eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.7هزار دنبال‌کننده
30.7هزار عکس
12.5هزار ویدیو
292 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
✨این حقیر از شما می‌خواهم که در بدترین شرایط جامعه و روزگار همچون گذشتگان در روزها و زمان‌های گذشته بر اعتقادات خود استوار بمانید و بر بصیرت خود بیافزایید و اسیر ترفندها و حیله‌های دشمن نشوید و نسبت به خودتان مراقبت داشته باشید. ✨از شما می‌خواهم که طبق دستورات خدا که در قرآن کریم آمده عمل کنید و آن‌را سرلوحه زندگی‌تان قرار دهید.فقط از خدا بترسید نه از خلق خدا به‌خاطر جایگاه شغلی و مادیات دنیا، یاور مظلومین باشید و به کسی ظلم نکنید. ✨همواره شهدا را به‌یاد داشته باشید و رهرو راه آنها باشید و همچون شهدا تابع محض ولایت فقیه باشید، مبادا از راه آن بزرگوار خارج شوید و او را تنها بگذارید و بدانید که او در زمان غیبت امام زمان (عج) ناخدای کشتی صراط مستقیم است و فراموش نکنید که امنیت این کشور را مدیون خون شهدا هستیم. ✍فرازهایی از وصیتنامه شهید #ما_ملت_امام_حسینیم #شهید_علیرضا_بریری #بهشت_نشین @Modafeaneharaam
✨همسر من عاشق شهادت بود، می گفت اگر اجازه رفتن به من ندهی حضرت زینب و حضرت عباس تنها می مونن ما باید بریم من هم در پاسخ به او گفتم پس تکلیف بچه هامون چی میشه با رفتن تو اینا تنها میشن... ✨گفت اگر من نروم و حضرت زینب در اون دنیا ازت بپرسه چرا به من کمک نکردی چی جواب می دی بگذار من بروم حضرت زینب خودش پشت و پناه تو و بچه ها هست.و می گفت اگر نگذاری بروم دیگر حق نداری برای امام حسین گریه کنی چون الانم یه کربلای دیگه هست که باید برویم تا ثابت کنیم اهل کوفه نیستم. ✨با این حرفا من را راضی کرد. وقتي داشت مي‌رفت گفت بعد از اين ببين حضرت زينب(س) براي بچه‌هايمان چه كار مي‌كند. واقعا هم همينطور است. كلاً در هر چيزي كه مي‌مانم دستم را مي‌گيرد. دوستانش گفتند لحظه ای که تیر به پهلویش خورد در حالی شهید شد که لبخند بر لب داشت. ✍ راوی: همسر شهید #ما_ملت_امام_حسینیم #شهید_فیروز_حمیدی_زاده #بهشت_نشین @Modafeaneharaam
✨مادرم یادت باشد که اگر در این راه کشته شدم و برنگشتم من خود را وقف اربابم حضرت ثارالله کردم و چیزی که هدیه داده می‌شود را کسی پس نمی‌گیرد و فقط پیش خودت بگو به فدای سر حضرت ثارالله. ✨مادر یادت هست که گفتم دوست دارم بدنم پاره‌پاره شود. یادت هست که گفتم دوست دارم از بدنم فقط قطعه‌ای کوچک برگردد که مردم زیر جنازه من خسته نشوند، پس به من قول بده که جان حضرت زهرا (س) بی‌قراری نکنی چون اینجا جای ما خیلی خوب است. اینجا بوی ارباب می‌دهد. ✍ راوی: فرازهایی از وصیتنامه #ما_ملت_امام_حسینیم #شهید_علیرضا_حاجیوند_قیاسی #بهشت_نشین @Modafeaneharaam
✨شب پانزدهم بهمن ماه 94 حوالی نیمه های شب در عالم خواب خود را در جوار حرم مطهر حضرت زینب (س) دیدم، خانم حضرت زینب (س) طبقی بر دست داشتند. ✨از ایشان سوال کردم: بی بی جان در این طبق چه چیزی هست؟ ایشان فرمودند: "سر یک مجاهد که در راه خدا هدیه شده است." از خواب بیدار شدم حس غریبی داشتم تقریبا مطمئن شده بودم که سجاد دیگر بر نمی گردد و تا خود صبح در حیاط خانه قدم زدم. ✍ راوی: پدر شهید #ما_ملت_امام_حسینیم #شهید_سجاد_حبیبی #بهشت_نشین @Modafeaneharaam
