👌 #تلنگرانه
سستی کوفیان رقم زد
صلح را برای حسن...
قتلگاه را برای حسین...
هر روز از خودت بپرس
سستی ما چه رقم زده است
برای امام زمان؟؟
#امام_زمان
🥀 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🥀
http://eitaa.com/modafeaneharam4
|↻🌻💕 |
#ذکر روز دوشنبه
﴿یا قاضی الحاجات﴾
《اے برآورندھ ے حاجت ها》
ــــــــــــــــــــ🖇♥️ــــــــــــــــــــ
http://eitaa.com/modafeaneharam4
#حدیث
❤️امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) می فرمایند :
🌹 هر که سه چیز را رعایت کند ، خوشبخت شود :
🌺 شکر خدا هنگامی که نعمتی بر تو آشکار شد
🌸 استغفار هنگامی که روزیِ تو به تاخیر افتاد
🌺 و هنگامی که سختی به تو رسید ، بسیار بگو :
🌸لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
📕 تحف العقول ، ص ۳۱۱
http://eitaa.com/modafeaneharam4
شوق پرواز🕊
#ادامه☝🏻👇🏻 #سلام_برابراهیم #کتابخوانی #کتاب_سلام_برابراهیم من مطمئن هستم که ابراهيم من، بنده
#سلام_برابراهیم
#کتابخوانی #کتاب_سلام_برابراهیم
روزي حلال
خواهر شهيد
پيامبراعظم9ميفرمايــد: »فرزندانتان را در خوب شدنشــان ياري كنيد،
1
زيرا هر كه بخواهد ميتواند نافرماني را از فرزند خود بيرون كند.«
بر اين اساس پدرمان در تربيت صحيح ابراهيم و ديگر بچهها اص ًال كوتاهي
نكرد. البته پدرمان بسيار انسان با تقوائي بود. اهل مسجد و هيئت بود و به رزق
حالل بسيار اهميت ميداد. او خوب ميدانست پيامبر 9 ميفرمايد:
.
2
»عبادت ده جزء دارد كه نه جزء آن به دست آوردن روزي حلال است«
براي همين وقتي عدهاي از اراذل و اوباش در محله اميريه)شاپور(آن زمان،
اذيتش كردند و نمي گذاشتند كاسبي حلالی داشته باشد، مغازهاي كه از ارث
پدري به دست آورده بود را فروخت و به كارخانه قند رفت.
آنجا مشــغول كارگري شد. صبح تا شــب مقابل كوره ميايستاد. تازه آن
موقع توانست خانهاي كوچك بخرد.
ابراهيــم بارها گفته بود: اگر پــدرم بچه هاي خوبي تربيــت كرد. به خاطر
سختي هائي بود كه براي رزق حلال ميكشيد.
هــر زمان هم از دوران كودكي خودش يــاد ميكرد ميگفت: پدرم با من
حفــظ قرآن را كار ميكرد. هميشــه مرا با خودش به مســجد ميبرد. بيشــتر
وقتها به مسجد آيت الله نوری پائين چهارراه سرچشمه ميرفتيم.
http://eitaa.com/modafeaneharam4
شوق پرواز🕊
#سلام_برابراهیم #کتابخوانی #کتاب_سلام_برابراهیم روزي حلال خواهر شهيد پيامبراعظم9ميفرمايــد: »
ادامه👆🏻👇🏻
#سلام_برابراهیم
#کتابخوانی #کتاب_سلام_برابراهیم
آنجا هيئت حضرت علي اصغر7 بر پا بود. پدرم افتخار خادمي آن هيئت
را داشت.
يادم هســت كه در همان سالهای پاياني دبســتان، ابراهيم كاري كرد كه
پدر عصباني شد و گفت: ابراهيم برو بيرون، تا شب هم برنگرد.
ابراهيم تا شب به خانه نيامد. همه خانواده ناراحت بودند كه براي ناهار چه
كرده. اما روي حرف پدر حرفي نميزدند.
