eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.7هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
11.9هزار ویدیو
286 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
💔💔💔 می‌گفت: شبهای جمعه یاد تک‌تک گناهانت بیوفت😔 برو پشت در خونه‌ی ارباب بشین هی تمنا کن ...😭 هی سرت رو بنداز پایین و بخواه که هوات رو داشته باشن...💔 بگو ..مولا... دیگه نمی‌خواید؟؟ ... اینجوری خودت رو کربلایی کن .. دلت رو ببر پایین پای شش گوشه نزدیک علی‌اکبر ارباب ...😔 بگو مولا، به ما بچه یتیم‌هایی که از پدرشون دور افتادن نگاهی کن ...😔😔😭😭 مراقب باش،نعمت اباعبدالله(ع) رو از دست ندی ... 💔💔💔
کف پاهام تاول زده از بس مسیر گناه رو رفتم و برگشتم💔 راستش رو بخوای این محرم قول دادم #آدم بشم... قول دادم #حر بشم... @Modafeaneharaam
دستنوشته‌ی شهید حججی برای محرم💔💔💔 یا رب الحسین علیه‌السلام خدایا؛ چندیست عقدۀ دل پیشت باز نکرده‌ام و باز به لطف شما فرصتی مهیا شد... خدایا؛ محرم حسین علیه‌السلام رسید... تاسوعا رسید... عاشورا رسید...🏴 محرم رو به اتمام است و من هنوز... خدایا؛ چه شده است؟ مگر چه کرده‌ام که اینگونه باید رنج و فراق بکشم؟💔 خدایا؛ می‌دانم... می‌دانم روسیاهم، پرگناهم...😔 اما... تو را به حسین علیه‌السلام... تو را به زینب سلام‌الله‌علیها... تو را به عباس علیه‌السلام...😔 خدایا... دیگر بس است... اصلاً بگذار این‌گونه بگویم... غلط کردم.😔😭 خدایا... بگذر... بگذر از گذشته‌ام. ببخش...😭 باور ندارم در عالم کبریایی تو گنهکاران را راهی نباشد. یا اله العالمین...🍃 ببخش آن گناهانی را که از روی جهالت انجام داده‌ام. ببخش آن خطاهایی را که دیدی و حیا نکردم.😔 خدایا، تو را به حسین علیه‌السلام مرا هم مَحرَم کن... این غلام روسیاه پرگناه بی‌پناه را هم پناه بده...😔 خدایا، یکسال گذشت و من کل سال را تنها با خاطرات همان چند روز جهاد گذراندم...💔😔 زنده‌ام به امید دوباره رفتن... مپسند... مپسند که این‌گونه رنج بکشم... سینه‌ام دیگر تاب ندارد... مگر چند نفر شوق رفتن دارند؟ یعنی بین این همه خوبان روسیاهی چون من راه ندارد؟ مگر جز این است که حسین علیه‌السلام هم عباس علیه‌السلام را برد و هم را... مگر جز این است که هم حبیب روسفید شد و هم جو ْن... خدایا اگر شوقی هست، اگر شجاعتی هست، اگر روحم به تکاپو افتاده است برای رفتن همه و همه به لطف تو بوده و بس... می‌توانستی مرا هم در این دنیا غرق کنی... می‌توانستی مرا هم آنقدر سرگرم دنیا کنی که فکر جهاد هم نباشد جه برسد به رفتن... می‌توانستی آنقدر وابسته‌ام کنی که نتوانم از داشته‌هایم دل بکنم... اما خدایا، از همه چیز دل بریده‌ام... از زن و فرزندم گذشتم... دیگر هیچ چیز این دنیا برایم ارزشی ندارد جز آنچه که مرا به تو برساند...🍃 خدایا، من از همه چیز این دنیا گذشتم تو نیز از من بگذر...😔 و این همه را فقط از لطف تو می‌دانم... پس: ای که مرا خوانده‌ای؛ راه نشانم بده...🍃
گر بخواهد با اشاره خاک را در می‌کند عشق او هر لحظه در قلبم تبلور می‌کند ❤️ او رئوف اهل بیت است و چنان جدش #حسین✨ با نگاهی عالمی را در دمی #حر می‌کند 🌿 #السلام_علیک_یاامام_رضا🌹 #چهارشنبه‌های_رضوی🌱 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موشن_کمیک | روضه های مصور ‌ ◽️قسمت چهارم: آزاده‌ای که آزاد شد... ‌ ▫️محصول خانه‌ی طراحان انقلاب اسلامی ▫️تصویرساز: فاطمه طیوب ▫️کامپوزیت و صداگذاری: گروه هنری هشت ‌ #محرم | #حر @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «باید حر بشیم» 👤 استاد ⭕️ اینکه امام زمان نمیان، تقصیر ماست که راهشون رو بستیم. وقتشه بشیم... ◾️ اگه دیدی هرسال مُحرمت مثل سال قبله، یعنی اوضاعت خرابه... 🔘 ویژهٔ @Modafeaneharaam
