eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.8هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
11.9هزار ویدیو
286 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
مدافعان حرم 🇮🇷
از دختر همسایه برایش خواستگاری کردم و مهر امسال(سال۹۴)جشن عروسی‌اش بود. ۱۰ روز از عروسی‌‌اش گذشته بود که به مأموریت رفت برای دفاع از (س) راهی سوریه شد و بعد از چند روز به آرزویش رسید وقتی با پیکر تازه‌ دامادم مواجه شدم که مثل حضرت زهرا«س» تیر به پهلوهاش اصابت کرده بود، حالم دگرگون شد مثل حال همه پدر و مادرها مویه می‌کردم اما قشنگ‌ترین حرفم این بود مادر سلامم را به خانم زینب‌(س) برسان و ما باش، پسرم همیشه می‌گفت: دعا کنید من شهید شوم و باعث افتخارم است پسرم فدایی خانم زینب(س) شد، من حضور پسر شهیدم را همیشه حس می‌کنم کل خانواده خوابش را دیدند، پسرم در هر دو سرا دستگیرمان است مردم اسلامشهر و توابع برای تشییع پیکرش آمدند و خیلی با شکوه این مراسم برگزار شد مراسم تاریخی بود آن روز نماز جمعه و نماز میت بر پیکرش خواندند، همه پسر شهیدم را با وهب نصرانی مقایسه می‌کردند هادی ۱۰ روز بعد از عروسی روز ۵ مهر به مأموریت سوریه رفت ۲۸ مهر شهید شد و پیکرش رو ۳۰ مهر برای ما آوردند و اول آبان روز به خاک رفت... نبودن‌هایش واقعاً سخت است دلتنگی تمامی ندارد از اینکه فرزندم در راه خدا رفت خوشحالم اما مادرم دلم هوایش را می‌کند، خوابش را می‌بینم که می‌گوید: مادر من زنده‌ام بیقراری نکنید می‌گوید: من کنار قبر بی‌بی زینبم... پسرم همیشه از خدا می‌خواست به برسد و می‌گفت# جان زهرا(س) روز تاسوعا خاکم کنید همین طور هم شد و تاسوعا به خاک سپردیمش از اینکه مادر شهید هستم افتخار می‌کنم به خودم می‌بالم طوری پسرم را تربیت کردم که فدایی خانم زینب(س) شد... ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ Eitaa.com/modafeaneharaam
لشگرم ریخت بهم یار رشیدم برگرد نا امیدم نڪن عباس،امیدم برگرد نـگـران حرمم جان حسین زودبیا حرف غارت شدن خیمه شنیدم، برگرد #عباس_علمدار_حسین❤️ #التماس_دعا #تاسوعا @modafeaneharaam
روزے که میرفت سوریہ ازش میپرسن حسین کے برمیگردے؟ گفت طولے نمیکشہ ولے تاسوعاخونہ ام که صبح شهید میشہ وبرش میگردونن 🌷 🕊 حسین_جمالی🕊
مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #تـ‌وشـ‌ـ‌هـ‌یـد_نـ‌مـ‌یـشـ‌وے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم❤️
📚 📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم❤️ 💚 به روایت برادرشهید💚 🍂 خـودم مـی روم روزی که برای پیکر ، تهران بودم،برای همان شب بلیت برگشت قطار به تبریز گرفته بودم.☹️ شام را آن شب مهمان بودم.بعد از شام،محمودرضا و برادر خانمش مرا رساندند راه آهن🍃.نیم ساعتی تا حرکت قطار وقت داشتم.نشستیم توی ماشین و حرف زدیم.🙂 داشتیم درباره آموزش زبان انگلیسی بحث می کردیم که گوشی زنگ خورد،محمودرضا از ماشین پیاده شد و جواب داد📲.ده دوازده قدم از ماشین فاصله گرفت،رفت آن طرف تر ایستاد و مشغول صحبت شد.😕 وقتی صحبتش تمام شد و داشت بر می گشت سمت ماشین،من هم پیاده شدم.☹️دیدم است و اخم هایش رفته توی هم.😐 حدس زدم که از بوده.نزدیک که شد پرسیدم:از آن طرف بود؟بدون اینکه بگوید بله یا نه،:فردا ساعت ده صبح می روم.😒گفتم :سوریه؟گفت بله.گفتم:تو که همه اش دو سه روز است برگشته ای🙁؟گفت هر چه بودیم بر رفته.آمده اند جلو و مواضع را گرفته اند.😒باید برگردم.اگر نروم،بچه ها کاری از دستشان ساخته نیست و همین طور از این حرفها زد.🙁 گفتم: واقعا می خواهی فردا بروی؟تازه برگشته ای.اقلآ چند روزی پیش خانواده باش😔 و به زن و بچه برس،بعدآ می روی.😒 با اینکه مرد خانواده بودو می دانست که من چه می گویم ،اما اصرار می کردباید برود🙂.اعصابش با آن تماس خرد شده بود.چند وقیقه ای با او صحبت کردم و سعی کردم مجابش کنم😒.