شــب بود كه ابراهيم برگشــت. با ادب به همه سالم كرد. بلافاصله سؤال
كــردم: ناهار چيكار كردي داداش؟! پدر در حالي كه هنوز ناراحت نشــان
ميداد اما منتظر جواب ابراهيم بود.
ابراهيم خيلي آهسته گفت: تو كوچه راه ميرفتم، ديدم يه پيرزن كلي وسائل
خريده، نميدونه چيكار كنه و چطوري بره خونه. من هم رفتم كمك كردم.
وسايلش را تا منزلش بردم. پيرزن هم كلي تشكر كرد و سكه پنج ريالي به من داد.
نميخواستم قبول كنم ولي خيلي اصرار كرد. من هم مطمئن بودم اين پول
حلاله، چون براش زحمت كشيده بودم. ظهر با همان پول نان خريدم و خوردم.
پدر وقتي ماجرا را شنيد لبخندي از رضايت بر لبانش نقش بست. خوشحال
بود كه پسرش درس پدر را خوب فرا گرفته و به روزي حلال اهميت ميدهد.
دوستي پدر با ابراهيم از رابطه پدر و پسر فراتر بود. محبتي عجيب بين آن
دو برقرار بود كه ثمره آن در رشــد شخصيتي اين پسر مشخص بود. اما اين
رابطه دوستانه زياد طولانی نشد!
ابراهيم نوجوان بود كه طعم خوش حمايت هاي پدر را از دســت داد. در
يك غروب غم انگيز ســايه ســنگين يتيمي را بر سرش احساس كرد. از آن
پس مانند مردان بزرگ به زندگي ادامه داد. آن ســالها بيشــتر دوســتان و
آشنايان به او توصيه ميكردند به سراغ ورزش برود. او هم قبول كرد
http://eitaa.com/modafeaneharam4
لینک ناشناس مون
👇🏻👇🏻👇🏻
نظرات،پیشنهادات ،سوالات وانتقادهاتون رو به صورت ناشناس بهمون بگید
👇🏻
https://harfeto.timefriend.net/16562615489527
شوق پرواز🕊
ادامه👆🏻👇🏻 #سلام_برابراهیم #کتابخوانی #کتاب_سلام_برابراهیم آنجا هيئت حضرت علي اصغر7 بر پا بود. پدر
#سلام_برابراهیم
#کتابخوانی #کتاب_سلام_برابراهیم
ورزش باستاني
اوايل دوران دبيرســتان بود كه ابراهيم با ورزش باستاني آشنا شد. او شبها
به زورخانه حاج حسن ميرفت.
حاج حســن توكل معــروف به حاج حســن نجار، عارفي وارســته بود. او
زورخانه اي نزديك دبيرستان ابوريحان داشت. ابراهيم هم يكي از ورزشكاران
اين محيط ورزشي و معنوي شد.
حاج حسن، ورزش را با يك يا چند آيه قرآن شروع ميكرد. سپس حديثي
ميگفت و ترجمه ميكرد. بيشتر شبها، ابراهيم را ميفرستاد وسط گود، او
ً يك ســوره قرآن، دعاي توسل و يا اشعاري
هم در يك دور ورزش، معموال
در مورد اهل بيت ميخواند و به اين ترتيب به مرشد هم كمك ميكرد.
از جملــه كارهاي مهم در اين مجموعه اين بود كه؛ هر زمان ورزش بچه ها
به اذان مغرب ميرســيد، بچه ها ورزش را قطع ميكردند و داخل همان گود
زورخانه، پشت سر حاج حسن نماز جماعت ميخواندند.
به اين ترتيب حاج حسن در آن اوضاع قبل از انقلاب، درس ايمان و اخالق
را در كنار ورزش به جوانها ميآموخت.
