eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
36.6هزار دنبال‌کننده
27.9هزار عکس
10.5هزار ویدیو
258 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 کپی آزاد💐 ارتباط👇 @Soleimaniam5 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c کانال عنایات شهدا👇 http://eitaa.com/joinchat/262930453Cc15f263649
مشاهده در ایتا
دانلود
جرعه ای از کلام شهید 🌹 🌷در تلاش برای اداره زندگی از کار حلال شرم نداشته باشید. چشمتان به دست دیگران نباشد و برای لقمه نانی در مقابل هر کس و ناکسی کمر خم نکنید☝️ @Modafeaneharaam
💠پیکر مطهر شهید دقایقی پیش به منظور طواف در حرم رضوی و ملحق شدن به همرزمانش به مشهد مقدس اعزام گردید 📝فرازی از وصیتنامه شهید رضا حاجی زاده : من از مردم ایران می‌خواهم تفرقه‌اندازی نکنید، با هم متحد باشید، دین اسلام را سربلند نگه دارید، به دوستان و آشنایان توصیه می‌کنم نماز اول وقت و با حضور قلب بخوانید. 🌹 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️اگر میخواهید توحید محض را ببینید فیلم آخرین دیدار شهید با مادرشان در شب اعزام به سوریه رو نگاه کنید... 🎥وقتی خواستند با همسر شهید مصاحبه کنند عذرخواهی کرد و گفت: همسرم سفارش کرد؛ نبینم جایی بروی و از من تعریف کنی! @Modafeaneharaam
🌹مراسم هفتمین روز تدفین شهید مدافع حرم #محمود_رادمهر و گرامیداشت شهدای مدافع حرم ساری 🗓چهارشنبه ۳۰ مهرماه بعد از نماز مغرب و عشا مصلی ساری @Modafeaneharaam
وقت تعطیلات و فراغت از کارش، برای مردمی که بضاعت مالی اندکی داشتند می کرد، منزلشان را رایگان تعمیر می کرد @Modafeaneharaam
🛑کربلای خان طومان 🛑حماسه‌رزمندگان‌مازندرانی‌مدافع‌حرم 🛑نحوه شهادت و اسارت مدافعان‌حرم 🖍قسمت اول 🌍«خان طومان» یک روستا با جمعیت 3هزار نفری در شمال سوریه، در بخشی از کوه شمعون منطقه حلب، واقع در جنوب غربی حلب بر روی یک تپه واقع در شرق «رودخانه قویق» واقع است. خان‌طومان در فاصله 10 تا 15کیلومتری جنوب حلب، به دلیل نزدیکی به اتوبان حلب_دمشق از اهمیت استراتژیکی برخوردار است. 🗓«خان‌طومان» در دسامبر 2015(آذر 1394) که عملیات جنوب حلب تازه آغاز شده بود، آزاد شد. چندماه بعد، تروریست‌های جبهةالنصره با همکاری چندین گروهک دیگر به خان‌طومان حمله کرده بودند اما نیروهای ارتش سوریه با کمک حزب‌الله، نیروهای فاطمیون، نیروهای مقاومت عراقی و نیروهای ویژه ایران، مقابل آن حمله شدید، با کمترین تلفات مقاومت کرده بودند درحالیکه النصره، با دادنِ تلفاتی حدود 400نفر عقب‌نشینی کرده بود. 🔥تروریست‌های تکفیری چندین‌ماه بعد، در شانزدهم اردیبهشت1395 حمله‌ی سنگینی به شهرک خان‌طومان شروع کردند که این حمله در ‌‌‌نهایت منجر به عقب‌نشینی نیروهای مقاومت از این شهرک شد و در نهایت، جمعه 17 اردیبهشت 1395 به اشغال گروه تروریستی جبهةالنصره و هم‌پیمانانش درآمد. در این عملیات، حدود 19 الی 22نفر از رزمندگان ایرانی که 13نفر آنها از مازندران بودند، به همراه تعدادی از رزمندگان لشکر فاطمیون و حزب‌الله و نجبا عراق و ارتش سوریه به شهادت رسیدند. 