eitaa logo
مدافعان ظهور
393 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
74 فایل
ارتباط با خادم کانال @alishh.. با به اشتراک گذاشتن لینک کانال مدافعان ظهور،در ثواب راه اندازی آن و نشر مطالب شریک باشید ★ به بهانه یه لبخند مهدی فاطمه★ لینک کانال در پیام رسان ایتا👇 @modafeanzuhur ویا https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلامتی و تعجیل در فرج
جلسه ۲۴ شرح نهج الولایه.mp3
16.83M
♦️♦️ 🔸 جلسه ۲۴ « شرح نهج الولایه » 🔸 ماه رمضان ۱۳۷۹ ش - حسینیه عاشقان کربلای ساری 🔸 با افاضات استاد صمدی آملی ⬆️⬆️
فصل۳ ادعای محمود تارابی قسمت۳۶ متن زیر مطالعه شود⬇️⬇️
مدافعان ظهور
#مدعیان_دروغین_مهدویت فصل۳ ادعای محمود تارابی قسمت۳۶ متن زیر مطالعه شود⬇️⬇️
فصل۳ ادعای محمود تارابی قسمت۳۶ زمینه ظهور این مهدی دروغین حضور مغولان و بیداد آنان از یک طرف و جهل و بی فرهنگی مردم از سوی دیگر بود. محمود تارابی (مهدی دروغین)در سال ۶۳۶ خروج نمود و مدعی بود جنیان و پریان با او سخن می گویند و از غیب به او خبر می رسانند. بسیاری از عوام الناس فریب ظاهر سازی و شعبده بازی او را خوردند و به او پیوستند. در نهایت از مردم دعوت عمومی به مقابله و جنگ با مغولان نمود و توانست پیروزی های نسبی نیز به دست آورد اما در نهایت مغولان از هر طرف به وی هجوم آوردند و او و معتقدان به او را – که سلاحی به همراه نداشتند و شاید این هم از دعاوی ایشان بود که سلاحی به آنان کارگر نیست – نابود نمودند. (ر.ک: تاریخ جهانگشای جوینی، ج ۱، ص ۸۶-۸۹) در برخی منابع نیز از او با نام «دارابی» یاد شده است که در سال ۶۳۷ در بخارا سر به شورش برداشت. همچنین او را یک عجمی متصوف دانسته اند که با انواع شعبده آشنا بود و خویش را ملقب به مهدی نموده بود. وی مدعی بود که قادر بر نابودی مغولان است و بدون سلاح و تنها با قدرت الهی می تواند آنان را از بین ببرد. شمار زیادی به او پیوستند و وی با سپاهی که داشت بر حاکم بخارا شورید و او و سپاهیانش را از میان برداشت. خبر به «جرماغون مغول» رسید و سپاه او با سپاه هزار نفری «ابوالکرم» مواجه شد. تارابی یا دارابی گفته بود کسی سلاح در بر نگیرد لذا در این نبرد تنها اندکی از آنان نجات یافته و بقیه به چنگال مرگ فرورفتند. گفته شده است که شمار آنها شصت هزار تن بوده است. (ر.ک: الحوادث الجامعه، ص ۱۰۸ و ۱۰۹) #shia #عدالت_در_اسلام @modafeanzuhur
🌷امام مهدی شناسی ۲۳🌷 🌿زیارت آل یاسین🌿 ✨اَلسَّلامُ عَلَیکَ فِی آنآءِ لَیلِکَ وَ أَطرافِ نَهارِکَ/سلام بر تو در همه‌ی ساعات شبت و در همه‌ی لحظات و جوانب روزت✨ 💠اين سلام درخواست ورود به جمع ملکوتیان است. 💠نهار به وجود مقدس پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیهما تفسیر شده است. 💠 با سلام بر حضرت، زائر تقاضای ورود به جمع ملکوتیان را دارد. با این سلام خضوع و تسلیم زائر در مقابل شریعت و دین اظهار می‌شود.   💠 حیات طیب، در پرتو جواب سلام حضرت نمایان می‌شود. 💠 «آناء» جمع «آن»، به معنای ساعت‌، وقت‌ است. 💠 «اطراف»، جمع طَرَف به معنای کناره‌، گوشه‌ و انتهای هر چیزی است. 💠«آناء اللیل و اطراف النهار» هر دو در قرآن به كار رفته تا برنامه‌‌ی شبانه‌روزی بندگان را بیان كنند، اين عبارات به عبادت و نمازهای واجب و مستحب بنده اشاره دارد. 💠اين سلام به بنده اجازه ارتباط نزديك با امام را می‌دهد، اينكه او خود را لحظه به لحظه در خدمت امام زمان و همراه ايشان می‌بيند او با اين سلام هميشه در حضور است. 