فرامــوش نميكنم، يكبــار بچه ها پس از ورزش در حال پوشــيدن لباس و
مشغول خداحافظي بودند. يكباره مردي سراسيمه وارد شد! بچه خردسالي را
نيز در بغل داشت.
http://eitaa.com/modafeaneharam4
شوق پرواز🕊
#سلام_برابراهیم #کتابخوانی #کتاب_سلام_برابراهیم ورزش باستاني اوايل دوران دبيرســتان بود كه ابراهي
#سلام_برابراهیم
#کتابخوانی #کتاب_سلام_برابراهیم
رنگي پريده و با صدائــي لرزان گفت: حاج حســن كمكم كن. بچهام
مريضه، دكترا جوابش كردند. داره از دستم ميره. نََفس شما حقه، تو رو خدا
دعا كنيد. تو رو خدا... بعد شروع به گريه كرد.
ابراهيم بلند شد و گفت: لباساتون رو عوض كنيد و بيائيد توي گود.
خودش هم آمد وســط گود. آن شــب ابراهيم در يك دور ورزش، دعاي
توســل را با بچه ها زمزمه كرد. بعد هم از سوزدل براي آن كودك دعا كرد.
آن مرد هم با بچه اش در گوشه اي نشسته بود و گريه ميكرد.
دو هفته بعد حاج حسن بعد از ورزش گفت: بچه ها روز جمعه ناهار دعوت
شديد! با تعجب پرسيدم: كجا !؟
گفت: بنده خدائي كه با بچه مريض آمده بود، همان آقا دعوت كرده. بعد
ادامه داد: الحمدالله مشكل بچهاش برطرف شده. دكتر هم گفته بچه ات خوب
شده. براي همين ناهار دعوت كرده.
برگشــتم و ابراهيم را نگاه کردم. مثل کسي که چيزي نشنيده، آماده رفتن
ميشد. اما من شک نداشتم، دعاي توسلي که ابراهيم با آن شور و حال عجيب
خواند کار خودش را کرده.
٭٭٭
بارها ميديدم ابراهيم، با بچه هائي که نه ظاهر مذهبي داشــتند و نه به دنبال
مسائل ديني بودند رفيق ميشــد. آنها را جذب ورزش ميکرد و به مرور به
مسجد و هيئت ميكشاند.
يکي از آنها خيلي از بقيه بدتر بود. هميشــه از خوردن مشروب و کارهاي
خالفش ميگفت! اصلاچيزي از دين نميدانســت. نه نماز و نه روزه، به هيچ
چيــز هم اهميت نميداد. حتي ميگفت: تا حالاهيچ جلســه مذهبي يا هيئت
نرفته ام. به ابراهيم گفتم: آقا ابرام اينها کي هستند دنبال خودت ميياري!؟ با
تعجب پرسيد: چطور، چي شده؟!
http://eitaa.com/modafeaneharam4
شوق پرواز🕊
#سلام_برابراهیم #کتابخوانی #کتاب_سلام_برابراهیم رنگي پريده و با صدائــي لرزان گفت: حاج حســن كمكم
#سلام_برابراهیم
#کتابخوانی#کتاب_سلام_برابراهیم
: ديشــب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شــد. بعد هم آمد وکنار من
نشست. حاج آقا داشت صحبت ميکرد. از مظلوميت امام حسين7وکارهاي
يزيد ميگفت.
اين پسرهم خيره خيره و با عصبانيت گوش ميکرد. وقتي چراغها خاموش
شد. به جاي اينکه اشك بريزه، مرتب فحشهاي ناجور به يزيد ميداد!!
ابراهيم داشت با تعجب گوش ميکرد. يكدفعه زد زير خنده. بعد هم گفت: عيبي
نداره، اين پسر تا حاال هيئت نرفته و گريه نکرده. مطمئن باش با امام حسين7
که رفيق بشه تغيير ميكنه. ما هم اگر اين بچهها رو مذهبي کنيم هنر کرديم.
