•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
مولاجان!
صبحها همه خیرند بابت نوری که هر روز از وجود تو میگیرند و به زمینیان هدیه میدهند،
اما تمام صبحها به خیر و شادی نیستند
مگر آنکه تو بیایی و غم را از وجود مظلومان عالم بزدایی.
صبحت بخیر آقا ! بیا و صبح ما را شاد کن به وجودت!
#السلام_علیک_یا_بقیّة_اللّه
#صبح_بخیر
🍃@modafehh
📌پنج شنبہ
ناهار :
جواد الائـمہ؛امام محمد تقی
(درود خدا بر او باد)
شـام : هادی دلـها ؛امام علی النقی
(درود خـدا بر او باد)
شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
╔═🍃❤════╗
@modafehh
╚════🍃❤═╝
#از_شهید_بگو
رفته بودیم فروشگاه محصولات فرهنگی امامزاده. ✨
تصمیم گرفتیم برای منزل جدید مان تابلویی از امام خامنه ای بگیریم. موقع حساب کردن، از فروشنده پرسید: «انگشتر درّ نجف دارید؟» نداشت.
از فروشگاه که بیرون آمدیم، انگشتانش را تا جلوی صورتم بالا آورد و گفت: «این انگشتر درّ نجف همیشه همراهمه.
شنیده ام هر کسی انشگتر درّ نجف همراهش باشد، روز قیامت حسرت نمی خورد.‼️
باید بروم این نگین را دو تکه اش کنم تا تو هم داشته باشی. دوست ندارم روز قیامت حسرت بخوری».❤️😊
🍃@modafehh
کیفیت نماز اول وقت؟!!.mp3
1.04M
#پادکست 🎙️
کیفیت نماز اول وقت باید چطور باشه؟؟!!
از زبان آیت الله بهجت (رحمت الله علیه)
#نماز_اول_وقت
🔸استاد پناهیان
(رفقایی که میخوان چله نماز اول وقت رو شرکت کنند حتما گوش کنید خیییلی جالبه😊‼️)
🍃@modafehh
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃💜
به وقت #رمان
قسمت #دوم
نیم ساعتی طول کشید تا خرید کنیم و برگردیم خونه....
خونه ی سمیرا سر کوچه بود،
بعد از خداحافظی باهاش راه افتادم سمت خونه ی خودمون،
یادِ سمیرا و خوشحالیش برای تولد باباش افتادم، لبخند تلخی 😒رو لبم نشست، باز این بغض چندین ساله قصد داغون کردن منو داشت،
در و آروم باز کردم و رفتم داخل حیاط، چشمامو بستم و با تمام وجود نفس کشیدم، 😇 یه نفس عمیق،
دلم میخواست تمامِ اون عطر ملیح
یــ🌸ــاس و به ریه هام بکشم ...
از حیاط دل کندم و رفتم داخل
-سلام مامان عزیــزم
مامان که مشغول ظرف 🍽شستن بود با مهربونی نگام کرد و گفت:
_سلام به روی ماهت گلم😊
با لبخند تکیه دادم به در آشپزخونه
-خوبین مامان؟
-بله که خوبم، وقتی دختر گشنه و خسته ام رو میبینم خوبِ خوب میشم😄
با اخم ساختگی گفتم:
انقدر قیافه ام داد میزنه گشنمه!😅
-از بس قیافت ضایع است!
برگشتم سمت محمد، با خوشحالی گفتم: _سلام، چه خبر یه بار زودتر از من رسیدی خونه😄
_علیک سلام، اگه گفتی چرا 😎
پریدم بالا و گفتم:
_خریدیش؟؟😍
سرشو تکون داد و گفت:
_اره خریدمش بالاخره😇
مامان شیر آب و بست و اومد کنارمون
- ولی من نگرانم😥
محمد با مهربونی نگاهی به مامانم کرد و گفت:
_آخه نگران چی مامان جان، باور کن دیگه راحتیم، هرجاهم خاستین برین من خودم درخدمتم😎✋
لبخندی زدم و گفتم:
_آره مامان خیلی خوبه که خودمون ماشین خریدیم دیگه نگران هیچی نیستیم😊
مامان فقط سرشو تکون داد..
نگرانی مامان رو میفهمیدم .. میدونستم با اومدن اسم ماشین خاطره ی تلخ تصادف دایی جلو چشماش میاد
#ادامہ_دارد....
📚 @modafehh
🍃🌸🍃🌸
💌نویسنده: بانو گل نرگس
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
اَلْخِیْرُ فیٖ ماٰ وَقَعَ
روز شد، خیر است...
✨🍃
فرمانده سلام...
السلام علیک یاداعی الله وربانی آیاته....
❤️
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
ای جانان!
جان ما را غرق نور خود کن،
تا در طلبت لحظهای نیاساییم.
