eitaa logo
مدافعان ظهور
393 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
74 فایل
ارتباط با خادم کانال @alishh.. با به اشتراک گذاشتن لینک کانال مدافعان ظهور،در ثواب راه اندازی آن و نشر مطالب شریک باشید ★ به بهانه یه لبخند مهدی فاطمه★ لینک کانال در پیام رسان ایتا👇 @modafeanzuhur ویا https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مشاهده در ایتا
دانلود
مطالعه کپشن👇👇
مدافعان ظهور
مطالعه کپشن👇👇
من اهل ساز وموسیقی سنتی بودم و او ازاهالی رکوئیم(موسیقی مرگ). کم کم نوای موسیقی ما درخانه نیز دو تضاد مشهود بود. ازپیچیدن این صدا درخانه اعصاب من بهم می ریخت. به من طعنه می زد! خودش را روشنفکر وامروزی می دانست و من را قدیمی! امامشکل این مسایل نبود. اوبه دنبال ایرادگیری دراین موارد بود تا میخش را درجای دیگر بکوباند. این ماجرا حدودیکسال طول کشید.. داستانهای زیادی با او داشتم تا اینکه.. شبی خواب دیدم که مانند زنی وحشت زده درحال دویدن درکوچه هایی تاریک هستم.. انقدر فضا تاریک و ترسناک بود که اندازه نداشت. صدایی وحشتناک می گفت..فرار نکن..نوه سیدما تو را رها نمی کنیم تا تو را زمین بزنیم.. این جملات را چندبار تکرار کرد.. من ازترس درخانه ای را کوبیدم. زنی در را باز کرد و به من گفت: یکی ازما داخل خانه تو هست.. بهتر هست که با ما باشی..یکباره سمت من آمد.. من وحشت زده از خواب پریدم.. احساس کردم صورتم می سوزد.. سریع بلندشدم وبه سمت دستشویی رفتم چراغ را زدم.. صورتم را دیدم که سه چنگ در هر طرفش خورده.. هم خانه ام بلندشد و به سمت من آمد.. یکهو گفت:یامسیح آنقدرشوکه بودم که خدا می داند.. ماجرای خواب را کامل برایش نگفتم.. دیگر از آن روز از اومی ترسیدم.. وقتی نزدیکتر میشد تاحرفی بزند یا کاری داشت. قلبم دردمی گرفت..دمای بدنم بالا می رفت. صدای درون خواب..چهره ترسناک زنی که دیده بودم لحظه ای ازذهن من بیرون نمی رفت. دوکلمه در این خواب مرا به فکر می برد.. _یکی ازما!...وسید! این خواب را فکر کنم اوایل ماه رجب دیدم. درطول سالهایی که درباره دین پرس و جو می کردم..حدود 7بار قرآن ویکبار تفاسیرالمیزان و نمونه را خوانده بودم..صحیفه سجادیه، نهج البلاغه وادعیه مفاتیح الجنان را نیز برای بررسی مطالعه کرده بودم. می دانستم که مباحث شیطان دراسلام پررنگ است و به آن اعتقاد دارند. درمسیحیت نیز شیطان را شریری میدانند که میتواند به انسان نزدیک شود اما.. تصور کنید..هرقدر هم که مطالعه کرده باشید..فیلم دیده باشید..ماجرا شنیده باشید..اینکه بخواهیدباور کنید آن کسی که روبروی شما است و یکسال و اندی است با او زندگی می کنید..شیطان است..خیلی خیلی سخت است. . این داستان واقعی، برگرفته از زندگی خانوم ن.ا ازتهران است،که توسط ادمین پیج زیر نوشته شده👇 @gole_yas_313.313 به دلیل شخصی بودن این داستان، لطفا باذکر منبع کپی و نشردهید . @Mahdiyavaranim @modafeanzuhur https://www.instagram.com/modafe.zohor?r=nametag
امید: 🔴نمایه کاربران فضای مجازی به تصویر قهرمان ملی ایران مزین شد 🔸 در آستانه شهادت حاج قاسم سلیمانی، قهرمان آزادی‌خواهان جهان کاربران شبکه‌های اجتماعی در پویشی نمایه (تصویر پروفایل) خود را به تصویر شهید سلیمانی تغییر داده‌اند 🔸 مرور صفحات مجازی نشان می‌دهد این موج مردمی از ابتدای دی‌ماه آغازشده و به نظر می‌رسد تا اواخر دی‌ماه ادامه داشته باشد 🔸تغییر هماهنگ تصویر نمایه یکی از راه‌های مرسوم، ساده و موثر برای موج‌آفرینی در فضای مجازی است. ⭐️
سلام بر تو ای مولایی که در شب تیره غیبت، همه از تو نور می جویند؛ و در روز ظهورت، همه با آفتاب تو راه بندگی را میپویند. السلام علیک فی آنآء لیلک و اطراف نهارک..."