💠وجود مقدس امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه در طول شبانه روز به تعليم بندگان مشغول است و اين سلام بيان می‌دارد سلام بر امامی كه در اطراف عالم به تعلیم و تربیت بندگان مشغول است تا آنان را سير دهد و سیر را برای آنها باسهولت ميسر كند‌. 💠سلام به شبانه روزِ امام يعنی سلام به كسی که در جايگاه امام جماعت قرار دارد و جمع کثیری را در تمام شبانه روز از اقيانوس بی‌كران توحید سیراب می‌كند. 💠اين سلام يعنی سلام به باران رحمتي كه بندگان را از چشمه علم و معرفت خود سیراب کرده و شرایط حیات و رویش را برای آنان فراهم می‌کند. ‌‌ مهدی_شناسی ۲۳
جلسه ۲۶ شرح نهج الولایه.mp3
13.76M
♦️♦️ 🔸 جلسه ۲۶ « شرح نهج الولایه » 🔸 ماه رمضان ۱۳۷۹ ش - حسینیه عاشقان کربلای ساری 🔸 با افاضات استاد صمدی آملی ⬆️⬆️
مطالعه کپشن👇👇
مدافعان ظهور
مطالعه کپشن👇👇
بعد از آن خواب،چند روزی کرمهای مختلف می زدم تا رد صورتم را کسی نبیند.. خودم از خودم می ترسیدم.. کم کم خانه تبدیل به جهنمی محض شد که دلیلش تفاوت عقاید و شیوه زندگی من با او بود! من ذاتا آدم نانجیبی نبودم اما میدیدم که او بود.. به اینکه درآمدم از مسیر درست باشد معتقد بودم اما میدیدم که او نبود.. . یکروز باهم بیرون از خانه بودیم، صدای اذان از مسجدی بلند شد.. حالش بد شد! خیلی بد..آنقدر که اصرار کرد آن محل را ترک کنیم. این رفتار تازه ای بود.. روزها و شبها باخودم کلنجار می رفتم که چطور او را از این خانه و از سمت خودم دفع کنم.. با صدای بلند دعاهای انجیل را می خواندم.. خانه که تاریک می شد تعداد چراغ های خواب را زیاد میکردم تا رفتار او را دقیق زیر نظر داشته باشم... همه حواسم را به رفتار او داده بودم تا شاید بتوانم آتویی بگیرم و به او بفهمانم که باید از این خانه برود. انگار هشیار تر شده بود.. مراقب تر شده بود.. کم کم مدام به من می گفت که تو افسردگی داری! بیا به مهمانی ها برویم شادی کنیم و سعی کنی حال و هوایت را عوض کنی. یک روز دیدم یک شیشه مشروب از کیفش در آورد و گفت خودت را آزار نده مشروب فکر را آزاد می کند. خلاصه که همه کار و همه شرایطی را برای به دام انداختن من به کار می گرفت. من کلیسا رفتن را کنار نمی گذاشتم و مدام دعا می کردم. روزی هزار بار موضوع را در ذهن خودم بالا و پایین می کردم که چه کنم و چه کنم.. شبی میان این هجمه ها در حال خواندن مفاهیم دعای کمیل مشهور بودم، من بررسی ادعیه را بسیار دوست داشتم و مسایل مهمی را از میان عبارات آن ها فهمیده بودم.او خانه نبود وقتی آمد و این کتاب را در دست من دید..به سرعت به سمت آشپزخانه رفت و چاقویی آورد و گفت..این کتاب را از این خانه بیرون ببر! تعجب کرده بودم و پر از وحشت! گفتم هرگز..! کسی که باید از این خانه بیرون برود تویی! چاقو را سمت من تکان می داد و باصدایی بسیار وحشتناک می گفت چرا با من همراه نمی شوی! مگر بهشت نمیخواهی! من به تو بهشت می دهم.. آن شب...عجیب ترین شب آن خانه بود...صدای کلاغ ها در آن ساعت شب..اطراف خانه می آمد..او با صدایی بسیار بلند حرف می زد و تمام تلاشش این بود که کتاب را از دست من بگیرد.. به سرعت سمت اتاق خودم دویدم..مانتو و روسری ام را برداشتم تا از خانه بیرون بروم..واقعا می ترسیدم! . این داستان واقعی، برگرفته از زندگی خانوم ن.ا ازتهران است،که توسط ادمین پیج زیر نوشته شده👇 @gole_yas_313.313 به دلیل شخصی بودن این داستان، لطفا باذکر منبع کپی و نشردهید @modafeanzuhur https://www.instagram.com/modafe.zohor?r=nametag
