مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتهشتادوسوم حسین وصالی به شه
ابوصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتهشتادوچهارم
ورزیدگی
به خاطر قد بلند و بدن آماده ای که داشت💪 برای مبارزه و رزم مناسب بود👌.در دوره های آموزشی که باهم داشتیم بدنش ورزیدهتر شده بود🙂.در ی اردوی پینتبال که با دوستان گذاشته بودیم،خیلی پر قدرت بود🤗.طوری که در پنج دور بازی با حضور او،چهار دور را بردیم✌️. و در یک اقدام تلافی جویانه از کسی که کُرکُری خوانده بود😐همگی بر سرش ریختیم و تیربارانش کردیم😑.او با اینکه تیرهایش تمام شده بود ول کن نبود😃.و با سلاح خالیاش همینطور شلیک میکرد😃❤️
راوی:همرزمشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابوصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتهشتادوچهارم ورزیدگی به خاطر
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتهشتادوپنجم
آخرین خندهها
یکی از آخرین شبهای قبل از رفتن به سوریه قرار گذاشتیم🍃و با هم بیرون رفتیم،خیلی اصرار کردم که نرود😔ولی آماده رفتن بود💔دفاع از حرم رو وظیفه خود میدانست.و میگفت حالا که در توانش هست☝️باید برود.اگر نرود باید بعدا پاسخگو باشد😞میگفت نگران نباشم و برمیگردد🙂گفتم تو که همه کارهایت را کردهای از وابستگیهای دنیوی و مادی دل کندی😔حتی موتورت 🏍رو که خیلی دوستش داشتی به رفیقت بخشیدی🍃تمام امور دنیوی رو گذاشتی کنار و چسپیدی به آخرتی که پیش رویت است💔.آن وقت میگویی که برمیگردم😔!چه برگشتنی؟!جواب همه آن نالهها و گلایهها فقط خندهای بود که روی لبانش نشست☺️از همان خندههای همیشگی که آدم رو سرحال میآورد🤗جوری که دیگر نتوانستم ادامه بدهم و چیزی بگویم😃.انگار آن خندهها آخرین خندهها بود😔.،خداحافظی آخر بود😭💔
راوی:دوستشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتهشتادوپنجم آخرین خندهها یک
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتهشتادوششم
سوال بی جواب
یک سال قبل از اعزام به سوریه از من سوالی پرسید.که دوهفته تمام با روح و روان من بازی میکرد😣.برای جواب دادن به آن کلی با خودم کلنجار رفتم☹️.چون رضایت پدرش را بهراحتی جلب کرد🙂.اما برای من مادر سخت بود🙁.از من پرسید که اگه روزی حضرتزینب س از شما پرسید جوانی داشتی🍃که همه دورههای آموزشی جنگی را دیده بود☝️و زمانی که حرم من ناامن شد😔و به ناحق بچههای شیعه کشته میشدند💔،نگذاشتی تا برای دفاع از آن بیاید🍃چه جوابی داری تا به ایشان بدهی؟!😒جوابی نداشتم😢😞
راوی:مادرشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتهشتادوششم سوال بی جواب یک سا
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتهشتادوهفتم
تاج افتخار
از سوریه تماس📞گرفت که میخواد با دایی بزرگش صحبت کند🍃خیلی به او علاقه داشت☺️ساکن قم بود.سفارش کرد تا با او تماس📞 بگیرم. و در آن ساعت مشخص منتظر تماسش باشد.🍃شمارهاش را خواست داشت حفظ میکرد🍃و هرچند شماره را به دوستانش در آنجا میسپرد☺️که یادشان باشد🙂.گفت کاغذ و قلم📝دسترس نیست.تماس گرفت راس ساعتی که قول داده بود☺️. در آن تماس دایی با شنیدن صدایش گریه کرد😢و به او گفت:تو افتخار خانواده ما هستی و تاج روی سرما هستی☺️.این جمله او آن قدر #محمدرضا را خوشحال☺️ کرد که روحیهاش چند برابر شده بود برلی رسیدن به شهادت🕊🕊🕊
راوی:مادرشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتهشتادوهفتم تاج افتخار از سور
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتهشتادوهشتم
آچار فرانسه
در سوریه،نیروی عالی و ارزشمند آمادگی جسمیاش محسوب میشد👌به خاطر پرانرژی بودن و برای هر فرماندهای یک سرمایه بود🤗.همه کاری میکرد.☺️انگار همه کاری بلد بود و همه جا مفید بود🙂.این قابلیت را داشت که بتواند در هر پستی قرار بگیرد🍃.و از عهده وظیفهاش خوب بر بیاید🍃.سربازی بود که هر فرماندهای آرزویش را داشت☺️❤️
راوی:همرزمشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتهشتادوهشتم آچار فرانسه در سو
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتهشتادونهم
مدافعموتور سوار