✨محسن بیشتر از آنچه که فکرش را می‌کردم بال پرواز برایم بود. خیلی‌ها گمان می‌کنند که زندگی با یک فرد نظامی سخت و بی روح است، درحالی که من به شدت با این فکر مخالف هستم. ✨محسن فوق العاده انسان با احساسی بود. طبع شاعری داشت و خیلی هم شعر حفظ بود. یادم هست روزی که عقد کردیم، کلی برای من شعر خواند، هم از حافظ و سعدی و هم از شعرهای خودش. ✨شوخ طبع بود و اهل بگو و بخند و خیلی هم خوش سفر بود. قاری قرآن بود. آیاتی از قرآن که به جهاد و شهادت مربوط می‌شد را خیلی می‌خواند و با حسرتی که در چشم‌هایش موج می‌زد از جهاد و شهادت حرف می‌زد. ✍ راوی: همسر شهید #ما_ملت_امام_حسینیم #شهید_محسن_حیدری #بهشت_نشین @Modafeaneharaam
✨جلیل صدای دلنشینی داشت. با صدای زیبایش قرآن تلاوت می کرد و فرزندانمان را به خواندن قرآن تشویق می نمود. علاقه زیادی به روضه حضرت رقیه داشت. ✨به همین جهت هیئتی را به نام فاطمیه راه اندازی کرد. این هیئت متشکل بود از تمامی خویشاوندان دور و نزدیک. هر هفته همه گرد هم می آمدیم و زیارت عاشورا میخواندیم. ✨این امر موجب شد که صله رحم نیز انجام شود. یکی از مقررات جلیل این بود که به هیچ عنوان هیئت تشریفاتی نشود ساده بی ریا. ✨حتی گاهی می گفت یه استکان چای برای پذیرایی کفایت میکند. پس از مدتی با اصرارم جلیل در هیئت خانوادگی نیز مداحی کرد. ✨جلیل مداحی را از هیئت فاطمیه آغاز کرد و حاجت قلبی اش را از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله) گرفت و مدافع حرم شد. ✍ راوی: همسر شهید @Modafeaneharaam
✨همیشه از پدر ومخصوصا مادرش می خواست که برای شهید شدنش دعا کنند حتی زمانی که در دانشگاه بود برای مادر پیامک می فرستاد که مامان یادت نره دعا کنی شهید شوم ... ✨حتی تا زمان شهادتش در سوریه مسئولان دانشگاه هم خبر نداشتند که چرا در کلاس ها شرکت نمی کند و به مسئولان گفته بود به دلیل بیماری نمی تواند به دانشگاه برود. ✨دلش می خواست با پدر ومادرش در پیاده روی اربعین سال 93 شرکت کند اما نتوانست برود و چفیه مشکی اش را به مادر داد تا در حرم سید الشهدا(ع)متبرک کند اما چفیه در کربلا گم شد و شهید گم شدن چفیه را به حاجت روا شدن تعبیر کرد و خوشحال شد و از مادر خواست در حرم امام حسین و حضرت عباس (ع) دعا کند که او در سوریه شهید شود. @Modafeaneharaam
✨از زمانی که خودم را شناختم پدر همیشه از عشق به شهادت صحبت می‌کرد. ایشان از رزمندگان 8 سال دفاع مقدس بود و سی سال هم در سپاه خدمت کردند به همین دلیل همیشه می‌گفت که" از قافله شهدا جا مانده‌ام. ✨چه دسته‌گل‌هایی را از دست داده‌ایم". و ما همیشه می‌گفتیم "پدر، جنگ دیگر تمام شده" ولی ایشان در عشقی که به شهادت داشت مصمم بود. ✨از وقتی فهمید که از ایران هم برای حضور مستشاری در جبهه سوریه نیرو اعزام می‌شود دیگر دل توی دلش نبود و علی‌رغم همه علاقه‌ای که به ما داشت اما عشق به شهادت و جهاد یک لحظه از سرش بیرون نمی‌رفت، ✨ارادت خاصی هم به حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) داشت و نسبت به دفاع از حریم اهل بیت(ع) بسیار حساس بودند، این بود که شب و روز نداشت و از خدا می‌خواست هرچه زودتر راهی جبهه مقاومت شود. ✨هربار که تلویزیون از درگیری‌های سوریه گزارشی پخش می‌کرد می‌گفت "کاش من هم آنجا بودم، ان‌شاءالله خدا قسمت و روزی من هم بکند" ✍راوی: فرزند شهید #ما_ملت_امام_حسینیم #شهید_مرتضی_ترابی_کمال #بهشت_نشین @Modafeaneharaam
