eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ یوسف: خدا عقلتون بده. مسیح: میترسم خودت به دردش دچار بشی برادِر من... **************** مثل آن روزهای بعد از سیدمهدی و روزهای قبل از ارمیا، همه جمع بودند. محبوبه خانم هم دلش به اینها خوش بود. مریم خجالت میکشید؛ نمیدانست این جمع وصله های ناجوری بودند که جور شدند. محمدصادق احساس مردانگی میکردخود را از جمع بچه ها بیرون کشیده بود، او مرد خانه اش بود دیگر! زهرای کوچک مریم هم با مهدی و زینب کوچولو مشغول بود. مسیح چشمانش را غلاف کرده بود و یوسف هم سر به سرش میگذاشت؛ محبوبه خانم لبخندی به حجاب و حیای مسیح زد. مریم را دختربرازنده ای دیده بود و دلش میخواست مادری کند. مادر که باشی، مادری را خوب بلدی. سید محمد نیامده بود، اما سایه بود و دلتنگی برای همسر شیفت در بیمارستان داشته که عجیب نیست؛ عشق که بیاید، لحظه هایت همه دلتنگیاست. بیچاره فخر السادات! چه میکشد از دوری همه ی خانواده اش؟ آن هم تنها در آن شهر و دور از تنها باقیمانده ی خانواده اش! بیچاره هیچوقت نمیتوانست ازدواج کند؛ اگر روزی قصدش را میکرد باید به عقد برادر شوهرش درمی آمد که او خود زن و بچه داشت. ازدواج برای فخر السادات چیزی محال بود و محال؛ ولی تنهایی های او را چه کسی پر میکرد؟ باید سر فاصله تصمیمی گرفته میشد. دورهمی خوبی بود و حداقل دلتنگی مسیح را کم کرد. آیه را از بیحوصلگی درآورد و زینب را از گوشه نشینی و سکوت نجات داد. آخر شب که همه رفتند آیه به رها گفت: _چند روزه میبینم وقتی داره با اسباب بازیها بازی میکنه همهش دعواشون میکنه، گاهی دست و پای عروسکاشو میَکنه، یکی از عروسکا رو کچل کرده. همه ی موهاشو َکنده! رها سری به تأسف تکان داد: ⏪ ... 📝 @modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ _خودت باید فهمیده باشی که دخترت افسردگی گرفته؛ تا دیر نشده به خودت بیا و به ارمیا زنگ بزن برگرده! آیه اخم کرد: _هر کی رفته خودش برگرده! به سمت راهذپله رفت تا به خانه اش برود که حرف رها میخکوبش کرد: _اگه بره و مثل سیدمهدی هیچوقت برنگرده، میتونی خودتو ببخشی؟ آیه چشم هایش را بست و نفس عمیقی کشید و به راهش ادامه داد.هنوز در خانه را باز نکرده بود که صدای زنگ بلند شد. زینب که در آغوش مادر خواب بود چشم باز کرد. مسیح و یوسف که به همراه صدرا در حیاط ایستاده و مشغول خداحافظی بودند، نگاه متعجبی به هم انداختند؛ صدرا در را باز کرد. معصومه پشت در بود. کنارش آن به اصطلاح همسر هم بود. صدرا ابرو در هم کشید و گفت: _اینجا چیکار داری؟ رامین مداخله کرد: _اومدیم پسرمون رو ببینیم! ابروهای صدرا به آنی بالا پرید: پسرتون؟مگه پسرتون اینجاست؟ معصومه که گارد گرفتن های دو مرد را دید خودش را جلوتر کشید و مقابل رامین ایستاد: _ببین صدرا، دعوا که نداریم! اون زمان من شرایط نگهداری از بچهمو نداشتم، شما لطف کردید و بزرگش کردید. الان دیگه میخوام خودم بچهمو بزرگ کنم. این خواسته ی زیادی نیست، هست؟! تا عمر دارم مدیونتم؛ لطفا بچهمو بده! صدرا پوزخندی زد و رویش را به سمت خانه کرد، صدایش را بالا برد: _مامان... مامان محبوب؛ بیا ببین این خانوم چی میگه نصف شبی! صدای صدرا همه را به سمت در کشاند..... ⏪ ... 📝@modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