دوستي ابراهيم با اين پسر به جايي رسيد که همه كارهاي اشتباهش را کنار
گذاشت. او يکي از بچه هاي خوب ورزشکار شد. چند ماه بعد و در يکي از روزهاي
عيد، همان پسر را ديدم. بعد از ورزش يک جعبه شيريني خريد و پخش کرد.
بعدگفت: رفقا من مديون همه شما هستم، من مديون آقا ابرام هستم. از خدا
خيلي ممنونم. من اگر با شما آشنا نشده بودم معلوم نبود الان کجا بودم و... .
مــا هم بــا تعجب نگاهش ميکرديم. بــا بچه ها آمديم بيــرون، توي راه به
کارهاي ابراهيم دقت ميکردم.
چقــدر زيبا يکي يکي بچه ها را جــذب ورزش ميکرد، بعد هم آنها را به
مسجد و هيئت ميکشاند و به قول خودش ميانداخت تو دامن امام حسين7.
ياد حديث پيامبر به اميرالمؤمنين7 افتادم كه فرمودند: »يا علي، اگر يک
1
نفر به واسطه تو هدايت شود از آنچه آفتاب بر آن ميتابد بالاتر است«.
٭٭٭
از ديگــر کارهائي که در مجموعه ورزش باســتاني انجام ميشــد اين بود
که بچه ها به صورت گروهــي به زورخانه هاي ديگر ميرفتند و آنجا ورزش
مي ِ کردند. يک شب ماه رمضان ما به زورخانهاي درکرج رفتيم.
http://eitaa.com/modafeaneharam4
شوق پرواز🕊
#سلام_برابراهیم #کتابخوانی#کتاب_سلام_برابراهیم : ديشــب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شــد. بعد هم آم
#سلام_برابراهیم
#کتابخوانی #کتاب_سلام_برابراهیم
شب را فراموش نميکنم. ابراهيم شعر ميخواند. دعا ميخواند و ورزش
ميکرد. مدتي طولانی بود که ابراهيم در كنارگود مشغول شناي زورخانهاي
بود. چند سري بچه هاي داخل گود عوض شدند، اما ابراهيم همچنان مشغول
شنا بود. اصلا به کسي توجه نميکرد.
پيرمردي در بالای ســكو نشســته بود و به ورزش بچه ها نگاه ميکرد. پيش
من آمد. ابراهيم را نشان داد و با ناراحتي گفت: آقا، اين جوان كيه؟! با تعجب
گفتم: چطور مگه!؟ گفت: »من كه وارد شدم، ايشان داشت شنا ميرفت. من
با تســبيح، شنا رفتنش را شمردم. تا االن هفت دور تسبيح رفته يعني هفتصدتا
شنا! تو رو خدا بيارش بالا، حالش به هم ميخوره.« وقتی ورزش تمام شد
ابراهيم اص ًال احساس خستگي نميکرد. انگار نه انگار که چهار ساعت شنا رفته!
البته ابراهيم اين کارها را براي قوي شــدن انجام ميداد. هميشــه ميگفت:
بــراي خدمت به خدا و بندگانش، بايد بدني قوي داشــته باشــيم. مرتب دعا
ميکردكه: خدايا بدنم را براي خدمت كردن به خودت قوي كن.
ابراهيم در همان ايام يك جفت ميل و سنگ بسيار سنگين براي خودش تهيه
کرد. حسابي سرزبان ها افتاده و انگشت نما شده بود. اما بعد از مدتي ديگر جلوي
بچه ها چنين کارهائي را انجام نداد! ميگفت: اين کارها عامل غرور انسان می شه.
ميگفت: مردم به دنبال اين هســتند كه چه کســي قويتر از بقيه است. من
اگر جلوي ديگران ورزشهاي سنگين را انجام دهم باعث ضايع شدن رفقايم
ميشوم. در واقع خودم را مطرح کردهام و اين کار اشتباه است.
