eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
34.4هزار دنبال‌کننده
29.3هزار عکس
11.5هزار ویدیو
284 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام: 💠 إيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ ❇️ از ظلم به کسی که در برابر تو، هیچ یاری کننده‌ای به جز خداوند ندارد، بر حذر باش. 📚 الكافی، جلد 2، صفحه 331 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگید مدافع بشار اسد ما مدافعان حرم هستیم، مدافع ناموس خودمون، مردم خودمون، امنیت خودمون صحبت های #شهید_بابک_نوری با #شهید_عارف_کاید_خورده #اللهم_صل_الله_محمد_و_ال_محمد_و_عجل_فرجهم @Modafeaneharaam
. . دیدن داغ برادر سخت است دیدن پیکر بی سر سخت است 😔 . وداع خواهر شهید #محمدحسین_باغبان🌹 با پیکر بی‌سر برادرش . محمد حسین باغبان ، یکی از بسیجیان لشکر14 امام حسین(ع) بود. او در اواخر اسفند سال 1362 در عملیات خیبر شربت شهادت نوشید ...🌹 . چند روز قبل از عملیات، محمد حسین به یکی از همرزمانش به نام شفیعی گفت : اگر شهید شدم مرا از ناخنم و گودی کفِ پایم بشناسید. یکی از انگشت های او به خاطر اشتغال به حرفه‌ی جوشکاری کبود بود.‼️ . زمانیکه شفیعی را برای شناسایی اجساد شهدا به تعاون لشگر بردند، او جنازه‌ی بی سری را از روی کبودی انگشتش شناسایی کرد 💔 . یک خط روضه: برادر جان سلیمان زمانی چرا انگشت و انگشتر نداری ...😭 . #وداع_آخر #لایوم_کیومک_یااباعبدالله #شهید_محمدحسین_باغبان #السلام_علی_قلب_زینب_الصبور @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای سر مطهر امام‌ حسین‌ علیه السلام و راهب نصرانی 🇮🇷 #اتحادیه_عماریون 🔺#همدلی 🔻#انقلابی_گری @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟢 جهت اطلاع از تعرفه تبلیغات در کانال مدافعان حرم لینک زیر را لمس کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c
🍃🌺 احترام به مادر 🌺🍃 🌹 از جمله کسانی بودند که حاضر بودند هر کاری بکنند تا را کسب کنند، و همیشه در سفر های زیارتی با مادرمی رفتیم و وقتی که در کربلا بودیم باعشق ویلچر مادربزرگ رو به حرم امام حسین (ع) میبرد و اشک میریخت بعد مادر در این طرف سر روی ضریح آقا گذاشته بودند و میگفتند انشاالله پسرم هر چه که از خدا بخواهد به او بدهند و شهید فرامرزی این طرف سر روی ضریح گذاشته بودند و میگفتند آقا جان شما در کربلا ندای هل من ناصرن ینصرنی گفتید آقا جان من میخواهم ناصر شما باشم و اشک میریخت.😭 و ایشان دانشجوی فقه و حقوق در دانشگاه یادگار امام بودند و بعضی وقت ها که به خانه می آمد می گفت امتحانم خیلی خوب دادم گفتیم چرا گفت چون دعام کرده😊 /9/30 💔 @Modafeaneharaam
مادرشهید محسن حاجی حسنی (شهید منا،قاری بین المللی ) به فرزندشهیدشون پیوستن شادی روحشون صلوات🌸 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 قدردانی عراقی ها از ایران 🔹در هفتمین سالروز عملیات آزادی شهر ترکمن نشین امرلی که فرماندهی آن را شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی عهده دار بود، عراقی ها قدردان رشادت های دلیر مردان ایرانی هستند.✌️ @Modafeaneharaam
وقت تعطیلات و فراغت از کارش، برای مردمی که بضاعت مالی اندکی داشتند می کرد، منزلشان را رایگان تعمیر می کرد @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹|ویدئو ♦️یک پسر ایرانی در آمریکا به یک زن تازه آمریکایی میگه مادرم گفته در قرآن خدا نگفته واجبه!!! ❗️پاسخ زن تازه مسلمان را ببینید... @Modafeaneharaam
🔻حاج‌‌آقا : حسین، عزیز خداست...داداش‌جون! مبادا در ايام به فكر تفريح و مسافرت به جاهاى خوش آب و هوا باشيد! بترسيد، آقاجان! در اين مسافرت‏ها به شما خوش نخواهد گذشت. در عزادارى اباعبدالله (ع) شركت كنيد. حسين است، داداش‏‌جون! عزيز خداست. مبادا نسبت به مجالس كوتاهى كنيد.✅ @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
