eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📗 🥀 🕯 آشوب در بصره (۱) بعد از تصرف ، معاویه به فکر افتاد از این رو را فراخواند و به او گفت: به بصره برو چون مردم آنجا درباره عثمان با ما هم عقیده‌اند و شدیداً کینه ی علی بن ابی طالب را به دل دارند و به دنبال کسی هستند که آنها را جمع کند و برای گرفتن انتقام خون عثمان و خون‌های قبیله‌شان بسیج کنند. آنجا که رسیدی را بلند کن و خون‌هایی که علی از آنها ریخته است را به یادشان بیاور. هر کس تو را یاری کرد به او مال بسیار بده و او را از خاصان همیشگی خودت قرار بده. گفت: آماده انجام دستورات تو هستم ، خودت بارها مرا آزموده‌ای، با هر کس با تو سر جنگ داشته باشد می‌جنگم و در جنگ با قاتلان عثمان یاور تو هستم. عازم شد. زمانی که به بصره رسید در شهر بود و جانشین او در شهر بصره بود. طبق نقشه معاویه ، عَلَم خونخواهی عثمان را به پا کرد و همین امر باعث شد در میان بزرگان شهر بصره اختلاف بیفتد و عده‌ای موافق و عده ی مخالف او باشند. وقتی که به دور ابن حضرمی جمع شدند و پیروانش زیاد شد ، که در دارالعماره بود،ترسید و به همراه مسلمین به خانه یکی از یاران باوفایش به نام پناهنده شد. به این صورت دارالعماره شهر بصره خالی از فرماندار شد و همین امر باعث شد که ابن حضرمی و یارانش برای نقشه بکشند و به آنجا حمله کنند. @modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📗 🥀 🕯 فساد و فرار برخی از اصحاب امام به سمت معاویه ( 4 ) روزی به کوفه و نزد آمد. در حالی که حضرت در صحن مسجد کوفه نشسته بود. خدمت حضرت رسید و به ایشان سلام کرد امام هم جوابش را داد و به فرزندش فرمود: برخیز و را به خانه ببر و برای او لباس و کفش نو بخر. فردای آن روز نزد امیرالمومنین آمد در حالی که تمام لباس‌هایش نو بود ، به حضرت سلام کرد و گفت: یا امیرالمومنین می‌بینم که چیزی از این دنیا جز سنگریزه‌ها نصیبت نشده است. ( از اینکه آنچه به من داده‌ای بسیار ناچیز است) حضرت فرمود: وقتی سهم خودم را از بگیرم آن را به تو می‌دهم. اما به این مقدار راضی نبود و سهم بیشتری از المال می‌خواست. حضرت به او فرمود: تا روز جمعه صبر کن. در روز جمعه وقتی حضرت ، نماز جمعه را اقامه کرد ، جمعیت نمازگزار را به نشان داد و فرمود: نظرت در مورد کسی که به این جماعت کند چیست؟ گفت: انسان بسیار بدی است!! حضرت به او فرمود: آیا تو به من می‌گویی به این جماعت کنم و سهم آنها را به تو بدهم !!؟ اینگونه شد که را ترک کرد و به سوی رفت. در قدم را در مجلس در کنار خود نشاند و به او ۱۰۰ هزار درهم داد. ⚖معادل سازی⚖ ۱۰۰ هزاردرهم=۱.۳۸۳.۰۰۰.۰۰۰ تومان @modafehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 📗 🥀 🕯 غارت و شبیخون های معاویه(۸) وقتی خبر غارت‌های به کوفه رسید ، امیرالمومنین مردم را به جنگ دعوت کرد اما آنها نپذیرفتند و حاضر به حرکت نبودند. امام با خطبه‌هایش مردم را سرزنش میکرد و نشان میداد که فریب دنیا را خورده اند و عاقبت کار اطاعت نکردن از امام را به آنان گوش زد میکرد. ایشان همچنان مردم را به جهاد دعوت می‌کرد ولی هیچکس لبیک نمی‌گفت! آنگاه امام گفت: شما را چه شده است؟ آیا لال شده‌اید و سخن نمی‌گویید؟ برخاست و گفت:یا اگر تو خود رهسپار جنگ شوی با تو می‌آییم! امام گفت:شما را چه شده است که چنین سخنی بر زبان می‌آورید! آیا برای چنین کاری باید من بروم! شایسته نیست که من و و و و و را رها کنم و با گروهی از سواران ، دنبال گروهی از در بیابان‌ها و بالای کوه‌ها بروم!! به خدا این نظر بدی است. در بین مردم برخاست و گفت: یا امیرالمومنین خدا تو را از ما نگیرد و ما را به فراق تو دچار نکند ، من آماده جنگ با آنها هستم ، مرا به سوی آنها بفرست. امام قبول کرد و همچنین هم برخاست و اعلام آمادگی کرد و هر دو را با سپاهی ۴ هزار نفره به دنبال فرستاد. به سرعت دنبال می‌رفت تا به او برسد؛ در راه به شهرها وارد نمی‌شد و هیچ توقفی نداشت ، کم میخوردند و کم استراحت میکردند تا هر چه سریع تر به برسند. @modafehh