🌷امام مهدی شناسی ۲۴🌷 🌿زیارت آل یاسین🌿 ✨اَلسَّلامُ عَلَیکَ فِی آنآءِ لَیلِکَ وَ أَطرافِ نَهارِکَ/سلام بر تو در همه‌ی ساعات شبت و در همه‌ی لحظات و جوانب روزت✨ 💠زائر در این سلام به نماز شب، به استغفارها و به العفو گفتن‌های وجود مقدس امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه سلام می‌دهد. 💠 اهل دل شب را، عالم ظاهر و دنیا گفته‌اند، همچنين لیل را شب غیبت و نهار را روز ظهور معنا كرده‌اند. 💠زائر با این سلام با امام بیعت می‌كند تا شب غیبت را در انتظار روز ظهورش طی كند. 💠 او با این سلام به تمام لحظات زندگی دنیایی حضرت سلام می‌دهد تا شاید در پرتو نام سلام وی از آفات دنیا و گرفتاری‌های عالم ظاهر در امان بماند. 💠 هركس که شب و روزش را به امام تسلیم کند از دعای ايشان بهره‌مند می‌گردد تا با اين دعا مراقبه و محاسبه خاصی نصیبش گردد. 💠گفتيم سلام به شب زندگی حضرت یعنی قدم گذاشتن در خلوت‌ترین لحظات عمر مبارك ايشان، وجود مقدس امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه در این زمان خاص خریدار هر فرد بیدار با معرفتی است. ❤️مولایم! من در پرده تاریکی شب پنهان می‌شوم تا شرمنده دست‌های خالی از بندگیم نباشم. ‌‌ مهدی_شناسی ۲۴ آل_یاسین
امید: وصیت‌نامه ( بخش اول ) 🌷بسم الله الرحمن الرحیم ▪️شهادت می‌دهم به اصول دین 🌷اشهد أن لا اله الا الله و اشهد أنّ محمداً رسول الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب و اولاده المعصومین اثنی‌عشر ائمّتنا و معصومیننا حجج الله. 🌷شهادت می‌دهم که قیامت حق است، قرآن حق است، بهشت و جهنّم حق است، سؤال و جواب حق است، معاد، عدل، امامت، نبوت حق است. 🌷خدایا! تو را سپاس می‌گویم به‌خاطر نعمتهایت. 🌷خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته‌ترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم. اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بی‌بهره بودم از دوره مظلومیت علی‌بن ابی‌طالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند. 🌿خداوندا ! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی. 🌿پروردگارا ! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونه‌های بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را ــ یعنی مجاهدین و شهدای این راه ــ به من ارزانی داشتی. 🌿خداوندا! ای قادر عزیز و ای رحمان رزّاق، پیشانی شکر شرم بر آستانت می‌سایم که مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع، عطر حقیقی اسلام، قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندان علی‌بن ابی‌طالب و فاطمه اطهر بهره‌مند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی که در آن نور است، معنویت، بیقراری که در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی که آرامش و معنویت داد. 🌿خداوندا، تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهل‌بیت و پیوسته در مسیر پاکی بهره‌مند نمودی. از تو عاجزانه می‌خواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهره‌مند فرما.🌿 صمدی املی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🎧 گریه نکن میگُذرد این شب مِحنتت بار یوسُف تو شُهره شود بر سر هربازار 💠تقدیم به سردار سرافراز سپاه اسلام، سیّـدالشهـدا مقاومت ، شهید سلیمانی. اَللّھُــمَ صَّــلْ علٰـےمُحَمَّــدِﷺ وَآل مُحَمَّــدﷺ وَ؏َجْــــل فَرَجَهُــــم بحقّ خانم زینب سلام الله🌹 🖤🕊
جلسه ۲۷ شرح نهج الولایه.mp3
14.53M
♦️♦️ 🔸 جلسه ۲۷ « شرح نهج الولایه » 🔸 ماه رمضان ۱۳۷۹ ش - حسینیه عاشقان کربلای ساری 🔸 با افاضات استاد صمدی آملی ⬆️⬆️
مدافعان ظهور
