Menshavi02.mp3
6.7M
ترتیلخوانی جزء دوم قرآن ڪریم 🌺
🎤 با صدای استاد منشاوی
به نیابت از شهدا و به نیت فرج مولا 🌹
@Modafeaneharaam
مهـــــــ📢📢ـــم
پیشنهاد مدیر💯
🎯بروز ترین کانال#استیکر ایتا
♨️استیکرهای زیبا ومناسبتی
📌و یک کانال پر از قاب و اِلِمان که طراحی های شما رو متفاوت از دیگران میکنه💯
🛠پیشنهاد ساخت استیکر✅
🎬برای استفاده رایگان همه ایتایی ها ⬇️
http://eitaa.com/joinchat/3683975181Cd7403b6b80
یک کانال پر از قاب و المانهای انقلابی
@eleman
زمانی که در معراج شهدا چهره آرام او را دیدم که خوابیده، او را بوسیدم🍃. یک هفته بعد خواب امین را دیدم که گفت "مامان من که خواب نبودم. وقتی من را بوسیدی تو را نگاه میکردم✨." خیلی وقتها چشمم را که میبندم و باز میکنم امین را پیشرویم میبینم.💫
وقتی روضه امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) را گوش میدهم، داغ فرزندم را فراموش میکنم😔. روزی بر سر مزارش روضه میخواندم که صدای امین را از پشت سرم شنیدم که گفت "مامان". پشت سرم را نگاه کردم. هیچکس در گلزار نبود.... امین برای من زنده است.❤️
شهید مدافع حرم امین ڪریمی🌺
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ #داستان_عارفانه✨ قسمت اول ••┈┈••✾❀🍃✨🍃❀✾••┈ من مدتی بودکه به خدمت حضرت آیت الحق,حاج آقاح
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_عارفانه
قسمت ۲
بعدازتاییدحضرت آقای حق شناس بودکه برخی ازنزدیک ترین دوستان این شهیدلب به سخن گشودند👌آن هاآنچه رابه چشم خوددیده بودندبیان کردندومن باتعجب بسیار😳,فقط گوش می کردم.آیایک جوان می تواندبه این درجه ازکمال بشری دست یابد?!نمی دانم⁉️چرامن به طورناخودآگاه درتمام مراسم این شهیدحضورداشتم.چرااین عبارت عجیب رااززبان این استادوارسته وبه حق رسیده شنیدم! چرا⁉️ شایداین بارمسولیتی برعهده ماست.شایدخدامتعال می خواهدیکی ازبندگان خالص وگمنام درگاهش راکه بسیارساده وعادی درمیان مازندگی کرده به دیگران معرفی کنیم.شایدبرای این دوره ی معاصرکه غالب بشردرورطه ی حیوانی خوددست وپامی زنداحمدآقاالگویی شودبرای آن هاکه می خواهنددرمسیربندگی باشند💯هرچندازدوران شهادت ایشان چن دهه گذشته,امابایاری خدای متعال تصمیم گرفتیم که خاطرات 🔖این عبد درگاه الهی راجمع آوری کنیم.تازه زمانی که کارشروع شد,متوجه دیگرسختی های کارشدیم.احمدآقاازآنچه فکرمی کردیم بسیاربالاتربود.امااگراستادالعارفین این گونه دروصف این جوان سخن نمی گفت,کاربسیارسخت ترمی شد.✅
آنچه که شاگردان ودوستان اوازکرامات وحالات اومی گفتند,کارراسخت ترکرده بود.آیاآنهاراجمع آوری کنم ومکتوب کنم? آیامردم ظرفیت پذیرش این سخنان رادارند?آیامارامتهم به خرافه گری و...نمی کنند⁉️آیا...وصدهاسوال دیگرکه پاسخی برای آنهانمی یافتم.خلاصه مدتهاخاطرات اوذهن مارادرگیرکرده بود.تااینکه بایاری خدای متعال ازخوداحمدآقاکمک خواستیم وکارراشروع کردیم.اگرهیچ کس هم ازاین مطالب سودی نبردلااقل برای نگارنده مفیداست.✅مطالب اوهمگی درس درست زیستن است.احمدآقامربی فرهنگی مسجدبود.بارهابه شاگردانش درباره ی عمل به دستورات دین وپرهیزازگناه سفارش می کرد👌دربسیاری ازمواردبرای آن هاازنتایج اعمالشان می گفت.ازعقوبت گناهان وازفضایل کارنیکشان آنهاراباخبرمی کرد.اومانندیک طبیب, دردهای معنوی رابه خوبی درمان می کرد.نسخه های اوهمگی مطابق بادستورات دین وآیات وروایات بود.برای همین امروزهم می توان به کلام دلنشین این استادراه اعتمادکردوآن راچراغ راه قرارداد.ماازخداوندمتعال مددگرفتیم وازروح بلنداین شهید🌷کمک خواستیم.امااحتیاج بودکه مطالب عرفانی وشایدعجیب ایشان مستندباشد.فقط نقل قول ازاطرافیان,کارجالبی نیست.این بارهم خودشهیدمارایاری کرد!درست زمانی که خواستیم مطلب راآماده کنیم خبرجدیدی به مارسید!