📜متن زیر، داستان نبرد خان‌طومان به روایت یکی از رزمندگان مازندرانی مدافع‌حرم، «محسن بهاری» است که در حماسه‌ی کربلای خان‌طومان حضور داشته است. 🗣منطقه خان‌طومان به لحاظ جاده‌ی کمربندی‌ای که 8کیلومتر است و داعش از این راه به ترکیه نفت می‌فروشد و تجهیزات نظامیاش را تهیه می‌کند، موقعیت استراتژیکی برای تروریستها محسوب می‌شود. من از روز چهارشنبه، 15 اردیبهشت 1395، با دوربین ترمالی که داشتم، متوجه شدم دشمن کاملاً در حال آماده‌شدن است و اطلاع هم دادم اما گفتند چون آتش‌بس اعلام شده و بچه‌های سازمان ملل اینجا هستند، دشمن حمله نمی‌کند. با این حال، بچه‌های نیروی قدس به این اکتفا نکردند و گفتند شما آمادگی داشته باشید! 🥀شهید 15 فروردین1395 با نیروهایش رسید؛ چهار روز بعد، این درگیری آغاز شد که رزمنده‌هایی مثل و در این جریان شهید شدند و خط عمار شکست خورد اما نیم‌ساعت بعد، خط دوباره پس گرفته شد. شهید که با آرپیچی نفربر می‌زد، خودش مجروح شد و تروریست‌ها چندروز بعد اعلام کردند او را اسیر کرده و کشته‌اند. 👹خان‌طومان را در آذر1394 گرفته بودیم. «جبهةالنصره» روز چهارشنبه با حدود 2هزار نیرو آماده حمله بود و پنجشنبه ساعت13، آتش تهیه شروع شد؛ همه‌ی تکفیری‌ها با هم متحد شده و دست به دست هم داده بودند تا خان‌طومان را پس بگیرند. 🧮نیروهای ما در این طرف درگیری، 1600نفر شامل قوایی متشکل از 70رزمنده مازندرانی از ایران، 850 افغانستانی از تیپ فاطمیون، 400 نجبا عراقی و 280 سوری بود. دشمن برای زدن یک نفر، «توپ23» که مخصوص هواپیما است، می‌آورد و با «کرنت» آدم می‌زدند! در صورتیکه این سلاح فقط تانک را منفجر می‌کند. @Modafeaneharaam
🛑کربلای خان طومان 🛑حماسه‌رزمندگان‌مازندرانی‌مدافع‌حرم 🛑نحوه شهادت و اسارت مدافعان‌حرم 🖍قسمت سوم(پایانی) 😗حتی خبر شهادت من را هم دادند. آن بنده خدا که شهادت مرا اعلام کرد، بی‌راه نگفت. با ماشینم مهمات می‌بُردم؛ وقتی فهمیدم دو تا از بچه‌ها شهید شده‌اند، گفتم بروم سمت آن خانه تا بتوانم پیکر آنها را بیاورم عقب. آنجا در معرض دید دیده‌بان خودی و دشمن بود. ماشین را در 150متری آن خانه پشت خاکریز گذاشتم تا دیده‌بان آنها ماشین را نبیند که بزند. در فاصله پنج‌متری خانه، دیده‌بان آنها مرا دید و با خمپاره120 زدند که با موج انفجار پرت شدم به طرف دیوار و بیهوش شدم و از دید دیده‌بان خودی خارج شدم که او هم فکر کرد به شهادت رسیدم و در بی‌سیم اعلام کرد که «محسن بهاری نیز به شهادت رسید»! 🇸🇾بعد از 3 یا 4 ساعت که به هوش آمدم، بدنم سست بود، کشان‌کشان خودم را به ماشین رساندم؛ فندکی که در جیب داشتم، روشن کردم، دستم را از آئینه انداختم پایین زیر چرخ جلو، مسیر دو کیلومتری را آرام‌آرام با ماشین، یک ساعت و نیم آمدم تا نیروهای دشمن ماشین را نبینند و نزنند. رزمنده‌های ما مظلومانه به شهادت رسیدند. خان طومان در 40کیلومتری حلب بود. خان‌طومان بهانه بود؛ هدف آنان حلب بود، اگر مقاومت نمی‌کردیم و تا یک روز آنها را خان‌طومان متوقف نمی‌کردند، تکفیری‌ها به راحتی به حلب می‌رسیدند، مثل قضیه منافقین که قصد داشتند به تهران برسند اما در کرمانشاه متوقف شدند. اما ما 200نفری در مقابل دوهزار نفر ایستادگی کردیم. بچه‌های خان‌طومان با چنگ و دندان ایستادگی کردند. 