✳️ ( بخش اول ) 🌷بسم الله الرحمن الرحیم ▪️شهادت می‌دهم به اصول دین ▪️اشهد أن لا اله الا الله و اشهد أنّ محمداً رسول الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب و اولاده المعصومین اثنی‌عشر ائمّتنا و معصومیننا حجج الله. ▪️شهادت می‌دهم که قیامت حق است، قرآن حق است، بهشت و جهنّم حق است، سؤال و جواب حق است، معاد، عدل، امامت، نبوت حق است. ▪️خدایا! تو را سپاس می‌گویم به‌خاطر نعمتهایت. ▪️خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته‌ترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم. اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بی‌بهره بودم از دوره مظلومیت علی‌بن ابی‌طالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند. 🔸خداوندا ! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی. 🔸پروردگارا ! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونه‌های بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را ــ یعنی مجاهدین و شهدای این راه ــ به من ارزانی داشتی. 🔸خداوندا! ای قادر عزیز و ای رحمان رزّاق، پیشانی شکر شرم بر آستانت می‌سایم که مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع، عطر حقیقی اسلام، قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندان علی‌بن ابی‌طالب و فاطمه اطهر بهره‌مند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی که در آن نور است، معنویت، بیقراری که در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی که آرامش و معنویت داد. 🔸خداوندا، تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهل‌بیت و پیوسته در مسیر پاکی بهره‌مند نمودی. از تو عاجزانه می‌خواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهره‌مند فرما. https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
فصل۳ ادعای قاضی شرف الدین ابراهیم قسمت۳۷ متن زیر مطالعه شود👇👇
مدافعان ظهور
#مدعیان_دروغین_مهدویت فصل۳ ادعای قاضی شرف الدین ابراهیم قسمت۳۷ متن زیر مطالعه شود👇👇
فصل۳ ادعای قاضی شرف الدین ابراهیم قسمت۳۷ از منابع تاریخی استفاده می شود که قاضی شرف الدین به حسب ظاهر سیدی عظیم الشان بوده است. مدتی از شیراز، وطن خود مهاجرت نمود و در خراسان اقامت کرد. به علت زهد و پرهیز و ریاضتی که به حسب ظاهر داشت گروهی دست ارادت به او دادند و از او کرامات متعددی نقل کردند. هنگامی که از خراسان به شیراز بازگشت کرد در میان راه آغاز دعوت نمود و خود را مهدی موعود خواند و عده ای به او ملحق شدند. به هر اقامتگاهی که می رسید طایفه ای با وی همراه می شدند. درباره قاضی شرف الدین شایعات بالا گرفت و گفته شد که از درون مردم خبر می دهد؛ مردم نیز بر آن افزودند و گفتند: «مشتی سنگریزه از زمین بر می دارد، دعائی بر آن می دمد و هر یک را تبدیل به سواری زره پوش و مسلح می گرداند!» بالاخره سید با لشگری به قصد تصرف شیراز خروج نمود. حاکم شیراز با لشگری از مغول به مصاف او آمدند و نزدیک پل «کوار» دو سپاه به هم رسیدند. در زبانها افتاده بود که سید غیر از این لشگر ظاهر، لشگر عظیم پنهانی دارد و هر کس که به قصد ایشان سلاحی بچرخاند فلج می شود. به همین جهت در ابتدای امر هیچ کس یارای جنگ نداشت تا اینکه در نهایت برخی افراد، ترسان و لرزان دست به سلاح بردند و تیری انداختند و فلج نشدند. بدین سان سپاه مغول جرات یافت و به قلب لشگر سید زد. خود او نیز که در لشگر بود تکبیر گویان بر مغولان حمله کرد. بسیاری از مریدانش گریختند و ما بقی و از جمله خود این مهدی دروغین به دست سپاه مغولان کشته شدند. (ر.ک: تحریر تاریخ وصاف، ص ۱۱۰ و ریاض الفردوس خانی، ص ۲۷۱ و تاریخ روضه الصفا، ج ۴، ص ۳۶۲۴) #shia #عدالت_در_اسلام @modafeanzuhur