بعد از آن وقتي مياندار ورزش بود و ميديد که شــخصي خسته شده وکم
آورده، سريع ورزش را عوض ميکرد.
اما بدن قوي ابراهيم يکبار قدرتش را نشــان داد و آن، زماني بود که ســيد
حســين طحامي قهرمان کشــتي جهــان و يکي از ارادتمندان حاج حســن به
زورخانه آمده بود و با بچه ها ورزش ميکرد.
http://eitaa.com/modafeaneharam4
‹-بسمربالشهداシ🖤!••›
یهکانالیبراتونآوردمکهمارکوتاحالا
نیاورده...!🚶🏿♂
جادارهبگمکهاینجا: تجمعبچهبسیجۍهاچریکیۅنهیئتیا..🕶✌️🏿!
اینم بدون:
اگربسیجۍواقعۍهستۍ
-''اللهمارزقناشهادت''
روبہقلبتبچسبوننہپشتموبایلت:)🌿
#بوۍانقلابمیده؛
#بارایحهیگِلوخاکهایجبهه!:)
آرهمشتی..!ツ
یهسربزنضررنمیکنی..:))!”
•🖤•↷
‹https://eitaa.com/joinchat/2612134072C2123ed54f3 ›
توپ٬تانڪ٬فشفہ٬مذهبی٬وارد٬بشہ😂🤞🏿
کانالشهیچجاشعبهندارد ..!:/⚙
🥀ٺڄمـعـ عـاݜـڨـآݩݜـہادݓـ🥀
"شهـادت"🕊
معطــل منو تو نمی ماند .....
تواگـر "سـرباز-خدا" نشوے دیگږے......👌
طبیـب دݪت که شہدا باشـند
هوای دلـت هم آسـمانے میشۅد🖤
↲منبعپروفایلهاۍمذهبۍ📿
↲منبعدلنوشتہهاۍشهدایی🙂♥️
↲پرازاستورۍهاۍخاصمذهبۍ🌸
کپی تمامی مطالب حلال و آزاده به شرط اینکه عضو کانال باشی👌☺️
https://eitaa.com/joinchat/2699362458C51869ee361
#ازبھترینڪانالهاۍ_شهدایی_ایتاس👌'!
رسممـااینجـاگـنگبـودناستوبس ... !🚶🏽♂🚬
https://eitaa.com/joinchat/1787101362C3bdba27c5a
حاجۍبـبـیـنچۍآوردمبـرات!✌️🏿⛓
پاتـوقدخترانوپسرانمـشـتۍبـیـاکہ
جانـمـونۍ!😎
دخترانفاطمۍوپسرانعلوی ..💫
هر مذهبی بههمچینکانالینیازداره😌👌🏻!'
پروفایلهایچریکیاشخیلیخفنه🌸📸(:!'
#استوریهاشمخصوصواتساپهمش🤩♥️
#عکسهایرهبرانهاشخیلیقشنگه😎📿
#رگبارۍجوینشین🌱
#وخداجویندهنگانرادوستدارد!😁
چندتاکانال آوردم برامذهبیا،حزب اللهی ها،شهدایی،عشق شهادتا،و.....
یه صلوات بفرست بزن رو هرکدوم که خواستی 👇🏻😃
اگه میخوای حزب اللهی کامل بشی🧔👇🏻
http://eitaa.com/modafeaneharam4
برای ادامه دادن راه شهدا👇🏻
@Shuhaada
کلی عکس هاوپروفایل های نظامی👮♂👇🏻
http://eitaa.com/modafeaneharam4
متن درباره شهدا👇🏻
@Shuhaada
داداش بدو بدو که جانمونی😃
اگه میخوای یه مذهبی تمام عیار شی بکوب رو پیوستن🙃
لینک ناشناس مون
👇🏻👇🏻👇🏻
نظرات،پیشنهادات ،سوالات وانتقادهاتون رو به صورت ناشناس بهمون بگید
👇🏻
https://harfeto.timefriend.net/16562615489527