🌷امام مهدی شناسی ۲۳🌷
🌿زیارت آل یاسین🌿
✨اَلسَّلامُ عَلَیکَ فِی آنآءِ لَیلِکَ وَ أَطرافِ نَهارِکَ/سلام بر تو در همهی ساعات شبت و در همهی لحظات و جوانب روزت✨
💠اين سلام درخواست ورود به جمع ملکوتیان است.
💠نهار به وجود مقدس پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیهما تفسیر شده است.
💠 با سلام بر حضرت، زائر تقاضای ورود به جمع ملکوتیان را دارد. با این سلام خضوع و تسلیم زائر در مقابل شریعت و دین اظهار میشود.
💠 حیات طیب، در پرتو جواب سلام حضرت نمایان میشود.
💠 «آناء» جمع «آن»، به معنای ساعت، وقت است.
💠 «اطراف»، جمع طَرَف به معنای کناره، گوشه و انتهای هر چیزی است.
💠«آناء اللیل و اطراف النهار» هر دو در قرآن به كار رفته تا برنامهی شبانهروزی بندگان را بیان كنند، اين عبارات به عبادت و نمازهای واجب و مستحب بنده اشاره دارد.
💠اين سلام به بنده اجازه ارتباط نزديك با امام را میدهد، اينكه او خود را لحظه به لحظه در خدمت امام زمان و همراه ايشان میبيند او با اين سلام هميشه در حضور است.
💠وجود مقدس امام زمان عجلاللهتعالیفرجه در طول شبانه روز به تعليم بندگان مشغول است و اين سلام بيان میدارد سلام بر امامی كه در اطراف عالم به تعلیم و تربیت بندگان مشغول است تا آنان را سير دهد و سیر را برای آنها باسهولت ميسر كند.
💠سلام به شبانه روزِ امام يعنی سلام به كسی که در جايگاه امام جماعت قرار دارد و جمع کثیری را در تمام شبانه روز از اقيانوس بیكران توحید سیراب میكند.
💠اين سلام يعنی سلام به باران رحمتي كه بندگان را از چشمه علم و معرفت خود سیراب کرده و شرایط حیات و رویش را برای آنان فراهم میکند.
#امام مهدی_شناسی
#قسمت_۲۳
#زیارت_آل_یس
جلسه ۲۶ شرح نهج الولایه.mp3
13.76M
♦️#نهجالولایه♦️
🔸 جلسه ۲۶ « شرح نهج الولایه »
🔸 ماه رمضان ۱۳۷۹ ش - حسینیه عاشقان کربلای ساری
🔸 با افاضات استاد صمدی آملی ⬆️⬆️
مدافعان ظهور
مطالعه کپشن👇👇
#قسمت_دهم
بعد از آن خواب،چند روزی کرمهای مختلف می زدم تا رد صورتم را کسی نبیند..
خودم از خودم می ترسیدم..
کم کم خانه تبدیل به جهنمی محض شد که دلیلش تفاوت عقاید و شیوه زندگی من با او بود!
من ذاتا آدم نانجیبی نبودم اما میدیدم که او بود..
به اینکه درآمدم از مسیر درست باشد معتقد بودم اما میدیدم که او نبود..
.
یکروز باهم بیرون از خانه بودیم، صدای اذان از مسجدی بلند شد..
حالش بد شد! خیلی بد..آنقدر که اصرار کرد آن محل را ترک کنیم.
این رفتار تازه ای بود..
روزها و شبها باخودم کلنجار می رفتم که چطور او را از این خانه و از سمت خودم دفع کنم..
با صدای بلند دعاهای انجیل را می خواندم..
خانه که تاریک می شد تعداد چراغ های خواب را زیاد میکردم تا رفتار او را دقیق زیر نظر داشته باشم...
همه حواسم را به رفتار او داده بودم تا شاید بتوانم آتویی بگیرم و به او بفهمانم که باید از این خانه برود.
انگار هشیار تر شده بود..
مراقب تر شده بود..
کم کم مدام به من می گفت که تو افسردگی داری!
بیا به مهمانی ها برویم شادی کنیم و سعی کنی حال و هوایت را عوض کنی.
یک روز دیدم یک شیشه مشروب از کیفش در آورد و گفت خودت را آزار نده مشروب فکر را آزاد می کند.
خلاصه که همه کار و همه شرایطی را برای به دام انداختن من به کار می گرفت.
من کلیسا رفتن را کنار نمی گذاشتم و مدام دعا می کردم. روزی هزار بار موضوع را در ذهن خودم بالا و پایین می کردم که چه کنم و چه کنم..