عاشق موتور بود☺️و در سوریه نیرویی بود که سوار بر موتور🏍 بود.موتور سواری🏍 را خوب بلد بود.و آنجا این مهارتش مفید بود🍃سوئیچ موتورش🏍 در سوریه را به انتهای تسبیهش گره زده بود تا گم نشود☺️❤️
راوی:همرزمشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتهشتادونهم مدافعموتور سوار
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتنود
تکتیرانداز ناشی
دپو بودیم.به عنوان یک نیروی اطلاعاتی برگشت🍃. دیدم که میخندد😕.علتش را پرسیدم.ماجرا را تعریف کرد.😑گفت حین دیدهبانی👀همرزمش صدای زوزه تیر میآمد🙄سرش را پایین میآورد🙂اما خبری از تیر نبود😃. از دیده بان پرسید که صدای چیست🤔؟گفت تک تیر انداز.با تعجب گفت😶الان است که مارا بزند😰.دیده بان با آرامش برگشت و گفت😕بردش به ما نمیرسد🙂تیرهایش را پشت هم میزند شاید به هدف بخورد😑از این که دشمن بر تلاش بی فایدهاش اصرار داشت😬خندهاش گرفته بود و شاد بود😃❤️
راوی:همرزمشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتنود تکتیرانداز ناشی دپو بودی
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتنودویکم
بادمجان حلب
موقعی که داشت میرفت🍃پدرش یک اسکناس 💵صد دلاری داد خیلی ذوق کرد☺️آن را بوسید و در جیبش گذاشت🤗.وقتی در سوریه بود آن را خرج نکرد🍃 تا اینکه در بازار حلب یک گونی بادمجان🍆 خرید.آنها را بین همرزمانش تقسیم کرد🙂 تا هرکس هر چه دلش خواست با آن غذایی درست کند☺️.خودش بادمجان کبابی درست کرد☺️.این کارش تعحب برانگیز بود🙄 چون به شدت از بادمجان🍆متنفر بود😑و به هیچ عنوان به غذایی که در آن بادمجان بود لب نمیزد.😐😃
راوی:مادرشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتنودویکم بادمجان حلب موقعی
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتنودودو
نیت ازدواج
مدتی پیگیر بود که نیت ازدواج دارد🙂گفتم اول کار مناسب پیدا کند🤗 بعد در پس همکارانم یا اطرافیان دخترهای خوب را انتخاب میکنیم😊.چند دختر از خانوادههای مذهبی و نظامی را به خواهرش معرفی کرده بود☺️ روی آن را نداشت مستقیم به خودم بگوید😌،حتی در تماسهایش📞 از سوریه هم پیگیر بود که خواهرش مرا راضی کند😐تا به خاستگاری برویم❤️😃
راوی:مادرشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتنودودو نیت ازدواج مدتی پیگیر
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتنودوسوم
سرنوشت
دهه محرم در سوریه بودیم🍃در "ریف حلب" دو سه شب گردان ما و چندشب گردان او به شکل دید و بازدید هیئت میگرفتیم🙂.این در بین گردانها رسم بود🍃.یک شب ما مهمان گردان او بودیم🤗.دو حلقه پشت هم تشکیل دادیم و مشغول عزاداری شدیم💔.ناگهان در تاریکی،شخصی را دیدم که آشنا آمد🙂.کمی خود را جابهجا کردم تا ببینم چه کسی است🤔. #محمدرضا بود🙂 به شدت ضجه میزد و گریه میکرد😔💔.ناگهان به دلم افتاد که او شهید🕊میشود،اما به خاطر روحیه شادا و پرنشاطش به فکرم خندیدم😃 و به خودم قبولاندم که به این زودیها شهید نمیشود🍃گفتم او ضد گلوله است☝️.اما سرنوشت چیز دیگری شد😔💔
راوی:همرزمشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتنودوسوم سرنوشت دهه محرم در س
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتنودوچهارم
خواب نورانی
حدود دو تا سه نصفه شب خواب عجیبی دیدم☹️.خانهمان نورانی✨شده بود و من دنبال منبع نور بودم👀 .دیدم پنجره آشپزخانه تبدیل به در شده😕 و شهدا یکی یکی وارد خانهام شدند🙁.همه جا را پر کردند و با لباس نظامی و سربند🙁دست در گردن یکدیگر بهم لبخند میزنند🙂.مات نگاهشان کردم🙄 و متوجه شدم منبع نور از دوقاب عکس برادران شهیدم هست☺️ آن شب برادر شهیدم محمدعلی به خوابم آمد🙂و در حالتی روحانی سه بار به من گفت☝️☺️:نگران نباش #محمدرضا پیش ماست💔.آن شب تا صبح اشک ریختم و دعا خواندم😭.بعدها گفتند همان ساعت سه هواپیمای🛬 حامل پیکر #محمدرضا و بقبه شهدا رو زمین نشست😔💔
راوی:مادرشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتنودوچهارم خواب نورانی حدود د
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتنودوپنجم
اذان ازادی
سه روز قبل از شهادت🕊
اورا دیده بودم👀
غروب پنجشنبه.بیستویک
آبـــــــــان که بچهها درگیر شدند.