بعداز27سال درلابه لای یک کیف💼 قدیمی وداخل یک سررسید,یک دفتریاداشت کوچک🗒 ازاحمدآقاپیداشد!دراین دفترچه به قلم خوداحمدآقاگوشه ای ازحالات واتفاقات معنوی ایشان نگاشته شده بود.این مطالب تمام خاطرات دوستان وعبارت حضرت آقای حق شناس راتاییدمی کرد.
✅حالادیگرخودشهیدسندی قوی دراختیارماقرارداده بود! ماهم بسم الله راگفتیم وکارراباقوت ادامه دادیم بایدبرای آن هاکه درآینده می آیندبگوییم.
بایدبگوییم برای زندگی صحیح ازکدام الگوهابایداستفاده کرد.بایدگفت آن هاچه کردندوچگونه راه راپیداکردند,بایداین ستاره ها✨رابه آیندگان معرفی کنیم تاراه رابهتربشناسند.ان شاءالله
#آن_روزها
تهران خیلی کوچکترازحالابود.مردم زندگی های ساده ولی باصفای داشتند.به کم قانع بودند.اماخیروبرکت ازسروروی زندگی هایشان می بارید✅خدای متعال می داند بااینکه اوضاع اقتصادی مردم بسیارضعیف ترازحالابود,امادلخوشی مردم بیشتربود.درب هرخانه🏠 که بازمی شدلشکری ازبچهای قدونیم قدراهی کوچه وخیابان می شدند!خانه هاکوچک ومتنوع بود.اماپرازخیروبرکت.صبح زود🌄مردهابسم الله می گفتندوراهی کارمی شدندوخانمهاتوی خانه مشغول پخت وپزوشست وشوو....من وحاج محموددرروستای آینه ورزان دماوندبه دنیاآمدیم.دست تقدیرمارابه تهران آورده ودراطرف بازارمولوی ساکن کرد.حاجی مغازه ی چایی فروشی درچهارراه سیروس 🚦داشت.آن مواقع اکثربازارهادراطراف بازارساکن بودند.تابه محل کارنزدیک باشند.خداوندمتعال باب رحمتش رابه روی مابازکرد💞زندگی خوب وهشت فرزندبه ماعطاکرد.
👈 ادامه دارد... 🔜👉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مگه قرار نبود توی مدارس قاری و حافظ قرآن تربیت کنیم❓
مگه تتلو و ساسی مانکن خواننده زیرزمینی نبودن❗️
چرا همه چی برعکس شده⁉️
"ورودی مترو شهید بهشتی"
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ختم #صلوات به نیت:⏬ شهدای مدافع حرم خان طومان🌹 #سالروز_شهادت هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها)
جمع کل صلوات:
🌹39' 741🌹
انشالله همگی حاجت روا بشین❤
پسرم مقید به شرعیات و فرائض بود و هیچگاه ندیدم که نماز اول وقتش ترک شود👌🍃.
همیشه به این موضوع اهمیت میداد و خانواده را برای خواندن نماز اول وقت تشویق و ترغیب میکرد. صدای اذان همیشه در تلفن همراهش پخش میشد🔊. یادم است پس از شهادتش، نیمههای شب که همه خواب بودند با صدای اذان بیموقع از خواب بیدار شدم👀 و به حیاط خانه رفتم تا ببینم اذان مسجد است یا نه❗️
الظاهر صدا از جای دیگر بود که پس از جستجو تلفن همراه عباس را که در چمدانش بود یافتم و آن صدای اذان از این تلفن بلند میشد📱. ساعت اذان مطابق برساعت شرعی منطقه حلب #سوریه بود. خدا را بخاطر این قربانی پاک شکر کردم و با خودم گفتم «یا قابل القربان...»🌺🌱
شهید مدافع حرم عباس دانشگر🌹
#سالروزولادت❤️
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🌱 اسامی بزرگوارانی که دیشب در ❤️ #قرار_عاشقانه ❤️ شرکت کردن عطر یاس شهید همت جاووشی محمود چ ج ع
🌱 اسامی دوستانی که برای
❤️ #قرار_عاشقانه ❤️ ماه رمضان اعلام حضور کردن
مبینا
یازهرا(ع)
جانم فدای رهبر
عرفان
شهید همت
اللهم عجل لولیک الفرج
شیما
Mahdia
🌸 قبول باشه از همگی 🌸
☘ التماس دعا ☘
این قرار تا آخر ماه رمضان ادامه داره انشاءلله.