💫 ⭐️ (آزادهٔ شهید) 🌹حُـرّ از بزرگان کوفه وفرمانده لشکر هزار نفره بود.او به دستور ابن‌زیاد به جنگ با امام‌حسین«ع» رفت وراه را بر امام بست😔.... درمیان راه درفکر بود که این ندا را شنید:«حُـر مژده باد بهشت برتو»... وقتی به لشکر امام‌حسین رسید خودش و سربازانش تشنه بودند. امام حسین«ع» دستور داد به حر وسربازانش آب دهند، به راستی شما کجای دنیا دیده اید که کسی به دشمن خود آب بدهد💔 این کار امام باعث شد تا حرّ در کارخود شک کند و باخود گفت:چرا من باید بافرزند فاطمه‌زهرا(س) که انقدر اقاست جنگ کنم؟ وقت نماز شد.امام‌حسین ویارانش به نماز ایستادند حر که محبت امام‌حسین در دلش جاگرفته بود گفت:«ماهم باشما نماز میخوانیم»... رسید.حر وقتی فهمید جنگ باامام حسین جدی است لحظه ای فکر کرد وخود را بین بهشت وجهنم یافت .تصمیم خود را گرفت:به بهانه اب دادن به اسب از لشکر عمر سعد جداشد و به کاروان امام‌حسین پیوست😭.. به نزد امام حسین رسید وگفت: ایا توبه من قبول است؟😔 حضرت فرمود سپس اجازه خواست تا به میدان رود وگفت: نخستین کسی بودم که راه را برشما بستم!میخواهم نخستین کسی باشم که در رکاب شما کشته شوم😭 اقاسیدالشهدا به او اجازه میدان داد. ابتدا برای لشکر عمرسعد سخنرانی کرد و مردم بی‌وفا و دورنگ کوفه را سرزنش کرد.انگاه جنگید تااینکه زخمی شد و به زمین افتاد امام حسین بر بالین او امد سر حر را به زانو گرفت و دستمالی به پیشانی او بست وفرمود:تبریک تو آزاده ای تو در دنیا و اخرت آزاده ای... ✍رفقا حر این فرمانده شهید بما یاد داد که هیچ وقت برای توبه و بازگشت دیر نیست بهمون یاد داد یک ساعت فکرازهزار سال عبادت بهتره هست... حر میتونه الگوی خیلی ازماها باشه... 💔واقعه‌عاشورا تمامش درس زندگیست💔 🌹 🏴 🔆کپی فقط با 5صلوات نذر فرج امام‌زمان... @Modafeaneharaam
|معرفی کتاب 📚 📖کتاب حاضر، روایتی جذاب و خواندنی از زمانه ما✨، جوان دهه هفتادی، شهید مدافع حرم است🕊. بخش اول زندگی او، بخش تاریک و خاکستری آن است. او در یافت آباد تهران قهوه☕️ خانه دار بوده، و زندگی او سرشار از مواردی است که این جور آدم ها با آن درگیر هستند🙂. از درگیری و دعواهای هر روزه تا به رخ کشیدن آمار قلیانهای قهوه خانه اش. اما بخش دوم زندگی او، عنایتی است ✨که به او می شود و مسیر زندگی اش عوض می شود و مهر حر مدافعان حرم بر پیشانی او نقش می بندد🕊 و او گر چه تک پسر خانواده است و قرار نیست که آنها به سوریه اعزام شوند، ولی عنایت بی بی او را به سوریه می کشاند و می شود مدافع حرم♥️.  مجید قصه ما گرچه ناراحت خالکوبی های بر بازوهای خویش است🙂، ❤️ اما سرنوشتش این طور می شود تا در خانطومان از بدنش هیچی برنگردد تا نه نشانی از خودش باشد نه خالکوبی هایش✨🕊. 🌿قصه مجید بربری، قصه ای از جنس ضرغام حر انقلاب است.🕊 @Modafeaneharaam
به کربلا رسید 🌹ادب و ارادت حربن یزید ریاحی به حضرت زهرا(س) او را نجات داد. گفتگوی امام با امام به حر گفتند من بنا به دعوت مردم آمده ام حر بن یزید گفت: "من از این نامه هایی که شما فرمودید، اطلاعی ندارم!" امام حسین(ع) به عقبة بن سمعان فرمود: "آن دو خورجین که نامه های اهل کوفه در آن است بیاور." عقبه آن دو خورجین را که پر از نامه بود آورد و نامه‌ها را بیرون آورده و نزد حر گذاشت. حر گفت: "ما جزء نویسندگان این نامه ها نبودیم. ما مأموریت داریم به محض روبرو شدن با شما، شما را به نزد عبیدالله بن زیاد ببریم." امام حسین(ع) فرمود: "مرگ به تو از این کار، به تو نزدیکتر است." سپس به یارانش فرمود: "برخیزید و سوار شوید." پس آنها سوار شدند و اهل بیت(ع) نیز سوار گشتند، سپس امام(ع) به همراهانش فرمود: "باز گردید!" چون خواستند باز گردند حر و همراهانش مانع شدند. امام حسین(ع) به حر فرمود: " به عزایت بنشیند! چه می خواهی؟" حر گفت: "اگر جز شما هر یک از اعراب در این حال با من چنین سخنی می گفت پاسخش را می دادم! اما به خدا قسم که نمی توانم نام مادر شما را جز به نیکی ببرم." امام(ع) باز فرمود: "چه می خواهی؟"حر گفت: "شما را باید نزد عبیدالله بن زیاد ببرم!"امام(ع) فرمود: "به خدا سوگند به دنبال تو نخواهم آمد." حر گفت: "به خدا سوگند هرگز شما را رها نخواهم کرد،" و تا سه مرتبه این سخنان رد و بدل گردید. سپس حر گفت: "من مأمور به جنگ با شما نیستم؛ ولی مأمورم از شما جدا نگردم تا شما را به کوفه ببرم، پس اگر شما از آمدن خودداری می کنید راهی را در پیش گیر که نه تو را به کوفه برساند و نه به مدینه؛ تا من نامه ای برای عبیدالله بنویسم؛ شما هم در صورت تمایل نامه ای به یزید بنویسید! تا شاید این امر به عافیت و صلح منتهی گردد و در پیش من این کار بهتر است از آنکه به جنگ و ستیز با شما آلوده شوم." 📕مقتل خوارزمي @Modafeaneharaam