•°🌱 یــااَبــاعَبْـ♥ـدِالله هزار حمد شفا در قياس تربت تو مثال کوزه ی آبی ست درمقابل بحر】° ⭐️🌙 〖 @modafehh
بسـم ربّ المهـد؁...💞🌱
-_🌱°° اَلسلٰام اِے پَناھِ دلَم ..؛ آخَرین تِڪٖیھ گٰاھِ دلَم! ..(:♥️ چقـدرنبودنت، حال‌ِجهـان‌را پریشان‌کرده‌است! مـولاۍمـن...💔 ‌‌『اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج』 〖 @modafehh
سہ شنبہ: نـاهار :باقـر العلـوم؛ امام مــحمد باقـر ( درود خدا بـر او بـاد ) شـام: شیخ الائمہ؛ امـام صادق ( درود خـدا بـر او بـاد) 〖 @modafehh
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
#خاطره_شهید 🎤♥️ برایم مهم بود شریک زندگی‌ام مثل پدرم باشد و یک سری آزادی عمل‌ها را به خانم‌ها بده
💞 بعد از عقد با هم عهد کردیم 🤝 همیشه هایمان را اول وقت بخوانیم. وقتی با هم بودیم به جماعت نماز می‌خواندیم. وقتی هم از هم دور بودیم، تماس 📱 میگرفتیم و نماز اول وقت را به هم یادآوری میکردیم. اگر هم بیرون بودیم، در هر مسیری که صدای بلند میشد 📣 ماشین را نگه داشته و در مسجد نمازمان را می خواندیم و بعد می‌رفتیم.❤️ 🌸 من اکثرا به همین دلیل از قبل میگرفتم و همین را همیشه دوست داشتند و به شوخی به مادرشان می گفتند: خانم من ! 💚 همسرشهیدوحیدفرهنگی‌والا 🕊 بازآۍ دلبرا /کھ دلم بۍقرار توست💔 〖 @modafehh
🔴 | اسامی نهایی کاندیداهای ریاست جمهوری 🔹با پایان یافتن روند بررسی صلاحیت‌های کاندیداهای ریاست جمهوری، خبرنگار فارس به فهرست غیررسمی کاندیداهای نهایی دسترسی پیدا کرد. 🔹مطابق شنیده‌های خبرنگار فارس صلاحیت آقایان ۱. سید ابراهیم رئیسی ۲. محسن رضایی ۳. محسن مهرعلیزاده ۴. سعید جلیلی ۵. علیرضا زاکانی ۶. همتی ۷. قاضی زاده هاشمی تایید شده است. 🔹ساعاتی قبل چند نفر از کاندیداهای ریاست جمهوری رسما انصراف خود را اعلام کرده بودند. قرار است وزارت کشور، فهرست نهایی را تا ساعاتی دیگر رسما اعلام کند. @modafehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•°•°• خࢪمشھـــر را خـــــدا آزاد ڪرد ♥ عراقے‌ها وقتےخرمشهرروتصرف‌کردن‌روے دیوارهانوشتن - جعنا‌لنبقے:«آمده‌ایم که بمانیم!» دوسال‌بعدوقتےخرمشهر‌آزادشد شهید‌بهروز‌مرادے‌زیر‌همون‌نوشت :‌«آمدیم‌امانبودید😎👋🏻» @modafehh
🌹بسم‌رب‌الشهدا‌الصدیقین🌹
•°🌱 تشنگان عشق را با مُشت آبی جان بده کربلا دورست، مارا باسرابی جان بده زندگی یعنی سلام ساده‌ای سمت شما ایها الارباب مارا باجوابی جان بده عشقـــ♥ــــ ما حسین ابن علی است 〖 @modafehh
إِلى‌ رَبِّكَ فَارْغَبْ... •خدا •سوره انشراح پ‌ن۱:حواسم پرتِ دنیاست! و تو دائم به یادم می‌آوری؛ که تنها قبله‌ی حواس منی... ♥️ پ‌ن: هرزه‌گردِ خیابانهای فرعی نباشم! @modafehh
چــهارشنبہ: ناهار : بابـ الحوائج؛امام کاظـــم (درود خدا بر او باد) شـام :شـمس الشـموس ؛امام رضا(درود خـدا بر او باد) 〖 @modafehh
🦋✨ دلتون‌ ڪه‌ گرفت . . . تسبیح‌ بردارید و استغفار ڪنید!📿 برای دلایۍ که شکستید قضاوت هایی ڪه‌ ڪردید براے همہ‌ے گناه‌هاےِخواسته‌ و ناخواسته‌ استغفار کنید...(: 〖 @modafehh
در انتخابات‌ شرکت کنید که تکلیف الهی است. رأی شما دفاع از اسلام و قرآن است و مواظب باشید به کسانی که برای شهرت و قدرت خود را مطرح ساخته اند رأی ندهید. 🗳 @modafehh