🌷امام مهدی شناسی ۲۲🌷 ✨اَلسَّلامُ عَلَیکَ فِی آنآءِ لَیلِکَ✨ 💠 شبِ غیبت، مقدمه و زمینه‌ی روز ظهور است. 💠 چنان‌چه انسان از آزمایشات و ابتلائات غیبت به سلامت عبور کند، حلاوت و شیرینی زمان ظهور را با جان و دل درمی‌یابد. 💠 به میزان پیوست با امام، امور زندگی انسان تنظیم شده، زمان غیبت به زمان جلوه‌گری امام، یعنی زمان ظهور تبدیل می‌گردد. 💠 در شب غیبت که سرشار از رموز و اسرار بوده و در روز ظهور که آشکار شدن حقیقت و واقعیت برای انسان در بالاترین مرتبه است، امام نور افشانی خاصی دارد. 💠 با تمسک به ولایت، شب غیبت و روز ظهور برای زائر یکسان است. 💠انسان گاه در شب غیبت از اسرار و حقایق بی‌اطلاع بوده و گاه در روز ظهور پرده‌برداری برای او صورت می‌گیرد که در هر دو صورت تسلیم مولای خود است. 💠در این سلام، زائر خواستار سلامت دین و اعتقادات خود در زمان غیبت است تا توانایی او در ابتلائات این زمان افزون گردد. 💠 به فرموده آیت‌الله الهی طباطبائی، امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه *دو نوع ظهور* دارند: 🔷 ۱- ظهور فردی 🔷 ۲- ظهور اجتماعی 💠 زائر با تقویت اعتقادات همچنین با خضوع و خشوع تام در مقابل امام در ظهور فردی، زمینه ظهور اجتماعی را فراهم می‌کند. ‌‌ مهدی_شناسی ۲۲ 🌿☘🌿
🌷امام مهدی شناسی 🌷 🔷اسامی امام زمان عج الله فرجه🔷 🌹مطهِّرُ الارض🌹 🍃ما در بعضي از زيارات حضرت حجت را مطهر الارض خطاب مي‌كنيم. يعني كسي كه زمين توسط وجود مقدس ايشان از هر رجس و آلودگي پاك و تطهير مي‌شود. 🍃 ذكر اين نام بعد از نام مهدي حضرت از آن جهت است كه اگر يوسف فاطمه با نام مهدي خويش از اسرار وجودي ما پرده برداري مي‌كند مخصوصاً از اسراري كه سرشكستگي و شرمندگي ما را به دنبال دارد و ايشان از ديدن و شنيدن اسرار نازيباي ما رنجيده خاطر مي‌شوند اما هيچ كس به غير از مطهر الارض قدرت پيراستن زمين وجودي ما را ندارد. تنها توسل به دامن مطهر الارض سبب مي‌شود تا ما از هر رجس و آلودگي تطهير شويم و چون از آلودگيها رها گرديم ديگر شرمند‌ه‌ي نام مهدي حضرت نخواهيم بود. 🍃جالب اين جاست كه كار حضرت تطهير كردن هر روح آلوده به گناهي است و اين تطهير چون در باب تفعيل به كار رفته است از تدريج سخن مي‌گويد.يعني تطهير به يكباره صورت نمي‌گيرد. بلكه آرام، آرام و تدريجي روح و قلب ما را از آلودگي‌ها پاك مي‌كند. 🍃 زيرا مداواي روح آلوده به گناه بايد برابر با ظرفيت فرد باشد و تنها حضرت از ميزان ظرفيت پذيرش افراد آگاهند. ايشان از میزان نياز ما آگاهند، نياز درون افراد سرّي است كه تنها مهدي از آن باخبر است. 🍃با اين توضيحات ما به دو نام (مهدي و مطهر الارض) حضرت متوسل مي‌شويم تا ايشان با جلوه‌ي مطهر الارضي خويش ما را از رجس و آلودگي‌ها رها كنند و با نام مهدي نيازهاي دروني‌مان را برآورده سازند‌. 🍃 اگر ما القاب و اسماء حضرت را بشناسيم و رابطه‌ي هريك از آنها را با يكديگر بدانيم و براي هر درخواستي به نامي خاص متوسل شويم بي‌شك بسياري از نيازهايمان پاسخ داده مي‌شد. مهدی_شناسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلامتی و تعجیل در فرج
جلسه ۲۴ شرح نهج الولایه.mp3
16.83M
♦️♦️ 🔸 جلسه ۲۴ « شرح نهج الولایه » 🔸 ماه رمضان ۱۳۷۹ ش - حسینیه عاشقان کربلای ساری 🔸 با افاضات استاد صمدی آملی ⬆️⬆️