✨جواد خودش می‌دانست که قرار است به شهادت برسد و در تماس تلفنی که در آخرین سفر خود به سوریه بین ما و او برقرار شد گفته بود که این سفر آخر من است. ✨قبل از آخرین سفری که جواد به سوریه داشت به بهشت رضا رفتیم و جواد قبری را دید و گفت دوست دارم در همین قبر به خاک سپرده شود، چراکه مادر راحت‌تر می‌تواند بر سر قبر من حاضر شود. ✨قرار بود شهیدی را در همان قبر به خاک بسپارند؛ اما با توجه به این‌که این شهید تبعه افغانستان بود و هنوز به درستی شناسایی نشده بود هنوز به خاک سپرده نشده بود و همین که جواد به شهادت رسید در همین قبر به خاکش سپردیم. ✍راوی: برادر شهید #ما_ملت_امام_حسینیم #شهید_جواد_محمدی_منفرد #بهشت_نشین @Modafeaneharaam
✨قبل از اعزام به شوخی می‌گفت: «اگر بلایی سر من آمد و به شما بدهی داشتم، از حسین آقا بگیرید، بدهی‌های من پای ایشان است.» ✨ما هم به حسین می‌گفتیم: «برو دعا کن محمد شهید نشود وگرنه کارت درآمده! باید کلی پول به این و آن بدهی». ✨بعد از شهادت محمد، حسین پیش من آمد و گریه کنان گفت: «محمد نه تنها به کسی بدهکار نبود بلکه چند نفری هم می‌گویند که به او بدهی دارند و تا الان چند میلیون طلب شهید از دیگران مشخص شده است». ✨روی حق الناس حساسیت زیادی داشت و این مطلب بعد از شهادت ایشان بیشتر برای ما آشکار شد. #ما_ملت_امام_حسینیم #شهید_محمد_تاج_بخش #بهشت_نشین @Modafeaneharaam
✨ در مورد انگیزه‌اش از ورود به حوزه، در پرونده تحصیلی‌اش چنین درج شده است: «علم الهی فقط در حوزه علمیه است و بر این باور بود که، راه‌های زیادی برای کسب مادیات وجود دارد، ولی من هیچ انگیزه مادی ندارم» و در عمل هم این صفت خود را ثابت کرد. ✨ تمام دارایی‌اش از مال دنیا یک چمدان قدیمی و چند دست لباس و تعدادی کتاب درسی حوزه بود که با خودش از نجف به سامرا آورده بود. ✨ با جدیت و سماجتی که داشت به جمع بچه‌های حزب الله عراق پیوست و با اصرار زیاد حدود 10 روز او را به عنوان مربی عقیدتی و مترجم زبان عربی در آموزش نظامی حضور داشت؛ اما از آنجا که عاشق روبرو شدن و جهاد علیه تکفیری‌ها و داعشی‌ها بود تاب و قرار ماندن نداشت و پس از مدت کوتاهی به جمع رزمندگان در منطقه عملیاتی فلوجه عراق پیوست. ✨ از آنجا که با تهذیب نفس در مدت 4 سال حضور در حوزه علمیه نجف اشرف خود را آماده پرواز و مستحق پریدن از این قفسه تنگ دنیا کرده بود، در اواسط مهرماه 94 مزدش را گرفت و به جمع شهدای مدافع حرم آل الله پیوست. #ما_ملت_امام_حسینیم #شهید_احمد_قنبری #بهشت_نشین @Modafeaneharaam
✨دایم مرا بانو و خانم جان صدا می کرد. ✨نمی توانست بیشتر از 10 دقیقه قهر یا ناراحت باشد. ✨هیچ درخواستی را رد نمی کرد حتی اگر پولی برای قرض دادن نداشت از دیگری می گرفت و امانت می داد و گاه همه موجودی جیبش را حتی اگر قرض گرفته بود کمک می کرد. ✨راهی که آقا مرتضی رفت عاقبت به خیری و به دلیل دستگیری از کار مردم بود. ✨دوست داشت زودتر از دوستانش شهید مدافع حرم شود و هر وقت رفتن او به سوریه لغو می شد ناراحت بود. ✨هر زمان تلویزیون از شهدای مدافع حرم می گفت مرتضی حسرت می خورد و به من می گفت باید از خانواده این شهیدان یاد بگیری و یک بار تاکید کرد «ببین همسر شهید چطور صحبت می کند، باید یاد بگیری» ولی من که هیچ وقت شهادت او را تصور نمی کردم ناراحتی ام را نشان می‌دادم اما مرتضی ول کن نبود، بارها مرا را بر مزار شهدای حرم می‌برد تا ذهنم آماده شود. ✍ راوی: همسر شهید @Modafeaneharaam