😳خدا اگر بخواهد کسی را ببرد به او شجاعت و نیروی زائدالوصفی می‌دهد. ، سید رضا طاهر و حسین مشتاقی از این دست بودند. من 13سال در کردستان و دوسال در زاهدان بودم و این دومین سری بود که به سوریه می‌رفتم؛ با این چیزها بیگانه نبودم اما در طول عمرم اینگونه آتش تهیه ندیده بودم. واقعا بچه‌ها جلوی 2000 نفر، مردانه ایستادگی کردند. وقتی حاج‌قاسم سلیمانی آمد و فهمید 200نفر جلوی دو هزار نفر ایستادگی کردند، گفت مازندران کارش را به خوبی انجام داد. به برکت خون شهدا ورودی شهر دست ما بود. 🇷🇺تکفیری‌ها از آن نیروی دوهزار نفره اعلام کردند 700کشته دادند. بعد از این اتفاق، روسیه تازه متوجه شد که در این آتش‌بس چه دُوری خورده و حالا از زمین و هوا می زند. چقدر به آنها گفتیم در این جریان، آمریکا نقش دارد و هرجا آمریکا نقش داشته باشد، قطعا مسئله‌ای در آن هست و حواستان باشد. 🌹سمت راست ما ارتفاعی بود که بالایش چندتا خانه بود. ما اگه قرار بود دور نخوریم، باید حتما آن خانه‌ها را که چون دیوارش زرد بود، معروف به خانه‌ی زرد بود، نگه می‌داشتیم که به آن«ارتفاع تلّ اربعین» می‌گفتند. تا ورودی آن خانه رسیدیم، پهباد ما اعلام کرد «در خانه کسی نیست» اما اطلاعات غلط بود. با رعایت احتیاط، دیوار به دیوار و ستون‌به‌ستون رفتند؛ تا سیدرضا در را باز کرد، یک خشاب کامل بر سینه‌ی سید رضا طاهر خالی شد که با همان حال، در لحظات آخر با زبان مازندرانی گفت «دله نه این وشون دله درنه»! شهید با بی‌سیم پشت دیوار شنید و مجالی هم به او ندادند و پشتِ خانه به شهادت رسید. 🚀شهید هم با اصابت خمپاره به شهادت رسید. شهید که در مناطق عملیاتی راهیان نور همیشه با او بود، رفت که شهید کابلی را بیاورد؛ شهید هم برای کمک به بلباسی رفت تا در میان تیر و ترکش تنها نباشد. وقتی پیکر کابلی را روی ماشین گذاشتند، تکفیری‌ها با قنّاسه هردو را از پشت زدند. عکسهای شهید بلباسی را اگر ببینید، صاف دراز کشیده و پشت سرش خون جاری شده است. اینها واقعا مردانه ایستادند. من خط به خط عقب می آمدم و شاهد این قضایا بودم. 💥شهید رفت به سمت ساختمان فرماندهی تا اطلاعات را اِمحاء کند اما می‌دانست که ساختمان در محاصره است، رفت تا کمک رادمهر شود. سید جواد دوید داخل کوچه تا وارد ساختمان فرماندهی شود؛ وسط راه، دوازده‌هفت به او خورد و پرت شد، خورد به دیوار و افتاد پایین. آتش سنگین بود و هر دو به شهادت رسیدند. با توپ23 هرچی آمد، می‌دوختنش! @Modafeaneharaam
جرعه ای از کلام شهید 🌷در تلاش برای اداره زندگی از کار حلال شرم نداشته باشید. چشمتان به دست دیگران نباشد و برای لقمه نانی در مقابل هر کس و ناکسی کمر خم نکنید @Modafeaneharaam
اردیبهشت رسید ماه شهدایی من ،امروز اوج یارگیری حسین بن علی برای نگهبانی حرم خواهر است چنگال در چنگال گرگ گرسنه داعش انداختن و با خون خود از حرم عقیله بنی هاشم حفاظت کردن ماه عروج خادم الشهدایی همچون است ماه مردانی همچون است مردانی که در ارتفاعات حاج ابراهیم ارومیه با شجاعت از مرزهای ایران حفاظت کردن ماه رفتن فرمانده نخبه چون و جانشین لشگری چون هنوز طلاییه،شلمچه و سیستان منتظر سفیر فرهنگی همچون آقا جمشیدی هستن آقا سید_جواد_اسدی عزیز که همیشه بوی شهادت میداد همسفره بودن با جدت چه مزه ای دارد ؟ راستی شما بگو از رازهای نهفته در خان طومان اردیبهشت سالروز عروج سیزده ببر لشگر کربلای مازندران گرامیباد. @Modafeaneharaam
