eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
34.9هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
11.2هزار ویدیو
278 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 کپی آزاد💐 ارتباط👇 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c کانال عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
صدای حاج ابراهیم درون گوشم میپیچد! آ مهدی دارد از آخرین دیدار با برادرش میگذرد و میگوید همه شهدا برادرهای من هستند اگر همه را میتوانید بیاورید حمید را هم بیاورید! . هنوز ابراهیم همت تاکید میکند که ما همچون وارد شدیم و همچون حسین هم باید به شهادت برسیم... به شهادت برسیم ... به برسیم... . حسین خرازی وسط دستش قطع میشود و با یک تا آخر عملیات میجنگد... حس میکنم خنکای خاک طلائیه را زیر پاهایم! باید معطرش را در مشت هایم پنهان کنم و به سر و صورت بریزم!! . نه اصلا باید ای طولانی بروم روی خاک پاکش تا عجین بشود با و پوست و استخوانم..! . . صدای و ! گویی که عملیات آغاز شده است! شوق معبود در وجودم طنین انداز میشود... ناگهان؛ رشته افکارم را در هم می ریزند بوق ماشین ها!! صدا! صدای خمپاره و گلوله نبود... . صدای لس آنجلسی ماشین مدل بالایی بود ک دلش میخواست تمام من را به انضمام افکارم زیر بگیرد!! هندزفری و مداحی بعدی... چه به موقع پلی میشود! . مداح می‌خواند: یه شهید، یه پرچم ، توی شهر ما غریبه نه فقط نام و نشونش، خودشم خیلی غریبه! . و اینجا بود ک فهمیدم وسط دورترین نقطه به طلائیه هستم! وسط هوای دود آلود شهر که آدمهایش از هوایش دود آلوده تر اند!! اینجا عده زیادی رنگ بوی ندارند... اینجا برای خیلی ها افتخار است که را برعکس بروند!! اینجا عده ای همه هایمان را با شهدا فراموش کرده اند! عده ای دیگر که دم از خدا و امام و شهدا میزنند! فقط شده اند و در باطن... . . اینجا بی منت ببخشید و از هیچکس هیچ نخواهید! اینجا دیگر منش و رفتار شهدایی نیست... اینجا فقط نام را یدک میکشیم!! باز هم بگویم! ریا تظاهر حسادت تهمت بی اخلاقی!! دلم پر است آی آدم ها... . خوش به حال آنهایی ک در این حال و هوای حال هوای دلشان آفتابی و بدون ابر است... . دل من انقدر بهانه نگیر! اینجا که نیست... اینجا آسمان است،شهر!!
روز عملیات نام کسانی را که قرار بوده است در عملیات شرکت کنند خوانده‌اند و اسم حسین آقا در فهرست نبوده است. حسین آقا برای گرفتن رضایت فرمانده محور، پیش او میرود اما فرمانده مخالفت میکند. همسرم که اصرار را بی‌فایده میبیند به فرمانده میگوید: من بچه‌ی مشهدم ❤️ اگر من را به این عملیات نبرید به محض برگشتن به حرم امام رضا(ع) میروم و از شما پیش آقا شکایت میکنم☝️... فرمانده محور وقتی صحبت‌های شهید محرابی را میشنود بالاخره به او اجازه میدهد☺️😍 در همین لحظات یکی از همرزمانشان به بقیه‌ی #مدافعان‌حرم میگوید: همه‌ی ما از مشهد آمده‌ایم، فردا #شهادت_امام_رضا(ع) است و خوش بحال کسی که فردا #شهیـد شود🕊🌹 هنوز حرف این مدافع‌حرم تمام نشده بود که شهید محرابی به همرزمانش میگوید:" آن کسی که میگویی فردا #شهیـد میشود من هستم🕊☺️❤️ فردای آن روز تیر به قلب ایشان اصابت کرد و در حالی که در #سجـده بودند و آخرین کلمه‌ای که گفتند #یاابالفضل بود به #شهـادت رسیدند🕊🕊🕊 راوی همسرشهید حسین محرابے❤️ #سالگردشهـادت