🍃🍃🍃 نگرانِ‌ نگاه‌ خدا به خودت باش تا نگرانی ازنگاه‌ دیگران‌ اسیرت نڪند..! :) 🌻 @modafehh
. درست زمانی که تو مسیر گناه گیر کردی و نمی‌دونی مابقی راه و چطور باید پیش بری، یه دور برگردون هست که می‌تونی برگردی.. + برگرد رفیق انتهای مسیر ینفر منتظرته :) @modafehh
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ محبوبه خانوم: چی شده؟ نصف شبی چی میگی؟! کی دم دره؟ معصومه صدرا را هل داد و وارد حیاط شد: _سلام مامان جون، منم؛ اومدم دنبال بچهم! رها خود را از بین جمعیت جمع شده در حیاط جلو کشید: _بچهت؟! اونوقت کدوم بچه؟ _من با شما حرف نزدم؛ دخالت نکنید! صدرا کنار رها قرار گرفت: _اتفاقا با من و همسرم صحبت کردی، خودت خبر نداری؛ اون بچه ای که اومدی دنبالش، هم پدر داره هم مادر. تو هم برو دنبال زندگی خودت، همونجوری که یک ساعت بعد از زایمان بچهت انداختیش تو بغل ما و رفتی دنبال شوهر کردن؛ اونم چه شوهری! تو با قاتل برادرم ازدواج کردی، توقع داری بچه رو بدم بهت؟ معصومه: اون یک اتفاق بود؛ رامین تقصیری نداره، سینا دعوا رو شروع کرد. محبوبه خانم اشک چشمانش را پاک کرد: _حالا شد تقصیر سینا؟! با این حرفا خامش شدی و زنش شدی؟اونموقع که خودت و بابات پاتونو گذاشته بودید رو گلوی صدرا که قصاص و یکهو تغییر عقیده دادید که خونبس باید گرفت و تا آخر عمر عذابشون داد، اونموقع سینا بی تقصیر بود؛ حالا چی میگی؟ از خونه ی من برو بیرون! رامین به دفاع از معصومه قدم در حیاط گذاشت که صدای فریاد محبوبه خانوم پیچید: _پا تو خونهم بذاری ازت شکایت میکنم!هیچوق ِت هیچوقت نبینم که دور و بر بچه های من و این خونه بچرخی! داغ پسرمو تو رو دلم گذاشتی؛ داغ بزرگ شدن یه بچه در آغوش مادرش رو تو رو دل میوه ی عمر من گذاشتی؛ پسرم بچهشو ندید و رفت، تو این داغ رو روی دلش گذاشتی؛ ⏪ ... @modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ الهی که خدا جواب این کارهات رو بده! الهی که دلت از داغ خالی نشه! الهی داغ بچهت رو ببینی! حاج علی و زهرا خانوم مداخله کردند. حاج علی: اینجوری نگید حاج خانوم!نفرین نکنید، شاید اونم توبه کرده باشه و پشیمون شده باشه. زهرا خانوم: محبوبه جان نگو! دل زهرا خانوم مادری میکرد برای این مرِد همیشه سرد و سنگی. رامین: حرف باد هواست؛ هرچی میخوای بگو؛ اگه اینجام چون زنم دلتنگ بچهش شده! محبوبه خانوم: این پشیمون باشه؟! اینی که هیچوقت از ما یه معذرتخواهی هم نکرد؟ این با این چشمای حق به جانب؟ از خونه ی من گم شید بیرون! معصومه: من ازتون شکایت میکنم. صدرا: آدرس دادگاه رو داری یا بدم بهت؟ رامین: تو دادگاه میبینمت جوجه وکیل! معصومه که رفت، یوسف در خانه را بست. رها دست بر سرش گذاشت: _خوب شد بچه ها خواب بودن! آیه: میتونه مهدی رو ازتون بگیره؟! رها ناگهان مضطرب شد: _صدرا، بچهمو... صدرا: هیچ کاری نمیتونه بکنه!مردک عوضی حقش بود ببرمش بالای دار! صدرا نگاهی به زهرا خانوم کرد: شرمنده حاج خانوم. میدونم پسرتونه! زهرا خانم: چی بگم؟رامین کاری کرده که منو رها تا عمر داریم شرمنده شماییم. ⏪ ... @modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
•°🌱 حسین جانم... عالمےراجذب‌ڪردھ‌ڪعبہ‌شش‌گوشہ‌اټ بهترازشش‌گوشہ‌اټ‌الحق‌ۅالانصاف نیسټ...♥️ 🌙@modafehh