ظرف جان ما را لبریز از توجه بینهایتت کن،
تا هر روز به نام تو و به یاد تو به سوی بینهایت بشتابیم.
#السلام_علیک_یا_بقیّة_اللّه
#صبح_بخیر
#امام_زمان
✨@modafehh🌿
سلام و عرض ادب خدمت همه عزیزان ، امروز میخوایم ختم صلوات به نیت سلامتی و فرج امام زمان عج و حاجت روایی همه شما خوبان داشته باشیم هرکس از دوستان هرتعداد ک تونستن صلوات بفرستن، اعلام کنن ب بنده ممنون میشم🌷🌿 👇👇 عاقبت بخیر باشید ان شاء الله🙏
@khadem_sh
جـمـعـــــہ:
ناهار
امام حسن عسکری
(درود خدا بر او باد)
شام:
حضرت ولیعصر
(درود خدا بر او باد)
╔═🍃❤════╗
@modafehh
╚════🍃❤═╝
#از_شهید_بگو ❤️
همیشه یادتان را من به هنگام نظربازی
زرخسار علی جویم و این است اوج طنازی
همیشه با لبت آرام می خندم و با چشمان تو مستم
قسم خوردم به جان تو که پای رهبرم هستم
همیشه خار بودم من به چشم دشمن ناپاک
خدارو شکر در راهت به خون افتاده ام بر خاک
وکفی بالعلم ناصرا🌱
حمید سیاهکالی مرادی✨❤️
۱۳۹۴/۸/۱۹
(شعر خود شهید حمید عزیز در اخر وصیت نامشون)🥺❤️
✨@modafehh
Clip-Panahian-DindariAsoone-64k.mp3
2.51M
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
سلام رفقا ان شاالله حال همگی عالی باشه یه لینک پیام ناشناس میگذاریم اگر دوست داشتید میتونید دل نوشت
.
#دلم_برای_شهید_نوشت ❤️
سلام... روم نمیشه بگم بهت برادر، چون تاامروز حس میکنم بنده ی خوبی نبودم... تصمیم گرفتم عوض بشم میشه خواهش کنم کمکم کنی همیشه هرچند وقت چادرسرم میکنمونمازمیخونم بازبعدیمدت میذارم کنار میشه کمکم کنی ایمانمو قوی کنم دیگه ازخدا فاصله نگیرم🥺💔💔
#ارسالی_شما
......
🍃@modafehh
🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃🌸
به وقت #رمان
قسمت #سوم
اتاقم تنها جایی بود که آرامشو توش احساس میکردم ..
دراز کشیدم رو تختم، دلم میخاست به چیزای خوب فکر کنم
به داشته هام
به نعمتهایی که داشتم
به روزهای خوب زندگیم
به خونواده ای که برام از جانم عزیز تر بودن،
چشمامو بستم و به رویای شیرینی فکر کردم که برای خودم می ساختم به رویای عطرِ یاس!😇🌸💓
هنوزم اون عطر و حس میکنم
یادم نمیره بعد اون روز که دیدمش انقدر بهم ریختم💓🙈 که اولین کاری که کردم اصرار به مامان بود که برام یـ🌸ـــاس بکاره تو حیاط ..
یاس ..یاس، هیچ وقت نمیتونم یاس رو فراموش کنم
اون عطر یاسی که بعد یک سال هنوز هم با تمام ذهن من بازی می کنه ..
نمی دونم چه اتفاقی افتاد ..
فقط از کنارم رد شد ..
حتی یادم نمیاد چهره اش چطوری بود .. حتی رنگ چشماش حتی خنده هاش .. هیچی، هیچی یادم ..
تنها عطر یاسش بود
که منو درگیر خودش کرد و بعدش تعریفایی که از محمد درباره ش شنیدم .. تنها سهم من از اون شد گلهای یاس تو حیاط که هر بار با تنفس رائحه شون دلم آروم میشه ..🙈🙊
تو رویای شیرینم غرق بودم که مهسا بدو بدو اومد تو و باجیغ نسبتا بلندی گفت:
_هوووورا بالاخره تعطیل شدیم😵😍💃
و با یه پرش پرید رو تختش ..
من که از رویای خودم پریده بودم بیرون نگاهی بهش کردم و گفت:
_سلامت کو؟
خندید وبا خوش حالی باهمون مانتو و مقنعه ی مدرسه اش دراز کشید رو تخت و گفت:
_سلام علیکم حاج خانوم، روزهای خوش زندگیم آغاز شد😍😁
خندیدمو😄 جواب سلامشو دادم، به سقف خیره شدم ..
من مهسا رو خیلی دوست داشتم ..
با این که از من چهار سال کوچیکتر بود ولی برام بهترین خواهر و دوست دنیا بود ..
دوباره چشمامو بستم تا باز به خلسه ی شیرینم فرو برم!
#ادامہ_دارد....
📚 @modafehh
🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