شبی میان این هجمه ها در حال خواندن مفاهیم دعای کمیل مشهور بودم، من بررسی ادعیه را بسیار دوست داشتم و مسایل مهمی را از میان عبارات آن ها فهمیده بودم.او خانه نبود وقتی آمد و این کتاب را در دست من دید..به سرعت به سمت آشپزخانه رفت و چاقویی آورد و گفت..این کتاب را از این خانه بیرون ببر!
تعجب کرده بودم و پر از وحشت! گفتم هرگز..!
کسی که باید از این خانه بیرون برود تویی!
چاقو را سمت من تکان می داد و باصدایی بسیار وحشتناک می گفت چرا با من همراه نمی شوی! مگر بهشت نمیخواهی! من به تو بهشت می دهم..
آن شب...عجیب ترین شب آن خانه بود...صدای کلاغ ها در آن ساعت شب..اطراف خانه می آمد..او با صدایی بسیار بلند حرف می زد و تمام تلاشش این بود که کتاب را از دست من بگیرد..
به سرعت سمت اتاق خودم دویدم..مانتو و روسری ام را برداشتم تا از خانه بیرون بروم..واقعا می ترسیدم!
#ادامه_دارد .
این داستان واقعی، برگرفته از زندگی خانوم ن.ا ازتهران است،که توسط ادمین پیج زیر نوشته شده👇
@gole_yas_313.313
به دلیل شخصی بودن این داستان، لطفا باذکر منبع کپی و نشردهید
@modafeanzuhur
https://www.instagram.com/modafe.zohor?r=nametag
🌷امام مهدی شناسی ۲۴🌷
🌿زیارت آل یاسین🌿
✨اَلسَّلامُ عَلَیکَ فِی آنآءِ لَیلِکَ وَ أَطرافِ نَهارِکَ/سلام بر تو در همهی ساعات شبت و در همهی لحظات و جوانب روزت✨
💠زائر در این سلام به نماز شب، به استغفارها و به العفو گفتنهای وجود مقدس امام زمان عجلاللهتعالیفرجه سلام میدهد.
💠 اهل دل شب را، عالم ظاهر و دنیا گفتهاند، همچنين لیل را شب غیبت و نهار را روز ظهور معنا كردهاند.
💠زائر با این سلام با امام بیعت میكند تا شب غیبت را در انتظار روز ظهورش طی كند.
💠 او با این سلام به تمام لحظات زندگی دنیایی حضرت سلام میدهد تا شاید در پرتو نام سلام وی از آفات دنیا و گرفتاریهای عالم ظاهر در امان بماند.
💠 هركس که شب و روزش را به امام تسلیم کند از دعای ايشان بهرهمند میگردد تا با اين دعا مراقبه و محاسبه خاصی نصیبش گردد.
💠گفتيم سلام به شب زندگی حضرت یعنی قدم گذاشتن در خلوتترین لحظات عمر مبارك ايشان، وجود مقدس امام زمان عجلاللهتعالیفرجه در این زمان خاص خریدار هر فرد بیدار با معرفتی است.
❤️مولایم!
من در پرده تاریکی شب پنهان میشوم تا شرمنده دستهای خالی از بندگیم نباشم.
#امام مهدی_شناسی
#قسمت_۲۴
#زیارت آل_یاسین
امید:
وصیتنامه #شهیدحاجقاسمسلیمانی( بخش اول )
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
▪️شهادت میدهم به اصول دین
🌷اشهد أن لا اله الا الله و اشهد أنّ محمداً رسول الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب و اولاده المعصومین اثنیعشر ائمّتنا و معصومیننا حجج الله.
🌷شهادت میدهم که قیامت حق است، قرآن حق است، بهشت و جهنّم حق است، سؤال و جواب حق است، معاد، عدل، امامت، نبوت حق است.
🌷خدایا! تو را سپاس میگویم بهخاطر نعمتهایت.
🌷خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجستهترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم.
اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بیبهره بودم از دوره مظلومیت علیبن ابیطالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.
🌿خداوندا ! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی.
🌿پروردگارا ! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونههای بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را ــ یعنی مجاهدین و شهدای این راه ــ به من ارزانی داشتی.
🌿خداوندا! ای قادر عزیز و ای رحمان رزّاق، پیشانی شکر شرم بر آستانت میسایم که مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع، عطر حقیقی اسلام، قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندان علیبن ابیطالب و فاطمه اطهر بهرهمند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی که در آن نور است، معنویت، بیقراری که در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی که آرامش و معنویت داد.
🌿خداوندا، تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهلبیت و پیوسته در مسیر پاکی بهرهمند نمودی. از تو عاجزانه میخواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهرهمند فرما.🌿
صمدی املی