مادیر تر به آن نقطه رسیدیم
او با دوستانش به شهادت
رسیده بودند🕊.
آنها را به عقببردند.اضطراب
شدیدی داشتم😰 دلم گواهی
که اتفاقی افتاده است.هرچه گشتم پیدایش نکردم.میترسیدم از بچه ها سراغشو بگیرم😰.از یکی از دوستانش سراغش راگرفتم که گفت با بچه ها به عقب رفته است🚶.اما با حرفش ارام نشدم وتا صبح نذر ونیاز کردم که سالم باشد.صبح یکی از بچه ها درحالی که گریه😭میکرد به طرفم
آمد.فهمیدم که با#سه نفر دیگر
شهید شدند.🕊به برکت خون این چهار شهید شهر آزادوشد و با فتح قسمت های زیادی از آن منطقه با روشن کردن.موتوربرق.اولین اذان بعد از آزادی از بلندگوی مسجد شهر پخش شد.🎤
راوی:همرزمشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتنودوپنجم اذان ازادی سه روز
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتنودوشش
شفاعت شهید
بعد از شهادتش💔حسرت به دل ماندم که به خوابم بیاید😞.بالاخره آمد نزدیکای صبح بود☺️.خواب دیدم که پشت یک میز ایستادهام🍃 و شخصی نشسته و به امور دانشجویی رسیدگی میکند🙂کارت دانشجوییام را میخواستم که ناگهان صدایی را شنیدم😕که به من گفت:برای منم کارت میگیری؟!☹️رویم را برگرداندم و #محمدرضا را دیدم😍.لباس سفیدی تنش بود و انگار قدش بلندتر شده بود☺️.در خواب میدانستم که شهید🕊شده است.گفتم تو جان بخوا❤️.بغلش کردم☺️.محکم گرفتمش و شروع کردم به گریه کردن😭و حرف زدن؛پرسیدم مرا شفاعت میکنی😔؟!لبخندی زد و گفت این حرفا چیست😒معلوم است مطمئن باش☺️.اینبار محکم تر بغلش کردم و گریه هام بیشتر شد😭💔
راوی:دوستشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتنودوشش شفاعت شهید بعد از شها
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتنودوهفتم
جواز کربلا
خیلی دوست داشتم اربعین کربلا باشم،😔اما پدرم موافق نبود😢.اما باز هر بار که حرف از رفتن میشد باز پدوم راضی نمیشد😞.چند روز بیشتر به اربعین نمانده بود.دلم شکست💔و با همان حال به دانشگاه رفتم🍃در گوشهای با خودم خلوت کردم🍃.عکس #محمدرضا را روبرویم گرفتم😔و شروع به دردودل کردم💔و از او خواستم که دست مرا بگیرد.ظهر که شد برادرم خبر داد پدر راضی شده😭.من زائر کربلا شدم😭😍
راوی:دوستشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتنودوهفتم جواز کربلا خیلی د
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتنودوهشتم
همراه با کاروان پیاده اربعین
به نیابت از او زائر کربلا شدیم و به پیادهروی اربعین رفتیم☺️.چند تا عکس از او تهیه کردیم🤗و به پشت کولههایمان چسپاندیم🍃کاری که میتوانستیم در دین به او انجام دهیم همین بود❤️.یادش و خاطرهاش را همیشه و همه جا با ما بود☺️.گفتیم شاید دین خود را نسبت به او ادا کرده باشیم❤️
راوی:دوستشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری #قسمتنودوهشتم همراه با کاروان پی
ابووصال
کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافعحرم #محمدرضادهقانامیری
#قسمتنودونهم
اولین خواب
شام سوم شهادتش💔به خوابم آمد☺️.تا آن لحظه هنوز کسی خوابش را ندیده بود☺️.جایی میان آسمان ایستاده بود و با صورتی خندان😍 سلام کرد✋ .همدیگر رو بغل کردیم در خواب میدانستم شهید شده🕊و سوالهایی پرسیدم.گفت جایش خیلی خوب است☺️و از من و همه دوستانش تشکر کرد❤️خیلی حرف نزد و از من خواست گزارش کارهای مراسمش را بدهم🍃از جزئیترین اتفاقات و لحظه به لحظه معراج💔تا تدفین و مراسم سوم را برایش تعریف کردم🙂راضی و خوشحال بود☺️❤️
راوی:دوستشهید
#ادامهدارد...
@modafeaneharaam