نهایتآ به او گفتم با عجله تصمیم گیری نکندو امشب را فکر کند.روز بعد برود و با هم سنگرهایش صحبت کند🍃 که شخص دیگری برود.آنجا توی راه آهن برای رفتن یا ماندن به نتیجه نرسید،ولی آنقدر گفتم که قول داد روز بعد برود صحبت کند.🙂 بعد از ،برادرخانمش راجع به ان شب برایم گفت؟بعد از رفتن تو،توی راه که داشتیم برمی گشتیم ،من به گفتم اصلا گوشی ات📲 را یک مدت خاموش کن و سیم کارتش را هم دربیاور.🙂 بیا دست زن و بچه ات را بگیر چندوقتی برو تبریز.کاری هم به کار کسی نداشته باش☺️.آن طرف که نمی توانند برای تو ماموریت بزنند. اینجا هم که کسی تو را نمی فرستد🙂 آن طرف...اینها را که گفتم گفت:هیچ کس تواند سوریه. 😊✌️ 🍂 تاسـوعای زینـبے شب پیامک زده بود📲 که سلام ،در بهترین ساعات عمرم به یادت هستم.جایت خالی.😞 یک ساعت بعدش زنگ زد و حرف زدیم .گفت:امروز منطقه ی حضرت (ع)را به طور کامل کردیم☺️ ک ها را که قبلا تا پانصد متری حرم پیش آمده بودند🙁 و حرم را با خمپاره می زدند،تا شعاع چند کیلومتری کردیم.💪 بعد گفت:امروز از منطقه ای که قبلا دست تکفیری ها بود وارد حرم شدیم✌️ .از هم های را شب ها روشن می کنیم.☺️ از اینکه در شب این منطقه را آزاد کرده بودند خیلی بود☺️.ارادتش به حضرت زینب توصیف نشدنی بود.❤️ بعد از در صفحه ی شخصی ام در فیس بوک چیزی دراین باره نوشته بودم.برادربزرگوارم آقای حسن شمشادی پای این مطلب پیغام گذاشته بود📲 که بد از پاکسازی آن منطقه ، را در حالی که مقابل حرم ایستاده بود و با اشک نجوا می کرد دیده بود.😢 در سفر ماقبل آخرش به چندتا با خودش آورده بود.🍃 به او گفته بودم این دفعه که می آیی سوغاتی بیاور.یک کوله پشتی پر از سوغاتی آورده بود. ی_النصره که از مقرشان کنده بود🙂، تکفیری ها،نامه ای که تکفیری ها برای نیروهای مقاومت نوشته بودند واز این چیزا ! یادم هست یکی از سوغاتیهایش بود.🙂 کوچک قرمزی آورده بود که رویش در دو سطر نوشته بود: #«کُلناعباسُک_یابطلةکربلا«لبیک_یازینب»✌️❤️ ... @modafeaneharaam
آنقدر به #حضرت_عباس(ع) علاقه داشت که روز #تاسوعا ۹۴ به شهادت رسید و دستانش قطع... وصیت کرده بود انگشترش را به پسرش بدهند، اما نه انگشتی ماند و نه انگشتری...😔 #شهید_مدافع_حرم 🌴 سید محمدحسین میردوستی یاد شهدا باذکر صلوات🌹 @Modafeaneharaam
#محرم 94 بود 🏴. جوری با اطمینان میگفت تاسوعا پیش عباسم انگار از حضرت عباس دعوتنامه داشت❗️ گذشت و #تاسوعا رسید.. وقتی شهید شدنش را دیدیم باورمان شد که از #حضرت_عباس(ع) دعوتنامه به آسمان داشت...😭😭😭 تصویر پیکر شهید💔 مصطفی صدرزاده✨ @Modafeaneharaam
4_355779006148117063.mp3
11.4M
◾️ این صوت صدای بیسیم آقا مصطفی صدرزاده قبل #شهادت و #روضه_حضرت_عباس(ع) در #تاسوعا قبل عملیاتشون هستش😔 بسیار زیبا😔 باشه روضه‌ی امشب #التماس_دعای_فرج😭💔 @Modafeaneharaam
شهید #تاسوعا🏴 سید میلاد مصطفوی 🕊 🌸او بسیار اهل #ورزش بود، کمربند مشکی جودو داشت، و در ورزش‌های رزمی مقام دومی کشور را به دست آورده بود.💪 🌸اهل #مسجد بود و به #نمازش خیلی اهمیت می‌داد. 🌸همیشه #خمس مالش را دقیق حساب و پرداخت می‌کرد 🌸هیچ وقت در هیچ شرایطی برنامه #هیئت را ترک نمی‌کرد. ☝️ 🌸سید میلاد شخصیت #دستگیری داشت مشکلات همه رو حل میکرد، و اگر کسی از ایشان کمک می‌خواست چیزی کم نمی‌گذاشت. و تا مشکلش را بر طرف نمیکرد دست بردار نبود.😊 💠 #امام_صادق_علیه_السلام: فضیلت پاداش بر طرف كردن #نیـــــاز_مؤمن, از هزار حجّی که تمام اعمال آن قبول شده باشد و آزاد کردن یک بنده در راه خدا و صرف بار هزار اسب در راه خدا با زین و لجامش, #بـــــیشتر است. 🌺 #شهیدی_که_دست_پا_و_سرش_را_جداکردند...😭😭 #شهادت_تاسوعای_۹۴ @Modafeaneharaam
شهید #تاسوعا 🏴 🔻در صحبت كردن هميشه رعايت #ادب رو ميكردن و اصلا حرف هاي زننده و نامربوط نمیزد و سعي ميكرد #غيبت هم نكند🌺🌺 #شهیدمدافع_حرم #حجت_اصغری🌺 #شهادت #تاسوعای_۹۴ #اصابت_موشک_از_بالا😔 @Modafeaneharaam