت چپ صفحه اول با خط درشت نوشته شده بود:
۱۳ سال و ۶ ماه و ۴ روز. از آقایی که پشت میز بود پرسیدم: این عدد چیه؟ گفت سن بلوغ شما است. شما دقیقا در این تاریخ به بلوغ رسیدید.
💢در ذهنم بود که این تاریخ یک سال از ۱۵ سال قمری کمتر است، اما آن جوان که متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانه های بلوغ فقط این نیست که شما در ذهن داری. من هم قبول کردم. قبل از آن و در صفحه سمت راست اعمال خوب زیادی نوشته شده بود: از سفر زیارتی مشهد تا نمازهای اول وقت و هیئت و احترام به والدین و...
💢پرسیدم: اینها چیست؟ گفت اینها اعمال خوبی است که قبل از بلوغ انجام داده ای. همه این کارهای خوب برایت حفظ شده است. قبل از اینکه وارد صفحات اعمال پس از بلوغ شویم،جوان پشت میز نگاهی کلی به کتاب من کرد و گفت نمازهایت خوب و مورد قبول است،برای همین وارد بقیه اعمال می شویم.
💢 یاد حدیثی افتادم که پیامبر فرمودند: نخستین چیزی که خدای متعال بر امتم واجب کرد نماز های پنجگانه است و اولین چیزی که از کارهای آنان به سوی خدا بالا می رود نماز های پنجگانه است و نخستین چیزی که درباره آن از امتم حسابرسی می شود نماز های پنجگانه میباشد.
💢من قبل از بلوغ نمازم را شروع کرده بودم و با تشویق های پدر و مادرم همیشه در مسجد حضور داشتم. کمتر روزی پیش میآمد که نماز صبحم قضا شود. اگر یک روز خدای نکرده نماز صبحم قضا میشد تا شب خیلی ناراحت و افسرده بودم. این اهمیت به نماز را از بچگی آموخته بودم و خدا را شکر همیشه اهمیت می دادم. وقتی آن ملک؛ یعنی جوان پشت میز به عنوان اولین مطلب اینگونه به نماز اهمیت داد و بعد به سراغ بقیه رفت، یاد حدیثی افتادم که معصومین علیه السلام فرمودند:
💢اولین چیزی که مورد محاسبه قرار می گیرد نماز است.اگر نماز قبول شود بقیه اعمال قبول می شود و اگر نماز رد شود. خوشحال شدم به صفحه اول کتاب نگاه کردم، از همان روز بلوغ تمام کارهای من با جزئیات نوشته شده بود. کوچکترین کارها حتی ذره ای کار خوب و بد را دقیق نوشته بودند و صرف نظر نکرده بودند. تازه فهمیدم که فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره یعنی چی! هرچی که ما اینجا شوخی حساب کرده بودیم آنها جدی جدی نوشته بودند.
#ادامه_دارد..
🌹🍃🌹🍃
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اولین کتاب غیر درسی که شهید حججی خواند مقتل امام حسین (ع) بود✅
🎙صحبتهای شنیدنی پدر شهید حججی درباره پسرش💔
@Modafeaneharaam
🌹امام باقر (ع): «مَن بَنی مَسجِداً ولَو مِثلَ مَفحَصِ قَطاةٍ بَنَیاللّهُ لَهُ بَیتاً فِیالجَنَّةِ»
کسی که یک #مسجد بنا کند ـ هرچند کوچک باشد ـ خداوند یک خانه در #بهشت برای او بنا میکند.👌 (وسائل، ج 3، ص 486)
سلام دوستان🌺
اهل خیر کجایید براتون یک رزق معنوی اوردیم👌
مطلع شدیم مسجدی در یکی از مناطق بنام امام غریبمون امام محمد باقر ع نیمه کاره مونده 😔
همون طور که میدونید امسال بخاطر شیوع کرونا خیلی از نذری ها برگزار نمیشه ☝️
یه یا علی بگیم امسال رزق معنوی مون تکمیل این مسجد باشه ان شاءلله✅✅
عزیزانی که تمایل دارند نذر خود را به صورت نقدی برای ساخت این مسجد اهدا کنند میتونن به این شماره واریز کنند
👇👇👇
6037-6919-8007-9966
بنام اقای قدردان و اکبری
در ضمن عزیزانی که تمایل به دیدن عکس ها و مستندات بیشتری از مسجد امام محمد باقر ع دارند به این ایدی مراجعه کنند👇
@Modafeaneharaam_ad
تا امروز مبلغ۷۷۷/۰۰۰ تومان کمک جمع شده انشاءلله همت کنید تا اخر محرم هزینه ساخت مسجد تکمیل بشه.
اجرتون با ارباب عالمین🖤
یا علی✋
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ختم #صلوات به نیت:⏬ #جناب_حر_بن_ریاحی🌹 #شب_چهارم_محرم هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای
جمع کل صلوات:
20/478/870🌹
انشالله همگی حاجت روا بشید❤
التماس دعا
ختم #صلوات به نیت:⏬
#حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_سلام🌹
#شب_پنجم_محرم
هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺
مهلت صلوات فرستادن تا فردا شب ساعت۲۱
تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇
@ahmad_mashlab1115