فصل۳ ادعای محمود تارابی قسمت۳۶ متن زیر مطالعه شود⬇️⬇️
مدافعان ظهور
#مدعیان_دروغین_مهدویت فصل۳ ادعای محمود تارابی قسمت۳۶ متن زیر مطالعه شود⬇️⬇️
فصل۳ ادعای محمود تارابی قسمت۳۶ زمینه ظهور این مهدی دروغین حضور مغولان و بیداد آنان از یک طرف و جهل و بی فرهنگی مردم از سوی دیگر بود. محمود تارابی (مهدی دروغین)در سال ۶۳۶ خروج نمود و مدعی بود جنیان و پریان با او سخن می گویند و از غیب به او خبر می رسانند. بسیاری از عوام الناس فریب ظاهر سازی و شعبده بازی او را خوردند و به او پیوستند. در نهایت از مردم دعوت عمومی به مقابله و جنگ با مغولان نمود و توانست پیروزی های نسبی نیز به دست آورد اما در نهایت مغولان از هر طرف به وی هجوم آوردند و او و معتقدان به او را – که سلاحی به همراه نداشتند و شاید این هم از دعاوی ایشان بود که سلاحی به آنان کارگر نیست – نابود نمودند. (ر.ک: تاریخ جهانگشای جوینی، ج ۱، ص ۸۶-۸۹) در برخی منابع نیز از او با نام «دارابی» یاد شده است که در سال ۶۳۷ در بخارا سر به شورش برداشت. همچنین او را یک عجمی متصوف دانسته اند که با انواع شعبده آشنا بود و خویش را ملقب به مهدی نموده بود. وی مدعی بود که قادر بر نابودی مغولان است و بدون سلاح و تنها با قدرت الهی می تواند آنان را از بین ببرد. شمار زیادی به او پیوستند و وی با سپاهی که داشت بر حاکم بخارا شورید و او و سپاهیانش را از میان برداشت. خبر به «جرماغون مغول» رسید و سپاه او با سپاه هزار نفری «ابوالکرم» مواجه شد. تارابی یا دارابی گفته بود کسی سلاح در بر نگیرد لذا در این نبرد تنها اندکی از آنان نجات یافته و بقیه به چنگال مرگ فرورفتند. گفته شده است که شمار آنها شصت هزار تن بوده است. (ر.ک: الحوادث الجامعه، ص ۱۰۸ و ۱۰۹) #shia #عدالت_در_اسلام @modafeanzuhur
🌷امام مهدی شناسی ۲۳🌷 🌿زیارت آل یاسین🌿 ✨اَلسَّلامُ عَلَیکَ فِی آنآءِ لَیلِکَ وَ أَطرافِ نَهارِکَ/سلام بر تو در همه‌ی ساعات شبت و در همه‌ی لحظات و جوانب روزت✨ 💠اين سلام درخواست ورود به جمع ملکوتیان است. 💠نهار به وجود مقدس پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیهما تفسیر شده است. 💠 با سلام بر حضرت، زائر تقاضای ورود به جمع ملکوتیان را دارد. با این سلام خضوع و تسلیم زائر در مقابل شریعت و دین اظهار می‌شود.   💠 حیات طیب، در پرتو جواب سلام حضرت نمایان می‌شود. 💠 «آناء» جمع «آن»، به معنای ساعت‌، وقت‌ است. 💠 «اطراف»، جمع طَرَف به معنای کناره‌، گوشه‌ و انتهای هر چیزی است. 💠«آناء اللیل و اطراف النهار» هر دو در قرآن به كار رفته تا برنامه‌‌ی شبانه‌روزی بندگان را بیان كنند، اين عبارات به عبادت و نمازهای واجب و مستحب بنده اشاره دارد. 💠اين سلام به بنده اجازه ارتباط نزديك با امام را می‌دهد، اينكه او خود را لحظه به لحظه در خدمت امام زمان و همراه ايشان می‌بيند او با اين سلام هميشه در حضور است. 💠وجود مقدس امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه در طول شبانه روز به تعليم بندگان مشغول است و اين سلام بيان می‌دارد سلام بر امامی كه در اطراف عالم به تعلیم و تربیت بندگان مشغول است تا آنان را سير دهد و سیر را برای آنها باسهولت ميسر كند‌. 💠سلام به شبانه روزِ امام يعنی سلام به كسی که در جايگاه امام جماعت قرار دارد و جمع کثیری را در تمام شبانه روز از اقيانوس بی‌كران توحید سیراب می‌كند. 💠اين سلام يعنی سلام به باران رحمتي كه بندگان را از چشمه علم و معرفت خود سیراب کرده و شرایط حیات و رویش را برای آنان فراهم می‌کند. ‌‌ مهدی_شناسی ۲۳