هرکس شرکت کرد در صورت تمایل به ما خبر بده 🌺👇
@Modafeaneharaam_ad
Abohamze-hajmahdirasuli-shab15sarallahzanjan.mp3
17.64M
🍃فراز دوم دعای #ابوحمزه_ثمالی😭
🎙با مداحی: حاج مـهدی رسولی👌
✨اِلـهي رَبَّيْتَني في نِعَمِكَ وَاِحْسانِكَ صَغيراً...
خدايا مرا در كودكی در ميان نعمتها و احسانت پروريدی...😔
@Modafeaneharaam
ماه رمضان را آمده بود خانه...
به علی می گفت :
«امسال ماه رمضون از خدا احدی الحسنیین را خواستم؛ یاشهادت یا زیارت.»🙂
هر شب با موتور علی می رفتند دعای ابوحمزه، هر سی شب ! وقتی دعا را می خواندند، توی حال خودش نبود، ناله می زد، داد می کشید ، استغفار می کرد ، از حال می رفت.😢
از دعا که برمی گشتند،گوشه ی حیاط، می ایستاد نماز شب می خواند. زیر انداز هم نمی انداخت🍃، هنوز دستش خوب نشده بود؛ نمی توانست خوب قنوت بگیرد، باهمان حال، العفو می گفت، گریه می کرد، میگفت « ماه رمضون که تموم بشه، من هم تموم میشم.»💔🕊
یادگاران جلد هشت
ڪتاب شهید ردانی پور، ص ۷۵
#شھید_مصطفی_ردانی_پور ❤️
@Modafeaneharaam
Menshavi03.mp3
7.57M
ترتیلخوانی جزء سوم قرآن ڪریم 🌺
🎤 با صدای استاد منشاوی
به نیابت از شهدا و به نیت فرج مولا 🌹
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تشویق #دانشآموزان به رقص توسط #خانم_معلم !!!😳😳😳
من حواسم به اونایی که خوب میرقصند هست! حالا یک، دو ، سه!!!😳😒😑
بیرون کردن دانشآموز معترض!😕😕
‼️پاسخ مدیر مدرسه به والدین: مگر سردر مدرسه نوشته مدرسه اسلامی😡
😡مسئولان بی خیال یا خائن فرهنگی کجا هستند
#سند_۲۰۳۰
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ #داستان_عارفانه قسمت ۲ بعدازتاییدحضرت آقای حق شناس بودکه برخی ازنزدیک ترین دوستان این ش
#داستان_عارفانه
قسمت۳
آن سالهادرایام تابستان,به همراه بچهابه دماوندرفتیم وسه ماه روستا🏕می ماندیم.بچهاازخانه ومحیط بازاردورمی شدندوحسابی ازآب وهوای روستالذت می بردند.آنجاباغ سیب🌳 داشتیم وبیشترفامیل ماهم درآنجابودند.تابستان سال۱۳۴۵ بودکه باردیگرراهی روستاشدیم.آن موقع بارداربودم.درآخرین روزهای تیرماه بودکه باکمک قابله های روستاآخرین فرزندم 👶به دنیاآمد;پسری بسیارزیباکه آخرین فرزندخانواده ی ماشد.دوست داشتم نامش راوحیدبگذازم اماحاجی اسرارداشت اسمش رااحمدعلی بگذاریم.احمدعلی ازروزاول بابقیه بچهایم فرق می کرد.خیلی پسرآرومی بود.اصن لذیت وحرص وجوش نداشت.من خیلی دوستش داشتم 😍مظلوم بودوکاری به کسی نداشت.ازبچگی دنبال کارخودش بود.داخل خانه هفت فرزنددیگرحکم راهنمارابرای احمدداشتند.علاوه براین هاحاج محمودهم درتربیت فرزندان کوتاهی نمی کرد✅همیشه بچهاراباخودش به مسجدمی برد.حاج محمودازآن دسته کاسب های باتقوابودکه پای منبرشیخ محمدحسین زاهدوآیت الله حق شناس تربیت شده بود.ازآنهاکه هرسه وعده نمازش رادرمسجد🕌اقامه می کردند.