﷽ 🕊امشب شب آخر بچه‌های لشکر عملیاتی ۲۵ کربلای مازندران در خان‌طومان سوریه بود... 🥀شب آخر که راوی میگفت تو کار کردن شب و روز نداشتن و همیشه سر و صورتش خاکی بود به عبارتی خستگی را در خان طومان خسته کرد. 🥀شب آخر نابغه معاونت عملیات لشکر ۲۵ کربلا که به خانواده اش میگفت من بنا و کارگر هستم. 🥀شب آخر مداح دلسوخته آل الله . . . جایش در تعزیه ها خالی ست... 🥀شب آخر علمدار اردو های جهادی در مناطق محروم . . . یادگارش همان قرارگاه جهادی علمدار است که همچنان در مناطق محروم فعال است و دوستانش راهش را ادامه میدهند همان دوستانی که شاهد بیل زدن و عرق ریختنش در آن مناطق نبودند. 🥀بسیجی خادم الشهدا که مثل یک نور در شهرستان نور درخشید. 🥀شب آخر هست که عاشورا خوندش ترک نمیشد حتی اگر خسته بود. 🥀شب آخر که جانانه با تو خط پدافند موندن و حاضر نشدن عقب برگردن و خونی رفتند به لقا الله 🥀شب آخر زندگی مادی مرد سال های دفاع مقدس راوی راهیان نور در جبهه های خوزستان انقدر حسرت خورد به حال همرزمانش تا خدا خواست او گمنام و بدون پیکر در کشور غریب به دیدارش رود... 🥀شب آخر که برای پسر کوچکش هدیه خرید اما عمرش کفاف نداد که هدیه را به پسرش برسونه ، باید می رفت تا اسلام ناب زنده بماند باید می رفت تا سیلی آبداری شود در گوش استکبار جهانی ، هدیه پسرش و ساک و کیفش را رفقای علیرضا برایش بردند. 🥀شب آخر زندگی جوان مومن انقلابی شهرستان آمل 🥀شب آخر زندگی دیدبان قدرتمند و پهلوان سال های دفاع مقدس که ادامه دهنده راه دوستانش بود 🥀شب آخر زندگی ملکوتی جوان با اخلاق و متواضع و شهدا مسلک . . ‌. پر کار و پر تلاش که سرنوشت زندگی او با شهادت در راه حق در خان طومان رقم خورد و از دانشگاه امام حسین ع فارغ التحصیل گردید بچه‌های خان‌طومان دعامون کنید🌹 •┈┈••••✾•🌿🥀🌿•✾•••┈┈•
آقا روزه است! از دیشب پشت بیسیم داره تکبیر میگه! دیروز شهید شده! دستگاه دیپلماسی گفته کاری‌نکنند! چون وسط مذاکرات برجامیم! ما به آمریکا قول دادیم دست توی بینی‌مان نکنیم که اَخ است.. النصره و داعش دارند همین‌طور نیرو خالی می‌کنند! ۲۰۰۰نفر آمده‌اند. حالا ۷۰۰نفرشان به درک واصل شدند. علی عابدینی زخمی بود! علیرضابریری گرسنه ماند! سعید کمالی و علی جمشیدی کنار هم افتاده‌ بودند! از سیدسجادخلیلی خبری نبود... حسین مشتاقی و سیدرضاطاهر که از ساختمان زرد برگشته بودند می‌گفتند بچه‌ها هنوز تشنه‌اند! سیدجواداسدی رفته بود اسناد را برگرداند می‌توانست عقب‌نشینی کند و نکرد؛ .حالا او و محمود همانجا مانده‌ بودند! رضاحاجی زاده لبهایش ترک خورده بود! ژنرالهای روس هنوز منتظر دستور بودند! بچه‌های لشکر نمی‌دانستند برگردند یا نه! اینطرف، مثل امروز ۱۳ مرد روی زمین می‌افتند ..... یک خواب نبود.... یک واقعیت بود.... کربلایی ک ی بار دیگه اتفاق افتاد💔 @Modafeaneharaam