جلسه ۲۶ شرح نهج الولایه.mp3
13.76M
♦️♦️ 🔸 جلسه ۲۶ « شرح نهج الولایه » 🔸 ماه رمضان ۱۳۷۹ ش - حسینیه عاشقان کربلای ساری 🔸 با افاضات استاد صمدی آملی ⬆️⬆️
مطالعه کپشن👇👇
مدافعان ظهور
مطالعه کپشن👇👇
بعد از آن خواب،چند روزی کرمهای مختلف می زدم تا رد صورتم را کسی نبیند.. خودم از خودم می ترسیدم.. کم کم خانه تبدیل به جهنمی محض شد که دلیلش تفاوت عقاید و شیوه زندگی من با او بود! من ذاتا آدم نانجیبی نبودم اما میدیدم که او بود.. به اینکه درآمدم از مسیر درست باشد معتقد بودم اما میدیدم که او نبود.. . یکروز باهم بیرون از خانه بودیم، صدای اذان از مسجدی بلند شد.. حالش بد شد! خیلی بد..آنقدر که اصرار کرد آن محل را ترک کنیم. این رفتار تازه ای بود.. روزها و شبها باخودم کلنجار می رفتم که چطور او را از این خانه و از سمت خودم دفع کنم.. با صدای بلند دعاهای انجیل را می خواندم.. خانه که تاریک می شد تعداد چراغ های خواب را زیاد میکردم تا رفتار او را دقیق زیر نظر داشته باشم... همه حواسم را به رفتار او داده بودم تا شاید بتوانم آتویی بگیرم و به او بفهمانم که باید از این خانه برود. انگار هشیار تر شده بود.. مراقب تر شده بود.. کم کم مدام به من می گفت که تو افسردگی داری! بیا به مهمانی ها برویم شادی کنیم و سعی کنی حال و هوایت را عوض کنی. یک روز دیدم یک شیشه مشروب از کیفش در آورد و گفت خودت را آزار نده مشروب فکر را آزاد می کند. خلاصه که همه کار و همه شرایطی را برای به دام انداختن من به کار می گرفت. من کلیسا رفتن را کنار نمی گذاشتم و مدام دعا می کردم. روزی هزار بار موضوع را در ذهن خودم بالا و پایین می کردم که چه کنم و چه کنم.. شبی میان این هجمه ها در حال خواندن مفاهیم دعای کمیل مشهور بودم، من بررسی ادعیه را بسیار دوست داشتم و مسایل مهمی را از میان عبارات آن ها فهمیده بودم.او خانه نبود وقتی آمد و این کتاب را در دست من دید..به سرعت به سمت آشپزخانه رفت و چاقویی آورد و گفت..این کتاب را از این خانه بیرون ببر! تعجب کرده بودم و پر از وحشت! گفتم هرگز..! کسی که باید از این خانه بیرون برود تویی! چاقو را سمت من تکان می داد و باصدایی بسیار وحشتناک می گفت چرا با من همراه نمی شوی! مگر بهشت نمیخواهی! من به تو بهشت می دهم.. آن شب...عجیب ترین شب آن خانه بود...صدای کلاغ ها در آن ساعت شب..اطراف خانه می آمد..او با صدایی بسیار بلند حرف می زد و تمام تلاشش این بود که کتاب را از دست من بگیرد.. به سرعت سمت اتاق خودم دویدم..مانتو و روسری ام را برداشتم تا از خانه بیرون بروم..واقعا می ترسیدم! . این داستان واقعی، برگرفته از زندگی خانوم ن.ا ازتهران است،که توسط ادمین پیج زیر نوشته شده👇 @gole_yas_313.313 به دلیل شخصی بودن این داستان، لطفا باذکر منبع کپی و نشردهید @modafeanzuhur https://www.instagram.com/modafe.zohor?r=nametag