#مدرسه
احمددرخانواده ی ماواقعاًنمونه بود.همه اورادوست داشتند.وقتی شش ساله بوددردبستان 🏦ثبت نامش کردیم.مدرسه اسلامی کاظمیه دراطراف گذرلوطی صالح,درس ومشق احمدخوب بودومشکلی نداشتیم.همه خانواده اهل نماز وتقوابودند.لذااحمدهم ازهمین دوران به مسائل عبادی ومعنوی به خصوص نمازتوجه ویژه داشت💯اومانندهمه نوجوانهابابچهاودوستانش بازی می کرد,درس می خواند,درکارهای خانه کمک می کرد.و....اماهرچه بزرگ ترمی شدبه رفتارواخلاقی که اسلام تاییدکرده واحمدازبزرگ ترهامی شنیدبادقت عمل می کرد👌مثلاًوقتی مدرسه می رفت تامی توانست به همکلاسی هایی که ازلحاظ مالی مشکل داشتندکمک می کرد.یادم هست وقتی درخانه غذای 🍲خیلی خوب ومفصلی درست می کردیم وهمه آماده ی خوردن می شدیم.احمدجلونمی آمد❗️ می گفت:توی این محل خیلی ازمردم اصلاًنمی توانندچنین غذایی تهیه کنند.مردم حتی برای تهیه غذای معمولی دچارمشکل هستند.😔حالاما...برای همین اگرسرسفره هم می آمدبااکراه غذامی خورد.برای بچه ای درقدوقواره ی اواین حرفهاخیلی زودبود.اصلاًبیشتربچهادرسن دبستان به این مسائل فکرنمی کنند❌امااحمدواقعاًازبینش صحیحی که درمسجدوپای مبنرهاپیداکرده بوداین حرفهارامی زد.برای همین می گویم اولین جرقهای کمال درهمین ایام دروجوداوزده شد.رفته رفته هرچه بزرگ ترمی شدرشدوکمال ومعنویت اوبالارفت تاجایی که دیگرمانتوانستیم به گردپای اوبرسیم❗️ برای دوره ی راهنمایی به دنبال مدرسه ای خوب برای احمدمی گشتیم.آن زمان اوج فعالیت های ضدمذهبی رژیم پهلوی بود.پدرومادربه خاطریک مدرسه ی خوب برای احمدبه سراغ همه رفت.باکمک وراهنمایی دوستان, احمدرادرمدرسه ی حافظ ثبت نام کرد.درآنجادرکناردروس عادی مدرسه,به مسائل اخلاقی ومعنوی توجه می شد✅وتاحدودی ازمسائل ضدفرهنگی مدارس دولتی فاصله داشت.مدیرومعاون مدرسه مذهبی بودند.معلمان بسیارخوبی هم داشت که هرکدام به نوعی دررشدمعنوی بچهاتاثیرداشتند👌
آن زمان "حسین آقا"برادربزرگ ما,درحوزه مشغول تحصیل بود.شرایط معنوی داخل خانه هم تحت تاثیراوبسیارعالی شده بود.احمددرچنین شرایطی روزبروزدرکسب معنویات تلاش بیشتری می کرد.یادم است یک باربرای چیدن سیب🍎 به روستای
خودمان دردماوندرفتیم.
مادرمایک چوب ازباغ دایی آوردومشغول چیدن سیب شد.ساعتی ⌚️بعددایی ازراه رسید.احمدجلورفت وسلام کرد✋
بعدگفت:دایی راضی باش. مایک چوب ازداخل باغ شمابرداشتیم.دایی هم برای اینکه سربه سراحمدبذاره گفت:راضی نیستم☹️
احمداسرارمی کرد:دایی توروخدا,دایی ببخشید🙏و...امادایی خیلی جدی می گفت:نه من راضی نیستم! آن روزاسرارهای احمدوبرخورددایی نشان دادکه احمددراین سن کم چقدربه حق الناس اهمیت می دهد✅احمددرسالهای بعدبه دبیرستان مروی رفت وجزشاگردان ممتازرشته ی ریاضی شد.امادوران تحصیلی اوبه دلایلی به پایان نرسید.احمدسال📆۱۳۶۱رشته ریاضی رانیمه کاره رهاکرد!
👈 ادامه دارد... 🔜👉