1⃣(بخش اول) صوت ضبط شده از در 😭😭 نکاتی زیبایی که شهید به آن اشاره میکند @Modafeaneharaam @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 دنیا را چگونه دیدی که با لباس روحانیت به جای قلم، اسلحه به دست گرفتی؟ روایتی از شهید مدافع حرم فاطمیون «حجت الاسلام محمد رضایی»/ انتشار بمناسبت سالروز شهادت @Modafeaneharaam
❤️(هوالعشق)❤️ 🌹🌺 یکی از فرماندهان شهر پای دیوار روی زمین نشسته و منتظر مداوای رفیقش بود که با ناراحتی صدا بلند کرد😔:«دولت از آمریکا تقاضای کمک کرده، اما اوباما جواب داده تا قاسم سلیمانی تو آمرلی باشه، کمک نمی‌کنه! باید ایرانی‌ها برن تا آمریکا کمک کنه!» و با پوزخندی عصبی نتیجه گرفت😏:«می‌خوان حاج قاسم بره تا آمرلی رو درسته قورت بدن!» پرستار نخ و سوزنی که دستش بود، بالا گرفت تا شاهد ادعایش باشد و با عصبانیت اعتراض کرد😡:«همینی که الان تو درمانگاه پیدا میشه کار حاج قاسمِ! اما آمریکا نشسته قتل عام مردم رو تماشا می‌کنه!» از لرزش صدایش پیدا بود دیدن درد مردم جان به لبش کرده و کاری از دستش برنمی‌آمد که دوباره به سمت من چرخید و با خشمی که از چشمانش می‌بارید، بخیه را شروع کرد. حالا سوزش سوزن در پیشانی‌ام بهانه خوبی بود که به یاد ناله‌های مظلومانه حیدر ضجه بزنم و بی‌واهمه گریه کنم.😭 به چه کسی می‌شد از این درد شکایت کنم؟ به عمو و زن‌عمو میتوانستم بگویم فرزندشان غریبانه در حال جان دادن است یا به خواهرانش؟😞 حلیه که دلشوره عباس و غصه یوسف برایش بس بود و می‌دانستم نه از عباس که از هیچکس کاری برای نجات حیدر برنمی‌آید. بخیه زخمم تمام شد و من دردی جز غربت حیدر نداشتم که در دلم خون می‌خوردم و ازچشمانم خون می‌باریدم. می‌دانستم بوی خون این دل پاره رسوایم می‌کند که از همه فرار میکردم و تنها در بستر زار می‌زدم.😭😔 از همین راه دور، بی آنکه ببینم حس می‌کردم عشقم در حال دست و پا زدن است و هر لحظه ناله‌اش را می‌شنیدم که دوباره نغمه غم از گوشی بلند شد. عدنان امشب کاری جز کشتن من و حیدر نداشت که پیام داده بود:«گفتم شاید دلت بخواد واسه آخرین بار ببینیش!» و بلافاصله فیلمی فرستاد. انگشتانم مثل تکه‌ای یخ شده و جرأت نمی‌کردم فیلم را باز کنم که می‌دانستم این فیلم کار دلم را تمام خواهد کرد. دلم می‌خواست ببینم حیدر هنوز نفس می‌کشد و می‌دانستم این نفس کشیدن برایش چه زجری دارد که آرزوی خالصی و شهادتش به سرعت از دلم رد شد و به همان سرعت، جانم را به آتش کشید. انگشتم دیگر بیتاب شده بود، بی‌اختیار صفحه گوشی را لمس کرد و تصویری دیدم که قلب نگاهم از کار افتاد. پلک می‌زدم بلکه جریان زندگی به نگاهم برگردد و دیدم حیدر با پهلو روی زمین افتاده، دستانش از پشت بسته، پاهایش به هم بسته و حتی چشمان زیبایش را بسته بودند.😭 لبهایش را به هم فشار می‌داد تا ناله‌اش بلند نشود، پاهای به هم بسته‌اش را روی خاک میکشید و من نمی‌دانستم از کدام زخمش درد می‌کشد که لباسش همه رنگ خون بود و جای سالم به تنش نمانده بود.😭😔 ...🌸 @Modafeaneharaam
❤️(هوالعشق)❤️ 🌹🌺 فیلم چند ثانیه بیشتر نبود و همین چند ثانیه نفسم را گرفت و طاقتم را تمام کرد.😫 قلبم از هم پاشیده شد و از چشمان زخمی‌ام به‌جای اشک، خون فواره زد. این درد دیگر غیر قابل تحمل شده بود که با هر دو دستم به زمین چنگ می‌زدم و به خدا التماس میکردم تا معجزه‌ای کند. دیگر به حال خودم نبودم که این گریه‌ها با اهل خانه چه می‌کند، بی‌پروا با هر ضجه تنها نام حیدر را صدا میزدم 😭و پیش از آنکه حال من خانه را به هم بریزد، سقوط خمپاره‌های داعش شهر را به هم ریخت.