eitaa logo
‹ پلاڪ‌³¹³ ›
412 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
376 ویدیو
11 فایل
‌تَہ ِمسیر غلامی ِامام‌حسین ، باید برسہ بہ ِخیابون ِنوکری امام‌زمان✨ : ) . . کپی حلالتون ، هدف‌ ِما چیز ِدیگریست ؛ کپی از [ محصول‌کانال ] لینک‌کانال حذف نشہ مشکلی‌نیست . . صحبتی‌ اگر بود : https://daigo.ir/secret/7714658805 .
مشاهده در ایتا
دانلود
‌. محمد یورش برد سمتشون و تا خورد زدتشون و بقیه همکاراش به زور عقب کشیدن ش کنار شون زد و سمتم اومد. داد زد: - خانوم همدانی . یه خانوم پلیس با وسایل دکتری اومد و روی مبل نشستم سرمو خم کردم که خون های صورت مو پاک کرد و زخم مو ضد عفونی کرو و بست. نگاهی به بازوم انداخت و باند پیچی شو عوض کرد. محمد داشت اسم ها رو می نوشت و مدام نگران نگاهش سمت من بود تا بهتر شدم بلند شدم و سمت ش رفتم پیشش جفت میزش وایسادم. بلند شد برام صندلی اورد و نشستم کنارش و نگاهی بهم انداخت و نگران گفت: - خوبی؟درد داری؟ لب زدم: - نه زیاد خوبم. سری تکون داد و اسم بعدی رو نوشت که انگار چیزی یادش اومده باشه گفت: - وایسا ببینم تو باید خونه باشی اینجا چیکار می کنی؟ اب دهنمو قورت دادم اخم هاش توی هم گره خورد و زل زد بهم منتظر جواب. ترسیده گفتم: - خوب چیزه یعنی دلم خیلی هوس بیرون کرد خودم پیاده اومدم بعد اینا تو راه منو گرفتت گ