☄ از قداره‌کشی‌های عدنان می‌فهمیدم داعش چقدر به اشغال آمرلی امیدوار شده و آتشبازی این شبها تفریح‌شان شده بود. خمپاره آخر، حیاط خانه را در هم کوبید طوری که حس کردم زمین زیر پایم لرزید و همزمان خانه در تاریکی مطلق فرو رفت. هول انفجاری که دوباره خانه را زیر و رو کرده بود، گریه را در گلویم خفه کرد و تنها آرزو می‌کردم این خمپاره‌ها فرشته مرگم باشند، اما نه! من به حیدر قول داده بودم هر اتفاقی افتاد مقاوم باشم و نمی‌دانستم این مقاومت به عذاب حیدر ختم می‌شود که حالا مرگ تنها رؤیایم شده بود.😔 زن‌عمو با صدای بلند اسمم را تکرار می‌کرد و مرا در تاریکی نمی‌دید، عمو با نور موبایلش وارد اتاق شد،📱 خیال می‌کردند دوباره کابووس دیده‌ام و نمی‌دانستند اینبار در بیداری شاهد شهادت عشقم هستم.😭 زن‌عمو شانه‌هایم را در آغوشش گرفته بود تا آرامم کند، عمو دوباره می‌خواست ما را کنج آشپزخانه جمع کند و جنازه من از روی بستر تکان نمی‌خورد. وحشت همین حمله و تاریکی محض خانه،😰 فرصت خوبی به دلم داده بود تا مقابل چشم همه از داغ حیدرم ذره ذره بسوزم و دم نزنم. چطور می‌توانستم دم بزنم وقتی می‌دیدم در همین مدت عمو و زن‌عمو چقدر شکسته شده و امشب دیگر قلب عمو نمی‌کشید که دستش را روی سینه گرفته و با همان حال می‌خواست مراقب ما باشد.😣 حلیه یوسف را در آغوشش محکم گرفته بود تا کمتر بی‌تابی کند و زهرا وحشتزده پرسید :«برق چرا رفته؟» عمو نور موبایلش را در حیاط انداخت و پس از چند لحظه پاسخ داد :«موتور برق روزدن.» ...🌸 @Modafeaneharaam
ختم به نیت:🔰 بانو ربابه خراسانی، مادر شهید محسن حاجی حسنی🌹 هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و مولا امیرالمومنین علیه السلام و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺 ان شا الله که با خانم فاطمه زهرا س همنشین باشند🌹 مهلت: تا فردا شب ساعت۲۱ تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇 @Ahmad_mashlab1115
📷 تصویری از سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در هواپیما، در حال خواندن نماز ❤️ @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ ای منتظران گنج نهان می آید آرامش جان عاشقان می آید بر بام سحر طلایه داران ظهور گفتند که صاحب الزمان می آید ❤️الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج❤️ 🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹 @Modafeaneharaam
#امام_حسین علیه السلام: 💠 یا ابنَ آدَمَ! اُذکُر مَصرَعَکَ وَ فی قَبرِکَ مَضجَعَکَ وَ مَوقِفَکَ بَینَ یَدَیِ اللهِ، تَشهَدُ جَوارِحُکَ عَلَیکَ؛ ❇️ ای فرزند آدم! یاد کن مرگ خویش را و خوابیدن خود را در قبرت و ایستادن خود در برابر خدا را، در حالی که اعضایت علیه تو شهادت می‌دهند. 📚ارشادالقلوب، ج 1، ص 29 #حدیث_روز ✅ @Modafeaneharaam
🚨شهادت جانباز شیمیایی مدافع حرم در سوریه 🔹جانباز شیمیایی مدافع حرم «محمد نوروزی»، بامداد دیروز، چهارشنبه به دلیل جراحات ناشی از مجروحیت شیمیایی به شهادت رسید.💔 شهادتت مبارک ای فدایی زینب س🌹 @Modafeaneharaam
خاطره ای از شهيد مدافع حرم #محمد_هادى_نژاد در روستاهای محروم🌹 شهید خدمات بسیاری به مردم کرد قبل از شهادتش محمد هادى نژاد و گروه جهادی‌اش تمام #مدارس تحت پوشش طرح هجرت را در شهرستان #مرمت کردند و کار #برق‌کشی و #لوله‌کشی این مدارس را بدون دریافت ریالی #دستمزد انجام دادند. #تعمیر سرویس‌های بهداشتی #مساجد و برق‌کشی و لوله‌کشی خانه‌های محرومین از جمله دیگر فعالیت‌های این گروه جهادی بود. محمد کاملاً فنی و در کار تأسیسات استاد بود. 💪 🔸همچنین سال های گذشته #سقف خانه دو شهروند محروم را که دچار #ریزش شده بود، به طور کامل تعمیر کردند. امسال هم چند روز قبل از اعزام سقف ریزش کرده یک خانواده دیگر را بدون هیچ دستمزدی تعمیر کرد.😊 🔺محمد وقتی فهمید یک پیرمرد و پیرزن #مستضعف در خانه‌شان #حمام ندارند، سریع دست به کار شد و علاوه بر ساخت حمام و تهیه آبگرمکن، سرویس بهداشتی‌شان را به طور کامل #بازسازی کرد.✅ #راوی_فرمانده_بسیج_شهید شهید مدافع حرم محمد هادی نژاد🌹 @Modafeaneharaam